ماجراهای آقای «هرتسفلد» باستان‌شناس در ایران

۲۰ آذر سال ۱۳۰۷ شمسی، دولت ایران با فعالیت پروفسور «ارنست هرتسفلد» باستان‌شناس آلمانی در ایران موافقت کرد. با این مصوبه، هرتسفلد یکی از مشهورترین باستان‌شناسان جهان شد و «تخت جمشید» هم سر از زیر خاک برآورد.

ماجراهای آقای «هرتسفلد» باستان‌شناس در ایران

 

 هرتسفلد برای تدریس باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی به ایران دعوت شد و البته پیش از آن هم چندباری به ایران آمده بود و درباره تخت جمشید و پاسارگاد مطالعه کرده بود و عکس‌هایی برداشته بود و کتاب‌هایی نوشته بود. استخدام متخصصان باستان‌شناسی خارجی در ایران در آن روزگار امری رایج بود چرا که دولت ایران تازه‌تازه قدر آثار باستانی را فهمیده بود و دنبال تربیت دانشجویانی بود که در این حوزه کار علمی و اصولی انجام بدهند.

تا پیش از آن در دوره قاجار به میراث فرهنگی به چشم گنج نگاه می‌شد و قاجاریان بیشتر دنبال طلا و جواهر بودند و سفال و کتیبه و ظروف سنگی در چشمشان بی‌ارزش بود. در چنین شرایطی آن بخش از آثار باستانی که در نقاط مختلف ایران توسط فرانسوی‌ها کشف می‌شد عملاً غارت می‌شد و طبق امتیاز انحصاری که گرفته بودند نیمی از یافته‌ها متعلق به فرانسوی‌ها بود و نیم دیگرش را هم می‌خریدند و می‌بردند؛ در محوطه باستانی شوش که همه‌اش را می‌بردند و برای این کار از مظفرالدین قاجار اجازه داشتند!

هرتسفلد که به ایران آمد تا چند سال اتفاقی نیفتاد اما از سال ۱۳۱۰ شمسی هیأت وزیران حفاری‌های باستان‌شناسی در تخت جمشید را در محدوده‌ای ۱۰ کیلومتری به هرتسفلد به‌عنوان نماینده مؤسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو آمریکا سپرد و کتاب تاریخ ورق خورد.

عکسی از عملیات کاوش و خاکبرداری در «تخت جمشید» به سرپرستی «هرتسفلد» آلمانی

عملیات در «تخت جمشید»

تخت جمشید در گذشته در میان مردم و در اسناد تاریخی «صد ستون» و «هزار ستون» و «چهل منار» هم نامیده می‌شد. با کاوش تیم باستان‌شناسی به سرپرستی هرتسفلد بخش‌های بزرگی از تخت جمشید پایتخت پرآوازه هخامنشیان که امروزه یکی از مهم‌ترین آثار ثبت‌شده ایران در میراث جهانی یونسکو است از زیر خاک سر برآورد.

این تیم بخشی از ابنیه تخت جمشید و از همه مهم‌تر پلکان خاوری کاخ آپادانا و پله‌های تالار شورا و اندرونی کاخ خشایارشا را خاکبرداری کردند و هزاران لوحه و کتیبه خشتی اکتشاف کردند به همراه مقدار زیادی اشیاء باستانی و الواح زرین و سیمین.

کاوش در «تخت جمشید» در اوایل قرن حاضر سر و صدای بسیاری در ایران و در محافل باستان‌شناسی جهان ایجاد کرد

این کشفیات باستانی همان‌موقع در ایران و البته در محافل باستان‌شناسی دنیا سر و صدا کرد و این هم گزارش روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۱۱ شمسی با تیتر «عملیات در تخت جمشید»: «خوانندگان محترم اطلاع دارند که مؤسسه شرقی دارالعلم شیکاگو از دولت ایران تقاضا نموده بود که… در خرابه‌های تخت جمشید اقداماتی برای پاک‌کردن آن نقطه و بیرون‌آوردن عمارات و تعمیرات لازمه بنماید… پروفسور هرتسفلد که از طرف مؤسسه مزبور مأموریت فوق را برعهده گرفته است با جدیت مشغول انجام کارهای خود می‌باشد و موافق راپورتی[گزارشی] که واصل گردیده از بدو شروع به کار تاکنون کارهای ذیل انجام پذیرفته است… تعمیر یک قسمت از اندرونی خشایارشا… عمارت مزبور تا ارتفاع دو متر مستور از خاک شده بود و اینک به کلی پاک و تمام عمارت از زیر خاک بیرون آمده است…»

«هرتسفلد» خدمات مهمی برای میراث فرهنگی ایران انجام داد اما اسنادی از سرقت اشیاء تاریخی توسط وی نیز مطرح شده است

قانون عتیقات!

هرتسفلد در ایران کار دیگری هم انجام داد و یکی از کسانی بود که بنا به خواست دولت ایران برای تدوین و تصویب قانون حفاظت از آثار باستانی معروف به «قانون عتیقات» تلاش کرد. در‌این‌باره از وی نقل شده است که: «برای جلوگیری از بی‌حرمتی به ابنیه تاریخی؛ اولاً از طرف دولت احکام اکیده صادر و به تمام ایالات و ولایات قدغن شود که ابنیه ملی و تاریخی را خراب و ضایع ننمایند و آثار ملی را محترم شمارند.

در ضمن به وسایل مختلفه دیگر مثلاً به‌توسط جراید مردم را به این مفاخر ملی متوجه ساخته و حفظ و احترام ابنیه و آثار را به عامه بفهمانند». این قانون در سال ۱۳۰۹ شمسی و نظامنامه آن ۲ سال بعد تصویب شد.

ماده دوم این قانون دولت را موظف می‌کرد فهرستی از آثار تاریخی که «فعلاً معلوم و مشخص است و حیثیت تاریخی یا علمی یا صنعتی خاصی دارد» تهیه کند و نخستین فهرست را هرتسفلد با ۸۰ اثر تهیه و تنظیم کرد.

یکی از سرستون‌های «تخت جمشید» در موزه موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو!

برای دیدن «تخت جمشید»…

هرتسفلد تا سال ۱۳۱۳ شمسی در ایران بود تا اینکه رفت. دلیل رفتنش هم در تاریخ مشهور است که چون قصد خارج‌ساختن تعدادی آثار باستانی از ایران را داشته است عذرش را خواسته‌اند یا به هر ترتیب دیگر اینجا جایش نبوده؛ «وی در روز ۶ مرداد ۱۳۱۲ قصد داشت با اتومبیل شخصی خود از مرز خسروی در غرب کشور خارج شود. مأموران گمرک تعداد ۲۷ قطعه آثار عتیقه را از جامه‌دان او کشف و توقیف کردند».

ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۱۲ شمسی ایرانی‌ها خبردار شدند که برخی احجار منقوش تخت جمشید در فرانسه و آمریکا به فروش رفته‌اند و مقامات دولت ایران به هرتسفلد مشکوک شدند و داستان درست شد.

همان‌موقع هم وزارت امور خارجه نامه‌ای به سفارت تهران در واشنگتن فرستاد که: «اولاً تحقیقات کامل و دقیقی به عمل آید که حجاری‌هایی که در آمریکا دیده شده به چه وسیله‌ای به آنجا رفته است. ثانیاً معلوم بنمایید که آیا طبق قوانین و مقررات دولت آمریکا موزه‌ها یا اشخاص مجاز هستند که آثار تاریخی یک مملکتی را که برخلاف موازین قانونی آن مملکت و به طور سرقت خارج شده است خریداری بنمایند یا خیر».

بخشی از «تخت جمشید» در موزه متروپولیتن آمریکا!

این پیگیری‌ها نتیجه‌ای نداد و البته بعدها معلوم شد فقط هرتسفلد نبوده و کسانی که پس از او برای کاوش به ایران آمدند هم مشکوک بوده‌اند و خلاصه اینکه آن سال‌ها آثار کشف‌شده در تخت جمشید و باقی نقاط به روش‌های مختلفی از ایران خارج می‌شدند و موزه‌های آمریکا و اروپا همچنان تا ۲ دهه بعد از آثار باستانی ایران پر می‌شدند. عاقبت هم این شد که حالا درباره تخت جمشید مشهور است که برای دیدن همه آن باید کل دنیا را گشت!

منبع خبرگزاری فارس
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها