درفش کاویانی
به نام دادار هستی بخش اهورامزدا
آنگاه که مردمانی دارای بیرق – ارتش و پادشاه و نماینده می شوند میتوان گفت که آن زمان نقطه آغاز تمدن آن کشور است .
سرآغاز پیدایش تمدن ایران زمین ( ایرانشهر – ائیرینه – ائیرینه وئیجه )
کلمه آریا در فارسی باستان و سانسکریت ایری و در اوستا ائیریه نامیده می شود . خود کلمه ائیریه در چم نجیب و شریف است . نام ایران کنونی نیز برگفته شده از ائیرینه است که در چم ( معنی ) سرزمین آریایها گفته می شود . مهم ترین اقوام آریایی به شرح زیر بوده اند : آتروپاتان ( آذربایجان کنونی ) , سوزیانا ( خوزستان ) , کردستان (مادها ) سمرقند , بخارا , تاجیکستان و . . . مساحت سرزمین های نژاد ایرانی با احتساب تاجیکستان , افغانستان , قفقاز و ایران در حدود دو میلیون ششصد هزار کیلومتر است . که در گذشته نه چندان دور با بی لیقاتی حکام وقت از دست رفت.
که امید داریم آیندگان با درایت و تقویت نیروی ایرانی همه آنان را پس بگیرند . مورخین آغاز مهاجرت آریاها به ایران را در حدود هفت هزار سال پیش دانسته اند . این قوم دسته ای از اقوام هند و اروپایی هستند که امروزه در هند , آلمان , یونان , روم و . . . ساکن هستند . قمستی که در ایران ساکن شدند امروزه ایرانیان را تشکیل می دهند و قسمتی دیگر از هم وطنان ما امروزه در هند ساکن شده اند . زیرا پس از یورش تازیان به ایران و گرفتن خراج ها سنگین و تحت فشار بودن دینی , آنان مجبور به ترک وطن گشتند .در کتابهای دینی ایران باستان پیدایش نخستین انسان را در ایران دانسته اند . به عبارتی دیگر جایگاه ادیان کنونی جهان ایران است . ایرانیان باستان کیومرث را نخستین انسان دانسته اند .
سپس این باور به اسلام و دیگر ادیان کشانده شده و به نامهای دیگر مانند آدم و حوا معرفی شده اند . در فروردین یشت بند هفتاد و هشت کیه مرتن که د رفارسی کیومرث خوانده می شود آمده است . نخستین کسی است که منش اهورامزدا را دریافت کرد و از او ممالک آریایی پدید آمد . در بندهش نیز آمده است که نخستین بشر که اهورامزدا او را بیافرید کیومرث است .
در کتابهای ایران باستان آمده است کیومرث مدت سی سال در کوهساران زندگی نمود و بهنگام مرگ از صلب او نطفه ای فرو ریخت . نطفه به خاک افتاد و پس از چهل سال ساقه ای روئید و از آن درخت دو انسان پدید آمد. اعتقاد کنونی ایرانیان که از خاک بر آمده ایم و بر خاک خواهیم رفت نیز از همین نوشته های دینی ایرانی است . فردوسی بزرگ نیز بر این باور بوده است که نخستین انسان و نخستین پادشاه سرزمینهای ایران کیومرث است . به جرات می توان گفت که ایران مهد و ریشه همه ادیان جهان است .
باورهای یکتاپرستی , پیدایش انسان , جهان آخرت , کردار نیک , گفتار نیک , پندار نیک و . . . همه شواهد امروزی حاکی از آن است که ایران نخستین جایگاه ادیان جهان است . به هر روی سخن را به پیدایش بیرق ایران سوق میدهیم . نخستین پیدایش پرچم در سرزمینهای ایرانی .
مفهوم بیرق و هدف از تشکیل آن
بیرق یا پرچم یا درفش یک کشور به علامتی گفته می شود که نشان از مظهر تمدن و ملیت آن کشور دارد . بیرق عموما توسط فرمانده قوا یا پادشاه هر کشوری در لشگر کشی ها استفاده می شده است . پرچم هر کشوری جهت رمز اتحاد بین مردمان آن کشور است که ریشه آن کاملا در پیشینه فرهنگی آن کشور دارد . این نشان برگفته شده از باورها , عقاید , آداب و رسوم نیاکان آن کشور , هویت و روحیه ملی مردمان آن کشور است .
واژه درفش در گذر تاریخ :
پیش از اسلام = درفش شکوهمند کاویانی
اوایل اسلام = ربیت و علم ولوا
در زمان مغول = منجوق
در زمان قاجار = بیرق
در زمان پهلوی = پرچم
پرچم هزاران ساله ایران
پرچم ایران در زمان شاهنشاهی پیشدادی و کیانی
بیشینه پرچم ایراندرفش کاویانی بیگمان یکی از پرارزشترین پرچمهای جهان است که از روز آفرینش آدمی و خوی شهریگری (تمدن) گرفتن، بر افراشته شده است. زیرا این پرچم چندین برتری به همه پرچمهای جهان دارد و فرادادهایی (امتیازاتی) که در آن است در هیچیک از دیگر پرچمها در سراسر جهان یافت نمیشود .
* این پرچم از دل توده های مردم بیرون آمده و از یک پیشبند چرمی آهنگری دلاور که برای درهم کوبیدن ستم و شکنجه بیدادگران تازی به پا خواست، فراهم آمده است.
* این پرچم مردمی است و بدست مردم ساده ولی دلیر کوچه و خیابان درست شده و پرچم رسمی کشور بشمار آمده و پذیرفته گشته است.
ولی همه پرچمهای دیگر جهان پیمانی (قراردادی) میباشند که از سوی گردانندگان کشور ساخته و پرداخته و به مردم پذیرانده شده اند. تا جایی که من بیاد می آورم هیچ پرچمی در جهان با رأی مردم و همه پرسی برپا نشده است. ازین رو کمتر خواسته مردم در آنها نمایان است. ولی درفش کاویانی بدست مردم ساخته شده و از میان آنها بیرون آمده است.
* هر کشوری پس از گزینش پرچم برای رنگها و نشانه های آن درونمایه هایی برگزیده است. ولی درفش کاویانی هنگام برافراشته شدن همه
درونمایه (معنا و محتوا) خود را بهمراه داشت؛ زیرا در پیکار با دشمن خونخوار و برای سرنگونی او پیشاپیش مردم به پا خواسته به جنبش و چرخش درآمد.
* این پرچم برای آزادی ایران زمین از دست بیگانگان چیره برآن از دل توده های به خروش آمده برپا گردید.
* این پرچم زنده کننده ابرتنی، والایی و گران منشی (غرور) درهم کوبیده و نابود شده ایران و ایرانی است.
* این پرچم کهن ترین پرچم جهانی میباشد و به دست ایرانیان عامه برافراشته شده است پس در جهان هیچ پرچمی را نمیتوان یافت که اینهمه فراداد، بویژه فراداد نبرد با اهریمن و سرکوبی بیدادگری و رهایی کشور از دست دشمن…همه را با هم داشته باشد .
* نشان غرور و سربلندی ملت ایران در میان یونانیان و رومیان و ملتهای باستانی آن روزگار دارد .
* نماد سپاس از گذشتگان کشورمان است و ترجیح ندادن هیچ فرهنگی را به فرهنگ کهن نیاکانمان
* یکپارچگی و اتحاد اقوام مختلف و کهن ایرانی و ایجاد یک امپراتوری قدرتمند در برابر استکبار جهانی است
* تندیس و نماد شش هزار سال پادشاهی ایران و شکوه ارتش شاهنشاهی ایران در جهان است
تاریخ نویسان درباره درفش کاویانی چه مینویسند؟
تاریخ طبری مینویسد که درفش کاویانی از پوست شیر بود و پادشاهان آنرا به زیب و زیور بیاراستند و زر و سیم و گوهر بر آن پوشاندند، آنرا ” اختر کاویان” نیز مینامند که جز در کارهای بزرگ نمی آورند و جز برای شاهزاده ای که به کارهای بزرگ فرستاده میشد، بر نمی افراشتند
مسعودی در ” مروج الذهب ” آنرا از پوست پلنگ میداند که بر چوبهای بلند می آویختند.
او درازیش را دوازده و پهنایش را هشت ارش نوشته است هر ارش از نوک انگشت تا آرنج دست در ” برهان قاطع ” و ” فرهنگ جهانگیری” آمده است که درفش کاویانی چرمی از پوست پلنگ یا ببر بوده که آهنگران هنگام کار بر میان میبستند و کاوه آهنگر آنرا بر سر نیزه کرد و به نبرد با ضحاک پرداخت استاد ” اسکارمن” مینویسد که از سنجش سه بن مایه به دست آمده، تخته سنگ کنده کاری شده پمپیی، سکه های دودمان ” فرته کاره ” و شاهنامه فردوسی چنین برمی آید که درفش کاویانی تکه چرمی پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه آویخته شده و نوک نیزه از پشت آن بسوی بالا نمودار بوده ست.
بر روی این چرم آراسته به پرنیان و ابریشم وگوهرهای ناب، ستاره ای میدرخشیده است. این درفش چهار پره داشته است که در هسته آن دایره کوچکی دیده میشود و دربالای آن همین دایره به چشم میخورد. در بخش پایینی چرم، چهار رشته نوار به رنگهای گوناگون سرخ و زرد و بنفش آویخته شده است که در نوک آنها گوهرهای ناب آویزان میباشند .
در نمایشگاه باستانی لوور پاریس در بخش ایران کاسه هایی یافت میشوند که در ته آن درفش کاویانی کشیده شده و بر روی آنها نوشته شده است: ۴۶۰۰ سال پیش از زادروز مسیح؛ بدینگونه دست کم کهن بودن درفش کاویانی تا ۶۶۰۰ سال پیش میرد . فردوسی بزرگ زمان درفش کاویانی را با احتساب نخستین شاهنشاهی ایرانی ( پیشدادی و کیانی ) در همین حدود دانسته است .
فردوسی بزرگ : میان سپاه کاویانی درفش
به پیش اندرون تیغهای بنفش
درفش شاهنشاه با بوق و کوس
پدید آمد و شد زمین آبنوس
یکی زرد خورشید پیکر درفش
سرش ماه زرین غلافش بنفش
تاریخچه پرچم ایران
منابع دینی ایران درباره درفش ملی :
در کتابهای دینی ایران باستان که قدمتش به بیش از سه هزار سال می رسد آمده است :
* فروهرهای نیک توانای پاک مقدس را می ستاییم که لشگر بیشمار بیارایند و سلاح به کمر بسته با درفشهای برافراشته درخشان خود . (ایضا در کرده بیست و نه )
* فروهر های پاکدین سام گرشاسب گیسوان دارنده مسلح به گرز را می ستاییم . او را که برای مقاومت در برابر دشمنان بازوان قوی دارد و با
سنگ فراخ و با درفشهای پهن با درفش های برافراشته با درفشهای گشوده و سرافراز برای مقاومت کردن در برابر راهزنان ویران کننده و
هولناک می شود . ( همان یشت بند صد و سی و نه )
* پس اهوره مزده گفت اگر مردمان بهرام اهورا را چنان که شایسته است نیایش کنند بر طبق بهترین راستی بجای آورده شده هر آئینه به
ممالک ایران لشگر دشمن داخل نشود نه سیل نه زهر و نه گردونه های دشمن و نه بیرقهای برافراشته . . . ( بهرام یشت )
درفش کاویانی چگونه برپا گردید؟
فردوسی توسی استاد سخن و قهرمان سترگ پیکارجوی تاریخ ایران که با قلم منش زخم خورده ایرانیان را مرهم نهاد و درمان کرد و آنها را به منش از دست رفته شان آگاه نمود و به خویشتن خویش برگرداند، از درفش کاویانی بارها از ” اختر کاویانی” یاد کرده است و در برپا خیزی “کاوه آهنگر” چگونگی درست شدن آنرا بازگو میکند که چنین است . پس از آنکه کاوه آهنگر در بارگاه ضحاک ماردوش، به بزرگان بیخرد پیرامون ضحاک میتازد و نامه ای را که آنها برای این خونخوار بیدادگر دستینه (امضا) کرده و او را مردی نیکوکار، نیک سرشت، برجسته و مردمدار شناسانده بودند، از هم میدرد، همراه فرزندش از بارگاه بیرون میرود و به میان توده های به خشم آمده میدود و با پاره کردن پیشبند چرمین خود و بر نیزه کردن آن، پیکاری سهمگین و دشمن کوب را پی میریزد که در این باره فردوسی بزرگ چنین میسراید:
چو کاوه برون شد ز درگاه شاه
بر او انجمن گشت بازارگاه
همی بر خروشید و فریاد خواند
جهان را سراسر سوی داد خواند
از آن چرم کاهنگران پشت پای
بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد
همانگه ز بازاز برخواست کرد
کاوه بسوی فریدون می شتابد و او را می یابد و به یاری مردم او را پادشاه ایران زمین می خوانند. از اینرو فریدون با رایزنی مردم با درفش کاویانی که برسر نیزه به جنبش درآورده بودند به همراه مردم پر خروش بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست سپس مردمان وی غوته ور در زر و سیم گوهری تابناک میکند.
بدانست خود که فریدون کجاست
سراندر کشید و همی رفت راست
بیامد به درگاه سالارنو
بدیدنش آنجا و برخاست غو
چو آن پوست بر نیزه بردید کی
به نیکی یکی اختر افکند پی
بیاراست آنرا به دیبای روم
ز گوهر بر و پیکر و زرش بوم
فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
اسدی توسی نیز می گوید :
چو برزد سر از که درفش بنفش
مه نوش شدش ماه روی درفش
این چرم بی ارزش پیشبند آهنگری، بدینگونه برجسته ترین و بزرگترین پدیده فروزانی می گیرد که بر تارک مینشیند و پرتو می افشاند از آن پس هر پادشاهی که به تخت مینشیند و تاج شاهی بر سر مینهد به آن سوگند یاد میکند و بر پهنه آن زر و گوهر می افشاند و بر آن ارج بیکران مینهد و آنرا میستاید و بر فراز سر ی افرازد و آنرا نماد شکوهمند آزادی و یکپارجگی و نیرومندی کشور بشمار می آورد
از آن پس هرآنکس که بگرفت
گاه به شاهی به سر بر نهادی کلاه
برآن بی بها چرم آهنگران
برآویختی نو به نو گوهران
ز دیبای پرمایه و پرنیان
بر آنگونه گشت اختر کاویان
که اندر شب تیره، خورشید بود
جهان را ازو دل پر امید ود
بگشت اندرین نیز چندی جهان
همی بودنی داشت اندر نهان
مفهوم رنگهای درفش کاویانی
بررسیها و پژوهشگرهای گسترده نشان میدهد که درفش کاویانی چرم پاره چهارگوشی بوده که بر بالای یک نیزه که نوک آن از پشت نمایان بود، آویزان میشده است. در میان پرچم یک ستاره بزرگ یا چهار پره به چشم میخورد که به چهارگوشه آن پایان میافته است. در بالای آن اختر دیگری یافت میشد که چنبره کوچکی بود بدینگونه در درفش کاویانی دو ستاره در میان و بخش بالایی یافت میشده است. در زیر آن در همه گوشه و کنارهایش، رشته نوارهایی که گویی تا پنج تا میرسید، آویزان بوده است که به زر و سیم و گوهرهای تابناک و ناب زیوربندی شده بودند.
رشته های آویزان شده بخش زیرین چرم چهارگوش به سه رنگ سرخ و زرد و بنفش آراسته بودند فردوسی برگزیدن این سه رنگ را از آن فریدون میداند که خود درفش کاویانی را نیز به زیور و دیبای رومی و ابریشم و پرنیان نیز آذین بندی نمود که در همین باره سراییده است:
فروهشت ازو سرخ و زرد و بنفش
همی خواندش کاویانی درفش
هوا شد بسان پرند درفش
ز تابیدن سرخ و زرد و بنفش
پرچم هزاران ساله ایران زمین
درونمایه رنگهای درفش سرفراز کاویانی چیست؟
رنگ سرخ
رنگ سرخ رنگ روز ” تیر” سومین روز هفته ایرانیان باستان است که امروز به آن “چهارشنبه” میگویند. ” تیر” نام فرشته باران نیز میباشد و به یاری و کوششهای اوست که زمین ازریزش باران بهره مند و کشتزارها و مرغزارها سیراب و سبز و خرم میشوند. این رنگ نماد شکوه و توانایی، خروش و جوشش، پایداری برای پاسداری و نگهبانی از مرز و بوم است این رنگ بر روی پرچم کنونی که در زمان قاجاریه با دو رنگ دیگر سپید و سبز که نشانه خانواده بنی امیه و بنی هاشم میباشد، دیده میشود رنگ زرد رنگ زرد رنگ روز ” مهر” پایان هفته است که امروز به آن ” یکشنبه” میگویند. این روز نام فروغ و روشنایی را با خود دارد، زیرا زادروز ” مهر تابناک” میباشد.
این رنگ نشان پاکی و نیکخواهی، نمایانگر فر و بزرگی، روشنگر گران منشی و سروری و بازگو گر درخشندگی، فروزش و روشنایی است رنگ بنفش رنگ بنفش رنگ ” اورمزد” چهارمین روز هفته است که امروز به آن ” پنجشنبه” میگویند. این رنگ نشانه جنگاوری و دلیری و نبرد سرسختانه با دشمن و پیکار در راه آزادی کشور و نگهبانی از یکپارچگی و شکوه آن است.
سرنگونی درفش کاویانی به دست تازیان بربر
درفش کاویانی که نماد فر و شکوه آزادی سربلندی و بزرگی ایران زمین بود بدبختانه در هزار و چهارسد سال پیش در تازش تازیان به ایران از دست رستم فرخزاد سپهسالار ارتش ایران بر زمین افتاد و دیگر برافاشته نشد و این اندوه بر دل افسرده ایران پرستان همچنان برجا ماند امروز بسیاری آنرا به دست فراموشی سپرده اند گروهی از آن یاد نمی آورند، دسته ای آنرا نمیشناسند، برخی بی انگار مانده اند… که همه اینها سخت دردآور و تلخ و رنج دهنده اند درباره سرنگونی درفش کاویانی و ارزش آن بلعمی (ترجمه تاریخ تبری رویه ۳۰ ) مینویسد چون مسلمانان خزینه ملوک عجم غارت کردند، آن درفش پیش عمرابن الخطاب بماند.
پس فرمود تا آن گوهرها بگشادند و آن پوست . بسوختند طبری در ” تاریخ طبری” رویه ۱۶۰۰ تا ۱۶۰۳ پوشینه چهارم مینویسد که در جنگ قادسیه ضررین الخطاب، درفش کاویانی را از ایرانیان به تاراج گرفت و دیگر تازیان آنرا به سی هزار درهم خریدند تا پاره پاره کنند و به فروش برسانند. بهای درفش کاویانی هزار هزار و دویست هزار درهم بود .
مسعودی (مروج الذهب و معادل الجوهر رویه ۸۲ و ۸۳ ) مینویسد : تا زمان یزدگرد سوم آنرا با رستم فرخزاد به سال ۱۶ هجری برای جنگ به قادسیه فرستاد و رستم کشته شد، درفش بدست ضررین الخطاب فهری افتاد و به در هزار هزار دینار تقویم شد. بقولی تصرف درفش بروز فتح مدائن و بقولی به روز فتح نهاوند در سال ۱۶ یا ۲۰ هجری بود ثعالبی (غرر اخبار ملوک الفرس، رویه ۳۲ تا ۳۹ ) مینویسد .
درفش کاوه پس از پیروزی فریدون به زر و گوهر آراسته شد، علم مقدس ایران بود تا در جگ قادسیه بدست تازیان از قبیله نخع افتاد. سعدابن وقاص آنرا جزو ذخایر و جواهر یزدگرد نزد عمرابن الخطاب فرستاد. عمر امر کرد که آنرا از چوبه برگرفتند و خود درفش را پاره پاره کرد و در میان مسلمانان تقسیم کردند .
نیازی به گفتن نیست که تازیان چه کشتاری از ایرانیان کردند و با آوردن فرهنگ بیابانی خود به سرزمین مهر و مردمی و نیکی و نیکخواهی، چه زشتی و بدبختی و تبهکاریهایی که نیافریدند و چگونه روزگار ایران و ایرانی را سیاه کردند، به گونه ای که پس از هزارو چهارسد سال هنوز نتوانسته ایم از چنگ این خرافات سیاه و از چنگ تازیان و تازی زادگان رهایی یابیم. با فرو افتادن درفش کاویانی و سوزانده شدن آن، گذشته شکوهمند ایران نیز به زیر زبانه های آتش فرو رفت و به خاکستر نشست .
امروز روزی است که این درفش سرفرازی که هزار و چهارسد سال است سرنگون شده و با فرو افتادن خود، بدبختی و سیه روزی برای مرم و کشور ما آفریده شده است، دوباره برپا گردد تا فرخندگی و بزرگی و گران منشی از دست رفته دوباره به چنگ آید امیدواریم همه ایران پرستان به یاری برخیزند و برای دوباره زنده کردن دلاوریها و جانباختگان راه ایران زمین نیرو و توانایی مردمی ونیکوخواهانه نیاکان سربلندمان، گذشتها و رادمردیها و مهربانیها و مهرورزیهای بزرگان و بهمنشان نیک نژاد و تباران والاگوهرمان و سرانجام برای سرداران دلیر و سپهسالاران جانباز آریایی که از مرز و بوم مهر و اهورا پاسداری نموده و در این راه گاه جان باخته اند، نماد شکوهمندشان را که به آن سرفراز و خوشبخت بودند و بدست تازیان بدکیش واژگون شده است، از نو برافرازند در این راه جوانان باید پیشگام شوند و درفش کاویانی باید بر دوش دختران و پسران جوان برافراشته گردد. به امید این روز بزرگ.
برافراشتن شدن دگر بار درفش کاویانی توسط فردوسی بزرگ
شد درفش کاویانی باز برپا تا کشید
این سوار پارسی ( فردوسی ) رخش فصاحت زیر زین
آنچه گفت اندر اوستا زرتشت و آنچه
اردشیر پاپکان تا یزدگرد به آفرین
زنده کرد آنجمله فردوسی به الفاظ دری
این است کرداری شگرف – این است گفتاری متین
عالی
چه داستان تخیلی.
خودت خوب خالی کردی یا بازم هنوز چیزی باقی مونده…! ادعای روشنفکر بودن و دستی در تاریخ و فلسفه دارید واقعا خدا به مردم بی طرف این مملکت که فقط به فکر زندگی سالم و آینده ای بهتر هستند رحم کنه چون بین امثال جنابعالی متوهم و اشخاص دیگر خرافاتی قرار گرفتند…حداقل با خودت صادق باش و یکوچلو انسانیت خرج بدید اینقدر خیالاتی نباش و به بقیه اقوام بی احترامی نکنید…هیچ انسانی از بدو خلقت کامل نیست و ما خلقت ضعیفی هستیم پس بهتره خود را بالاتر و برتر از بقیه ملت ها ندانیم
حقیقت تلخه
تا کور شود هر آنکه نتواند دید
اعراب بربر سگ صفت از دیدن این همه شکوه و جبروت ایران عین سگ میترسن ولی یه روز انتقام خودمونو از این قوم بی مصرف میگریم.