کتیبه شاپور دوم در کاخ تچر
در جرز جنوبی کاخ تچر تخت جمشید دو کتیبه کنده شده است. یکی از آنها مربوط به سال بیست و دوم سلطنت شاپور دوم است و مضمون آن اینچنین است : “در ماه اسپند ارمز بسال ۲۲ پادشاهی خدای پرست خدایگان شاهپور شاهنشاه ایران و غیر ایران….” این کتیبه دوازده سطر دارد. کتیبه دیگر در ده سطر و نیم است و به سال چهل و هشتم از سلطنت شاپور دوم تعلق دارد که توسط دو نفر از یاران شاپور دوم به نامهای سلوکوس و کاور در تمجید و تحسین از اقدامات شاه کنده شده است.
منبع
iranatlas
عالیست سپاس از نگاشته های زیبا وسودمندتان
اسکندر مقدونی هرگز به پارسه نرسید و مُرد و متصرفات او فقط در سوریه و عراق و مصر و ترکیه بود اون آرشاکتار بود و یک شورش داخلی توسط او اتفاق افتاد و چون دورگه ایرانی یونانی بود فرهنگ یونانی و آیین میترایی و دگرگونی آیینی در ایران اتفاق افتاد هم او بود که با آریابرزن مقابله و شکست سختی خورد…. آرشاکتار نبیره دارای دوم ومادری یونانی بود.پاینده ایران بزرگ..
اصلا شخصی به نام الکساندر در تاریخ آتن و مقدونیه وجود نداشت مبدونیه بر طبق اسناد متغن تاریخی و کتابهای قدبمی از استرابون و حتی جغرافی دانان مسلمان مقدونیه یا مگادونیا یا مغ دونی جایی در مصر بود از اون سرزمین مردی به نام کی هروم برای انتقام از شاهک میان رودان که خود را شاه میان رودان میدانست قیام کرد و به سمت میان رودان آمد گفته شده کی هروم که ممکنه همان دوشاخ باشد یا ذوالقرنین شاهک میانرودان را شکست میدهد کاخش را آنش میزد و دختران و زنش را به اسارن درمیاورد البته هیچ سندی برای اثبات نیست ولی در روایات تاریخ ها و کتب قدیمی هست ولی داریوش دوم لشکری را میفرستد و کی هروم را شکست داده و میکشد این قصه دستمایه یک قصه و افسانه شبه خرافات برای ساخت موجودی موهوم به نام الکساندر شود و باشخصیت سردار بزرگ ایران ارشک یا اشکنتار میکس و اسکندر مقدونی پدید آید. تاریخ روایتی که ۶۰۰ سال پس از تاریخ ۳۳۰ ق م تا ۲۰۰۰ سال پس از آن پر از دروغ و اباطیل قشه نویسان یونانی و رومی است.