ملکه زتیان (دودمان ژو دوم)

ملکه زتیان (چینی ساده:武则天، چینی سنتی:武则天، پین‌یین:Wǔ Zétiān) (زادهٔ ۱۷ فوریهٔ ۶۲۴ – مرگ ۱۶ دسامبر ۷۰۵)[۱][۲] تنها زن در تاریخ چین باستان بود که عنوان امپراتریس فرمانروا را دارا بود. او عضو دودمان تانگ بود و به مدت ۲۵ سال به عنوان نایب السلطنه مستبد در سلسله تانگ (۶۱۸–۹۰۷) حکومت کرد و بعد به عنوان یکی از امپراتوران تأثیرگذار و بحث‌برانگیز تاریخ چین تبدیل شد، وو زتیان یک حاکم چین بود که به‌طور غیررسمی و رسمی به عنوان امپراتریس همسر، قدرت واقعی پشت امپراتور برای همسرش امپراتور گائوزونگ و بعداً به‌طور کاملاً رسمی به عنوان امپراتریس دواگر و نایب السلطنه تام‌الاختیار برای پسرانش امپراتور ژونگ زونگ و امپراتور رویزونگ و بعد از آن به عنوان امپراتریس فرمانروا بر حق خود در سلسله ژو به صورت یگانه بر چین حکومت کرد.

او نخست میان اوایل سال‌های ۱۰ ژانویه ۶۶۵ تا ۱۶ اکتبر ۶۹۰ میلادی به جای شوهر و پسرانش و به عنوان نایب‌السلطنه به مدت ۲۵ سال بر چین فرمان‌راند، کاری که در پیش از او هم معمول بود؛ وو زتیان سپس در ۱۶ اکتبر ۶۹۰ میلادی در اوج قدرت خود، دودمان تانگ را به پایان رسیده خواند و دودمان ژو را پایه ریخت و خود را امپراتریس فرمانروای مقدس و ایزدی و هوآنگدی خواند و به صورت مستقل و یگانه قدرت را در دست گرفت.

 

ظهور وو به قدرت زمانی آغاز شد که او از معبد گانی در سال ۶۵۰ میلادی بازگذشت و به عنوان معشوقه امپراتور گائوزونگ خدمت کرد در این مدت او محبت امپراتور را بدست آورد و رقیبانش به نام امپراتریس وانگ و همسر شیائو را با فتنه از بین برد و به امپراتریس تبدیل شد، پس از عروسی وی با امپراتور گائوزونگ در سال ۶۵۵ ، ظهور امپراتریس وو به قدرت سریع شد. یک زن قوی ، پرانرژی، حیله گر، کاریزماتیک و فرهیخته که از علاقه و اعتماد مطلق همسرش برخوردار بود در این زمان امپراتور گائوزونگ که از بیماری های مختلفی مانند سردرد های ازاردهند و مکرر و سرگیجه های بسیار که منجر به سکته مغزی شد (طبق گفته مورخان مسمومیت ضعیفی بود که توسط امپراتریس وو دچار شده بود) رنج می برد، امپراتریس وو بعد از بیماری شوهرش قدرتمندترین، تأثیرگذارترین و بزرگترین زن دربار امپراتوری در دوره ای بود که امپراطوری تانگ در اوج قدرت و شکوه خود بود. قاطعانه تر و پیشگیرانه تر از همسرش ، وی را مورخان می دانند که بیش از هجده سال از سال ۶۶۵ تا سال ۶۸۳ قدرت واقعی پشت تخت و چهره حاکم بوده است. به امپراتریس وو افتخارات و امتیازات خاصی اعطا شد که قبل از یا بعد از آن هیچ امپراتریس چین از آن برخوردار نبود و پس از مرگ گاوزونگ ، امپراتریس وو به عنوان امپراتریس دواگر و نایب السلطنه قدرت را به طور مستقل و منحصر به فرد فتح کرد و هفت سال بعد ، وی تاج و تخت را در سلسله ژو به دست گرفت. و تبدیل شد به تنها امپراتور زن در تاریخ چین.

اهمیت تاریخ دوره رهبری سیاسی و نظامی وو زتیان شامل گسترش عمده امپراتوری چین ، گسترش آن به مراتب فراتر از محدودیتهای ارضی قبلی خود ، در اعماق آسیای میانه و درگیر شدن در یک سری جنگها در شبه جزیره کره است که ابتدا متحد آن با شیلا علیه گوگوریو شد ، و سپس علیه شیلا بر سر اشغال قلمرو گوگوریو سابق. در داخل چین ، علاوه بر پیامدهای مستقیم تر مبارزه وی برای به دست آوردن و حفظ قدرت عالی ، رهبری وو منجر به تأثیرات مهمی در رابطه با طبقه اجتماعی در جامعه چین و در رابطه با حمایت دولت از تائوئیسم ، بودیسم ، آموزش و ادبیات شد. وو زتیان همچنین تأثیرات برجسته ای بر مجسمه لانگمن گروتو و “بی حرف” در مقبره کیانلینگ و همچنین ساخت برخی از بناهای مهم و ریخته گری های برنز که دیگر زنده مانده اند ، داشت.

وو زتیان علاوه بر فعالیت خود به عنوان رهبر سیاسی ، زندگی خانوادگی فعال نیز داشت. اگرچه روابط خانوادگی گاهی مشکل ساز می شد ، وو زتیان مادر چهار پسر و دو دختر بود که سه نفر از آنها عنوان امپراتور را نیز به خود اختصاص داده بودند، اگرچه یکی این عنوان را فقط به عنوان یک افتخار پس از مرگ برگزار می کرد. یکی از نوه های او امپراطور مشهور شوان زونگ از تانگ شد که دوره سلطنت وی عصر طلایی تاریخ چین بود.[۳]

همچنین کنفوسیانیسم بخاطر این که وو یک زن بود به سختی زندگی وی و دورهٔ فرمانروایی او به عنوان نایب السلطنه و بعد امپراتور یا امپراتریس فرمانروا را نکوهیده‌است و این دوره به مدت ۴۰ سال از آغاز حکمرانی و پایان آن ادامه داشت.

 

به عنوان یک امپراتریس””

عناوین مختلف چینی به انگلیسی “Empress” منتقل شده اند ، از جمله “امپراتریس” به معنای همسر اصلی امپراطور یا امپراتریس همسر و امپراتریس فرمانروا. به طور کلی ، فقط سلطنت مرد بود و همسر اصلی وی عنوانی مانند هوانگهو (皇后) به او داده شد ، که اغلب به عنوان “امپراتریس” یا “امپراتریس همسر” خاص تر ترجمه می شد. پس از درگذشت امپراتور ، همسر های باقی مانده امپراطوری می تواند تبدیل به امپراتریس دواگر شود ، و گاهی اوقات قدرت سیاسی قابل توجهی به عنوان نایب السلطنه در دوران کودکی (وارث) وارث امپراتوری موقعیت کاملا برابر با امپراتور بدست می آورد.

امپراتور چین از زمان چین شی هوانگ (۲۵۹-۲۱۰ پیش از میلاد) از عنوان هوآنگدی (皇帝 ، ترجمه شده به عنوان “امپراتور” یا “امپراطور (مجدد)” استفاده کرد). وو زتیان تنها زنی در تاریخ چین بود که عنوان هوانگدی را به دست گرفت. دوره ریاست وی به عنوان حاکم دفاکتو چین و نایب السلطنه رسمی تانگ (ابتدا از طریق شوهر و سپس پسران وی ، از سال ۶۶۵ تا ۶۹۰) بدون سابقه بود. با این حال ، هنگامی که سلسله خود را در سال ۶۹۰ بنا نهاد ، ژو (inter) (قطع سلسله تانگ) ، سابق را شکست و شخصاً تحت عنوان مقدس و الهی هوآنگدی حاکم و تغییرات آن از سلسله تانگ به ژو ، از ۶۹۰ تا ۷۰۵ حکومت کرد.

گفته می شود وو زتیان تنها زن تاریخ چین است که لباس زرد را به عنوان پادشاه پوشید (در غیر این صورت فقط برای استفاده امپراتور اختصاص داده شده است ، هر چند به استثنای امپراتریس دواگر لیو دودمان سونگ هم لباس امپراتوری را همراه تاج سلطنتی پوشید و القاب های امپراتوری همچون اعلیحضرت را هم گرفت که کاملا برای یک امپراتریس دواگر بی سابقه بود).

وو رویی که بعد ملقب به امپراتریس وو زتیان امپراتریس دودمان تانگ و دودمان ژو دوم بود که پنج دهه بر سلسله‌های چین حکومت کرد.

صعود بر پله‌های قدرت

همسر امپراتوران تانگ و مادر پرنس ولیعهد

او در اصل معشوقهٔ امپراتور تای‌زونگ بود. با مرگ او وی در سال ۶۵۰ میلادی معشوقهٔ جانشینش امپراتور گائوزونگ گردید. او توانست خود را در دل امپراتور تازه جا کند و معشوقه‌های دیگر و همسر رسمی او امپراتریس وانگ و معشوقه و صیغه اصلی امپراتور: بانو شیائو و بانو ژانگ را از چشم او انداخته و سرانجام به‌طور وحشتناکی به کشتن دهد و بدین‌سان توانست پله‌های قدرت را بپیماید، وو برای رسیدن به خواسته های خود از هر چیزی می گذشت و حتی به همسران و اعضای خانواده خود چون مادر، برادران و خواهران و فرزندان خود هم رحم نکرد و آنان را برای قدرت کشد و طبق گفته مورخان او 《قلبی چون مار و طبیعتی چون گرگ و اخلاقیاتی چون روباه دارد》.

جزئیات نقاشی یان لیبن در مورد پذیرش فرستاده تبت ، نشانگر تانگ تایزونگ

به عنوان صیغه امپراتور تائ زونگ

وو در سال ۶۳۸ میلادی در سن ۱۴ سالگی وارد حرمسرای امپراتور تای زونگ شد و به مقام صیغه امپراتوری (همسر غیر دائمی و کمتر حاکم) رسید، و در رتبه پنجم همسر امپراتور در میان نه رتبه برتر امپراتوری رسید و قرار گرفت وی یکی از محبوبان تای زونگ بود اما نه ان چنان که او را به بالاترین مقام صیغه ای و همسر سلطنتی یعنی شیفعی برساند و نه به مقام همسر اعظم، اما آنقدر زیبا بود که امپراتور تای زونگ بیشتر از همه با او ارتباط جنسی داشت و او را همراه خود همه جاه می برد و حتی زمانی که امپراتور تای زونگ به شجاع ترین اشخاص دربار گفت؛ گر کسی بتواند سوار اسب قوی من شود حق هر درخواستی را از من دارد، زمانی که هیچ کس جرات این کار را نداشت وو برخواست و حکم امپراتور را قبول کرد و با این کارش همه مخصوصا امپراتور را تحت تاثیر قرار داد زیرا که اسب امپراتور تای زونگ حتی ماهرترین سوار کارها هم نمی توانستن رامش کنند و سوار او شوند چه برسد به یک زن جوان ۱۷ ساله اما وو ثابت کرد که جرات و شجاعت این کار را دارد و همین کار را انجام داد و امپراتور را تحت تاثیر قرار داد در همین سالها او توجه ولیعهد جوان لی ژی را به خود جلب کرد و لی ژی که بعدا به عنوان امپراتور گائوزونگ معرفی می شود علاقه مند به زیبایی و شجاعت وو شد و در همین زمان وو هم شروع به برقرار کردن روابط با امپراتور آینده کرد و او را عاشق خود کرد.

در سال ۶۴۹ میلادی امپراتور تای زونگ در گذشت و پسرش لی ژی به عنوان امپراتور گائوزونگ بر تخت نشست و وو مجبور شد به عنوان یک صیغه امپراتور قبلی به یک راهبه تبدیل شود اما در سال ۶۵۰ میلادی امپراتور گائوزونگ برآی تقدیس پدرش به معبدی رفت که وو در همان جاه بود و زمانی که امپراتور گائوزونگ او را دید هر دو گریه کردند گائوزونگ زمانی که وو را دید به شدت بسیار بیشتر از قبل تحت تاثیر وو قرار گرفت زیرا او هم زیباتر، باهوش تر و جذاب تر از قبل شد بود و تصمیم گرفت که او را به یک صیغه خود تبدیل کند،


یک تصویر گرفته شده از امپراتور گائوزونگ از یک آلبوم قرن ۱۸ میلادی، از پرتره ۸۶ امپراتور چین، با یادداشت‌های تاریخی چینی

به عنوان صیغه امپراتور گائوزونگ

در سال ۶۵۰ میلادی وو از معبد بودایی خارج شد و به قصر بازگذشت و به عنوان یک صیغه امپراتوری تبدیل شد و به مقام ژائو دومین مقام در میان نه رتبه برتر بود رسید و شروع به رقابت با همسر شیائو که بالاترین مقام همسری بالاتر از ژائو یعنی مقام شیفعی بود کرد و وو با روش های مهربانانه توانست امپراتریس وانگ را فریب دهد و در میان این رقابت میان امپراتریس وانگ و همسر شیائو وی توانست تنها محبوب گائوزونگ باشد و آنان را از چشمه امپراتور انداخت و امپراتریس وانگ و همسر شیائو تازه متوجه خطرات اوضاع شدند در سال ۶۵۴ میلادی وو دختری به دنیا آورد که در همان ماهی که بدنیا آمد بود درگذشت، در واقعا وو دختر خود را خفه کرد بود و قتل آن را به کردن امپراتریس وانگ انداخته بود و همسر شیائو را همراه امپراتریس وانگ متهم به جادوگری کرد بود و توانست آنان را از مقامشان عزل کند و حبس خانگی کند و امپراتور گائوزونگ او را به بالاترین رتبه صیغه موجود یعنی شیفعی رساند زمانی که امپراتور گائوزونگ می خواست که او را تبدیل به امپراتریس کند تمام صدراعظم ها (هر پانزده صدراعظم) مخصوصا دایی امپراتور یعنی ژانگسو ووجی که قدرتمندترین صدراعظم بود شدیدا با این تصمیم مخالفت ورزیدن و گفتن؛ “وو قبلا یک راهبه بوده و همچنین یک صیغه سلطنتی است برای همین یک صیغه که قبلا راهبه بوده نمی تواند مادر این امپراتوری و امپراتریس شما باشد” بعد از خبر رسیدن به وو او صدراعظم ها را متهم به نافرمانی از امپراتور گائوزونگ کرد و به امپراتور گفت؛ “شما می گذارید که خدمت گذارانتان سد راه تصمیمات بی چون و چرا شما شود این امپراتوری مال شما است و تنها حکم و قدرت شما مطلق است این نافرمانی نشان دهند این است که شما تسلط ای بر قدرت ندارید” بعد از این حرف وو، گائوزونگ با او موافقت کرد و تمام تلاش خود را برای این که او تبدیل به امپراتریس شود کرد در سال ۲۰ نوامبر ۶۵۵میلادی امپراتریس وانگ از مقام امپراتریس کاملا عزل شد و بعد به دستور وو به طرز وحشیانه ای همراه همسر شیائو کشته شد (به دستور وو با آهن ۱۰۰ بار دست و پاهایشان ضرب و شتم شدید شد و بعد دست و پاهایشان قطع و آنان را در کوزه های بزرگ شراب انداختن تا جان دهند در حالی که آنان نیم جان بودند زنده زنده سوزانده شدند) بعد از مرگ آنان در ۲ دسامبر ۶۵۵ میلادی وو جایگزین امپراتریس وانگ شد و تبدیل به امپراتریس قدرتمند تانگ شد.

امپراتریس همسر و قدرت واقعی تخت

دوره حذف رقبا سیاسی

وو زتیان در سال ۲۷ نوامبر ۶۵۵ با اعدام بانو شیائو و امپراتریس وانگ در سال ۲ دسامبر ۶۵۵ امپراتریس چین شد،

وی به عنوان یک امپراتریس بر همسرش و دادگاه امپراتوری تاثیر بسیار عالی داشت و به همین خاطر متحدانی قدرتمند برای خودش جمع کرد بود وی در سال ۶۵۶ میلادی با متحدانش برای براندازی وارثان ظاهری سلطنت تلاش کرد و در همان سال توانست پسرانش را تنها ولیعهد دودمان تانگ کند در سال ۶۵۷ امپراتور گائوزونگ بیماری میگرنش بدتر شد و این امر او را شدیداً ناتوان کرده بود و توان رسیدگی به امور ایالتی را به خوبی نداشت در این دوره امپراتریس وو به بهانه بیماری امپراتور شروع به دخالت در امور دولتی کرد و در همین زمان بسیار زیاد قدرتمند و تاثیرگذار شد و متحدانش چون؛ هون جنینگ، لیو جویی و لی هان به صدراعظم های بسیار قدرتمندی تبدیل شدند، در همان زمان مقامات دولتی و ژنرال‌ها شروع به مخالفت دوباره با امپراتریس وو کردند در همین جدال‌ها وو زتیان تصمیم گرفت که تمام مخالفانش را در دربار نابود کند و یک گروه انتقام جویانه با متحدانش به را انداخت و توانست در سال ۶۵۹ میلادی بیشتر مخالفانش را نابود کند و از همان زمان وی با استحکامات بیشتری در قدرت حرکت کرد و متحدانش را در راس دولت گذاشت، در سال ۶ نوامبر ۶۶۰ میلادی وو که اکثر دشمنانش را نابود کرد بود و در همان زمان با بدتر شدن حال امپراتور، امپراتور گائوزونگ شروع به ساختن قدرت امپراتریس وو در دادگاه کرد و امپراتریس وو شروع کرد به گرفتن بیشتر تصمیمات سیاسی بجای امپراتور و بر امور دولتی غلبه کرد و با صلاحیت آشکار و حکمی درست تصمیم می گرفت و توانست بیشتر حکومت را در دست بگیرد و از همان زمان در جلسات شورا در پشت سر امپراتور حاضر شود، از همان زمان اقتدار وی با امپراتور گائوزونگ رقیب شد و اقتدار خودمختاری گائوزونگ محدود شد.

به عنوان قدرت حاکم در پشت امپراتور

در سال ۲۲ اکتبر ۶۶۴ امپراتریس وو از جایگاه خود در دربار آسوده‌خاطر بود و شروع به افزایش قدرت خود در امپراتوری کرد در همین زمان او چنان در امور دولتی و ایالتی دخالت می کند، که امپراتور گائوزونگ از قدرت همسر خود شدیداً ناراضی و خشمگین بود و برای این که کاری کند و مانع وو زتیان شود به صدراعظم خود خواست تا بیاید و در مورد این موضوع با وی صحبت کند، صدراعظم شانگوان یی، نیز به گائوزونگ پیشنهاد کرد که وو زتیان را از مقام امپراتریس، عزل کند چرا که هیچ‌کس از او راضی نیست امپراتور گائوزونگ با این تصمیم کاملاً موافقت کرد و این فرمان را نوشت اما یکی از افراد وو زتیان به او خبر داد که صدراعظم برای برکناری شما به امپراتور پیشنهاد داد و او نیز قبول کرد، بعد از خبر رسیدن به امپراتریس وو او خود را به امپراتور رساند و شروع به دفاع کردن از خود کرد و امپراتور گائوزونگ که فرمان عزل امپراتریس وو در دستانش بود بسیار خجالت کشید و تصمیم گرفت تا با وو آشتی کند بعد از آن گائوزونگ، شانگوان یی را مقصر این اختلافات بین او و همسرش می دانست و وو صدراعظم را متهم به خیانت به امپراتور کرد و گفت؛ ” اعلیحضرت برای برکناری من با افراد خیانتکار نقش کشید اند، اما خبر دارید که آنان که این پیشنهاد را به شما دادن می‌خواهند شما را نیز برکنار کنند تا بتوانند یکی از پسران ضعیف شما را به سلطنت برسانند تا کنترل کشور در دستشان باشد زیرا شما بیمار هستید و دشمن هایتان این را فرستی مناسب می دانند تا قدرت امپراتوری را غضب کنند” امپراتور گائوزونگ به وو گفت که چه کسی را می خواهد به سلطنت برسانند و چه کسی خیانت می کند وو پاسخ داد؛ “معلوم نیست، صدراعظم شانگوان یی برای پسر بزرگ شما لی زونگ خدمت می کند و چرا که شما مرا جایگزین امپراتریس وانگ کردید و لی زونگ را از مقام ولیعهدی خلع کردید می خواهند شما را کنار بگذارند” امپراتور گائوزونگ با این حرف های وو او را باور کرد و فرمان برکناری و اعدام صدراعظم را صادر کرد و لی زونگ را مجبور به خودکشی کرد بعد از آن وو حتی قدرتی برتر از گذشته و بیشتر از هر کسی دیگری بدست آورد، و از آن روز به بعد وو زتیان هر وقت که گائوزونگ ریاست جلسات امپراتوری را عهده دار بود تقریبا در کنار با امپراتور در پشت یک صفحه مرواریدی در پشت گائوزونگ بر روی یک تخت طلایی باشکوه تقریبا همان اندازه و برابر با تخت سلطنت امپراتور بود می نشستند، و به امور ایالتی نظارت می کردند و قدرت سیاسی عمدتا در دست امپراتریس وو می افتاد و او در دادگاه فعال تر از امپراتور گائوزونگ بود، بخاطر برابری در دادگاه، مردم و مقامات، آنان را به عنوان «دو حاکم مقدس» می شناختند.

دوره درگیری های جانشینی

وو زتیان در سالهای حکومت خود با مخالفت‌های جدی تری از سوی برخی مقامات و با مرور زمان با مخالفت های پسر بزرگ خود لی هونگ مواجه شد و این اختلاف مادر و پسر تا آنجا پیش رفت که هر دو خواستار عزل دیگری شدند مخصوصا وو که لی هونگ را برای سلطنت مناسب نمی دانست و بارها به امپراتور می گفت که او 《لی هونگ》برای امپراتور شدن لایق نیست و پسر دوم خود لی شیان را برای مقام ولیعهدی مناسب می دانست، با مرور زمان اختلافات هر دو آنقدر بالا رفت که باعت بروز دشمنی سرسختانه بین مادر و پسر شد و بعد از سال ۶۷۴ میلادی که امپراتریس وو و امپراتور گائوزونگ به‌طور مشترک به عنوان «تیان هوی و تیان هوآنگدی یا امپراتریس و امپراتور آسمانی» شناخته می‌شدند و از آن روز به بعد مردم آنان را به عنوان دو امپراتور می‌شناختند که با هم حکومت می‌کنند این دشمنی بیشتر شد، با گذشت سالها بیماری امپراتور گائوزونگ در اواخر سلطنت خود به شدت افزایش یافت بود، و بخاطر بیماری خود بسیار ضعیف شده بود تا آنجا که توان راه رفتن و حتی حرف زدن هم نداشت بعد از سال ۶۷۵ میلادی این وضعیت بدتر شد، و او تصمیم گرفت که امپراتریس وو را رسما به عنوان نایب السلطنه معرفی کند تا بجایش به طور رسمی حکمرانی کند، اما صدراعظم هائو چوجون از این تصمیم مخالفت نشان داد، حتی یکی از مقامات دولتی به نام لی ییان هم با صدراعظم موافقت کرد زمانی که امپراتور گائوزونگ دلیل این مخالفت را پرسید او جواب داد؛

“امپراتور باید بر دولت حکومت کند، و امپراتریس باید در کاخ و اندرونی حکومت کند، این قوانین سالهاست که پاور جاست امپراتور و امپراتریس مثل ماه و خورشید، یین و یانگ هستند و هر کدام این توازن را حفظ می کنند و آنگاه شما اعلیحضرت می خواهید امپراتوری را به امپراتریس اسمانی [(یعنی ، امپراتریس وو)] بدهید این امپراتوری، امپراتوری است که توسط امپراتورها گائوزو و تایزونگ بنا شده است ، نه شما. اعلیحضرت شما باید از حکومت اجدادی محافظت کنید و تاج و تخت را به پسرتان منتقل کنید ، نه به کس دیگری ، و حکومت نمی توانید جزئی از قبیله امپراتریس باشد. امیدوارم سخنان مرا بپذیرید.”

بعد از این حرف ها امپراتور رسما وو را نایب السلطنه نکرد اما به دلیل بیماریش از مسئولیت‌های دولت کنار کشید و «اعلام کرد که امپراتریس وو بجای من به تنهایی حکومت می‌کند» و این تصمیم با مخالفان بسیاری از جمله لی هونگ روبرو شد و در این مخالفت‌ها لی هونگ ناگهان بخاطر مسمومیت درگذشت (که به اعتقاد مورخان وو زتیان پسرش را برای کنترل دولت مسموم کرده) بعد از مسمومیت لی هونگ برادرش لی شیان به عنوان ولیعهد معرفی شد اما او نیز با مادر خود مخالفت کرد و بعد از چند سال مخالفت در سال ۶۸۰ میلادی توسط وی خلع قدرت شد و تبعید شد.

در سال ۲۷ دسامبر ۶۸۳ میلادی امپراتور گائوزونگ به شدت بیمار شد و بعد درهمان روز درگذشت و بعد پسر سوم وو زتیان لی ژه (بعدا امپراتور ژنزونگ زونگ) به عنوان امپراتور برتخت نشست و وو زتیان قدرت‌های واقعی را به عنوان امپراتریس دواگر و نایب السلطنه حفظ کرد.

امپراتریس دواگر و نایب السلطنه

امپراتریس وو (بعدا وو زتیان) در لباس امپراتوری در زمان پسرش ژونگ زونگ وی بعداً به تنها زن در تاریخ چین تبدیل می‌شود که مقام امپراتریس فرمانروا را دارا بود و حکومت می‌کند

نایب السلطنه برای امپراتور ژونگ زونگ

پس از درگذشت همسرش امپراتور گائوزونگ، وو به عنوان امپراتریس دواگر (皇太后، húangtàihòu) تبدیل شد و این بار رسما نایب السلطنه تبدیل شد و چرا که وو در دوره سلطنت شوهرش قدرت واقعی و اجرایی دولت را در دست داشت و به عنوان امپراتریس دواگر و نایب السلطنه قدرت و توانایی کافی را برای عزل و نصب امپراتوران به طور رسمی به نام خود داشت. وو قبلاً در دوره امپراتور گائوزونگ پسر بزرگش، ولیعهد لی هونگ را مسموم کرده بود و حتی پسر دوم خود لی شیان را تبعید کرده بود و شاهزادگان دیگر از همسران صیغه ای شوهرش را نیز قبلا با توطئه تبعید و یا به قتل رسانده بود، و توانست فرزند سوم خود، لی ژه، را وارث کند. علاوه بر این، بعد از مرگ گائوزونگ او وصیت نامه شوهرش را رو کرد و وصیت نامه گائوزونگ شامل مواردی است که لی ژه باید فوراً بر تخت سلطنت صعود کند و امپراتور بعدی باید درمورد هر مسائل و یا موضع امپراتوری با امپراتریس وو در هر شرایطی شده در اداره امور مهم، چه نظامی و چه غیرنظامی و مدنی، چه عزل و نصب مقامات و ژنرال‌ها مشورت کامل کند و تمام مسئولیت های دولتی و نظامی به دست وو اداره می شد. در ماه دوم ۶۸۴، لی شیان به مدت شش هفته از سلطنت خود به سلطنت امپراطوری صعود کرد و نام امپراتوری خود را به ژونگ زونگ تغییر داد.

بلافاصله، امپراتور ژنزونگ زونگ نشانه مخالفت شدید را به امپراتریس دواگر وو نشان داد. امپراتور ژونگ زونگ زیر سایه و انگشت همسر خود، امپراتریس وی؛ می‌خواست پدر زن خود وی ژوانژون رابه مقام نخست‌وزیری برساند اما صدراعظم پی یان به این فرمان مخالفت نشان داد و ژونگ زونگ پاسخ داد:

چه اشتباهی می‌شود حتی اگر امپراتوری را به وی ژوانژون دادم؟ چرا اینقدر به شیزونگ اهمیت می‌دهید؟”

صدراعظم پی یان این موضوع را به امپراتریس دواگر وو گزارش داد، و او پس از برنامه‌ریزی با پی یان، لیو یزی و ژنرال‌های چنگ، ووتینگ (程 務 挺) و ژانگ کیانکسو (張 虔 勖)، را کنار گذاشت و بعد امپراتریس دواگر وو مقامات و ژنرال‌ها را صدا زد و فرمان به برکناری ژونگ زونگ را صادر کرد و او را با کوچکترین فرزندش لی دان، شاهزاده، جایگزین کرد، زمانی که ژونگ زونگ فرمان برکنار خود را از مادرش شنید گفت؛ “مادر، مگر من چه گناهی کرده ام که شما من را پس میزنید” امپراتریس دواگر وو جواب داد؛ “تو می خواستی با وجود من و بدون مشورت با من تمام قدرت صدراعظمی را به پدرزنت بدهی این قانون کجا بوده که همه قدرت صدراعظم به یک نفر برسد تو با این کارت می خواستی به وی ژوانژون امپراتوری بدهی این چطور گناه نیست”.وو پسر چهارمش لی دان (به عنوان امپراتور رویزونگ) برتخت می‌رساند. وو زتیان پدرزن ژونگ زونگ، وی ژوانژون (韋玄貞) را به اتهام خیانت به قتل دستگیر کرد و او را به کنارگیری کشاند. امپراتور ژونگ زونگ به عنوان شاهزاده لوینگ کاهش یافت و تبعید شد. امپراتریس دواگر وو همچنین ژنرال کیو شنگ را به محل لی شیان در تبعید فرستاد و لی شیان را مجبور به خودکشی کرد.

نایب السلطنه برای امپراتور رویزونگ

وو کوچکترین فرزندش لی دان را به عنوان امپراتور رویزونگ به مقام امپراتوری رساند. اما او حاکم ضعیف بود و فقط از نظر ظاهری و اسمی یک حاکم بود. وو حتی به بهانه مرسوم پنهان کردن پشت پرده یا صحنه عمل نکرد و در تخت سلطنت نشسته، و دستوراتی را برای حاکم اسمی صادر کرد تا به‌طور رسمی و بدون هیچ محدودیتی اعلام شود. رویزونگ هرگز به دادگاه امپراتوری نرفت، هیچ حق و قدرت امپریالیستی نداشت، و همچنان در قصر داخلی زندانی شد بود. در سال ۶۹۰ میلادی، وو امپراتور رویزونگ را مجبور به کنارگیری کرد و توانست تاج و تخت را به دست آورد و سلسله ژو را تأسیس کند و نام خود را به عنوان حاکم (هوانگدی) تغییر دهد.

بخش اولیه سلطنت وو با فعالیت پلیس مخفی، که از سال ۶۶۰ شروع شد بود گذشت که سالها بعد در سال ۶۹۲ میلادی تعطیل شد، در اصل این پلیس مخفی بیشتر قدرتشان را از وو می گرفتند و در سراسر دولت دخالت داشتند و نفوذ اعظمی هم بر دولت هم بر مردم داشتند و بیشتر مخالفان وو را به طرز بی رحمانی می کشتند و قدرت امپراتریس را در دولت مشخص می کردند. از طرف دیگر وو حتی توسط مورخان سنتی که از او بیزار بودند، به عنوان یک حاکم بسیار قدرتمند و توانا و علاقه مند به امور دولت شناخته می‌شود، و توانایی او در انتخاب مردان توانمند و شایسته به عنوان مقام والا، در تمام بقیه سلسله تانگ و همچنین در سلسله‌های بعدی تحسین می‌شد. (او در کودتایی در سال ۲۲ فوریه ۷۰۵ میلادی سرنگون شد و امپراتور ژونگ زونگ به تخت سلطنت بازگشت، اما او همچنان به عنوان «امپراتور» ادامه می‌یابد تا زمان مرگ وی بعداً در همان سال) در گذشت و در کنار همسرش گائوزونگ دفن شد.

اگرچه امپراتور رویزونگ، عنوان امپراتور را به خود اختصاص داد، اما امپراتریس دواگر وو حتی با قدرت و استحکامات بسیار بیشتر قدرت را حفظ کرد و کامل دربار امپراتوری توسط امپراتریس وو کنترل می شد، و به مقامات اجازه نداد که با امپراتور رویزونگ ملاقات کنند، و نه به او اجازه داده شد که در امور کشوری حکومت کند. در عوض، امور امپراتوری توسط امپراتریس دواگر وو اداره می‌شد، که همه کس را الت دست خود کرده بود و فرمانروایی حقیقی را به طور یگانه در دست داشت و به صورت مستبدانه حکومت می کرد. او به پیشنهاد خواهرزاده اش وو چنگسی نیز آرامگاه اجدادیشان را گسترش داد و به آنها افتخارات پس از مرگ بیشتری بخشید.

در سال ۶۸۶، امپراتریس دواگر وو پیشنهاد داد که تمام مقامات و قدرت‌های واقعی امپریالیستی را به امپراتور رویزونگ برگردانند، اما امپراتور رویزونگ با دانستن اینکه واقعاً قصد انجام اینکار را ندارد، نپذیرفت و او همچنان به اعمال اقتدارگرانه امپراتوری پرداخت.

به زودی پس از آن، نوه لی جینگه، دوک یینگ، که از تبعید خود بیزار شده بود، شورشی به دلیل مخالفت با حکومت مادر قدرتمند امپراتور رویزونگ امپراتریس دواگر وو را در بخشدار یانگ شروع کرد (تقریباً مدرن یانگژو، جیانگ سو). این شورش در ابتدا حمایت‌های مردمی زیادی را در منطقه به همراه داشت، با این حال لی جینگه در حمله خود آهسته پیشروی کرد و از پشتیبانی مردمی استفاده نکرد. در همین حال، صدراعظم پی یان به ملاقات امپراتریس دواگر وو رفت و پیشنهاد کرد که اقتدار امپراتوری را به امپراتور برگرداند و اظهار داشت که انجام این کار باعث می‌شود که این شورش به خودی خود فروپاشی کند صدراعظم یان پی به وو گفت؛ “شما امپراتریس، امپراتور بی کفایت را با اختیارات و اقتدار اعظیمتان عزل کردید اما امپراتور رویزونگ نیازی به نایب السلطنه ندارد شما می توانید از مقام نایب السلطنه کنار بکشید و همچنان به اسم امپراتور امور ایالتی را اداره کنید تا هم شما حکومت کنید هم این شورش بدون خونریزی فروپاشی کند”. این حرف صدراعظم به امپراتریس دواگر وو در نزد وی یک توهین بسیار بزرگ بود، و او را متهم به همدردی با لی جینگه کرد و دستور برکناری و اعدام او را صادر کرد. او همچنین تعدادی از مقامات را عزل و تبعید کرد و به قتل رساند این دستورات وو از زمانی که پی یان دستگیر شد آنجام شد. او یک ژنرال لی شیاوی (李孝逸) را برای حمله به لی جنیگه فرستاد و در حالی که لی شیاوی در ابتدا ناموفق بود، اما با تشویق دستیار وی، وی یوانژونگ تحت فشار قرار گرفت و در نهایت توانست نیروهای لی جنیگه را درهم بشکند. لی جینگه فرار کرد و بعد به وسیله نیروهای وو دستگیر و بعد کشته شد.

در سال ۶۸۵، امپراتریس دواگر وو شروع به برقراری رابطه با راهب بودایی هواوی کرد.

در همین حال، وی صندوق‌های پستی مسی را در خارج از ساختمان‌های دولت امپراتوری نصب کرد تا مردم این قلمرو را ترغیب به گزارش مخفیانه از دیگران کند، زیرا او به بسیاری از مقامات به مخالفت با وی مشکوک بود. با سوء استفاده از این اعتقادات مربوط به او، مقامات پلیس مخفی، از جمله سو یوانلی، ژو زینگ و لای یونچن، قدرت خود را افزایش دادند و به اتهامات دروغین، شروع به شکنجه و اعدام افراد کردن.

 

در سال ۶۸۸ ، امپراتریس دواگر وو قرار شد قربانی خود را به الهه رودخانه لوا (洛水 ، که از طریق استان هنان در لیوئانگ، و سپس “پایتخت شرقی” جریان دارد) قربانی کند.وو اعضای ارشد قبیله امپراتوری تانگ را به لوئویانگ فراخواند.شاهزادگان امپراتوری نگران بودند که وی قصد داشت آنها را کشتار کند و تاج و تخت را برای خودش تأمین کند: بنابراین ، آنها توطئه کردند که در برابر او مقاومت کنند.اما قبل از برنامه ریزی های گسترده برای شورش ، لی ژن و پسرش لی چونگ، شاهزاده لنگی ابتدا در پست های مربوطه به عنوان بخشدار یو (豫州 ، تقریباً مدرن ژومادیان ، هنان) و بو بخشدار شدند.، تقریباً مرلیائوچنگ ، ​​شاندونگ).با این حال ، دیگر شاهزاده ها هنوز آماده نبودند و قیام نکردند ، و نیروهای فرستاده شده توسط امپراتریس دواگر وو و نیروهای محلی به سرعت نیروهای لی چونگ و لی ژن را خرد کردند.امپراتریس دواگر وو از این فرصت استفاده کرد تا نوه های امپراتور گائوزونگ را دستگیر کند ، لی یوانجیا (شاهزاده هان ، لی لینگوکی (李 靈 夔) شاهزاده لو ، و پرنسس چانگل ، و همچنین بسیاری دیگر از اعضای قبیله لی و او ، آنها را وادار به خودکشی کرد. حتی شوهر شاهزاده تایپینگ ، ژوشاهو نیز به دستور وو دستگر و گرسنه نگاه داشت شد تا مرگ.در سالهای بعد ، قتل عام های سیاسی بسیاری از مقامات و اعضای قبیله لی همچنان ادامه داشت تا این که وو خواست تا تخت را بگیرد.

امپراتریس دواگر وو در سال ۶۹۰ میلادی می خواست که خود “امپراتور” شود و برای این منظور شروع کرد به کشتار کامل قبیله لی و بعد در سال ۸ اکتبر ۶۹۰ میلادی فرمان به بر کناری امپراتور رویزونگ را داد و در این ماجرا اعلام به قدرت رسیدن قبیله وو را کرد و امپراتوری تانگ را به پایان رسید خواند و امپراتوری جدید به نام ژو را بنیانگذاری کرد و خود را به عنوان امپراتریس فرمانروای مقدس و ایزدی و امپراتور پرهیزگار خواند و مثل بقیه پادشاهان چین خود را هوآنگدی به معنی (حاکم مطلق) خواند و در یک مجلس باشکوه تاجگذاری کرد.


دودمان ژو دوم زیر فرمان امپراتور وو زتیان در نهایت گستردگی در سال‌های فرمانرواییش

امپراتور و امپراتریس فرمانروا سلسله ژو

وو زتیان در سال ۱۶ اکتبر ۶۹۰ میلادی آخرین اقدام را برای بدست آوردن قدرت نهایی انجام داد وی با یک فرمان رسمی پسرش امپراتور رویزونگ را کنار زد و سلسله پادشاهی تانگ را به پایان رساند و سلسله پادشاهی ژو را بنیان‌گذاری کرد و خود را تنها امپراتور چین خواند و به صورت مستقل و یگانه قدرت را در دست گرفت و به تنهایی بر چین حکومت کرد وی در این دوره تمام تلاش خود را برای باز پس‌گیری خاک‌های از دست رفت دودمان تانگ کرد و می‌خواست مرزهای چین را مثل دوره امپراتوری امپراتور تای‌زونگ برگرداند که در این را موفق شد وی در دوره حکومت خود اصلاحات گوناگونی را در آموزش و پرورش و تجارت انجام داد و در این زمان تجارت رونق فراوانی داشت و سواد مردمی افزایش یافت وی رفاع اقتصادی و مردمی را بهتر کرد و در دوره وی عدالت به خوبی برای مردم انجام می‌شد وی همچنین مالیات را برای فقرا کم کرد و برای اشراف بیشتر کرد وی به معماری بسیار اهمیت می‌داد و در دوره وی بناهای زیادی ساخت شد وی برای اداره بهتر کشور ایالت‌ها را به چند دست تقسیم کرد و افراد دانا را به حکومت ان می‌گماشت وو زتیان یکی از مدافعین سرسخت آیین بودایی بوده و در عصر امپراتوری زتیان مذهب بودایی بسیار رشد کرد و طرفداران زیادی بدست آورد.

بازنشستگی و مرگ

وو زتیان در سال ۲۲ فوریه ۷۰۵ میلادی از مقام امپراتریس فرمانروا به دلیل بیماری شدید که داشت و به خاطر کودتایی که از طرف اطرافیانش برنامه‌ریزی شده بود کنار کشید و پسر بزرگش ژونگ زونگ را جانشین خود کرد و خود به مقام امپراتریس مقدس و بازنشسته سلسله‌های چین رسید زتیان به مدت ۹ ماه بعد از کناره‌گیری اش از قدرت در سلطنت پسرش در سلسله تانگ در گذشت و در کنار همسرش گائوزونگ دفن شد.

بالا رفتن از قدرت

وو زتیان در سال ۶۳۸ به عنوان معشوقه تای‌زونگ (دودمان تانگ) وارد حرمسرا شد.

وو زتیان با مرگ تای زونگ در سال ۶۴۹ تبدیل به معشوقه امپراتور گائوزونگ در سال ۶۵۰ گردید.

وو با اعدام امپراتریس وانگ در سال ۶۵۵ امپراتریس تانگ شد.

وو زتیان در سال ۶۶۰ و ۶۶۵ قدرت چشمگیری بدست آورد و بجای شوهرش بر چین به‌طور کامل حکومت کرد

امپراتور گائوزونگ در سال ۶۸۳ درگذشت و پسرش ژونگ زونگ به پادشاهی رسید ولی تمام قدرتش توسط مادرش غضب شد و او امپراتور به اسم بود.

در سال ۶۸۴ ژونگ زونگ بر زده مادر شورید و وو زتیان در همان سال با فرمان رسمی امپراتوری را به پسر ضعیف و ناتوانش رویزونگ داد و بجای وی بر تمام قدرت سلطه انداخت و در این دوره قدرت را خیلی قوتر در دست گرفت.

وو زتیان در سال ۶۹۰ سلسله تانگ را به پایان رساند و سلسله ژو را بنیان‌گذاری کرد و خود را امپراتریس فرمانروای مقدس و ایزدی خواند.

جانشینان

بعد از ملکه زتیان به مدت ۷ سال ۳ نفر به شرح زیر به امپراتوری رسیدن:

بعد از ملکه زتیان پسرش ژونگ زنگ از سال ۷۰۵ تا ۷۱۰ به تخت نشست.

بعد از ژونگ زنگ، شانگ به مدت ۱۷ روز در سال ۷۱۰ به تخت نشست.

بعد از شانگ پسر دیگر ملکه زتیان رویزونگ از سال ۷۱۰ تا ۷۱۲ به تخت نشست.

و سرانجام چهارمین نفر شوان زونگ اول به مدت ۴۴ سال حکومت کرد:

بعد از رویزونگ، شوان زونگ اول به تخت نشست.

عضویت
اطلاع از
guest

5 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
Shahrzad
امتیاز :
     

عالی وکامل
لذت بردیم همین از این مقاله جذاب هم از شناخت همچین زن قدرتمندی👏

محمد

میتونید سرسال ملکه ی چین رو هم ببینید، زندگی همین بانو هست.

ریحانه

سلام کاش کتاب های نوشته شده توسط نویسندگان چینی رو خم بذارید مثل رویای تالار سرخ و…، مطالبتون هم بسیار جالب بودن ممنون

Arezoo

اصلا نمیتونم تقورشو بکنم چنین زن خبیثی هم وجود داشته.چه شکنجه هایی ملکه و بانو شیائو رو کرده.

شیما

برای رسیدن به قدرت نمیشه با مدارا و مهربونی به جایی رسید خصوصا برای یک زن!
هزاران مرد قدرتمند که به خوبی هم ازشون یادمیشه دست به همچین اعمالی زدن برای رسیدن یا حفظ قدرت مثل نادرشاه افشار که پسرخودش رو کورکرد یا سلطان سلیمان که پسر خودش رو کشت وخیلی مردهای دیگه
حالا یه زن بااین همه تلاش وزحمت وزکاوت تونسته به همچین جایگاه عظیمی برسه میشه خبیث؟