سلطان مسعود غزنوی
سلطان مسعود غزنوی، پسر سلطان محمود غزنوی بود که از سال ۴۲۱ هجری به مدت ۱۱ سال تا ۴۳۲ حکومت کرد. با مرگ محمود غزنوی بنا بر وصیت محمود، پسرش محمد جانشین او شد، اما مسعود که همواره خود را جانشین بر حق پدر میدانست، با حمایت امیران و لشکریان محمد، توانست بدون جنگ او را اسیر و کور سازد و خود زمام امور را به دست گیرد.
سلطنت بالنسبه کوتاه مدت مسعود، از همان آغاز و تا انتها، درگیر توطئههای گوناگون درباریان و کشمکشهای دایم بین کسانی بود که از عهد محمود، در دیوان و درگاه نفوذ یافته بودند؛ که به نزاع پدریان و پسریان شهرت یافت. از جمله کارهایی که برای سلطان، باعث بدنامی شد، اقدام عجولانه وی در توقیف و اعدام خواجه حسن میکال نیشابوری معروف به حسنک وزیر بود.
مسعود در همان سالهای نخست سلطنتش، علیرغم وجود ترکمانان که در خراسان به غارت و تجاوز مشغول بودند؛ به یاد سنت دیرین پدر افتاد که غزوه و جهاد را در هر سال واجب میدانست.
طوایف سلجوقی در این ایام برای سلطان مسعود در تمامی خراسان گرفتاریهایی به وجود آورده بودند، همچنین علی تکین، در ماوراءالنهر و هارون پسر تونتاش در خوارزم علیه مسعود با ترکمانان همدست شده بودند، همچنین مسعود برای دفع خطر ابوکالیجار، امیر زیاری، به گرگان و طبرستان لشکر کشید.
به هنگام بازگشت به غزنه، به سبب وخامت اوضاع خراسان و ماوراءالنهر، به فکر چاره افتاد، اما علیرغم کوششهای که به عمل آورد، به سبب عمیق شدن بحران و نفوذ سلاجقه در منطقه، رفع آن مشکلات دیگر ممکن نبود. با آن که در طلخاب، سلجوقیان را شکست داد اما آنها را در عقبنشینی دنبال نکرد به طوری که بار دیگر مهاجمان در حوالی سرخس سر برآوردند. با توجه به این دشواریها و شکستها از سلجوقیان، سلطان مسعود پیمان صلحی امضاء کرد که مطابق مفاد این پیمان نساء، باورد، فراوه و تمام بیابانهای اطراف به ترکمانان واگذار شد.
اما صلح دیری نپایید و مجدداً نزاع میان دو طرف درگرفت. سرانجام سلطان مسعود در حصار دندانقان شکست خورد و خراسان را نیز از دست داد. وی برای جبران شکست دندانقان، راهی هند شد. اما در میان راه با شورش سپاهیان خود که به خزاین او طمع کرده بودند رو به رو شد. شورشیان امیر محمد، برادرش را که ده سال پیش مسعود او را از سلطنت برکنار و کور کرده بود، به سلطنت نشاندند. مسعود، سرانجام در محلی به نام رباط ماریگله، به وسیله شورشیان محاصره شد و عاقبت به دست سپاهیان دستگیر و کشته شد.
با مرگ مسعود، اگر چه حکومت غزنویان در خارج از ایران و نیز در ولایت غزنه دوام یافت، اما در مسیر حوادث بعدی ایران تأثیری نداشت به یک معنی حکومت آنها در ایران منقرض شد.