تحلیل فلسفى عرفانى آتمان برهمن

با تحليل فلسفى عرفانى آتمان برهمن همراه شوید

 

تحلیل فلسفى عرفانى آتمان برهمن ؛ 


((برهمن ، حقیقت مطلق است ، روح همه چیز است ،وجدان جهان است و روح ابدى و ازلى هستى . ((اتمان یک ((من )) دروغین در برابر حقیقتوجودى ((برهمن )) است ، همان طور که ((من )) یک دروغ در برابر حقیقت وجودى ((اتمان)) بود. در این جا انسان به ((اتمان )) رسیده و از آنجا به اقیانوس ‍ بیکرانه((برهمن )) وارد شده است . در آنجا فرد، نه تنها خودش را به عنوان انسان ، یک پارچهحس مى کند و به ((وحدت انسانى )) مى رسد، بلکه با همه کائنات در مى آمزد و با روحجهان یکى مى شود و با همه وجود به وجود مى رسد.

 در همه این کسوت ها و رنج ها ودگرگونیها و ابعاد گوناگونى که در هندسه عالم مى بینیم ، یک ((وحدت عام )) حکومتمى کند، و دیگر نه ((من )) هست و نه ((اتمان ))، همه ((برهمن )) است . این جاست کهدیگر همه ((او)) مى شوند و در سیر و سلوک آدمى به سوى ((برهمن ))، هم مقصد((برهمن )) است و هم ((راه )) و هم ((نفس )) رفتن و بالاخره ، هم ((نیت )) و هم ((آهنگ)) سفر.

این مراحل (از ((من )) به ((اتمان )) و از ((اتمان )) به((برهمن )) ) یکمعراج بزرگ نهایى هم دارد که قله وجود است و اوج پرواز ماورائى روح . ا هنگامى که منسر منزل کشور اتمان را طى کردم و وارد اقیانوس عظیم و ابدى بر همن شدم ، وحدتعظیمى مى بینم که به اندازه کریشنا (یعنى خداى واحد احد) بزرگ است ، حقیقت مطلق استو آن اتحاد ((اتمان ))، ((برهمن )) است … پس براى گذاشتن از ((من )) به ((اتمان)) به ((برهمن )) و از ((برهمن )) به قله ابدیت ( کریشنا؛ خداى بزرگ و وحدتوجود) باید از این مراحل گذشت :


مراحل ((کارما))، ((سامسارا)) و ((نیروانا))؛


براى فلاح و رستگارى باید از این مراحل گذشت ، اما چگونه و چرا؟ با شناختن ، اما شناختن چه ؟ شناختن زندان و راه گریز از این زندان . اما آن زندان کدام است : ((کارما)) و ((سامسارا)) به معناى جهان نمودى – دروغى ، ارتباطى ، اعتبارى و عکسى است ، نه ((بود)). همه چیز اشباح است ، همه چیز نسبى است ، همه چیز ارتباطى است … بنابراین باید براى رسیدن به حقیقت که حقیقت ، آرامش و زیبایى و خلود مطلق است ، نه پایدارى و مرگ و تغییر دائمى ، باید از ((سامسارا))نجات پیدا کرد.

چگونه مى توان از ((سامسارا)) رهائى یافت ؟ با ویدیا، فناى محض خود، ((من )) را کشتن و ریاضت . چگونه مى توان با این ها از ((سامسارا)) نجات یافت ؟ بدین گونه که بدانى ، در گردونه (مثل دایره اى که مى چرخد) گرفتارى و باید از گردش ((عبث )) رهائى یابى . این گردونه اى که انسان گرفتارش هست ، چیست ؟ ((کارما)) است ، تناسخ است . یعنى تو (هر فرد) زندانى این ((جبر)) ى که بائى ، رشد کنى ، رنج ببرى ، زحمت بکشى ، تلاش کنى ، کینه و عشق بورزى محرومیتها ببینى ، زندگى کنى و پیر شوى و بمیرى و باز دوباره این حرکت دایره وار آغاز شود، و باز در اندام حیوان یا انسانى دیگر، به دنیا بیائى و همین مراحل سخت و پر رنج حیات را بگذرانى ، و از خانه تولد به قله پیرى بروى و به حضیض مرگ بیفتى ، و باز دوباره و سه باره و چهار باره ، و همچنین تا ابد… ((کارما)) چنین فلسفه اى دارد که نتها در زندگى روزمره ، بلکه در فلسفه زندگى مطرح مى کند.


… … … راه گریز؛ چه چیز دوباره ما را به ((کارما)) ى بعدى مى کشاند؟ ما ناقصیم و در این گردونه باید تکامل پیدا کنیم . پس بوسیله ((ودا))، احکام دینى و ریاضت و تقوى مى توان پیدا کرد که به دو مرتبه برگشتن و دیگر باره به کوره زندگى در آمدن ، نیازى نباشد. وقتى در زندگى این جهان به آرامش و بى نیازى و استقلال شخصى رسیدیم ، بعد از مرگ ، از گردونه ((کارما)) خاج مى شویم و دوباره به این گردونه باز نمى گردیم . اما در آنجا به کجا مى رسیم ؟ به ماوراء ((کارما))، به ماوراء این ((جبرى )) که همواره مى گردد و همه را براى همیشه (زندگى و مرگ ، مرگ و زندگى ، و زندگى و مرگ و…) مى گرداند… و آن جهان ، جهان نیروانا است .
نیروانا معانى مختلف دارد، و هیج کس معنى آن را درست نمى فهمد… اما مى توان آن را به آتش خاموش ، به خرد آرام ، به آرامش ، به بادى و به فضائى که وزش ندارد، تشبیه کرد. بطور کلى مى توان نیروانا را آرامش خواند. یعنى وقتى که سامسارا دیگر نیست …))

منبع کتاب تاريخ اديان و مذاهب جهان جلد اول
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها