طالع نحس برای پیکاسوی عثمانیها!
درست است که جنگ جهانی اول، باعث فروپاشی دو امپراتور روسیه تزاری و عثمانی شد؛ اما این فروپاشی، دست کم برای عثمانیها، به انقراض و سقوط قطعی ختم نشد. شکست دولتهای محور که عثمانی هم در زمره آنها قرار داشت، برای شکست خوردگان بسیار گران تمام شد.
معاهده ورسای، نسخه بسیاری از سرزمینهای تحت اختیار امپراتوری عثمانی را پیچید و انگلیس و فرانسه، طبق معاهده سایکس – پیکو، بخش اعظم سرزمینهای امپراتوری را بین خود تقسیم کردند. تنها شبه جزیره آناتولی در آسیا و محدوده کوچکی در غرب تنگه بسفر، برای عثمانیها باقی ماند. وقتی در سال ۱۹۲۲، عملاً امپراتوری عثمانی به ترکیه تغییر نام داد و نظام جمهوری را برای خود برگزید، عنوان خلیفه عثمانی همچنان برقرار ماند و مجلس ملی، محمد ششم را که ادعای امپراتوری و حکمرانی بیشتری داشت، برکنار کرد و به جای وی، عبدالمجید دوم، فرزند عبدالعزیز یکم، سی و دومین امپراتور عثمانی را به تخت نشاند.
در واقع عبدالمجید، بیش از آنکه امپراتور باشد، خلیفه بود! قرار شد تکیهگاه معنوی و عامل وحدت ملی ترکیه جدید باشد؛ اما آتاتورک با دودمان عثمانی سر سازش نداشت و به همین دلیل، سایه شوم تبعید را بر سر عبدالمجید دوم انداخت. او که در آبانماه سال ۱۳۰۱ هـ.ش، خلیفه عثمانی شناخته شده بود، روز ۱۲ اسفند سال ۱۳۰۲، از کاخ دلمه، مقر امپراتوران عثمانی، با اسکورت بیرون آورده و با قطار به اروپا فرستاده شد تا بقیه عمر را در همانجا بگذراند. عبدالمجید تا سال ۱۳۲۳ در اروپا زندگی کرد؛ هنگامی که درگذشت، خانوادهاش تقاضا کردند که دولت ترکیه اجازه بازگرداندن جسد آخرین امپراتور عثمانی را به زادگاهش بدهد، اما عصمت اینونو، جانشین آتاتورک و رئیسجمهور وقت ترکیه، زیر بار نرفت. تشییع جنازه عبدالمجید دوم در مسجد جامع پاریس برگزار شد و پیکر وی را در قبرستان بقیع دفن کردند.
نگارگرِ نگارگر پرور
آنچه در زندگی آخرین امپراتور عثمانی، بیش از هر چیز به چشم میآید، هنرمندی اوست. عبدالمجید علاقه فراوانی به نقاشی داشت و از همان دوران جوانی، با هنرمندان داخلی و خارجی مأنوس بود.
او در سال ۱۲۸۸ هـ.ش، انجمن هنرمندان نقاش امپراتوری عثمانی را بنیان گذاری کرد و با نفوذی که در دربار داشت، کوشید تا نقاشان زبردستی را که در سرزمینهای گسترده امپراتوری وجود دارند، گرد هم آورد و این رویکرد، انقلابی در عرصه هنر به وجود آورد؛ اقدامی که البته با وجود بحرانهای سالهای پایانی عمر امپراتوری عثمانی، چندان از سوی زعمای این کشور جدی گرفته نشد؛ اما اروپاییها خوب قدر آن را دانستند و بعدها، بسیاری از شاگردان و پرورش یافتگان این انجمن، سر از دانشکدههای هنر قاره سبز درآوردند و کارهایشان در گالریهای مشهور به نمایش گذاشته شد.
عبدالمجید دوم، خود نیز نقاشی زبردست بود. او آثار متعددی از خود به جا گذاشت که بعد از مدتها امتناع دولت ترکیه، در سال ۱۳۶۵، بیش از ۴۰ سال پس از درگذشت عبدالمجید، در یک گالری بزرگ، واقع در شهر استانبول به نمایش گذاشته شد.
فارسی دوستی
نقاشی تنها هنر عبدالمجید دوم نبود. زندگی مرفه و بدون دغدغه در کاخهای مجلل و البته استعداد شخصی او، این مجال را فراهم کرد که با زبان شیرین فارسی نیز، آشنا شود. عبدالمجید نام یکی از دخترانش را «دُرّ شاهوار» گذاشته بود؛ نامی که نشان از علاقه آخرین امپراتور به زبان فردوسی و حافظ دارد. افزون بر این، وی عربی و فرانسه را هم به کمال فرا گرفته بود.
عبدالمجید دوم، فردی به شدت مذهبی بود؛ دیده یا شنیده نشد که مانند برخی از گذشتگانش، حرمسرای مجلل داشته باشد یا به کارهای غیراخلاقی شهره شود؛ هرچند که هنگام حضورش در سوئیس، به دلیل داشتن دو همسر، مدتی را در زندان گذراند؛ چرا که بر اساس قوانین این کشور، داشتن بیش از یک همسر، مجاز نیست!
عبدالمجید به موسیقی هم علاقه فراوانی داشت؛ مشهور است که با نُتنویسی آشنا بود و تأکید داشت که موسیقیدانان امپراتوری عثمانی، باید برای فراگیری اصول موسیقی، به اروپا اعزام شوند. هنگامی که دولت به دلیل دغدغههای ناشی از جنگ و شکستهای سنگین در جبههها، به پیشنهاد او وقعی ننهاد، خودش دست به کار شد و در سال ۱۲۹۴ هـ.ش، تعدادی از جوانان خوش قریحه و علاقهمند به موسیقی کلاسیک را برای فراگیری این هنر، با هزینه شخصی، به فرانسه اعزام کرد. هر چند به صورت رسمی نمیتوان چنین ادعایی کرد؛ اما باید عبدالمجید دوم را در زمره افرادی قرار داد که گنجینه موسیقی ترکیه، مدیون همت و تلاش اوست.
عبدالمجید دوم در زندگی فردی، انسانی آرام و پایبند به مذهب بود. او تا آخر عمر در مراسم نماز جمعه شرکت میکرد و مناسک مذهبی را به جا میآورد. وی روز چهارشنبه، اول شهریور ۱۳۲۳، بر اثر عارضه قلبی در پاریس چشم از جهان فرو بست و به این ترتیب، با درگذشت عبدالمجید دوم، پرونده امپراتوری عثمانی به طور کامل بسته شد. عبدالمجید، هنگام فوت ۷۶ سال داشت؛ او در سال ۱۲۴۷ در استانبول به دنیا آمده بود.
خدایش بیامرزد که از خود نامی نیک در تاریخ باقی گذاشت