آقت قهرمان اوگاریت

آقت/Aqhat/

آقت ، قهرمان یک داستان اورگاریتی است که بخشی از آن، بر روی چندین لوحه حفظ و به وسیله الی ملک Elimelek، کاتب نوشته‌شده و از بایگانی رأس شمرا Ras šemra، به‌دست‌آمده است.

دانل Danel از پادشاه خود می‌نالد، زیرا پسری ندارد و از بعل کمک می‌خواهد و بعل از آل El ،خدای بزرگ استمداد می‌کند . ِال آرزوی شاه را برمی‌آورد و پسری به نام آقت به او اعطا می‌کند. مدتی بعد صنعتگر،_ خدایان به نام کوتهار Kothar وهاسیس Hasis با کمانی زیبا وارد می‌شود. دانل کمان را دریافت می‌دارد د و آن را به پسرش می‌دهد. سپس این قصه، با مواجهۀ میان آقت و آنات، الهۀ جوان و جنگجو  ادامه می‌یابد .آنات کمان را برای خود می‌خواهد و درواقع کوتهار  در آغاز، آن را برای او آورده بود. آنات به، او طلا و نقره می‌بخشد و سرانجام، به او جاودانگی اعطا می‌کند. آقت در پاسخ می‌گوید که ترجیح می‌دهد در سرنوشت مشترک بشر یعنی مرگ با او شریک شود و گذشته از این، در مورد توانایی آنات به‌منظور اعطای حیات جاودانه تردید می‌کند و به سخن خود با این ملاحظۀ طعنه‌آمیز پایان می‌دهد که چنین کمانی برای زن شایسته نیست و دور می‌شود. آنات تهدید به کیفر می‌کند و بی‌درنگ نزد پدر خود ِال می‌رود و او را به پذیرش نقشه‌های خود وا‌می‌دارد (در اینجا متن جا، افتادگی‌های زیادی دارد). آنات، برای انجام انتقام‌گیری از یات پان yat pan کمک می‌طلبند و با یات پان به هیئت  یک کرکس پرواز می‌کند تا جایی که آقت نشسته  مشغول خوردن غذا است. یات پان به او ضربه می‌زند و آقت کشته می‌شود، اما کمان می‌شکند و به دریا می‌افتد.

آنات بر سر جسد آقت  به زاری می‌پردازد و کمبود محصول که ناشی از ریختن خون آقت است، به‌عنوان مجازات به شمار می‌آید .دانل مشغول انجام دادن تشریفاتی برای حاصلخیزی مزارع است، که خبر مرگ پسر خود را دریافت می‌دارد. او را بعل برای شکستن بال‌های کرکس‌هایی که برفراز سرش می‌چرخند کمک می‌گیرد و بقایای آقت را  مادر_ پرنده می‌یابد : دانل سه شهر نزدیک قتل را نفرین می‌کند و به قصر خود بازمی‌گردد تا هفت سال در مرگ پسر سوگواری می‌کند . پوگات pugat دختر دانل ، برای خونخواهی قتل برادر به حرکت درمی‌آید و خود را به‌صورت آنات درمی‌آورد درحالی‌که غازه برگونه مالیده و شمشیری بر روی جامه خود دارد، یات پان را در میان بدویان می‌یابد . یات پان در حال مستی درباره قتل آقت گزافه‌گویی می‌کند . سپس، متن، ناقص می‌شود . احتمالاً پوگات او را می‌کشد. بقیه داستان کاملاً روشن نیست، زیرا تنها بخش‌های پراکنده‌ای از متن لوح حفظ‌شده است‌. دوباره دانل از بعل کمک استمداد می‌کند، زیرا نمی‌تواند پسر خود را از یاد ببرد. بعل جلسه‌ای مربوط به احضار روح در گذشتگان پیشنهاد می‌کند و ارواح مردگان را به قصری دعوت می‌نماید و قول می‌دهد اگر آقت  را پادشاه آمورو Amurru کنند جشنی بزرگ برپا خواهد ساخت . سپس، شرح ضیافت پیش می‌آید. احتمال دارد که بر طبق متن، احیای آقت صورت گرفته باشد. گفته‌شده است که او حافظ« جایگاه مقدس» خواهد شد اظهارات بعل و تسلیت او به دانل اندوهگین ازدست‌رفته است.

 

آقت

آقت ، قهرمان اوگاریتی

 

منبع:

  • کتاب  اساطیری ، اثر ژاله آموزگار،
    انتشارات سمت، چاپ شده در مهر ۱۳۹۵
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها