رویدادهای ارمنستان در دوران باستان

جنگ پارتی–ارمنی جنگی است که بین سپاهیان شاهنشاهی اشکانی و تیگران دوم پادشاه ارمنستان، بین سالهای ۸۷ (پیش از میلاد) تا ۸۵ (پیش از میلاد) رخ داد و منجر به پیروزی ارمنستان شد.

  • نبرد تیگراناکرت

نبرد تیگراناکرت نبردی بود بین تیگران بزرگ و لوکولوس که نبرد اول در ۶ اکتبر ۶۹ پیش از میلاد و نبرد دوم در سال ۶۸ پیش از میلاد رخ داد.

  • جنگ ایران و روم (۶۳–۵۸ میلادی)

جنگ (۶۳–۵۸) بخشی از مجموعه جنگ‌های ایران و روم است که در زمان اشکانیان، امپراتوری پارت‌ها و امپراتوری روم اتفاق افتاد. این جنگ بین سالهای ۵۸ تا ۶۳ بعد از میلاد برای به دست گرفتن کنترل ارمنستان روی داد و در نهایت منجر به پادشاهی رسیدن تیرداد یکم از نسل و تبار اشکانیان ایران و قدرت گرفتن سلسله اشکانی ارمنستان در این منطقه شد.

عکس  %d8%b1%d9%88%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b1%d9%85%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org
غسل تعمید، تیردادسوم
  • پذیرش مسیحیت توسط ارمنستان

در زمان سلطنت تیرداد سوم ملقب به کبیر حادثه‌ای روی داد که برای همیشه روی زندگی ملت ارمنی تأثیر گذاشت؛ و آن گرویدن این ملت به کیش مسیحی بود. می‌توان این حادثه را به عنوان نقطه مرکزی تاریخ این ملت به حساب آورد، و در واقع دنباله همه حوادث بعدی در رابطه با این حادثه بوده است. از این گذشته، بعدها آشکار شد که مسیحیت برای ارمنستان نخست عامل تحول و سپس عامل حفظ و نگهداری خود شده است.

آبیش در کتاب از ورای خاک قفقاز می‌نویسد:

«و این از آن جهت است که ملت ارمنی تحت تأثیر مسیحیت چنان زود به درجه والایی از فرهنگ رسیده که امروز مظهر عاملی چنین مهم در تاریخ بشریت است.»

نخستین پایه‌های کلیسای ارمنی به وسیله دو تن از حواریون عیسی مسیح به اسامی تادئوس و «بارتوقیمئوس» (همان ناتانائیل یا «بِرتولُما») گذاشته شد، و کار آن دو به وسیله عده‌ای از مبلغین مسیحی ادامه یافت. لیکن از طرف ملتی مانند ارمنی که یکی از ویژگیهای بارز او همواره دلبستگی خشنی به اعتقادات و آداب و سنن دیرینه اش بوده است با مقاومت شدیدی روبرو شدند. با اینکه از همان ابتدا و بویژه از آغاز سده دوم میلادی به بعد عده‌ای مسیحی در ارمنستان بودند، این کشور همچنان به وابستگی خود به دنیای پاگانیسم ادامه داد و پیرو همان مذهب اساطیری خود بود که هر چند از لطف و ذوق شاعرانه‌ای عاری نبود ولی در واقع چیزی درحد بت‌پرستی بود.

این بت‌پرستی در آن زمان کیش مشترک و سرنوشت اکثریت توده‌ها بود و این حالت را «بوسوئه» (اسقف، نویسنده و حکیم فرانسوی) این گونه در نوشته خود می‌آورد که:

«همه چیز خدا بود بجز خود خدا. بنی نوع بشر به درجه‌ای از گمراهی رسیده بود که هوای و هوس‌ها و عیبهای خود را می‌پرستید.»

در واقع مسیحی شدن ارمنستان مقدر بود در پایان سده سوم میلادی، که توسط گریگور روشنگر تحقق پیدا کرد.

نقل می‌کنند شاه تیرداد سوم پس از تهاجم ساسانیان ناچار شد ارمنستان را ترک کند گریگور روشنگر کمکش کرد و بی آنکه هویت خود را بر او فاش نماید در تبعید شرافتمندانه به او خدمت کرد. به هنگام بازگشت تیرداد به ارمنستان نیز که پس از شکست ساسانیان صورت گرفت با وی همراه بود. لیکن وقتی شاه به او تکلیف کرد که به هنگام زیارت معبد الهه آناهیتا در ارزنجان تاجی در معبد بگذارد و به او به دلیل مسیحی بودنش از این فرمان سرپیچی کرد مورد قهر و غصب شاه قرار گرفت، در دخمه‌ای شبیه به گودال (صومعه خور ویراپ) به زندان انداخته شد و نزدیک به سیزده سال از عمرش در آن سیاه چال گذشت. آزادیش از زندان وقتی ممکن گردید که شاه به بیماری سختی دچار شد و همه پزشکان و مغان از علاج او عاجز ماندند، تا آخر گریگور روشنگر را از زندان بیرون آوردند و او شاه را معالجه کرد. آنگاه تیرداد سوم به دین مسیحیت را به عنوان دین رسمی ارمنستان پذیرفت (۳۰۱ میلادی). این خود حادثه بسیار مهمی بود زیرا ارمنستان نخستین کشوری شد که دین مسیح را بعنوان دین رسمی مملکت پذیرفت. در واقع می‌دانیم که گرویدن کنستانتین یکم به دین مسیح و قبول مسیحیت رسمی امپراتوری در سال ۳۱۳ میلادی روی داد، و به طوری که «هانری فوسیون» اشاره کرده است:

«این از افتخارات باستانی ارمنیان است که کهن‌ترین مسیحیت تاریخ را بنا نهاده‌اند.»

گریگور از تیرداد سوم لقب و عنوان سراسقف یا (جاثلیق) تمامی ارمنستان را دریافت کرد. سپس به کاپادوکیه برگشت و در آنجا به وسیله اسقف اعظم «سزاره» تقدیس شد، و پس از آن برای تکمیل کار خود به ارمنستان یاز آمد. کلیسای نوبنیاد ارمنستان آداب و اصول شریعت و همه کتابهای دینی مسیحیت را با عده زیادی از کشیشانش از سوریه، که در آن هنگام یکی از بزرگترین کانونهای دینی بود گرفت. گریگور تعداد زیادی حوزه‌های اسقف نشین، نه تنها در ارمنستان بلکه در کشورهای همجوار نیز دایر نمود و در واقع او بود که بر امر مسیحی کردن سرزمین گرجستان نظارت کرد. بعدها مبلغین ارمنی شروع به مسیحی کردن کشور آلبانیای قفقاز نمودند. گریگور مقدس و پادشاه تیرداد سوم تعداد زیادی کلیسا در نقاط مختلف کشور بنا کردند. بیشتر این کلیساها بناهای مستحکمی بودند که به دورشان حصارهای بلندی کشیده شده بود، و این خود یکی از ویژگیهای این سرزمین است.

در حین مرگ گریگور (۳۲۵ میلادی) مسیحیت در ارمنستان گسترش یافته بود و از آن پس در طی سده‌ها الهام بخش زندگی بود. از آن پس شعار ملت ارمنی این بود:

«خدا، خانواده، میهن.»

«جی بورت» در کتاب ملت آرارات می‌نویسد:

«برای یک ملت کار کوچکی نبود که در زمانی مانند اوایل قرن چهارم چنین تصمیم عظیم و دلیرانه‌ای بگیرد، بدین معنی که بعنوان یک ملت نخستین جماعتی باشد که از طرز فکری کاملاً مخالف با فکر مردم دنیای آن روز پیروی کند. لیکن همینکه این تصمیم گرفته شد دیگر مسلم بود که مسیحیت بایستی برای ارمنیان متضمین معنایی بسیار وسیع تر از آن باشد که برای ملتهای دیگر داشت، ملتهایی که کشورشان بعدها یعنی در دورانی به دین مسیح درآمد که این آیین بر دنیای متمدن آن روز مسلط شده بود.»

  • نبرد آوارایر
عکس  %d8%b1%d9%88%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%af%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b1%d9%85%d9%86%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86-%d8%af%d9%88%d8%b1%d8%a7%d9%86-%d8%a8%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org

پیکره سوار بر اسب وارتان در پایتخت ارمنستان

وارتان مامیکونیان سعی کرد تا همهٔ خاندان‌های بزرگ ارمنی را همراه سازد. در نقطهٔ مقابل وی «واساک سیونی»، که یزدگرد به او وعدهٔ بالاترین مقام ارمنستان و حکومت آن را داده بود، تمام توان خود را برای همراه ساختن خاندان‌های قدرتمند ارمنستان با یزدگرد به کار بست. اما سرانجام وارطان موفق شد اکثر این خاندان‌های ارمنی را با خود همراه سازد و اعلام داشت تنها راه نجات ارمنستان نبرد در برابر نیروهای ساسانی است.

دربارهٔ تعداد سپاه ارمنستان بین مورخان اختلاف نظر وجود دارد. یغیشه وارداپت شمار آنان را شصت هزار شامل دو لشکر پیاده و سواره نظام دانسته است. تعدادی از روحانیان و حتی زنان نیز در این نبرد حاضر بودند. در این جنگ تمام سربازان حاضر در ارتش ارمنستان امکانات جنگی مرسوم آن زمان را نداشتند و حتی عده‌ای بدون لباس‌های جنگی، کلاه خود و نیزه در میدان نبرد حاضر شده بودند. وارطان سپاه خود را به سه بخش تقسیم کرده بود و خود فرماندهی سمت چپ سپاه را بر عهده داشت. ارتش ایران با شروع جنگ ابتدا سمت چپ سپاه ارمنستان را مورد هدف قرار داد. از آنجایی که مرکز فرماندهی ارتش ارمنستان در این نقطه قرار داشت این امر سبب هرج و مرج در دو بخش دیگر سپاه ارمنستان شد و به این ترتیب، ارتش ارمنستان در آستانهٔ نابودی قرار گرفت. در این هنگام وارطان تدبیری اندیشید و به لشکر فیل‌ها حمله برد. با نابودی بخش اعظمی از این لشکر به دست ارتش ارمنستان سپاه ایران انسجام خود را از دست داد اما در نهایت ارتش ساسانی فاتح این نبرد شد. سپاه ارمنستان در این جنگ تلفاتی سنگین داد و فرماندهٔ آن، وارتان مامیکونیان، کشته شد.

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها