دین تائو و بنیانگذار آن در چین

با دين تائو و بنيانگذار آن در چین اشنا شوید

 

لائوتسه و آئین او


در قرن ۵ یا ۶ ق . م . لائوتسه یکى از فلاسفه چین باستان این آئین را بنیاد گذاشت .بنا به تعریف لائوتسه : تائو قابل توصیف نیست ، غیرقابل شناخت است . در ادبیان منظوم چین آمده است که : این درخت را نگاه کنید؛ چرا هرگز دچاراضطراب نمى شود، دچار غم نمى گردد. در آغاز بهار با شکوفه هاى قشنگ و رنگارنگ ،زنده بودن خود را نشان مى دهد؛ سبز مى شود، جوان مى گردد، برگ و بار مى دهد و… درابتدائ پائیز به زردى مى گراید، عریان مى شود و آرام و آرام به خواب زمستانى فرومى رود. و باز در اول بهار با شادى از خواب بیدار مى شود و با چهره اى خندان به جهانو مردم جهان نگاه مى کند و… چرا این درخت اضطراب ندارد؟ چرا به یاءس ‍ فلسفى دچارنمى گردد؟ چون اینها از قانون طبیعت یعنى از تائو پیروى مى کنند. یاءس ، پلیدىبدى زشتى ، غم و رنج ، پریشانى ، بیمارى جنگ ، خیانت ، جنایت و اضطراب چرا در آدمىاین همه حکومت مى کند/ زیرا انسان در برابر نظامى که برکل جهان حکومت مى کند ( تائو)، ضعیف و ناتوان است و باعقل کوچک و جزئى خود راه دیگرى انتخاب کرده و مى کند و از طریق تائو که حاکم برکل جهان است ، قدم به بیرون مى گذارد


تائو، مبتنى بر وحدت وجود؛


مکتب لائوتسه مبتنى بر وحدت وجود از نگاه عرفان و تصوف چینى است ، وحدت وجود بر کل هستى . مصادیق کثرت ، جلوه اى ظاهرى از وحدت وجود است و تضادهاى ظاهرى در جهان هستى ، به وحدت وجود که لایه زیرین و زیربناى وجود است ، خللى نمى رساند؛ و عدالت و بى عدالتى روبناى وحدت است  به گفته ((لائوتسه ))((تائو)) آغاز تمام اشیاء و موجودات جهان هستى است . خواهان رستگارى و هدایت باید از ((تائو)) پیروى کند. ماهیت ((تائو)) را مى شناسند، خاموش اند؛ آنان که درباره او (تائو) سخن مى گویند، چیزى از او نمى دانند. ((تائو)) مانند یک ظرف خالى که در عین حال مى توان از آن آب برداشت ، بى نهایت عمیق و با محتوائى بى پایان ک بحرى است عمیق که هیچگاه خشک نمى شود. انسان مى کوشد تا با ((تائو)) یکى شود، اما نمى تواند. ((تائو)) همه چیز است و هیچ چیز نیست . ((تائو)) همه علت است و هم معلول ، تمام اشیاء از ((تائو)) پدید مى آیند و با ((تائو)) زندگى مى کنند و به ((تائو)) باز مى گردند. ((تائو)) طریق ابدى است که همه مخلوقات از این راه عبور مى کنند
فلیسین شاله مى گوید: اگر چه اطلاعات ما در رابطه با شناخت ((تائو)) بسیار ناقص است ، ولى باید دانست که تائو قبل از این که عنوان دین و مذهب داشته باشد، یک فلسفه متافیزیک بشمار مى رود. ((تائو)) یعنى قاعده و انتظام جهان ؛ تائو یعنى نظم و ترتیب عالم و اصل جاویدان که همه پدیده ها از آن نشاءت گرفته اند. در ((تائو))، وحدت بر کثرت برترى دارد. جهان از اتحاد وجود ((یانگ )) و لا وجود ((یین )) به دست آمده است .
((تائو)) قبل از اینکه اسمان و زمین باشند، بوده و بر عالم دیگرى حکومت داشته و وجودش مسلم بوده است . تائو اصل اشیاء است ، ولى اشیاء در وجود او راه ندارند؛ چرا که او محتاج نیست و وجودش کامل و تمام عیار است 


پیشینه تائو؛


اندیشه ((تائو)) همچون دیگر اندیشه ها و عقاید و مذاهب و ادیان تاریخ داراى تحولاتى بوده است . ادوار تحول این آئین به سه مرحله یا دوره تقسیم مى شود: ۱ یک فرد معتقد به ((تائو)) باید باورهاى خود را بر مبناى عرفان و وحدت وجود خاصى شکل مى داد و براى رسیدن به وحدت باید از بازى با الفاظ و کتب دانش دورى مى جست و به زندگى مادى بطور کلى پشت پا مى زد. باید عقل را از خود دور مى جست و به زندگى مادى بطور کلى پشت پا مى زد. باید عقل را از خود دور مى ساخت و با مکاشفات قلبى و عرفانى در خود فرو مى رفت . نسبت به حوادث بى اعتنا و بى تفاوت مى شد و بى هدف و بى اندیشه و بى خبر از همه چیز و همه کس مى بود. با رقص و موسیقى و مستى باید در عالم خلسه راه مى یافت . این نخستین گام در مذهب لا توتسه بود
۲ تلاش براى زندگى ابدى و کسب حیات جاویدان در تمام عمر دنیوى این کار با پرهیز از عوامل فسادانگیز در جسم و روان صورت مى گرفت . این تلاش دائم با استمداد از سحر و جادو تقویت مى شد. ((چوانگ تزو)) در فلسفه خود مى گوید: هر کس به کنه تائو دست یابد، به زندگى ابدى نائل مى گردد. همان گونه که ((فوهتى )) که یکى از خواقین بزرگ چین بودک به تائو دست یافت و به بقائ عمر جاوید رسید؛ برابرها سوار شد و به آسمان صعود کرد .این نشانه اى است از افکار نظرى و تجربى راه یافته در اندیشه و آئین تائو که با سحر و جادو و امور اسرارآمیزى تواءم شد.
((سوماچین )) مورخ معروف خاقان مذکور در تاریخ خود مى گوید: فال گیرى به نام ((لى . شو. چن .)) خاقان را تشویق کرد تا به کمک ارواح علوى اقدام به فن کیمیاگرى کند. او جامى ساخت که با آشامیدن آب در آن جام ، براى همیشه از مرگ رهائى یافته به حیات ابدى مى رسید. این اقدام باعث شد که در همان قرن اول پیدایش ((تائوئیسم ))، ساحرى و جادوگرى در این مذهب راه یابد. با رواج دانش کیمیاگرى در چین ، فردى از شرق چین به نام ((چانگ نائو بنگ )) به پاى تخت مسافرت کرد و انجمن سرى تشکیل داد. او به کیمیاگر پذداخت و عضوگیرى مى کرد. هر عضو انجمن باید پنج پیمانه برنج به مرشد خود مى داد. این گروه به ((فرقه پنج پیمانه )) مشهور شدند.
پس از او فرزندان و اخلاف این شخص ، کار او را دنبال کردند و پیروان فراوانى یافتند. به تدریج ک این گروه ، صاحب قدرت و نفوذ سیاسى شدند.
((چانگ تائولینگ )) را معلم آسمان لقب دادند. چینیان معتقدند که این مرد پس از ۱۲۲ سال عمر از فراز کوهى بر ببرى سوار شد و زنده به آسمان بالا رفت . این صعود را بر اثر فن کیمیاگرى به دست آورد و حیات ابدى یافت . جادوگرى نیز او را در این راه کمک فراوانى کرد.


مدتى بعد فرقه اى دیگر از روحانیون جادوگر آئین لائوتسه به ظهور رسید. این فرقه ((عامه زوال )) نام داشت . مؤ سس آن ((چانک چو)) بود و پیروان زیادى پیدا کرد. این فرقه از قرن دوم میلادى تاکنون در چین حضور دارد. پیروان این فرقه فراوان هستند.
۳ در سال ۱۶۵ میلادى یکى از امپراطوران چین به نام ((هوان )) به آئین ((تائو)) رسمیت داد. او ابتدا معبد ((لاتوتزو)) را بنا کرد و خود، هدایاى فراوانى تقدیم کرد. این عمل رسمیت آئین ((تائو)) را به دنبال داشت . در قرن هفتم میلادى خاقان چین((لى تى مین )) به این مذهب ایمان آورد و ان را مستقل ساخت . طالبان علوم غریبه و فنون جادوگرى به این مذهب روى آوردند. چینیان در صدد برآمدند تا در مقابل مذهب ((بودائى )) که یک آئین وارداتى از هند به چین بود، از فرهنگ و اساطیر ملى خود که میراث نیاکان شان بود، حراست نمایند؛ لذا به دنبال شخصى برآمدند که بتواند با بودا رقابت نماید. آنان ((لائوتزو)) را مناسب دیدند و او را بالا بردند تا که در مقام خدائى قرارش دادند. به او لقب ((خاقان عالم اسرار)) دادند و معابد فراوانى به نام او ساختند. و به تقلید از بودائیان ، راهبان و مرتاضان زیادى در معابد لائوتزو گرد آوردند. سرانجام ((تائوئیزم )) را به عنوان دین ملى و رسمى کشور خود قبول کردند. آئین تائو در گسترش عقاید خرافى و اوهام نه تنها کمرنگ نگردید، بلکه روز بروز بر تعداد خدایان افزوده مى شد. ((خاقان عالم اسرار)) بالاترین مقام را به دست اورد.
لائوتزو در کنار او قرار گرفت و در نتیجه موجود سومى به نام ((کنگ یائو)) سردار ارواح مجرده و روانهاى آسمان پدید آمد. این سه هیکل (خاقان لائوتزو کنگ یائو) به اتفاق موجودى به نام ثالوثى را تشکیل مى دهند که به نام ((سه گوهر طاهر))ملقب اند. غیر از اینها ((هشت روان جاوید)) دیگر به اتفاق ((خدایان کانون خانوادگى و محافظ دروازه و خداى شهر))، همه بر جهان حکومت مى کنند

منبع کتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد اول
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها