سلسله عرب تباری که مجذوب فرهنگ و هویت ایرانی شد
آنها به مرور فرهنگ ایرانی به خود گرفتند و ایرانیزه شدند...
دولت شروانشاهان قفقاز نام یک دولت عرب تبار در شرق قفقاز بود که بنیانگذار آن یک شخص عرب تبار به نام یزید بن شیبانی بود (که خاندانش به دلاوران عرب مشهور بودند). پس از مرگ او در سال ۱۸۵ هجری، پسرش خالد به جای او نشست و حکومت خاندان او عملا مستقل و موروثی شد.
آنها به مرور فرهنگ ایرانی به خود گرفتند و ایرانیزه شدند و نام های ایرانی (چون فریدون و قباد و منوچهر) بر خود مینهادند و تبارشان را به شاهان نامدار سلسله ساسانی از جمله بهرام گور و انوشیروان دادگر میرساندند و از عناوین شاهان ایرانی استفاده میکردند و زبان پارسی رواج دادند.
می توان گفت که نام باستانی شروانشاه برای همه حاکمانی که در طول تاریخ پس از پیدایش آن نام بر شروان حکومت کردند، به کار رفته است. از سوی دیگر همه حاکمان شروان، پس از سقوط ساسانیان، حتی حکام عرب تبار، نسب خود را به ساسانیان یا آن دوره می رساندند. پاره ای مورخان و جغرافی دانان، شروانشاهان عرب را از نسل بهرام چوبین و برخی نیز از فرزندان بهرام گور دانسته اند.با افزایش سطح ایران گرایی در میان شروانشاهان، این نسب به صورت مشخص به کسری انوشیروان متصل شد و مورخان، شروانشاهان را صاحب «نسب کسروی» دانسته اند.
در بیشتر نسب نامه ها نام شروانشاهان و حتی حاکمان عرب شیبانی قرن ۳ق به انوشیروان میرسید مثلا در یکی از این نسب نامه ها، منوچهر [قرن ۶] از طریق کسران، کاووس، شهریار، گرشاسپ، افریدون، فرامرز، سالار، یزید، مزید، مرزبان، هرمز به انوشروان العادل کسری العجم می رسید. هرچند این نسب نامه در موارد زیادی مغلوط و غیر تاریخی است و برخی اسامی هم افسانه ای است، ولی نکته مهم آن است که همواره به صورت واقعیتی انکارناپذیر تلقی شده است. در طول تاریخی تقریبا هزارساله لقب «یادگار عصر ساسانی» برای حاکمان شروان باقی مانده و بیشتر مورخان مسلمان آنان را خانواده ای قدیمی و واجب الاحترام دانسته اند.
ابوبکر طهرانی مورخ قرن ۹ق بیش از هر مورخ دیگری بر این عقیده تأکید کرده و در این باره چنین نوشته است: «قدمت خانواده شروانشاه به سلطنت انوشیروان می رسد و نسبت ایشان با انوشیروان بر عالمیان به وضوح پیوسته و هرگز هیچ پادشاه، ایشان را از ملک بیرون نیاورده و تعظیم شان هر کس از آن سلسله که به سلطنت اختصاص یافته اند در هر عهدی بر ذمه معاصران او از سلاطین اقطار و امصار از قبیل لوازم می دانستند». چنین عقیده ای یکی از عجایب تاریخ ایران است که سلسله ای عرب تبار با نسب نامه ای مبهم به ساسانیان متصل شود و ده قرن پس از سقوط دولت ساسانی، این انتساب چنین ستایش شود.
شاید موالی عرب ها بودند وگرنه عرب بعد از هزاران سال حتی اگه در کهکشانی دیگر هم بزرگ بشه باز به عرب بودن خود افتخار می کنند ،شروانشاهیان هرگز عرب نبوده اند