جمشید چهارمین شاهنشاه ایران بانی عید
ژان شاردن فرانسوی جهانگردی بود که در عصر صفوی به ایران آمد و در سفرنامه خود درباره نوروز جمشیدی نوشته است: ««ایرانیان جشن نوروز را مطابق سال شمسی که معمولا تاریخ باستانی این قوم بوده است برگزار میکنند و بانی این عید را جمشید میدانند که چهارمین شاهنشاه ایران است و از همین سنت باستانی به ثبوت میرسد.»
در عصر صفوی سیاحان بسیاری به ایران سفر کردند و از خود سفرنامههای باارزشی به یادگار گذاشتند اما برخلاف جهانگردانی که در دوره قاجار به ایران آمدند و مشاهدات خود را در قالب سفرنامه به رشته تحریر درآورند و از نوروز و آئینهای آن فراوان نوشتند، جهانگردان دوره صفوی کمتر این جشن ملی را مورد توجه قرار دادهاند. انگلبرت کمپفر و ژان شاردن جزو معدود سفرنامهنویسان این دورهاند که در نوشتههای خود نوروز را مورد توجه قرار دادهاند و مطالب جالبی از چگونگی برگزاری آن در عصر صفوی و دربار باشکوه و پرطمطراق شاهان این سلسله آوردهاند و در مطالب خود عنایت ویژهای نیز به نوروز در دربار صفوی داشتند.
جواهرفروش فرانسوی و حکایت روزهای سال نو
ژان شاردن، جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی بود که در عصر صفوی به ایران آمد. حاصل سفرهای شاردن به این سرزمین کهن کتابی ۱۰ جلدی با عنوان «سفرهای سر ژان شاردن» بود. او در بخشی از سفرنامه خود به بیان آداب و رسوم ویژه نوروز در دربار صفوی میپردازد.
شاردن مینویسد: «در بیست و یکم مارس چهل و هفت دقیقه بعد از طلوع آفتاب مطابق غره ذیالحجه دوازدهمین ماه سنه هجری قمری توپخانه و ساخلوی قلعه سه بار شلیک کردند و بدین طریق حلول سال نو (عید نوروز) را اعلام داشتند. معمولا همیشه در موقع ورود آفتاب به برج حمل خواه شب باشد و خواه روز، سال جدید اعلام میشود. ایرانیان اعیاد و ایام سوگواری مذهبی و غیرمذهبی بسیار متعددی دارند، بعضی از این مراسم به یادبود حوادث و وقایع بزرگ دینی است و برخی دیگر مخصوص انقلابات مهم میباشد.
معهذا کله، فقط سه عید و تعزیه مذهبی را با شکوه و جلال تمام رسما برگزار میکنند: عید فطر، که به مثابه جشن قیامت (احیای) مسیح بعد از اختتام ایام پرهیز میباشد، عید اضحی، شهادت آل علی (ع) و یک جشن غیر مذهبی (ملی) دارند که عید نوروز است. باید متذکر شویم که ایرانیان اگرچه فقط یکچنین جشنی (ملی) دارند ولی آن را به طرز بسیار باشکوهی برگزار میکنند. فیالمثل سه روز تمام طول میکشد و در بعضی مقامات، مانند دربار تا هشت روز ادامه دارد و چنانکه گفتیم از ورود آفتاب به برج حمل آغاز مییابد. این عید را نوروز سلطانی مینامند، تا از سال جدید و واقعی تاریخ فعلی ایران که مبدا آن هجرت حضرت محمد (ص) از مکه (به مدینه) است، مشخص باشد.»
در گذشته با شلیک توپ و تفنگ حلول سال نو برای مردم اعلام میشده
جمشید چهارمین شاهنشاه ایران بانی عید است
این سیاح فرانسوی با انتساب نوروز به جمشید مینویسد: «ایرانیان جشن نوروز را مطابق سال شمسی که معمولا تاریخ باستانی این قوم بوده است برگزار میکنند و بانی این عید را جمشید میدانند که چهارمین شاهنشاه ایران است و از همین سنت باستانی به ثبوت میرسد که مردم این کشور به اعیاد مربوط به تحول آفتاب و اعتدال ربیعی بسیار اهمیت قائل بوهاند و آغاز بهار را سخت نیکو و مبارک میشمردهاند.
جشن نوروز هشت روز تمام ادامه داشته است؛ در نخستین روز عید، شاهنشاه بار عام میداده، روز دوم مخصوص شرفیابی علما و دانشمندان و مخصوصا اخترشماران بوده است، سوم به مغان و موبدان اختصاص داشته، چهارم ویژه قضات بوده، پنجم مخصوص بزرگان و اعیان و اشراف کشور، ششم برای خویشاوندان و منسوبین شاهنشاه، و دو روز آخر به زنان و کودکان سلطان اختصاص داشته است.»
وی در ادامه میگوید: «این جشن تا هجوم اعراب به ایران باشکوه و جلال تمام ادامه داشته، ولی تازیان با آئین جدید، تاریخ نویی با خود سوغات آوردند، در این تقویم تازه آغاز سال نو در اعتدال ربیعی و آغاز بهار واقع نمیشود، بلکه ابتدای سنه جدید قمری اول محرمالحرام است. غالبین با مردم مملکت که در آئین باستانی خود سخت پابرجا بودند، معارضه به مثل کرده، مانع احیای سال شمسی بودند، اما ایرانیان همچنان آغاز سال نو را طی یک جشن مذهبی در روز شنبه عید میگرفتند و این مساله در نظر مسلمانان که هرگونه جشن و سرور عمومی را در روز مزبور سخت زشت میشمارند، یک نوع بتپرستی جلوه مینمود و اما آغاز سال قمری به هیچ وجه با جشن و سرور مناسبت نداشت چون دهه اول محرم، نخستین ماه سال اسلامی، به تعزیهداری شهادت آل علی (ع) اختصاص دارد.»
ایرانیان در تمام ادوار (تاریخ خود) در ایام نوروز به یکدیگر تخممرغی هدیه میدادهاند
آغاز نوروز با شلیک توپ و تفنگ
او درباره آئینهای ویژه نوروزی نیز مینویسد: «با شلیک توپ و تفنگ، البته در نقاطی که این تسلیحات موجود باشد، از قبیل پایتخت و دیگر شهرهای بزرگ و مهم، حلول سال نو برای مردم اعلام میشود. منجمین لباس فاخر دربر کرده، یک یا دو ساعت پیش از اعتدال ربیعی برای تعیین تحویل آفتاب به برج حمل، به کاخ سلطنتی و یا عمارت حکومت محل میروند و در پشتبام و باروی مهتابی، با اسطرلاب خود مشغول کار میشوند و به محض اینکه علامت دادند، برای اعلام حلول سال جدید شلیک میشود و صدای آلات موسیقی؛ طبل و شیپور، نای و نقاره در هوا طنینانداز میگردد.
بدین ترتیب ترانه و طرب، جشن و سرور تماشاچیان و بزرگان مملکت آغاز میشود. در اصفهان در همه روزهای عید، در مقابل کاخ شاهنشاه، مراسم سرور با رقص و طرب، آتشبازی و صحنههای کمدی، به مانند هفته بازار برگزار میگردد و هر فردی هشت روز عید را با شادی بیپایان به سر میبرد.»
تخممرغهای مزین؛ پیشکش شاه صفوی به سوگلیها!
شاردن سپس به بیان باورهای مردم درباره نوروز میپردازد: «ایرانیان برای نوروز نامهای مختلفی دارند، از جمله آن را عید لباس نو میخوانند، چون هرکس هر اندازهای نادار باشد، در این جشن یکدست لباس نو به تن میکنند و افراد متمکن در ایام عید، هر روزی ملبوس دیگری در برمینمایند. ایام نوروز فرصت مناسبی است برای مطالعه شکوه و جلال دربار، چه در این جشن عظمت و ابهت این دستگاه بیش از هرموقع دیگر جلوهگر میگردد؛ هر درباری عالیترین و نفیسترین وسایل تجمل خویش را در روزهای عید زیب تن و پیکر خود میکنند.
در ایام نوروز در تمام هشت روز، گردش و تفریح در خارج شهر به طرز بیسابقهای جریان دارد. هر کسی هدایا و تحفی فراهم میکند؛ و روز عید برای یکدیگر تخممرغهای منقش و مطلایی ارسال میدارند، بعضی از اینها سه دو کای طلا ارزش دارد. شاهنشاه پانصد تخم مرغ از نوع مزبور در بشقابهای نفیس در سرای خود بین سوگلیهای خویش بخشش میکند.
چندتایی از اینها را من هنگام مراجعت با خود به یادگار آوردهام. این تخممرغها مستور از طلا و مزین به چهار صورت یا مینیاتور نفیس است. روایت میکنند که ایرانیان در تمام ادوار (تاریخ خود) در ایام نوروز به یکدیگر تخممرغی هدیه میدادهاند، چون تخممرغ نشان پیدایش پیدایش حیات و آغاز تکوین موجودات است. تعداد مصرف آن در ایام عید باورکردنی نمیباشد.»
این جهانگرد میگوید: «بزرگان کشور، بعد از تحویل آفتاب به برج حمل، برای تهنیت عید نوروز به حضور شاهنشاه میروند، اعیان و اشراف تاج مرصعی بر سر، با تجهیزاتی حتیالامکان و سبک چابک به پیشگاه همایونی شرفیاب شده، هریک هدیهای از گوهرهای گرانبها و جواهرات قیمتی، منسوجات نفیس و عطریات عالی و نوادر دیگر، اسب و نقدینه و غیره برحسب مقام و مقدور خویش به حضور ملوکانه تقدیم میدارند.
اکثر بزرگان طلا پیشکش میکنند و استدلال مینمایند که در تمام عالم تحفه مناسبی برای صندوقخانه (گنجه) همایونی وجود ندارد و معمولا از پانصد تا چهارهزار دوکا تسلیم میدارند. رجال و بزرگانی که در ایالات و ولایات ماموریت دارند، آنها نیز هدایا و تحف خود را تقدیم حضور همایونی میکنند و احترامات لازم را به جا میآورند. هیچکس از انجام این مراسم معاف نمیباشد و معمولا مقام و منزلت هر شخصیتی برحسب هدایای تقدیمی در سالهای متمادی منظور نظر و مورد توجه است. و بدین ترتیب شاهنشاه در عید نوروز ثروت سرشاری به هم میزند و یک قسمت از آن را در سرای همایونی بین اعضای بیشمار اندرون بهعنوان عیدی تقسیم و توزیع میفرماید.»
نوروز از آداب و رسوم ایرانیان قدیم به جای مانده است و هنوز هم بزرگترین جشن ایرانیان است
خنجر عتیق؛ پیشکش شاردن به شاه صفوی
سپس شاردن به شرفیابی بزرگان حکومت به حضور شاه اشاره میکند و مینویسد: «شاهنشاه در تمام ایام عید از ساعت ده تا ساعت یک، از اعیان و اشراف کشور باشکوه و جلال تمام پذیرایی به عمل میآورد و سپس به اندرون تشریف میبرد. معمولا رجال و بزرگان مملکت نیز هریک به نوبه خود در منزل خویش مشغول پذیرایی از واردین میگردند و نصف مدت روز را برای قبول مراجعین و دریافت هدایا و تحف تابعین تخصیص میدهند، این رسم مسلم مشرق زمین است که کوچکان به بزرگان میبخشند و ناداران به دارایان میدهند و از دهقان تا سلطان این سلسله مراتب در داد و دهش مرعی و مراعات میگردد.»
شاردن همچنین میگوید: «در بیست و دوم بعدازظهر برای تهنیت عید به کاخ حکومتی رفتم و یک قبضه خنجر بسیار نفیس و عتیقی که دسته و غلاف عاج ظریف مطلای مینایی داشت تقدیم حضور خان ایروان کردم. این هدیه مطبوع طبع حاکم و بسیار مورد توجه وی واقع گشت. در ایران یک رسم قانون مانند است که در عید نوروز نمیتوان بدون تقدیم تحفهای به حضور بزرگان بار یافت. حاکم مرا در کنار خویش بنشاند و مرا به خوردن میوههای تر و خشک و شرابهای بسیار نفیس و عالی گرجستان و شیراز خواند.»
درخشانترین جشن ایرانیان از نگاه کمپفر
کمپفر، پزشک و طبیعتدان آلمانی که در دوره صفویه به ایران آمد و سفرنامهای از خود به جا گذاشت، سفرنامه کمپفر اوضاع تاریخی ایران را در عصر شاه سلیمان صفوی به خوبی به تصویر میکشد. وی در سفرنامه خود سعی کرده که نگاهی چند جانبه به اوضاع ایران داشته باشد، یعنی هم از نظر اجتماعی و هم از نظر سیاسی اوضاع را بررسی میکند و در عین حال مسائل معماری و سبک شهرسازی را از قلم نمیاندازد.
وی از نوروز اینچنین مینویسد: «نوروز از آداب و رسوم ایرانیان قدیم به جای مانده است و هنوز هم بزرگترین و درخشانترین جشن ایرانیان بهشمار میرود. همه در این روز جامه نو میپوشند. دوستان و آشنایان به دیدن یکدیگر میروند، مهمانیها برپا میشود و به تفریح میپردازند. تازه بعد از دو هفته و در بعضی موارد پس از سه هفته جشنها و مهمانیها به پایان میرسد.»
کمپفر میگوید: «مقدمه نوروز چنین است که در میدانهای عمومی با نقاره، شیپور و سنج از نیمه شب تا ظهر نوازندگی میکنند. پس از آن مردم بلافاصله محل کار خود را ترک میگویند و همه با هیاهو و خوشحالی به مساجد، میدانها و ساختمانهای عمومی روی میآورند. همه به هم تبریک میگویند، همهجا پر از شادی و سرزندگی است. بازی میکنند، سر به سر هم میگذارند، صحبت میکنند، قلیان و چپق میکشند و آن را دست به دست میگردانند و هرکس پک کوچکی به آن میزند.
شعرا و هنرپیشگان عرض هنر میکنند، در جلسات و دستههای مذهبی شرکت میجویند تا اینکه روز به پایان میرسد و آنگاه باز هرکس در چهار دیوار خود دنبال جشن و شادی میگیرد و بخشی از شب را به شادی و خوشی در جمع خویشان خود میگذراند.»