پیدایش خط مبناى تمدن انسانى

با پيدايش خط مبناى تمدن انسانى اشنا شوید

 

مبناى تمدن انسان به روزگارى بر مى گردد که ((خط)) پدید آمد. خطوط تصویرى نخستین علائم بکار گرفته شده توسط انسان است . عامل اقتصاد و بازرگانى در انتقال خط از جامعه اى به جامعه دیگر مؤ ثر بوده است . خط تصویرى استعدادهاى دیگر بشر را نیز شکوفا کرد؛ هنر خطاطى ، هنر نقاشى را نشان داد و این دو زمینه مجسمه سازى یعنى هنر شکوهمند دیگرى را به ارمغان آوردند. پیشینه چنین نبوغى را بلحاظ تاریخى مى توان در آثار مکشوفه ایلام و شوش دید که قدمت آن به ۳۶۰۰ ق . م مى رسد.
با تکامل علائم تصویرى حروف پدید آمد. ما یادگار خطوط تصویرى را هنوز در الفباى چینى مى بینیم . ردپاى خط حروفى به مصر و جزایر کرت مى رسد، یعنى سه هزار سال قبل از میلاد. گویا که این دو مرکز مهم تمدن آن روز انسان ، مصدر انتقال خط حروفى به دیگر نقاط جهان بوده اند. این دوره از حیات انسان مصادف است با عصر مدنیت و شهرنشینى (شهر سازى ) یا اجتماعى زیستن انسان . انسان امروز مفتخر است که خط آشورى و مصرى را کشف کرده و به یادگار در موزه نهاده است . ((اعداد)) کار هندیان است . این دو پدیده حروف و اعداد پا به پاى تکامل انسان ، تحول و تکامل یافته و سرانجام به شکل امروزى رسیده است .
الفباى (۲۴ حرفى ) قراردادى به هزاره دوم و سوم و حتى چهارم قبل از میلاد بر مى گردد. گویند که فینیقى ها الفباى سامى را اختراع کرده اند و یونانیان در تحول و تکامل آن کوشیده اند. و مى دانیم که ((هیرگلیف )) به معناى ((حکاکى مقدس)) مى باشد. آیا این نمودى از باور متعالى انسان در ابراز عقاید و آراءاش نبوده است ؟!
خط ((هراتیکى )) و ((دموتیکى )) در هزاره دوم قبل از میلاد پیدا شد. این خط بر روى پدیده هاى ظریف (تخته سنگهاى نازک و سفید) نوشته مى شد. و این نمودى از زمینه ظهور اختراع کاغذ است ؛ نیاز حیاتى دیگر انسان متمدن . سنگ نوشته هاى این دوره را در کتابخانه هاى ((بابل )) و ((عیلام )) کشف کرده اند.
این آثار مکتوب اجداد ما، حکایت از اعتلاى عقاید دینى و مذهبى دارد. اوراد مذهبى بر دیوارهاى معابد راز دیگرى از نیاز انسان به پرستش و نیایش ‍ است

 

تقسیم بندى تاریخ و انسان شناسى به سه دوره کلى


با مطالعه تاریخ ادیان و مذاهب و عقاید و آراء بشرى مى توان دریافت که بشر در تمامى ادوار حیات خود، مذهبى زیسته است .
و این نشان مى دهد که مذهب یک غریزه است که به صورت وجدان ، عقل و خرد یا دین و مذهب خونمائى کرده است . تاریخ حیات انسان بر حسب استقراء و تقسیم بندى محققان تاریخ و انسان شناسى به سه دوره کلى تقسیم مى شود: دوره باستانى ، دوره جامعه تاریخى و دوره معاصر که از قرن ۱۵ میلادى شروع مى شود.
۱ – دوره باستانى ؛ عصر بدویت انسان است که هنوز خط وجود نداشته است لذا انسان آن روز قدرت این را نداشته که اندوخته هاى خود را (تجربه ها، ادبیات ، عقاید و مراسم مذهبى ) به عنوان سمبل زندگى فردى و جمعى اش ثبت کند و بدین سان تاریخ حیات خود را به نگارش در آورد.
۲ – دوره جامعه تاریخى ؛ دوره تمدن انسان بشمار مى رود، یعنى آغاز دوره خط و کتابت ، در این دوره ، انسان داراى مسئولیت فردى و اجتماعى است و داراى نهادهاى آموزشى و سیستم تعلیم و تربیت و در نتیجه دوره انتقال راز و رمزهاى زندگى به نسلهاى بعد است . آثار مدون و مکتوب این عصر و نسل از انسان به صورت الواح ، کتیبه ها، ابزار و آلات مکشوفه ظاهر شده است . عقاید، آداب و رسوم فرهنگى ، مذهبى و طرز تفکر کلى این انسان به درستى شناخته شده است .
۳ – دوره معاصر؛ که دقیقا از قرون اخیر آغاز شد و با رنسانس اروپا و نجات علم و عقل و اندیشه از اسارت روحانیت کلیسا و مذهب اوج گرفت و سیر تمدن بشرى ثانیه اى شد؛ تا آنجا که اینک در ماوراء منظومه شمسى به جستجوى انسانها یا موجودات متمدن دیگر ادامه مى دهد. انسان معاصر به دو مسئله اساسى مى اندیشد: به دین یعنى معنویت ، اخلاق و رهائى ، به تمدن یعنى رفاه و راحتى و بهزیستى انسان . بدون شک ضایعات حاصله از تمدن ماشینى ، نمى تواند ارزش برتر پیشرفتهاى انسان در عرصه علوم تجربى و انسانى را تحت الشعاع قرار دهد. بنابراین ضایعات تمدن مادى از ارزشهاى فوق العاده روح تمدن انسانى جداست . و نباید آن را پیراهن عثمان کرد و علیه مظاهر ترقى و تمدن یا مدنیت انسان معاصر که براستى قابل تقدیس و تقدیر است ، بکار برد.

منبع کتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد اول تهیه الکتریکی سایت تاریخ ما

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ