پارسایان ژاپن
دین در ژاپن– تحول آیین بودایی- روحانیان- شکاکان
همان شوری که به شکل میهندوستی و عشق فرد یا به صورت دوستی پدر و مادر و فرزند و جفت و وطن تجلی میکند، ژاپنیان را برمیانگیزد که در این جهان قدرتی جهانگستر بجویند و بدان بیاویزند و، از این رهگذر، به زندگی خود ارزشی که از ارزش یک فرد والاتر و از یک عمر پایدارتر است ببخشند. ژاپنیان دیندارانی میانهرو هستند. نه مثل هندوان عمیق و ژرفکاوند، و نه مانند کاتولیکهای رنجکش قرون وسطی یا قدیسان مبارز دوره اصلاحدینی اروپا، غیرت دین دارند. با این وصف، بیش از همسایگان شکاک خود در آن طرف دریای زرد، در بند زهد و عبادت، و پابند فلسفهای خوشفرجامند.
آیین بودا، وقتی که به ژاپن رسید، از ابر بدبینی پوشیده بود و آدمیان را به مرگ دعوت میکرد. اما بزودی در زیر آسمان ژاپن دگرگونی پذیرفت و دارای خدایان نگهبان و مراسم خوشایند و جشنهای پرسرور و سفرهای بهجتآمیز و بهشت آرامبخش شد. البته از دوزخ و دیو نیز محروم نماند. آیین بودایی ژاپن به یکصد و بیست و هشت دوزخ متفاوت، و یک دنیا برای پارسایان و یک دنیا برای دیوان، و همچنین یک دیو متعین معتقد است. این دیو، اونی خوانده میشود و شاخ و چنگال و نیش و بینی پهن دارد و در دیار تیرهای در شمال خاوری به سر میبرد و مردان را میخورد و از زنان کام میگیرد. از طرف دیگر، عدهای بودیستوه، یعنی بوداهای بالقوه، که خود براثر زندگیهای پاک مکرر به فیوض عظیم رسیدهاند و میتوانند اندک فیضی هم به بشر برسانند، وجود دارند، و همچنین خدایانی مهربان مانند کوانون و جیزو- که مشابه مسیح است- بشریت را در مییابند. مؤمنان در مقابل مذبح یا معبد دعا میخواندند، ولی عبادت مهم آنان مشتمل بود بر مراسم دلپذیری که دینداری را بهصورت کاری سرورآور، و زهد را به شکل نمایش مدهای زنانه و بازیگوشیهای مردانه درمیآورد. مؤمن اگر در زمستان مدت یک ربع ساعت در زیر آبشاری میایستاد و دعا میخواند، پاک و مطهر میشد، یا اگر برای زیارت اماکن مقدس فرقه خود از جایی به جایی
سفر میکرد و از زیبایی طبیعت لذت میبرد، بر دولت فلاح دست مییافت. آیین بودایی ژاپنی منقسم به فرقههای متفاوت بود: فرقه ذن، برای تحقق شخصیت انسان، آرام و آهسته به ذن یعنی مراقبه میپرداخت. فرقه نیلوفر به پیروی نیچیرن، که طبعی آتشین داشت، فلاح را در آموختن «قانون نیلوفر» میدید. فرقه روح معتقد بود که با نماز و روزه میتوان به لقای شخص بودا نایل آمد. فرقه سرزمین پاک، ایمان را برای رستگاری کافی میدانست، و فرقه شینگون یا فرقه «کلمه حق»، به قصد نجات خود، به دیر کویاسان روی میبرد و امیدوار بود که در تربت مطهر کوبودایشی، دانشمند و پارسا و هنرمند بزرگی که در قرن نهم این فرقه را تأسیس کرد، به خاک سپرده شود.
بر روی هم، آیین بودایی ژاپنی یکی از خوشترین آیینهای اساطیری بشر بود. با مسالمت ژاپن را فرا گرفت و در دستگاه الاهی ژاپن جایی برای خود باز کرد. به معابد دین شینتو راه یافت و بودا را با خدا آماتراسو یکی گردانید. دین پیشگان بودایی، در سدههای نخستین، فداکار و دانشمند ورئوف بودند و ادب و هنر ژاپن را سخت زیر نفوذ گرفتند و به پیش راندند. برخی از آنان پیکر میکشیدند و مجسمه میساختند، وبعضی در علم و ادب دست داشتند و با ترجمه دقیق آثار بودایی و ادب چینی، فرهنگ ژاپنی را سخت برانگیختند و بارور کردند. اما بعداً، براثر توفیق و رفاه، به کاهلی و حرص و فساد دچار آمدند، و حتی بعضی از آنان چنان از بودا دور شدند که برای تحصیل قدرت سیاسی به گردآوردن سپاه پرداختند. از این جهت است که حکاکان ژاپنی آنان را به صورتهایی مضحک روی عاج یا چوب نقش کردهاند. با اینهمه، دین پیشگان بودایی بزرگترین نیاز مردم را، که همانا نیاز به امید تسلابخش است، برمیآوردند. از این رو، بازاری پررونق داشتند و ثروت آنان، علیرغم فقر مردم، قرن به قرن افزونتر شد. اینان به مؤمنان اطمینان میدادند که اگر مرد چهلساله به چهل معبد، و مرد پنجاه ساله به پنجاه معبد، و مرد شصتساله به شصت معبد پول دعا بدهد، ده سال برعمرش میافزاید؛ و هر کس هنگامی میمیرد که از دینداری باز میماند. در دوره توکوگاوا، راهبان به افراط باده مینوشیدند، بیپرده معشوقه میگرفتند، با همجنس میآمیختند، و مقامات دینی را به مزایده میفروختند.
در قرن هجدهم، آیین بودایی قدرت خود را از دست داد. شوگونها به آیین کنفوسیوس
مرداک مینویسد: «بیشتر در دورههایی که مردم، از گرسنگی یا طاعون، هزار هزار میمردند، بر رونق کار راهبان دیرهای بزرگ کیوتو و نارا میافزود، زیرا در چنین مواقعی است که مؤمنان در تقدیم هدایا گشادهدست میشوند!»
«در ۱۴۵۴… پسران را غالبا به روحانیان میفروختند. آنگاه روحانیان ابروان آنان را میتراشیدند، بر چهرههایشان پودر میمالیدند، جامههای زنانه بر تنشان میکردند، و آنان را وسیله زشتترین کارها قرار میدادند، همجنس گرایی از زمان یوشیمیتسو، مخصوصاً در دیرها، رواج یافت؛ و نیز در میان مردم.»
گراییدند. مابوچی و موتو اوری برای بازگردانیدن دین شینتو جنبشی کردند. متفکرانی مانند ایچیکاوا و آرای هاکوزکی عقاید دینی را مورد نقد عقلی قرار دادند. ایچیکاوا با تهور اعلام داشت که اخبار شفاهی دارای اعتبار تاریخی نیستند، و کتابت حداقل هزار سال پس از ایجاد جزایر و خلق مردم ژاپن به دست خدایان پیدا شده است. همچنین ابلاغ کرد که خانواده سلطنتی ژاپن صرفاً برای حفظ قدرت سیاسی، خود را به خدایان بسته است، حال آنکه انسان زاده خدایان نیست، بلکه به احتمال بسیار از نسل جانوران است. از آنچه گذشت در مییابیم که تمدن ژاپن قدیم نیز، مانند بسیاری از تمدنهای دیگر، با دین آغاز شد و به فلسفه انجامید.
منبع : تاریخ تمدن , جلد اول : مشرق زمین
نویسنده : ویل دورانت
نشر الکترونیکی سایت تاریخ ما