محمود شاه هوتکی که بود؟

محمود شاه هوتکی (زادهٔ ۱۰۷۶ هـ.خ – درگذشتهٔ ۱۱۰۴ هـ.خ در اصفهان) پسر میرویس خان هوتک که در ایران به محمود افغان آوازه دارد پس از پدرش رئیس طایفهٔ غل‌زایی قوم پشتون شد و خیزش او علیه صفویان را پی گرفت تا جاییکه به شاخص ترین فرد این خیزش بدل شد و توانست حتی پایتخت صفویان را نیز بگشاید.

استقلال قندهار

در سال ۱۷۰۹ میلادی پدر امیر محمود یعنی میرویس که قبیله نیرومندی را تشکیل داده بود قیام کرد؛ و در نتیجه آن قندهار از دولت صفویه جدا شد و میرویس حکمران قندهار شد. میرویس در سال ۱۷۱۵ درگذشت.[۱] محمود پس از مرگ پدر و قتل عموی خود -عبدالعزیز هوتکی- افغانان ایرانی را به سال ۱۷۱۸ مغلوب کرد و سردار ایشان اسدالله‌خان را کشت و این عمل را در چشم درباریان اصفهان خدمتگزاری جلوه داد.


سکه ده شاهی محمود هوتکی؛ ضرب اصفهان ۱۱۳۶ قمری

تسخیر اصفهان

محمود در ۱۱۳۳ قمری(۱۰۹۹ شمسی) به بهانه تنبیه طائفه ابدالی وارد سیستان و سپس بم گردید و بعد به کرمان را گشود ، تا اینکه خبر شورش نایبش (بیجن‌خان لزگی) به او رسید و باعث برگشتش به قندهار شد . در سال ۱۱۳۴ ه‍.ق(۱۱۰۰ شمسی) بار دیگر از راه سیستان، کرمان و یزد به اصفهان حمله نمود که در این لشکرکشی یکی از فرماندهانش محمدخان بلوچ بود و در ۱۱۳۴ آنجا را به کمک وی متصرف شد و شاه سلطان حسین صفوی سلطنت و تاج خود را به او تقدیم کرد و یک دختر و یک خواهرش را به عقد محمود داد.[۲]

عاقبت محمود افغان

به دنبال اختلال مشاعر وی در ۱۱۳۷ ه‍.ق (۱۷۲۵ میلادی) بزرگان افغان او را از سلطنت خلع کردند و پسرعمویش اشرف هوتکی را به جایش انتخاب کردند که محمود به دست او به کینه قتل پدر، در خفا به قتل رسید.
جنون محمود روز به روز شدت می یافت به قسمی که گاهی به ضرب و قتل نزدیکان خود فرمان میداد، گاهی مانند مستان فریاد و فغان میکرد، مردم از او میترسیده و میگریختند. دیوانگی او به جایی رسید که دیگر امکان جلوگیری او نبود و لذا درها را برویش بسته و او را بیرون محافظت میکردند. چند روز در حبس نخورد و نیاشامید و نخفت تا اینکه بیتاب شد و بستری گردید.

آنچه معالجه کردند مفید نیفتاد مأیوس و نومید گردیدند برای شفای او زر بسیار از خزانه بیرون آورده صدقه دادند و رنج دیدگان را دل بدست آوردند به کشیشان جلفا هزار تومان به ایلچی فرنگ هزار تومان دادند ولی روز به روز مرض شدید میشد. ورمی در شکمش پیدا شد و با دندان گوشت های بدن خود را پاره میکرد و از درد فریاد میزد پس از چند روز بدنش مانند غربال سوراخ سوراخ شد و شروع به گندیدن و ریختن گذاشت و متعفن شد. و چون آثار مرگ از او هویدا گشت ، در صدد برآمدند که برادر بزرگش را از قندهار بیاورند و به تخت شاهی بنشانند ولی چون زمستان و راه دور بود مناسب ندیدند و اشرف سلطان پسر میر عبداله‌خان که عموزاده محمود بود به جای او نشانیدند و چون پدر اشرف را محمود به قتل رسانیده بود، اشرف گفت تا به قصاص خون پدرم محمود را نکشم قدم بر تخت سلطنت نخواهم گذاشت. افغانان سر محمود را در رختخواب بریده در برابر او گذاشتند و اشرف بر جای محمود نشست. او را مبارک باد گفتند.

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ