طبق نظر محلی ها قدمت این دژ به ۷۰۰۰ سال میرسد . این قلعه تا انجایی که اطلاعات محلی هست به ساخلو یا یک جور محل ذخیره در زمان هخامنشی معروف بوده است . طبق اطلاعات محلی تا زمانی که هیچ گونه نگهبانی این دژ نداشته است توریست های خارجی ظرفهای سفالی و گاها اسکلتهایی که داخل سیاهچاله های قلعه پیدا می شده است رو با خود برده و از دژ خارج کرده اند .
کهن دژ “نارین قلعه” به عنوان یکی از مهمترین بناهای خشتی ایران، از آثار تاریخی پیش از اسلام بوده که قدمت آن به هزاره سوم پیش از میلاد تخمین زده شده است.
بنای این کهن دژ بر بالای مرتفعترین پشته گلی شهر به ارتفاع ۲۳۵متر در پهنهای به مساحت چهار هکتار و در پنج طبقه ساخته شده است. مصالح به کار رفته در این مجموعه متراکم خشت و گل بوده و خشتها اغلب منتسب به معماری ساسانی است.
این قلعه که کهن دژ شهر قدیم میبد است از دو بخش اصلی مردمنشین و حاکمنشین با پنج دربند و پنج لایه حصار و باروی تو درتو تشکیل شده است.
شهر تاریخی میبد در میانه شاهراه باستانی ری به کرمان و در فاصله ۵۰ کیلومتری شمال غرب شهر یزد، بر دامنه یک تراس طبیعی با شیبی ملایم از جنوب به شمال واقعشده است؛ به طوری که بخشهایی که بر لبه این تراس در قسمت جنوبی شهر قرار دارند، بیش از ۲۰ متر از محلات و آبادیهای پاییندست در شمال، مرتفعترند.
ارگ یا کهن دژ بهعنوان مقر حکومت، خزانه و آخرین سنگر دفاعی شهر میبد بوده است. نارین قلعه درواقع ارگ حکومتی شهر تاریخی میبد است که در پشتهای طبیعی با ارتفاع بیش از ۲۵ متر همچنان استوار است. از فراز قلعه، چشمانداز تاریخی و طبیعی شهر با مجموعههای بههمپیوستهای از ساختوسازهای خشت و گلی و باغات درهمتنیده پیداست. بیرونهها نیز شامل مسیرهای ارتباطی برای تعامل شهر با محلات بیرونی و دیگر آبادیهای پیرامون، مزرعهها و باغها، گورستان و محلی برای کاروانیان بوده است.
پهنه کهن دژ به شکل بیضی نامنظم، بدون احتساب خندق حدود پانزده هزار مترمربع وسعت دارد که در طبقات گوناگون، محصور در دیوارهای تودرتو، قد برافراشته است. پایینترین طبقات این توده عظیم ساختمانی، ساختارهایی است که در چندین لایه در ترازهای متفاوت در بدنه رسی طبیعی تل به شکل دستکند یا «بوکن» حفرشدهاند.
قلعه در حاشیه باروی جنوبی شهر، متمایل به شرق، محصور در پنج حصار مستحکم بر پا گشته و خندقی ژرف، دورتادور آن را فراگرفته است؛ درحالیکه باروهای دوگانه جنوبی شهر، شرایط دفاعی مضاعفی را در این بخش برای ارگ کهن پدید میآورده است، وجود برجها و مکانهای نگهبانی، دربندها و باروهای ستبر، موقعیت نفوذناپذیری را فراهم آورده که گشودن شهر و فتح کهن دژ به دست مهاجمان را بسیار دشوار میساخته است.
بهطورکلی ساختار دفاعی قلعه اینگونه است که خندق دورتادور ارگ قرار دارد و در مرحلهی بعد، یک مسیر عبوری (فصیل)، قلعه را دور میزند و ساختوسازهای اصلی قلعه را که شامل بخشهای حاکمنشین و مردم نشین است درون خود جای میدهد. خندقی که دورتادور نارین قلعه را فراگرفته به تبعیت از ناهمواریهای بستر، طبیعی و گاه کندهشده با ابزاردستی است.
بخش جنوبی خندق در پی احداث خیابان و همجواری با میدان جدید شهر، پرشده اما مابقی آن تحت نام باغ خندق اکنون برجاست. ارتباط قلعه با شهر از طریق دربند بخش غربی قلعه و توسط تخته پلی که در مواقع لزوم روی خندق را پوشش میداده، برقرار میشده است.
دروازه ورودی در سمت غربی قلعه، جای داشته و دو برج در دو سوی دربند حفاظت آن را بر عهده داشتهاند. دروازه به همراه بخشی از حصار قلعه در این بخش، هنگام خیابانکشیهای چند دهه پیش از بین رفته است.
بازشناسی جامع ساختار فضایی قلعه، نیاز به پژوهش معماری و باستانشناختی گستردهای دارد که تاکنون تنها در سطوح بالای قلعه این مهم تحققیافته است. بهطورکلی قلعه از دو بخش اصلی زیست، در بالا و پایین تشکیلشده است. پهنه پاییندست که آسیب جدی بر آن وارد آمد، مردم نشین و مجموعهای از سکونتگاه، مسجد، حمام، گذرها و سایر اندامهای شهری در آن برپا بوده که اکنون اثری از آن به چشم نمیخورد.
البته میتوان احتمال داد بخشهایی از آثار آن در زیر محوطه تسطیح شده فعلی سالم برجایمانده باشد؛ اما بخش بالادست ارگ که حاکمنشین است، از مجموعه فضاهایی در سهطبقه بهصورت دستساخته، تشکیل میشود که از دربند سوم آغازشده و با حرکت حلزونی به شاهنشین مظفری منتهی میشود. ساختارهای اصلی در بالای قلعه که به نسبت سالمتر مانده، ترکیبی از هشت فضای راستگوشه یا اتاق است که در دو سوی یک دیوار ستبر میانی، شکلگرفتهاند.
دسترسی این فضاهای تودرتو با استفاده از ورودیهایی است که بهتوالی، آنها را به هم ارتباط میدهد. بخشی از فضاها که پس از کاوشهای باستانشناختی، خواناسازی شدهاند، کف سازی آجری با اندود گچ دارند و در برخی از آنها تنور و ظرفهای گلین و سفالین مخصوص نگهداری مواد غذایی جاسازیشده است. نور این فضاهای سرپوشیده، اغلب از طریق روزنهایی که در بخش بالایی دیوار تعبیهشدهاند تأمین میگردد.
نارین قلعه، بدون تردید بر روی زمین بکر بنا نشده است. نشانههایی از معماری خشتی، پیش از شکلگیری قلعه که با خشتهای قطور مستطیل شکل برپاشده در لایههای زیرین و در مقطع زیر دیوار شمالی، شاهنشین، قابلمشاهده است. نشانههای دیگری از همین معماری در بدنههای شرقی و جنوب شرقی شاهنشین دیده میشود که درمجموع، حکایت از ساختاری بااهمیت دارد.
مهمترین نکته قابل اشاره در این باب، وجود سفالینههای منقوش پیشازتاریخ درون خشتهای بخشهای اصیل نارین قلعه است. از آنرو که بهطور معمول، این خشتها میبایست در مکانی نزدیک به محل کاربرد، تولیدشده باشند. پیشینه استقرار در محدوده نارین قلعه را میتوان تا هزاره چهارم و سوم پیش از میلاد به عقب برد. بر این اساس بهطور قریببهیقین، استقرار فوق را میتوان بهعنوان کهنترین سکونتگاه شناساییشده در منطقه یزد بیان نمود.
نارین قلعه، تحولات ساختاری فراوانی در درون خود نهفته دارد که به دورههای شکلگیری، توسعه و بازساخت های گوناگون آن بازمیگردد. توده عظیم خشتی موجود را به استناد مهر کشفشده و کتیبه پهلوی آن میتوان به عصر ساسانی نسبت داد که با خشتهایی به ابعاد ۱۲×۲۸×۴۲ شناخته میشود.
آثار دوره ساسانی در بیشتر عرصه قلعه، به چشم میخورد. شواهد ناشناختهای از قرون اولیه اسلامی در بخش بالای قلعه وجود دارد که با آثار اولیه مسجد جامع میبد قابل قیاس است و پس از آن معماری قرون چهارم و پنجم ه.ق دیده میشود که نشانگر فعالیت و زندهبودن کهن دژ، در سدههای نخستین پس از ورود اسلام، بهعنوان ارگ میبد و یکی از عناصر مهم شهری است؛ اما واپسین ساختوسازهای اصلی در نارین قلعه، مداخلات و تعمیرات دوران آل مظفر را شامل میشود که در بیشترین نقاط قلعه، از جمله در شاهنشین، مردم نشین، برج و باروها و خندق وجود دارد. درواقع بخش مهمی از چشمانداز پیدای نارین قلعه، حاصل ساختوسازهای همین عصر است.
مرور زمان، فرسایش و تخریب زیادی در بخشهای گوناگون این بنای کهن بر جای نهاده است. افزون بر آن، بخش غربی قلعه، حصار و بهویژه دروازهی قلعه، در اثر خیابانکشی تخریب و بخشی از عرصه خندق، با ساختوسازهای جدید تصرفشده است. مرمت و حفاظت قلعه از حدود ۲۰ سال پیش آغازشده و همچنان زیر نظر پایگاه پژوهشی میراث فرهنگی شهر تاریخی میبد ادامه دارد.