زبان های عامه و زبان های ادبی اشکانیان و ساسانیان

با زبان های عامه و زبان های ادبی اشکانیان و ساسانیان بیشتر اشنا شوید

آگاهی ما از زبان های اشکانی و ساسانی

 

آگاهی ما از زبان های اشکانی و ساسانی، که آن ها را اصطلاحاً «زبان های ایراین میانه» می گویند، در نتیجه اکتشافاتی که در ۲۵ سال اخیر در ترکستان چین صورت گرفته، بی اندازه وسیع شده است. چندین هیئت علمی، که به مناطق رفته اند، آثار بسیاری اعم از دینی و غیردینی به دست آورده اند، که به لغات مختلفه نگارش یافته اند و تا زمان کشف آن ها دانشمندان را از بسیاری از آن لغات آگاهی ناقصی بود و نسبت به بعضی هم به کلی بی اطلاع بودند.

اکتشافات باستان شناسان

 

قطعاتی، که این هیئت ها کشف کرده اند، جزو آثار ادبی بوداییان و مانویان و مسحیان و به لغت سنسکریت و چینی و تبتی و اوریغوری و پهلوی و سغدی و سکایی و تخاری نوشته شده است و هر یک را متخصصان مورد دقت و تخقیق قرار داده اند، ولی هنوز اکثر آن ها چاپ و منتشر نشده است.

قبل از کشفیات ترکستان چین، از زبان های ایرانی میانه فقط دو زبان معلوم بود، یکی پهلوی ساسانی، که در جنوب غربی ایران (پارس) متداول و زبان رسمی ساسانیان به شمار می رفته است؛ دیگر زبانی که در بعضی کتیبه های پادشاهان اول ساسانی در کنار خطوط پهلوی سابق الذکر منقور است و در آغاز دانشمندان آن را لغت کلدانی پهلوی Chaldaeo – Pehlevi می نامیدند، که چندان اسم مناسبی نبود، آندره آس Andreas این لغت اخیر را پهلوی اشکانی، که زبان رسمی دربار پارت بوده،تشخیص داد.

 

این هر دو زبان را با خطی که مشتق از الفبای آرامی است می نوشته اند، با قدری تفاوت در اشکال حروف. آثار دینی زردشتیان عهد ساسانی را به لغت پهلوی ساسانی می نوشته اند، لکن آنچه امروز باقی است، استنساخی است که بعد از انقراض ساسانیان کرده اند و غلط و اشتباه بسیار در آن راه دارد. بسیاری از حروف الفبای پهلوی را به اقسام چند می توان خواند.

از این جهت در قرائت آثار قدیم خوانندگان دچار خطا و تردید شده اند. بعلاوه، خیلی از کلمات حتی از معانی معمول و متداول را با اندیشه نگارهای Idéogrammes آرامی می نوشته اند، یعنی به جای بعضی کلمات در کتابت لغات آرامی می نشاندند، ولی در خواندن فارسی آن را به زبان می رانده اند. فقط به دنبال بعضی از اندیشه نگارها، بخصوص در افعال، شناسه های ایرانی اضافه می کردند.

نظرات آندره آس و مولر

در ترکستان چین در ناحیه تورفان قطعات بسیار از آثار دینی مانویان به دست آمد، که به خط سریانی موسوم به«استرانژلو»، Estranghélo بدون اندیشه نگار و هزوارش، نوشته شده و همه کلمات آن به صورت ایرانی خالص است. آندره آس فوراً متوجه شد که هر دو زبان پهلوی سابق الذکر در این قطعات هست.

اما مولر F.W.K.Müller- که اول کسی است که ایرانی بودن این متون را ثابت نمود و نخستین تلخیص آن ها را منتشر کرد۱ – و به زالمان، C.Salemann-که تاخیصات مولر را مجدداً به خط عبری طبع نموده و فهرست لغاتی بر آن افزوده۲ – هیچ یک دو زبان سابق الذکر را درست تشخیص نداده اند. اختلاف اصلی این دو زبان پهلوی را نخست آندره آس معلوم کرده و بعد تدسکو P.Tedesco4 آن را با شرح و تفصیل بیشتری تأیید نموده است.

زبان اشکانیان متعلق به زبان های مرکزی ایران است، که فعلا لهجه های استان های ساحل بحر خزر و سمنانی و لهجه های نواخی کاشان و اصفهان و لهجه دگورانی و غیره از آن حکایت می کند.

لهجه شمالی یا شمال غربی و لهجه جنوب غربی

این دو زبان را، که معمولاً به نام لهجه شمالی یا شمال غربی و لهجه جنوب غربی می خوانند، امروز کاملا مورد دقت قرارداده و از رموز صرف و نحوی و صوتی آنها آگاهی حاصل کرده اند. این اطلاع دقیق دانشمندان را موفق کرده است که مقدار تأثیر زبان اشکانی را در پهلوی ساسانی معلوم کنند و معلوم است تأثیر زبان نشانه نفوذ تمدن اشکانی در تمدن ساسانی است. لغات بسیار، که مربوط به مفاهیم دینی و سیاسی و اجتماعی است، یا اسم اسلحه و وسایل ارتباط و اصطلاحات پزشکی و عبارات عادی، حتی بعضی افعال متداول، که در زبان ساسانیان و فارسی کنونی هم رواج دارد، صورت اشکانی خود را حفظ کرده است. بسیاری از موارد استثنایی که در آوا شناسی فارسی هست و خلاف قاعده شمرده می شود، نتیجهٔ نفوذ کلمات لهجه شمالی در لغت شمالی در لغت زبان جنوب غربی است، که بعد از طلوع ساسانیان زبان رسمی کشور گردید.

لهجه مردم ایالات شرق

مردم ایالات شرق به زبان های ایرانی دیگر تکلم می کرده اند. در ردیف قطعات مانوی مذکور، که به دو زبان پهلوی نوشته شده، در تورفان قطعاتی به دست آورده اند، که آندره آس آن را لغت سغدی تشخیص داد. وقتی که قسمت هایی از عهد جدید (انجیل) به زبان سغدی کشف گردید، مطالعه و فهم قطعات مذکور آسان تر شد.

بعد از چندی متن های بودایی به دست آمده، که به لغت سغدی قدیم نوشته شده بود و علما دریافتند که زبتن سغدیان دارای چقدر اهمیت بوده است. فعلاً در ناحیه «یغنوب Yaghnôb» پامیر لهجه ای متداول است که از بقایای سغدی قدیم به شمار می آید.

بنابر قول گوتیو Gauthiot در آغاز تاریخ مسیحی «زبان سغدی در طول خطی متداول بود، که از دیوار چین تا سمرقند و تا مغرب امتداد داشت». زبان سغدی در مدت چند قرن در آسیای مرکزی لغت بین المللی به شمار می رفت و به توسط این زبان بود که کتب مانوی و بودایی حتی در قبایل ترک هم نفوذ پیدا کرد.

لهجه های سکایی و تخاری

 

علاوه بر این ها در حفاری ترکستان چین متونی از بوداییان به دست آمد، که به دو لغت، که تا آن روز از وجود آن اطلاع نداشتند، نوشته شده بود. امروز آن دو لغت را سکایی و تخاری می نامند.سکایی زبان قوم هندوسکایی و از شعب زبان های شرق ایران است، که امروز لغت افغانی (پشتو) و چند لهجه پامیری مثل سریکُلی شوغنی و وَخی و غیره از آن جمله اند.

اما لغت تخاری، بنابر رأی مولر و زیگ Sieg و زیگلینگ Sieglingو همچنین بنابر تأیید میه Meillet از جمله زبان های هندو اروپایی است، اما آریایی نیست. از عجایب این است که تخاری جزو دسته ای از زبان های هند و اروپایی است، که آن ها را طبقه کنتوم Centum می خوانند و نزدیک به زبان ایتالی و کلتی -Italo celitique است.

منشأ خط پهلوی

از میان لغات سامی از قدیم الایام زبان آرامی در سرتاسر آسیای قدامی رواج یافت، که در دیوان شاهنشاهان هخامنشی متداول بود و چون خط میخی، جز برای نگارش کتیبه ها، در تحریرات دیگر به سهولت به کار نمی رفت، هخامنشیان خط آرامی را گرفتند و حتی اسنادی را، که به لغت فارسی است، با آن خط نوشتند. منشأ خط پهلوی و این رسم، که الفاظ آرامی را نوشته و معنی فارسی آن را بر زبان می رانده اند، از این جا برخاسته است.

زبان مهاجران یونانی

در عهد ساسانیان زبان ادبی مسیحیانی که از نژاد سامی بودند و در کشور ایران مسکن داشتند، سریانی بود که متشأ آن شهر ادسا (الرها) است.
مهاجران یونانی که به فرمان اسکندر و جانشینانش در ممالک ایران اقامت گزیدند، تا مدتی مدید حافظ لغت یونانی محسوب می شدند. پادشاهان اشکانی نسبت به زبان و ادبیات یونانی تعلق خاطری نشان، می دادند، که مقداری از آن عمدی و ظاهری و برای رعایت «مد» بود.

لقب فیل هلن(یونان دوست) را، کع میتریدات اول (مهرداد) اختیار کرد، همه اخلافش آن را به کار بردند و بعلاوه صفات یونانی دیگر نیز در مسکوکات خود ذکر می کردند، مانند:« اوئرگتس» Euergetês (نیکوکار) و «دیکایوس» Dikaios(عادل) . طرز مسکوکات اشکانی در دوره اول سلطنتشان به کلی یونانی بود.ارداول، بعد از آنکه بر کراسوس غالب شد، فرمان داد تا با کشیدس اثراوریپید را به زبان یونانی نمایش دهند. چند کتیبه از شاهان اشکانی، که به زبان یونانی نوشته شده، هنوز باقی است. رفته رفته یونان مآبی ترک شد.

مخصوصاً بعد از قرن اول میلادی، که گویی عهد تجدید حیات تمدن ایران است، اسلوب سکه ها از شیوه یونانی خارج و خط پهلوی در ردیف یونانی، که روز به روز غلط تر و یدتر می شد، نوشته شد . با وجود این استعمال زبان یونانی در بعضی قسمت های کشور ایران باقی ماند و نخستین شاهنشاه سلسله ساسانی در ردیف دو نوع زبان پهلوی مذکور، تا مدتی در بعضی کتیبه های خود، زبان و خط یونانی را به کار می برده اند.

 

منبع کتاب ایران در زمان ساسانیان، اثر پرفسور آرتور کریستن سن
ترجمه مرحوم رشید یاسمی + نشر الکترونیکی به کوشش انی کاظمی در سایت تاریخ ما.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ