بانو جانگ

بانو هوی بین جانگ اوکی جونگ از خاندان ایندونگ جانک (۹ نوامبر ۱۷۰۱ – ۳ نوامبر ۱۶۵۹) یکی از همسران زیبا و محبوب پادشاه سوک جونگ بود. وی دختر جانگ یونگ و همسر دومش بانو یون از خاندان پاپیونگ بود.

جانگ اوکی جونگ در زیبایی سرآمد زنان چوسون بود و در برخی آثار تاریخی به زیبایی و جذابیت وی اشاره شده است. وی به طبقه جونگین (یا چونگین) که طبقه متوسط جامعه کره بود، تعلق داشت و خاندان وی از دیرباز پیشه مترجمی داشتند.

جانگ اوکی جونگ به عنوان یکی از کاندید های مقام ملکه، از سوی ملکه دواگر بزرگ جانگ ریول و شاهزاده دونگ پیونگ به دربار معرفی شد. پس از ورود به قصر و ملاقات با پادشاه، پادشاه به دلیل علاقه ای که به وی پیدا کرده بود به او مقام سانگ-گونگ را اعطا کرد اما مادر پادشاه سوک جونگ که از حزب نورون بود دچار تشویش شد که از حزب ملکه دواگر بزرگ (حزب سورون) بانو جانگ که بسیار زیبا و دلربا بود و نفوذ زیادی در شاه داشت، مقام ملکه را دریافت کند. به همین منظور بانو جانگ را تا زمان ورود ملکه اینهیون، همسر قانونی پادشاه (۱۶۸۳) از قصر اخراج کرد.

در سال ۱۶۸۶ وی عنوان سوک-وون را از پادشاه دریافت کرد و در سال ۱۶۸۸ پس از تولد پسرش، مقام رفیع سوک-اویی را گرفت. در همان سال ملکه اینهیون تبعید شد و وی عنوان هوی -بین (هی به معنای زیبایی) را دریافت کرد و سپس به عنوان ملکه به دربار و مردم معرفی شد. این سرآغاز اختلافی خونین میان حزب نورون و سورون بود که در تاریخ با نام گیشا هوان گوک یاد می شود.

پادشاه سوک جونگ مایل بود که پسر بانو جانگ (شاهزاده گیونگ جونگ) را ولیعهد خویش معرفی کند اما این امر مورد قبول دربار و مردم نبود چرا که مادر این شاهزاده همسر رسمی و قانونی پادشاه نبود. بنابراین ملکه اینهیون تصمیم گرفت فرزند بانو هوی بین را به عنوان فرزند خویش معرفی کند و او را از بانو جانگ بگیرد. از آن جا که ملکه اینهیون بسیار جوان بود و تنها ۲۱ سال داشت ، به دلیل دسیسه های حزب سورون و بانو جانگ توسط دربار از مقام خود نزول کرد و از قصر تبعید شد. این واقعه نه تنها سبب تبعید ملکه شد بلکه به یک پاکسازی حزب نورون منجر شد که طی آن بسیاری از وزرای حزب نورون تبعید و تعدادی با سم به قتل رسیدند و رئیس حزب نورون سئو- این نیز به قتل رسید و پس از او پدر ملکه اینهیون تبعید و به مرگ محکوم شد.

سپس بانو هی بین در دربار به عنوان کاندیدای مقام ملکه معرفی شد که با حمایت پادشاه سوک جونگ و حزب سورون به پیروزی رسید.

در سال ۱۶۹۴ بانو هوی بین علاقه و حمایت پادشاه را در نتیجه اقدامات حزب سورون و خانواده اش که برای کسب قدرت بیشتر صورت می گرفت از دست داد .از سویی دیگر پادشاه به بانو چوی که از حزب نورون و حامی ملکه بود علاقه مند شده بود.

پادشاه سوک جونگ اقداماتی را به منظور خلع بانو جانگ هوی بین آغاز کرد که طی آن ابتدا برادر ملکه و رئیس حزب سورون را تبعید کرد سپس با ملکه اینهیون ارتباط برقرار کرد و وی را به کاخی کوچک در آندونگ که به کاخ توت معروف بود، منتقل کرد.

ملکه جانگ به مقام هوی بین تنزل یافت و ملکه اینهیون به جایگاه خویش بازگشت. در سال ۱۷۰۱ ملکه اینهیون از یک بیماری ناشناخته در گذشت که بعد ها این اتهام به بانو هوی بین وارد شد که به کمک جادوگری علیه ملکه اینهیون به جادوی سیاه متوسل شده است و باعث مرگ وی شده است.

حزب سورون خواهان عفو بانو جانگ بودند ولی پادشاه خشمگین از وقایع دستور اعدام خاندان بانو جانگ از جمله مادر و برادر وی را صادر کرد. رئیس حزب سورون نیز خواهان عفو بانو جانگ شد اما پادشاه در پاسخ به وی گفت اقدامات بانو جانگ و حزب سورون سبب مرگ ۱۷۰۰ نفر شده است و این قابل بخشش نیست.

پادشاه در بیست و هفتمین سال سلطنت خود دستوری را صادر می کند که طی آن هیچ یک از بانوان دارای رتبه بین نتوانند عنوان ملکه را دریافت کنند. جانگ هی بین در ۹ نوامبر ۱۷۰۱ زمانی که ۴۲ سال داشت به مرگ با خوردن سم محکوم می شود و حکم بلافاصله به اجرا گذاشته می شود.

برخی تصور می کنند جانگ هی بین قربانی مبارزات سیاسی حزب نورون و سورون بوده است. با این وجود به وی پس از مرگش به عنوان مادر ولیعهد، مقام بانو اوکی-سان بزرگ از خاندان جانگ اعطا شد.

بانو هی بین صاحب دو فرزند از پادشاه سوک جونگ بود:

ولیعهد یی یون که بعد ها به عنوان گیونگ جونگ به سلطنت رسید

شاهزاده یی سونگ سو که زندگی وی مورد مناقشه تاریخ دانان است.

عضویت
اطلاع از
guest

52 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
جانگ هی بین

سلام اگه امکانش هست از زندگی بانو جو گویی این که در سریال قصر خون هست مطلب بنویسید.

بهار
امتیاز :
     

ببخشید من توی یکی از مطالب مربوطه که خودتون درسایت گذاشته بودید خوندم که بانوجانگ قبل از اعدامش به دیدار پسرش میره و با چاقو مجروحش میکنه و به عقیم شدن پسرش منجر میشه…توی مطالب تاریخی ذکر نشده که چرا بانو جانگ اینکارو کرده یا حتی حدس و گمان هایی هم زده نشده؟ممنون

م.خ
امتیاز :
     

سلام
سایتتون خیلی خوبه و طراحی سایت خیلی زیبا و منظمه.ممنون.
پدر بانو جانگ کی بوده؟

م.خ

خواهش میکنم.
ممنونم از پاسختون🌺

اسما

سلام.یه موضوعی ذهنموبشدت درگیرکرده درموردسریال دونگی هست،قبل از گفتنش میخوام بگم که سوالم فقط مختص سریال دونگیه وتاکیدی روتاریخ ندارم،اینکه پادشاه اوایل به بانوجانگ علاقمندمیشه وپسرشم ولیعهدمیشه اماطی اتفاقاتی پادشاه عاشق دختری به اسم دونگی میشه وکاملابهش اعتمادمیکنه وظاهراازبانو جانگ دورمیشه،ولی خب اتفاقات زیادی میفته وبانو جانگ تحت تاثیرسیاست قرارمیگیره وعوض میشه تااینکه حکم اعدامش صادرمیشه،سوالم اینه امپراطورازمحکوم کردن بانو جانگ به مرگ بشدت ناراحته ولی خب اینوخودبانو جانگ خواسته بودچرا امپراطورحین دیدن سم خوردنش خیلی وحشت زده میشه البته میدونم طبیعیه چون نحوه ی مرگش وحشتناک بودمیخوام بدونم آیا امپراتوربعدازاینهمه بی توجهی به جانگ بهش علاقمندبوده درحالیکه عاشق دونگی… مطالعه بیشتر »

جانگ هی بین

در سریال دونگی تحریف زیادی شده و برای مثبت نشان دادن پادشاه و دونگی تلاش زیادی شده و همه ی این ها بخاطر جذب مخاطب هست. دونگی شخصیتی منفی داشته و خیلی تجمل گرا بوده و بانو جانگ شخصیتی خاکستری داشته نه منفی و نه مثبت. پیشنهاد میکنم سریال زندگی برای عشق که داستان زندگی بانو جانگ اوکی جانگ هست رو ببینید.

جانگ هی بین

پادشاه اون زمان به جز دونگی و بانو جانگ جندین زن صیغه ای دیگر هم داشته. نمیتوان گفت واقعا عاشق کدام زن بوده ولی طگری که از اسناد تاریخی پیداست بانو جانگ رو بیشتر دوست داشته ولی در سریال دونگی چون شخصبت اصلی دونگی هست داستان اینطور نشان داده شده که پادشاه دونگی رو بیشتر دوست داشته.

اسما

آره میدونم که هم بانوجانگ وهم دونگی همسران محبوب پادشاه بودن،ومن توسریال زندگی برای عشق عاشق شخصیت بانوجانگ بودم وخیلی دوسش داشتم،ولی اصل سوالم درموردسریال دونگی نه تاریخ واینجورچیزا،اینه که مگه توسریال دونگی علاقه ی زیادی به دونگی نداشته واین اواخرعلاقش به بانوجانگ کمترشده بوداین روال سریال بودولی باتوجه به کمترشدن علاقش به بانوجانگ چرا زمان اعدام اون حالتوداشت یعنی خیلی ناراحت ومتاثرشد؟؟البته منظورم فقط خودسریاله،نه چیزدیگه

جانگ هی بین

شاید امپراطور میدونسته بانو جانگ گناهکار نیست و تمام اون توطئه ها رو مادر و برادرش انجام میدادن علاوه بر اون شاید بخاطر اینکه فهمیده تقصیر خودش بوده که بانو جانگ رفتارش عوض شده،زمان اعدام بانو جانگ اینطور آشفته بوده.

اسما

درسته عزیزم ولی آخه امپراتور کاری نکرده بود بانوجانگ توسریال دونگی قبل ازآشنایی امپراتوربادونگی توماجرای گروه شمشیرزنان دست داشت وخب به مادرشم گفت من فقط بعنوان همسربه قصرنیومدم بلکه میخوام به موقعیت های بالاتربرسم برادرش بهش گفت تودرذهنت ازکارهای بدراضی هستی ولی تاحالادیگران این کاروبرات انجام دادن بخاطرهمین الان نمیخوای دست به کاربدبزنی،البته اینم بگم که میدونم جریان گروه شمشیر ساختگیه وواقعی نیست وبزرگنمایی شده وشخصیت هاهم تاحدودی تغییرشون دادن تواین مدت همه فقط براساس میل شخصیشون جواب دادن ولی خواهش میکنم منوازاین گیجی نجات بدیدقطعا اطلاعاتتون به دردمیخوره یعنی امپراتور درطول این همه سال نمیتونسته حقیقت روبفهمه حتی توسریال… مطالعه بیشتر »

جانگ هی بین

قطعا برای هر زنی ازدواج دوم شوهرش ناراحت کنندست حتی اگه این زن بانو جانگ باشه.امپراطور با ازدواج با کسی که خود بانو جانگ بهش پر و بال داد باعث بوجود اومدن حس حسادت در بانو جانگ شد، که قابل درکه. و اینکه این یه سریاله و فیلمنامه ای که از قبل نوشته شده و خیلی از اتفاقات تاریخی در اون تحریف شده.من جایی خوندم دونگی زن تجمل گرا و پر مصرفی بوده و برای خودش تولدهای مجلل برگزار میکرده در حالی که در سریال دونگی برای مثبت نشان دادن شخصیت دونگی به چنین چیزی اشاره نکردند و برعکس در… مطالعه بیشتر »

ف.ح

سلام.آیا این سریال از روی تاریخ واقعی کره ساخته شده بود و شخصیتها حقیقی بودند؟؟؟

بهار

سلام میخواستم بدونم تو تاریخ چانسو و جانگ هی جائه بودن؟

جانگ هی بین

بله بودند.جانگ هی جائه برادر بانو جانگ و چانسو دوست بچگی با نو جانگ بوده نه دونگی. و در نوجوانی عاشق بانو جانگ میشه ولی اون قبولش نمیکنه و چانسو چند سال بعد که بانو جانگ همسر امپراطوره بعنوان تامر به قصر برمیگرده و میخواد انتقام بگیره و با دونگی همدست میشه.

علیرضا
امتیاز :
     

سلام. خسته نباشید. تو سریال هه چی ، پسرای شاه سوکجونگ،(شوهر دونگی) به جز گئوم و پسر بانو جانگ که بعد شاه شد، ۲تا پسر بزرگ دیگه هم هستن، یی تان و یی هوون
لطفا در موردشون توضیح بدین

علیرضا

ممنون..مشخص هم نیست پسرهای کی بودن؟

Meli

فکر کنم پسر های ملکه کیم زن آخر امپراطور (شوهر دونگی) باشند شاید هم نمی دونم….

Hana
امتیاز :
     

مطالبتون جالب بود خیلی لذت بردم، ممنونم

طاها

سلام لطفا در مورد وقایعی که منجر به تاسیس امپراتوری کره به جای چوسان شد تا نابودی کره به دست ژاپن وقایع کاملی بنویسید

م.خ
امتیاز :
     

ببخشید امکانش هست از ملکه اینهیونهم مطلب بگذارید.

سمیرا

سلام. از بانو جانگ عکس ندارید؟

سمیرا

یه سوال دیگه هم دارم. نحوه اعدام بانو جانگ در سریال جانگ هی بین و سریال دونگی فرق داشت. در سریال جانگ هی بین به زور بهش سم دادن ولی در سریال دونگی با اختیار خودش خورد. کدومش درسته؟

آخرین ویراییش 3 سال قبل توسط سمیرا
علیرضا

سلام.خسته نباشید. فاصله خلع بانو جانگ تا اعدامش چند سال بود؟ سوال دیگه اینکه در متن نوشته پادشاه در سال بیست و هفتم سلطنت دستور داد صیغه ها ملکه نشن پس با این حساب دونگی میدونسته که ملکه نمیشه و اینکه تو سریال گفت خودش نمیخواد ملکه بشه دروغه درسته؟
سوال دیگر اینکه راسته که یونینگ با همکاری ملکه وارثه ( این وون) پسر بانو جانگ رو به قتل میرسونه؟

علیرضا

آخه اینطور که در متن نوشته بانو جانگ در سال ۱۶۸۸ ملکه شده یعنی ۲۹ سالش بوده و از اونجا که فقط ۶ سال ملکه بوده در سن ۳۵ سالگی خلع میشه و ازین سن تا اعدام ۷ سال فاصله هست

علیرضا

میشه بیشتر توضیح بدید.‌ من از روی سال های نوشته شده در متن هرجور حساب کردم بانو جانگ در سن ۳۵ سالگی خلع میشه و در ۴۲ سالگی اعدام

علیرضا

بله درسته.
در سلسله چوسان به غیر از بانو جانگ زنان دیگری هم بودن که با وجود طبقه اجتماعی پایین ملکه بشن؟

محمد شمس
امتیاز :
     

مرسی
خسته نباشی

ناشناس

سلام من شنیدم که بانو جانگ قبل از مجازاتش به دیدن پسرش میره و پسرش بهش میگه که پادشاه حق داشته که بخواد به خاطر گناهاش اونو مجازات کنه و بانو جانگ عصبانی میشه و به وسط پای پسرش ضربه میزنه که همین باعث عقیم شدنش میشه.

پاییز

سلام
شما گفتین که بانو جانگ توسط ملکه دواگر بزرگ جانگ ریول و شاهزاده دونگ پیونگ به دربار معرفی شد،این دو نفر چه کسایی بودند؟

امیر حکیمی

بانو جانگ یک حرام زاده بود. پس از او چه کسی ملکه شد؟

جانگ هی بین

بهتره سریال زندگی برای عشق رو ببینید و داستان واقعی زندگی بانو جانگ رو در این سریال ببینید.

جانگ هی بین

تاریخ هم قطعا تحریف شده هست،نمیتوان گفت بانو جانگ واقعا آدم بدی بوده،شاید شرایط اون رو بد کرده.
و شاید واقعا هم اینطور که تو تاریخ نوشته شده،آذم بدی نبوده و درموردش اغراق شده.