فتحعلی شاه قاجار از تولد تا پادشاهی
بابا خان معروف به فتحعلی شاه قاجار فرزند جهانسوز گلی خان به سال ۱۳۸۵ قمری در دارالحکومه دامغان – هنگامی که پدرش از جانب کریم خان حاکم دامغان بود – متولد شد و پس از کشته شدن پدرش در فندرسک گرگان به وسیله ترکمن ها در سال ۱۱۸۸ قمری تا سال ۱۱۹۳ قمری با مادر و آقامحمدخان در شیراز بود، پس از مرگ کریم خان به تهران آمد (بامداد، ۱۳۷۱: ۳/۶۳) و از ۱۵ سالگی در جنگهای آقامحمدخان شرکت داشت و در سالهای آخر حیات او، حکومت فارس را عهده دار شد و در سن ۲۷ سالگی پس از عمویش به تخت سلطنت جلوس کرد.
آغاز پادشاهی فتحعلی شاه قاجار و تلاش در راه قدرت
با انتشار خبر قتل آقا محمدخان مدعیان سلطنت در گوشه و کنار سر بر داشتند، که این مدعیان، از جمله علیقلی خان برادر آقامحمدخان، صادق خان شقاقی عامل قتل آقامحمدخان و از سرداران سپاه او، حسینقلیخان تنها برادرش و نادر میرزا پسر شاهرخ بود. فتحعلی شاه با کمک حاج ابراهیم خان به سرعت به تهران آمد و تا حدودی اوضاع را آرام کرد و علیقلی خان را دستگیر و نابینا سها و به بابل فرستاد.( سپهر، ۱۳۷۷: ج ۱/۸۹) و خود به جنگ صادق خان شقاقی که در اطراف قزوین سنگر گرفته با شتافت و او را شکست داد و قاتلین عمویش که در سپاه صادق خان بود پس از شکنجه ی بسیار در آتش سوزاند (همان: ۹۰) صادق خان پس از تحویل جواهرات شمشیر مرصع آقامحمدخان مورد عفو قرار گرفت و به حکومت سراب و گرمرود منصوب شد، ولی شورش دوباره ی او موجب دستگیری و قتلش شد، شاه قاجار دستور داد 《او را در خانهای تنگ موقوف داشتند تا از گرسنگی راه دیار عدم پیش گرفت》( اعتمادالسلطنه، ۱۳۶۷: ۳/۱۴۵۳) بنابراین در سال ۱۲۱۴ قمری و فتحعلی شاه او را در اتاقی که تمام روزنه های آن به کلی گرفته شده بود زندانی و هلاک نمود.
حسینقلی خان برادر تنی فتحعلی شاه که حاکم فارس و سپس کاشان نیز شد، بر سر کسب قدرت با شاه جوان به نبرد برخاست و عاقبت به شکست حسینقلیخان منجر شد، و پس از عفو اولیه شاه جوان با حکم جعلی حکومت اصفهان را به دست گرفت و خزاین آنجا را تصاحب کرد. وقتی با حمله شاه به اصفهان مواجه شد در حرم حضرت معصومه (س) بست نشست، وقتی فتحعلی شاه قاجار به قم آمد، 《حسینقلی خان شمشیر بگردن، گریان، در صحن مقدس به حضور مهر ظهور خاقان آمد و پس از اظهار ندامت و طلب عفو و استکانت استدعای اقامت و توقف در قم نمود》 (همان ۱۴۶۱) و شاه به شفاعت میرزای قمی با وساطت مادر شاه او را بخشید، (عضدالدوله، ۱۳۵۵: ۹۱-۹۰) ولی دستور داد در یکی از دهات اطراف شمیران تحت نظر باشد پس از مرگ مادر دستور داد او را کور کند و یک سال بعد نیز حسینقلی خان از دنیا رفت.
آخرین یاغی در برابر فتحعلی شاه، نادر میرزا پسر شاهرخ میرزا و نبیره ی نادر شاه بود که پس از گرفتاری پدرش به دست آقا محمد خان مدتی پناهنده افغان ها بود که با مرگ آقامحمدخان به ایران بازگشت و وارد مشهد شد. فتحعلی شاه با لشکری به سوی خراسان شتافت و پس از شکست دادن حاکم نیشابور که همپیمان نادر میرزا شده بود، به درخواست علمای شهر مشهد و به احترام حرم مطهر امام هشتم (ع) از جنگ و خونریزی خودداری کرد و نادر میرزا که به حرم مطهر پناهنده شده بود را عفو کرد و حتی دختر وی را به عقد یکی از پسران خود درآورد و او را به حکومت خراسان منصوب کرد. ولی ظلم و تعدی او موجب اعتراض مردم شد، تا اینکه شاه مجبور شد پسر خود محمد ولی میرزا را به حکومت خراسان منصوب کند. نادر میرزا حاضر به تمکین در برابر محمد ولی میرزا نشد و پس از غارت اشیای قیمتی و طلا و نقره حرم مطهر و قتل میرزا محمد مجتهد متواری شد که در حال فرار دستگیر و به تهران اعزام شد و در تهران و یا پس از بریدن دست و زبان و کور کردنش با طناب خفه شد. (واتسن،۹۴:۱۳۴۰)
فتحعلی شاه در سال ۱۲۱۵ ق/ ۱۸۰۲ م حاج ابراهیم خان کلانتر و خاندان او را به جز یکی از پسران او که بیمار بود در یک روز به وضع فجیعی به قتل رساند (خورموجی،۱۲:۱۳۶۳). به دستور او، زبان حاج ابراهیم خان را بریدند و چشمانش را از حدقه درآوردند و سپس او را در قزوین به قتل رساندند. (کریم الجاف،۲۰۰۹ م :۱۸۹)
از اعتماد الدوله دو کودک خردسال باقی ماند: میرزا غلی رضا که او را مقطوع النسل کردند و دیگری میرزا علی اکبر که بعدها و قوام الملک لقب گرفت. میرزا علی اکبر و میرزا علی رضا دو قلو بودند (حسینی فسایی،۴۹:۱۳۶۷) چندی بعد که خانواده حاج ابراهیم مورد لطف قرار گرفتند میرزا علی رضا به عنوان خواجه سرا در اندرون فتحعلی شاه خدمت اشتغال جست و بابیگم جان خانم زن فتحعلی شاه یعنی مادر علینقی میرزا رکن الدوله به مکه مشرف شد. وی بانی یکی از قنوات معروف طهران است که به نام او قنات “حاج میرزا علی رضا” خوانده میشود.
فتحعلی شاه برای تثبیت و افزایش قدرت سیاسی خود از شیوه افزودن بر دامنه ایل و تبار خود از طریق ازدواج های متعدد استفاده کرد. 《او از همسران عقدی خود، ۵۷ پسر و ۴۶ دختر داشت (گل محمدی،۲۷:۱۳۶۷) و دویست و شصت نفر دختر و پسر از صلب آن شهریار تاجور به عرضه عالم قدم نهادند و یکصدا پنجاه نفر از ایشان در زمان حیات پدر از دنیا رفتند (اعتماد السلطنه،۱۶۲۲/۳:۱۳۶۷) 《تا سال سی و نهم شهنشاهی او، عدد اولاد و احفاد و نتایجش از ذکور و اناث و کبار و صغار، از دو هزار نفر، متجاوز می باشد》(رستم الحکما،۴۸۷:۱۳۸۲). او در این زمینه به نصایح عمویش مبنی بر ضرورت یگانگی و همبستگی طوایف قاجار و نیز ایجاد طبقه ای از شاهزادگان جامع عمل پوشاند.
علاوه بر این فرزندان فتحعلی شاه نیز به مانند همسرانش، از نژادهای مختلف ترکمان، گرجی، کرد و ترک و چرکس و غیره بودند. به همین سبب طبیعی بود که هیچگونه انس و اتحادی در میان آنان نباشد و برعکس دشمنی و رقابت شدیدی با هم داشته باشند، از جمله این که همواره بر سر مسئله ولیعهدی با یکدیگر در نزاع و دشمنی بودند (نفیسی، ۱۳۸۳: ۱/۲۸). فتحعلی شاه برای ایجاد امنیت در کلیه ایالات، هر یک از فرزندان خود را به عنوان بیگلربیگی به ایالات می فرستاد و به آن ها اختیارات نامحدودی می داد. (دروویل، ولی از آن جایی که این شاهزاده ها مدام درگیر اختلاف و نفاق با یکدیگر بودند از هیچ گونه کارشکنی و فتنه جویی در برابر یکدیگر خودداری نمی کردند و گاهی نیز کار آنها به مقابله و زد و خورد و تصرف حوزه ی حکومت یکدیگر میکشید. (مستوفی، ۱۳۷۷: ۱/۲۸)
اختلاف بر سر ولیعهدی فتحعلی شاه از آنجا ناشی میشود که عباس میرزا با آن که پسر ارشد شاه نبود، عهده دار مقام ولیعهدی بود، بنابراین برادران دیگر او به وی حسادت و کینه داشتند، از این رو در جریان جنگهای ایران و روس که فرماندهی سربازان بر عهده ی او بود از هیچگونه خیانت و کارشکنی برای تحقیر و تخفیف او خودداری نکردند. تا این امر باعث شود که در میدان جنگ درمانده شود و زمینه برای برکناری او فراهم گردد.
توطئه های این شاهزادگان زمانی زیان آور تر بود که آنها به حکومت ایالات سرحدی گماشته میشدند و رقابت دشمنی آنها موجب میشد که این دسته های رقیب گروهی به روس ها و گروهی به انگلیسیها متوسل شوند و زمینه ی دخالت و سوء استفاده ی این کشورها در ایران را فراهم کنند.
شخصیت و خصوصیات فتحعلی شاه قاجار
فتحعلی شاه فردی خود پسند، خود بزرگ بین، (sirRobrtkeporter:1/356) حریص و طماع بود حرص و طمع از غرایز و جزء طبیعت فتحعلی شاه بود. بیش از عمویش مال دوست و طماع بود، چون آقامحمدخان از پرداخت حق و حقوق سربازانش هیچ وقت خودداری و استنکاف نمیکرد، ولی فتحعلی شاه آنقدر پول دوست و طماع بود که نپرداختن حقوق سپاه و رساندن آذوقه به میدان جنگ موجب شکست ایران، در جنگ با روس شد.
فتحعلی شاه به زیبایی خود بسیار مغرور بود. (سایکس،۱۳۶۸: ۲/۴۷۱ -۴۶۱ ) او به هیچ روی، سیمای یک مرد سالخورده را نداشت و گرچه عمرش احتمالاً از هفتاد سال بیشتر بود. بارنر، ۹۹:۱۳۷۳ یکی از خصلتهای مستبدانه ی فتحعلی شاه این بود که در کارها با کسی مشورت نمی کرد و کسی را در تصمیم گیری های مملکتی دخیل نمیکرد و همه ی امور را به رای و صلاحدید خود انجام می داد. چون او از اوضاع و احوال جهان اطلاعی نداشت و در تشنجات و رقابتهای سه قدرت استعماری روس، انگلیس و فرانسه نتوانست روش صحیحی را در پیش بگیرد.
فتحعلی شاه در اواخر عمر فردی جبون و خرافی شده بود (عضد الدوله، ۱۳۵۵: ۴۲-۴۳) و به سعد و نحس ستارگان و توسل به دعا نویسی، طلسم و جادو بسیار پای بند بود و از نظر اعتقادی فردی مذهبی بود و از علمای بزرگ وقت حرف شنوی داشت و به بزرگان سلسله ی عرفا ارادت کامل داشت و به پیشوای اسماعیلیه و اخباریون – محمد میرزا اخباری – کمال خلوص را نشان می داد و شیخ احمد احسائی – پیشوای شبیه – را به تهران فراخواند.
فتحعلی شاه، بعد از مرگ عباس میرزا، دستور داد مقبرهای برای او در صحنه حرم کهنه حضرت معصومه (س) قم بسازند، به دختر خود، فخرالدوله که از سفر عتبات عالیات مراجعت میکرد، فرمان داد پنجاه من تربت سیدالشهدا (ع) با خود بیاورد و آن را در مقبره ی خویش بکشد (سپهر، ۱۳۷۷: ج ۱/۳۱۰-۳۰۹) و عاقبت در ۱۹ جمادی الثانی ۱۲۵۰ قمری ۲۳ اکتبر ۱۸۳۴ میلادی به سن ۶۸ سالگی پس از ۳۷ سال سلطنت، در اصفهان درگذشت و جسد شاه را به قم حمل کردند و در مقبره ای که برای خود ساخته بود به خاک سپردند.
تفاوت آقا محمد خان با فتحعلی شاه
– آقا محمد خان قبل از هر چیز، رهبری ایلی بود با سنت های خالص ترکی، که زندگی پر شور و هیجان در میدان نبرد را به شکوه دربار ترجیح میداد، ولی فتحعلی شاه در وهله ی نخست شاهنشاهی بود با شیوه ای کاملاً ایرانی که در میان درباریان خود بسیار راحتتر بود تا در میان افراد سپاه خود. از میدان نبرد دوری می جست و مسائل نظامی را به خاندانش واگذار کرده بود و در بین درباریان پر زرق و برق محصور شده بود.
– آقا محمد خان به مراسلات ساده علاقه داشت (نفیسی، ۱۳۸۳: ۱/۷۳) ولی فتحعلی شاه مستوفی ها و میرزا ها را به شیوه عبارت پردازی پرطمطراق تشویق میکرد و به تجمل و تملق ارادت داشت.
– آقا محمد خان پادشاهی ارتش سالار بود و از پرداخت خرج لشکر و حقوق سربازانش هیچ وقت خودداری نمیکرد، فتحعلی شاه فردی حریص، طماع و پول دوست بود، حتی از پرداخت حقوق س هیچ وقت خودداری نمیکرد، فتحعلی شاه فردی حریص، طماع و پول دوست بود، حتی از پرداخت حقوق سپاه و رساندن آذوقه به میدان جنگ استنکاف می کرد.
سیاست مذهبی فتحعلی شاه
فتحعلی شاه، اصولاً فردی مذهبی بود و اقدامات او در زمینه دینی تا حدی نشأت گرفته از اعتقادات مذهبی بود تا دستاویز قرار دادن دین برای پیشبرد اهداف سیاسی، و فتحعلی شاه پس از تثبیت قدرت، برای حفظ حکومت خود و برای کاستن نفرت و انزجار مردم از جنایات آقامحمدخان نیاز به حمایت روحانیان داشت. (آوری، ۱۳۶۹: ۱/۷۱) او خواستار این بود که علما در ایران بمانند و از رفتن به عتبات منصرف گردند، تا بدین طریق هم مشروعیت خود را حفظ کند و از خالی شدن کشور از علما که نفوذ فراوانی بین مردم داشتند جلوگیری نماید و به اهداف اقتصادی خود هم برسد. در عهد او همنوایی و نزدیکی علما و سلطان به اوج خود رسید، شاه پس از تثبیت قدرت خود، جهت کسب مشروعیت و مقبولیت سیاسی – مذهبی به دوستی و همکاری با علما روی آورد. مهم ترین انگیزههای هم گرایی و همکاری شاه با علما و مشروعیت بخشیدن به حکومت خاندان قاجار، جنگ درازمدت ایران و روسیه، ستیز پیگیر علما با صوفیان، اخباریون، شیخیه و مبلغان مسیحی (حائری،۱۳۶۷: ۳۶۲- ۳۵۶) با هدف ایجاد دولت قوی مرکزی و جلوگیری از تجربه ایران بود. در مقابل علما از دلبستگی و فتحعلی شاه به امور و شعائر مذهبی راضی و مسرور بودن و حمایت از شاه را برای مبارزه با اخباری گری، تصوف، تثبیت اصولیون و حفظ بیضه اسلامی در برابر حملات خارجی و مبلغان مسیحی بهترین گزینه میدانست
شاه قاجار در درگیری های خارجی از قدرت معنوی علما به بهترین شیوه بهره برد. در جنگ ایران و روس، شاه علاقمند به اخذ فتاوا از علما و تبدیل ماهیت جنگ با روس ها از نبردی نظامی به جنگی اعتقادی و میهنی بود و نیز می خواست علاوه بر کسب مشروعیت به تحکیم پایگاه دینی خود در نبرد با روسها بپردازد و در برابر رقبا از جمله برادرانش از پایگاه قوی برخوردار شود. بدین ترتیب شاه، نمایندگانی به قم، کاشان، یزد، اصفهان، شیراز و دیگر شهرها فرستادند و حکم جهاد گرفت. ملا احمد نراقی، میر محمد حسین سلطان اما امام جمعه اصفهان، ملا علی اکبر اصفهانی، آقا سید علی طباطبایی و میرزا ابوالقاسم کمی احکامی مشاور صادر کردند. میرزای بزرگ این احکام را جمعآوری کرد و تحت عنوان رساله جهادیه منتشر نمود، این رساله ها در سراسر کشور پخش شد و شور عجیبی به راه انداخت، (مفتون دنبلی، ۱۵۴:۱۳۵۱) میرزای قمی با نگارش رساله عباسیه نظریات فقهی خود را در باب جهاد نوشت. علما در جنگ ایران و عثمانی نیز تأثیرگذار بودند، وقتی سپاه ایران، نیروهای عثمانی را تا بغداد عقب راندند و این شهر را به محاصره در آوردند، عثمانیها خواستار صلح شدند. آنان شیخ موسی بن شیخ جعفر نجفی از روحانیون بزرگ شیعه در عتباتعالیات را شفیع قرار داده تا واسطه صلح شود، شاه ایران را پذیرفت. (سپهر،۱۳۷۷:ج ۱/۶۰۰) و روابط ایران و عثمانی به حالت عادی برگشت.
در دوران حکومت فتحعلی شاه، علما در امور سیاسی و اجتماعی دخالت داشتند و شاه نیز علاقه ی زیادی به جلب رضایت آنان داشت. استشفاع علما از شاهزادگان شورشی یا مردم ستمدیده یک ایالت غالباً مورد موافقت شاه قرار میگرفت. مذهبی بودن حکومت فتحعلیشاه علما را به اقامت در نقاط مختلف کشور به خصوص پایتخت ترغیب می کرد و شاه مکرر به دیدارشان می رفت و مراتب اخلاص و اطاعت خود را نسبت به آنان ابراز می داشت. شاهزادگان و وزیران هم از رفتار شاه پیروی میکردند در پی جلب محبت علما بودند، می کوشیدند تا علما را به مقر حکومت خودشان جلب کنند یا مطمئن شوند که علما از دیانت آنان آگاهی دارند. فتحعلی شاه از همان آغاز حکومت خود با تزیین و تعمیر حرم ها و ساخت مساجد بر سر آن بود که خود را در نظر علما به عنوان یک پادشاه دین دار تجلی دهد. تنها در سال دوم حکومت او بیش از صد هزار تومان خرج اماکن متبرکه عراق، قم و شاهچراغ شیراز شد. بنا به سوگندی که پیش از رسیدن به تاج و تخت یاد کرده بود به قم توجه خاصی مبذول داشت، و اهالی قم را از پرداخت مالیات معاف نمود و چند مدرسه، کاروانسرا و حمام ساخت و مسجد امام حسن عسگری را تعمیر نمود. او نسبت به میرزای قمی ارادت و اعتقادی خالصانه داشت و در برابر این شخصیت وارسته، بسیار کرنش و دل نمود گی داشت تا حدی که همیشه راه منزل و دستگاه میرزای قمی را به پاس حرمت او، با پای پیاده طی می نمود که طبق آداب و رسوم متعارف عصر، بزرگداشتی بس عظیم بود. فتحعلی شاه به شفاعت میرزا از گناه برادر خود حسینقلیخان که بر او شوریده بود، درگذشت و او را به تهران خواند و در قریه ای از قرای شمیران مقام داد (هدایت، ۱۳۸۰: ۹/۳۷۹) و به درخواست او مالیات کم را تخفیف داد.
جهان در عصر پادشاهی فتحعلی شاه
دوره حکومت قاجار همزمان با دگرگونی های اجتماعی و فکری در غرب و اوج پیشرفت های علمی – فنی و گسترش نیروهای استعماری اروپاییان در جهان آن روزگار بود. از نظر دگرگونی های اجتماعی و صنعتی سه رویداد مهم تاریخی به وقوع پیوست که در خور توجه است: انقلاب صنعتی انگلستان، انقلاب سیاسی آمریکا و انقلاب اجتماعی فرانسه. همین سه پدیده ی تاریخی بود که سراسر قرن نوزدهم میلادی/ سیزدهم را فراگرفت. (قاسمی پویا ۱۰:۱۳۷۷)
زمانی که آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را محاصره کرد دستور قتل عام مردم را صادر کرد، این واقعه در ایامی رویداد که انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش می یافت و به همراه آن منشور حقوق بشر ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به میدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقاید منتسکیو و جان لاک بود، در آمریکا سه سال از تصویب اصلاحیه های قانون اساسی میگذشت.
رقابت قدرتهای اروپایی بر سر ایران با استفاده از این کشور برای رسیدن به هدف های استعماری خود در مشرق زمین وارد مرحله تازهای شد که دولت مردان ایران که با این بازی آشنایی کافی نداشتند. انگلستان هند را ضمیمه امپراطوری خود درآورده بود و با سرکوب قدرتهای محلی و اخراج فرانسویان و سایر اروپاییان همه این سرزمین پهناور را مستعمره انگلستان کرده بود، ثروتهای سرشار آن چشم همه دول بزرگ رفتم نه مخصوصاً روسیه، فرانسه و اتریش را خیره کرده بود. آنان را به هوس می انداخت تا دست انگلیس را از هند کوتاه کنند و خود جانشین آن شوند در این میان ایران همسایه هندوستان و تنها راه طبیعی وصول به این سرزمین بود که ناپلئون در لباس امپراتور فرانسه، جهت رقابت و دشمنی با انگلستان، به مستعمرات آن یورش می برد و در پی لشکری به هند، به فرستادن نماینده پشت نماینده، به تهران و دادن هرگونه وعده مساعدت دست زده بود و در صدد رقابت با انگلیس در مستعمرات آسیایی آن، مخصوصاً هند برآمد. الکساندر اول تزار روسیه درصدد گسترش قلمرو روسیه در جهات جنوب و شرق بر آمده بود و در اجرای این سیاست به ژنرال 《سی سیانوف》دستور حرکت از تفلیس به سوی ارس را داده بود و هر چه بیشتر می خواست ایران را کوچک تر و راه خود را به هندوستان نزدیک تر نماید و در این میان تهران بی خبر از همه جا، صحنه بازی های این سه قدرت شده بود.
حوادث و وقایع دوران سلطنت فتحعلی شاه قاجار
حوادث خارجی
مهمترین حوادث خارجی در دوره ی فتحعلی شاه قاجار عبارتند از:
– پیروزی انقلاب کبیر فرانسه و پیامدهای آن، انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ م/ ۱۲۰۳ ق/ ۱۱۶۷ ش روی داد که بر نظام سیاسی، اجتماعی اروپا تاثیر زیادی داشت که به موجب آن نظام سیاسی کشورهای اروپایی یکی پس از دیگری به دگرگون شد و سرانجام ناپلئون وارث انقلاب شد و به سال ۱۸۰۴ م خود را امپراتور نامید. رهبران کشورهای اروپایی مانند انگلستان، به روز اتریش علیه ناپلئون متحد شده و جنگی به راه انداختند، که در این جنگ ناپلئون پیروز شد. ناپلئون در سال ۱۸۱۲ م به روسیه لشکر کشید، او در ابتدا به پیروزی رسید و او را تصرف کرد ولی به علت سرمای زیاد شکست خورد. در این زمان به نام فرانسه با هم ریخته شدند و در سال ۱۸۱۴ ناپلئون را شکست داده و جزیره آلپ در غرب ایتالیا تبعید کردند.
– رقابت شدیدی بین دول نیرومند آن روزگار برای تصرف نواحی زرخیز آسیا و آفریقا. در نتیجه پای انگلستان در کشور پهناور هند استوارتر شد.
– قیام تیپو سلطان در هند: تیپو سلطان فرزند و جانشین حیدر علی حاکم میسور هند بود و مانند پدر دشمن سرسخت انگلیسی بود. از سال ۱۷۹۰ تا ۱۷۹۲ م/ ۱۲۰۶ ق دو بار با انگلیس جنگید شکستهای سخت بر آنان وارد ساخت. او از فتحعلی شاه قاجار خاص در برابر انگلیس با او متحد شود، متاسفانه عدم شناخت دولتمردان ایرانی از وضعیت موجود و زیرکی ملکم فرستاده انگلیس به ایران، موجب شد که فرستادگان تیپو سلطان به ایران مورد غارت قرار گیرند و به دربار راه داده نشوند. عاقبت تیپو سلطان در سال ۱۷۹۹م/ ۱۲۱۳ ق در نبردی با انگلیسی ها کشته شد. (نهرو، ۱۳۵۵: ۲/۷۹۱)
– انعقاد قرارداد تیلسیت بین فرانسه و روسیه (۱۸۰۷ م/۱۲۲۱ ق)، به موجب این قرارداد، فرانسه تمام تعهداتی که در معاهده فین کنشتاین با ایران منعقد کرده بود را نادیده گرفت و ایران را در جنگ با روسیه تنها گذاشت.
– صدارت مترنیخ در اتریش که از سال ۱۸۱۵م/ ۱۲۳۰ ق آغاز شد تا ۱۸۴۸ م/ ۱۲۶۴ ق ادامه یافت که این دوره به عصر مترنیخ مشهور شد.
– تاسیس سلسله خدیوان مصر توسط محمدعلی پاشا در مصر در سال ۱۲۲۰ ق/ ۱۸۰۵ م (همان : ۲/۱۱۲۸)
حوادث داخلی
مهمترین حوادث داخلی در دوره فتحعلی شاه قاجار عبارتند از:
– تاجگذاری رسمی فتحعلی شاه در تاریخ ۲۴ ربیع الاول ۱۲۱۲ ق/۱۶ دسامبر ۱۷۹۷ م
– آغاز طغیان های داخلی پس از مرگ آقا محمد خان، در اوایل پادشاهی فتحعلی شاه و برادرش حسینقلی خان و سپس محمد خان زند پسر زکی خان در جنوب ایران شورش کردند، طغیان های داخلی علیه فتحعلی شاه، پنج سال طول کشید (از سال ۱۲۱۲ ق تا ۱۲۱۷ ق/ ۱۷۸۹ تا ۱۷۹۴ م)
– مرگ هراکلیوس حاکم گرجستان و حکومت پسرش گرگین خان با ژور دوازدهم، (۱۲۱۳ ق/۱۷۹۷ م) گرگین خان برخلاف پدرش، ابتدا خود را مطیع دربار ایران خواند ولی فتحعلی شاه قاجار از این فرصت به خوبی استفاده نکرد و از او خواست پسرش را به عنوان گروگان به دربار بفرستد، ولی گرگین خان این کار را نکرد و به روسیه روی آورد. (نوایی، ۱۳۶۹: ۲/۳۱) گرگین خان وام کلانی از روسیه گرفت و شهر تفلیس را به عنوان ضمانت وام قرارداد، چون نتوانست وام را بدهد، روسیه تفلیس را تصرف و حاکمی برای گرجستان انتخاب کرد و گرگین خان به نفع روس ها کنارهگیری کرد.
– حمله زمان شاه به هند و تصرف لاهور و پیشاور، تحریک ایران برای حمله به افغانستان توسط انگلیس. وقتی انگلستان خطر سکوت هند را احساس نمود، مهدی علی خان بهادر جنگ را از طرف شرکت هند شرقی به ایران فرستاد تا افغانستان را مورد حمله قرار دهد، و این اقدام موجب شد، تا زمانشاه از نبرد با انگلیس منصرف گردد و هند را از سقوط نجات یابد. انگلیسیها خطر بزرگی را به دست ایرانیان دفع کردند، نه تنها پاداشی به ایران ندادند، که در سالهای بعد امیران افغانی را علیه ایران تحریک کردند. درهمین زمان تیپو سلطان نیز در جنگ با انگلیس کشته شد.
– روسیه رسماً در سال ۱۲۱۵ ق/ ۱۸۰۱ م گرجستان را ضمیمه خاک خود نمود و بدین طریق زمینه شروع جنگ با ایران را آغاز کرد.
– شروع جنگ های دوره ی اول ایران روس (۱۲۱۸ ق/۱۸۰۳ م) جنگ های این دوره ۱۰ سال طول کشید و با انعقاد قرارداد گلستان در تاریخ ۱۲۲۸ ق/ ۱۸۱۳ م به پایان رسید.
– وقایع مهم داخلی خراسان و هرات. امیر هرات به نام محمود پسر تیمور شاه درانی، از جانب برابر خویش زمانشاه پادشاه درانی افغانستان بر هرات و حکومت می کرد ولی پس از مدتی از حکومت عزل شد، او همراه فرزندش کامران میرزا به ایران آمد و فتحعلی شاه قاجار به کمک سرداران خراسان، حکومت هرات را در سال ۱۲۱۶ ق به او بازگرداند، و تا سال ۱۲۱۸ ق بر آن شهر حکومت کرد. در آن سال برادر او شاه شجاع بر هرات مستولی شده و بین دو برادر بر سر حکومت هرات تا ۱۲۲۴ ق کشمکش بود تا اینکه محمود در این سال بر هرات و قندهار مستولی شد و تا سال ۱۲۴۵ ق با حمایت دربار ایران بر افغانستان حکومت کرد. در سال ۱۲۴۵ ق کامران میرزا فرزند محمود به حکومت رسید و از فرمان حکومت مرکزی ایران سرپیچید، عباس میرزا که از جنگ ایران و روس فارغ شده بود در سال ۱۲۴۹ ق به جانب هرات حرکت کرد، چون بیمار بود حمله به هرات را به فرزندش محمد میرزا سپرد، کامران میرزا در اولین برخورد در هرات متحصن شد، ولی در همان زمان عباس میرزا در گذشت و محمد میرزا از محاصره هرات دست کشید و آن شهر را به کامران میرزا وا گذاشت.
– انعقاد قرارداد فین کنشتاین بین ایران و فرانسه (مه ۱۸۰۷ م/ ۱۲۲۱ ق) و اعزام ژنرال گاردان به ایران جهت ترمیم سپاه ایران در برابر جنگ با روسیه.
– انعقاد قرارداد مجمل بین ایران و سرهاردفورد انگلیسی در صفر ۱۲۲۴ ق / مارس ۱۸۰۹ م که به موجب آن افسران انگلیسی برای تعلیم سپاهیان ایران وارد این کشور شدند. که در انعقاد صلح انگلستان نقش داشت و به نفع روسها عمل نمود.
– انعقاد قرارداد مفصل بین ایران و انگلیس در سال ۱۸۱۲ م/ ۱۲۲۶ ق، سر گوراوزلی نماینده انگلستان و میرزا شفیع مازندرانی نماینده ایران بود، به موجب این عهدنامه انگلیس باید به ایران کمک نظامی کرد.
– اتحاد روس و انگلیس علیه ناپلئون و ترک افسران انگلیسی از جبهه جنگ ایران با روسیه، و تنها گذاشتن ایرانیان، و تلاش انگلیس برای صلح بین ایران و روسیه (۱۸۱۲ م)
– انعقاد قرارداد گلستان بین ایران و روسیه در تاریخ ۱۲۲۸ ق/ ۱۸۱۳سر گوراوزلی نماینده انگلستان و میرزا شفیع مازندرانی نماینده ایران بود، به موجب این عهدنامه انگلیس باید به ایران کمک نظامی کرد.
– اتحاد روس و انگلیس علیه ناپلئون و ترک افسران انگلیسی از جبهه جنگ ایران با روسیه، و تنها گذاشتن ایرانیان، و تلاش انگلیس برای صلح بین ایران و روسیه (۱۸۱۲ م)
– انعقاد قرارداد گلستان بین ایران و روسیه در تاریخ ۱۲۲۸ ق/ ۱۸۱۳ م، واگذاری باکو، دربند، شکی، شروان،قراباغ، علیای تالش به روسیه.
– بروز اغتشاشات داخلی. در خلال جنگ ایران و روسیه، در سال ۱۲۲۵ ق/ ۱۸۱۰ م وهابی های مقیم نجد به رهبری شیخ مسعود، به مسقط و عمان که خراجگزار ایران بودند، معترض می شدند که با اعزام سپاهی توسط حاکمان فارس به مسقط و از آنجا به عربستان، قوای معترض را در هم شکستند. پس از عهدنامه گلستان در شهرهای یزد، اصفهان، خراسان، قندهار، کرمان،غ هرات و آسیای صغیر چند آشوب نیز بروز کرد که سرکوب شدند. (نصر، ۱۹۸:۱۳۶۳)
– اعزام میرزا ابوالحسن شیرازی به روسیه از طرف فتحعلی شاه قاجار ، مبنی بر استرداد شهرهای متصرفاتی قفقاز به ایران و عدم قبول این تقاضا توسط الکساندر تزار روس (۱۸۱۴ م/ ۱۲۲۹ ق)
– اعزام میرزا داوود خان به دربار کشورهای اروپایی از طرف فتحعلی شاه قاجار ، جهت میانجیگری بین ایران و روسیه برای استرداد شهرهای متصرفاتی روس به ایران، نشنیدن جواب مسائد از طرف آنان.(۱۸۱۶ م/ ۱۲۳۱ ق).
– رفتن سفیر فتحعلی شاه قاجار به دربار عثمانی، اتریش، فرانسه و انگلستان، جهت تشریح مظالم روس ها و میانجیگری بین ایران و روسیه برای بازگرداندن شهرهای اشغالی ایران. البته، به شکایت ایران توجه نشد، چون بین روسیه، اتریش و پروس پیمان مقدس منعقد شده بود و روسیه با این کشورها اشتراک منافع داشت (۱۸۱۸ و ۱۸۱۹).
آغاز جنگ ایران با عثمانی به علت اختلاف بر سر ملیت دو قبیله عشایری در سال ۱۲۳۶ ق/ و ۱۸۲۱ م. این جنگ منجر به انعقاد معاهده صلح ارزنه الروم در سال ۱۲۳۸ ق/ ۱۸۲۳ م شد و دو کشور به مرز سابق خود برگشتند.
– شروع جنگ های دوره ی دوم ایران و روس در سال ۱۲۴۱ ق/ ۱۸۲۶ م این جنگ دو سال به طول انجامید عاقبت با انعقاد قرارداد ترکمانچای در پنج شعبان سال ۱۲۴۳ ق/ دهم فوریه ۱۸۲۸ م به پایان رسید.
– واقعه قتل گریبایدوف اعزام گروهی از طرف فتحعلی شاه قاجار به روسیه جهت عذرخواهی از تزار روس(۱۲۴۴ ق/ ۱۸۲۹م)
– توجه ایران به شرق کشور و اعزام عباس میرزا به خراسان جهت سرکوبی ترکمانها، خانات خیره و حاکم هرات ( ۱۲۴۷ق/ ۱۸۳۱ م)
– مرگ عباس میرزا در سن ۴۸ سالگی و ولیعهدی محمد میرزا ( ۱۲۴۹ق/ ۱۸۳۳ م ) قبل از مرگ عباس میرزا پسرش محمد میرزا هرات را محاصره کرده بود که با شنیدن خبر مرگ پدر از محاصره هرات دست کشید و رهسپار تهران شد.
– درگذشت فتحعلی شاه در اصفهان پس از ۳۷ سال و پنج ماه و نه روز پادشاهی، و آغاز سلطنت محمدشاه در ۱۹ جمادی الثانی ۱۲۵۰ ق/ ۲۳ اکتبر ۱۸۳۴ م.
– عباس میرزا و اندیشه تجدد در ایران: تجدد، مسئله محوری تاریخ معاصر ایران است، پیدایش جریان اندیشه تجدد در ایران با برخورد ایران با مدنیت جدید اروپایی پیوند مستقیم و بنیادی دارد؛ به عبارت بهتر، تحت فشار تهاجم غرب بود که ایران به تدریج از خواب چندین ساله بیدار شد و گامهایی در راه نوگرایی و نوسازی برداشت. عامل اصلی که بیداری تدریجی ایرانیان و شکل گیری نخستین حرکتهای اصلاحی و تجددخواهی در ایران شد، قرار گرفتن ایران در کانون توجه دولتهای بزرگ اروپا در دوره ی جنگ های ناپلئونی و سپس دوره جنگ های مهیب و بد فرجام ایران و روسیه ی تزاری بود که به انعقاد قراردادهای گلستان (۳۱۸۱ م ) و ترکمانچای (۸۲۸۱ م) منجر شد. شکستهای سنگین ایران در این جنگها، نخستین زخم و ضربه ای بود که بر روح ملی ایرانی وارد آمد و ایرانیان را به فکر چاره جویی و اصلاح امور انداخت. عباس میرزا نایب السلطنه، ولیعهد فتحعلی شاه قاجار ، نخستین سنگ بنای اصلاحات و تجدّد خواهی را در ایران نهاد. (رحمانیان، ۱۳۸۳: ۶۰- ۵۷)
وقتی ژوبر نماینده ناپلئون به ایران آمد، عباس میرزا از اشتیاقی که به علوم و فنون جدید اروپایی بر ترقّی و اقتدار ایران داشت با عصبانیت از او، پرسید:《…. نمیدانم این قدرتی که شما اروپایی ها را بر ما مسلط کرده چیست و موجب ضعف و ترقّی شما چه؟ مگر جمعیت و حاصل خیزی و ثروت مشرق زمین از اروپا کمتر است؟ یا آفتاب که قبل از رسیدن به شما بر ما میتابد، تاثیرات مفید در سر ما کمتر از شما است؟ یا خدایی که مراحمش بر جمیع ذرّات عالم یکسان است، خواسته شما را بر ما برتری میدهد؟ گمان نمیکنم. اجنبی حرف بزن! بگو من چه باید بکنم که ایرانیان را هوشیار نمایم؟》(ژوبر، ۱۳۴۷: ۴۹-۵۹)
عباس میرزا برای بیداری ایرانیان از خواب خرگوشی اقداماتی انجام داد از جمله:
– اعزام محصّل به انگلستان در دو مرحله
– اصلاح و نوسازی ارتش
– تلاش برای اصلاح نظام سیاسی و تحدید قدرت شاه
– تنظیم قواعد تازه برای کشور داری و اداره ایالات
– تفکیک خالصه ها از موقوفات
– تاسیس چاپارخانه برای دفع اجحاف رعایا
– ترویج صنایع و تشویق صنعتگران داخلی
– ترویج اندیشه اتحاد اسلامیه میان ایران و عثمانی
– جنگ های دوره اول ایران و روسیه و قرارداد گلستان: حاکمان روسیه از سال ها تمایل داشتند سرزمین قفقاز را که متعلق به ایران بود به تصرف خود درآورند. طرح تصرف گرجستان که از زمان پطر کبیر مورد فرمانروایان روسیه بود، در زمان کاترین دوم به مرحله اجرا درآمد، اما با مرگ کاترین و دستور پل اول جانشین او موقتاً مزاحمتهای روسیه و عملیات قوای آنها متوقف شد. با مرگ هراکلیوس حاکم شورشی گرجستان فرزند بزرگ او گرگین خان طی قراردادی با پل امپراتور روسیه او را پادشاه گرجستان نامید و یک سال بعد در رمضان ۱۲۱۵ ق با مرگ گرگین خان پل، طی فرمانی گرجستان را رسماً جزو امپراتوری روسیه شناخت و دو ماه بعد کشته شد. فرزند او الکساندر اول نیز گرجستان را به یکی از ایالات روسیه تبدیل کرد. روسیه علاوه بر سرکوب شورش گرجستان تلاش می کرد مناطقی نظیر ایروان و گنجه را که در حکم دروازه گرجستان بود به تصرف خود در آورد. حمله قوای روس به گنجه در ۱۲۱۸ ق و اشغال آنجا نقطه شروع جنگ های دوره اول ایران و روسیه بود که دو سال به طول انجامید. فرماندهی جبهههای نبرد ایران بر عهده عباس میرزا، نایب السلطنه فتحعلی شاه قاجار بود. شجاعت و شهامت ایرانیان باعث شد قوای روسیه نتوانند به سرعت به اهداف خود برسند و پس از ده سال جنگ از عهده گرفتن ایروان و نخجوان که از اهداف اصلی آنها بود بر نیامدند. در نهایت به رقم شجاعت ایرانیان، ناآگاهی آنان در فنون نظامی جدید، خیانت برخی حکام ماورا ارس و اتحاد سیاست روسیه و انگلستان باعث شکست ایران در جنگ های دوره اول و انعقاد قرارداد گلستان شد. بر اساس این قرارداد ولایت قراباغ، گنجه، شکی، در بند، باکو، شروان و قسمتهایی از ولایات طالش که در تصرف روسیه بود و تمام داغستان و گرجستان در اختیار روسیه قرار گرفت. فتحعلی شاه پس از صلح گلستان سعی کرد از طریق فرستادن سفیر به روسیه و دیگر کشورهای اروپایی مناطق از دست رفته را باز پس بگیرد ولی موفق نشد.
دوره دوّم جنگهای ایران و روس و قرارداد ترکمانچای: دوره دوّم جنگ های ایران و روسیه به علت مشخص نبودن مرزها در عهدنامه گلستان، توسعه طلبیهای تزار روسیه، اعلام جهاد علما علیه روزهای متجاوز بود. جنگهای این دوره بدون اعلام رسمی شروع شد. عباس میرزا در ۱۲۴۱ ق/۱۸۲۶ م حمله را آغاز نمود و در طی مدتی حدود دو ماه تمام سرزمین هایی را که به موجب عهد نامه گلستان از دست رفته بود آزاد ساخت، اما پیروزی های ایران زئدگذر بود، روس ها سرزمینهای تصرف شده را پس گرفتند و پس از مدتی عهدنامه ترکمانچای میان دو کشور منعقد شد. ادامه و جزئیات حوادث این دوره را در بخش روابط خارجی دنبال خواهیم کرد.
شکل گیری جریان اصلاحات، نو خواهی و نوگرایی در ایران، نقش عباس میرزا و قائم مقام
فکر ایجاد اصلاحات اساسی در حوزههای اداری، اجتماعی و نظامی ایران، بیشتر از سالهای پایانی سلطنت فتحعلی شاه و در زمان ولیعهدی عباس میرزا آغاز شد.
مرکز اصلاحات در عصر فتحعلی شاه آذربایجان بود؛ جایی که ولیعهد عباس میرزا و وزیر اعظمش میرزا عیسی فراهانی و سپس فرزندش میرزا ابوالقاسم قائم مقام فعال بودند. تمرکز اصلاحات در آذربایجان نه تنها ناشی از شخصیت این افراد، بلکه که بدین سبب نیز بود که ظهور غرب در آغاز جلوه نظامی داشت و این جلوه در آذربایجان آشکارتر بود.
فتحعلی شاه تا آن اندازه که جامعه به او اجازه می داده و تا جایی که به عنوان پادشاه یک کشور مسلمان مجاز به اصلاحات بر اساس نمونه غربی بوده، اقداماتی انجام داده است. با توجه به پیشرفت های غرب، برای بسیاری کسان در دربار و پیرامون آن روشن بود که پشت پیشرفت های نظامی غرب، به ویژه در زمینه نظامی از اوایل سده نوزدهم، یعنی عصر فتحعلی شاه قاجار، چهار راهکار برای استفاده از این پیشرفت مورد توجه قرار گرفت:
– آوردن کارشناسانی از اروپا به ایران
– فرستادن کسانی به اروپا برای آموزش دیدن
– مسافرت بلندپایگان دولتی برای آشنایی با اروپا به آنجا
– فعال شدن در زمینه روابط خارجی و در صورت امکان، بهره گیری از اختلافات دولت های اروپایی برای رسیدن به اهداف خود. بر اساس این هدف فتحعلی شاه قاجار در سال ۱۲۲۴ ق/ ۱۸۰۹ م زمینه تاسیس وزارت امور خارجه را گذاشت و میرزاقلی خان منشی الممالک نوایی را مأمور مراجعات نمایندگی خارجی کرد. او در سال ۱۲۳۷ ق/ ۱۸۲۱ م فرمان تأسیس وزارت امور خارجه را با انتخاب میرزا عبدالوهاب نشاط اصفهانی به وزارت خارجه رسما کلید زد.
در چارچوب تدبیر اول، در اواخر دهه نخست سده نوزدهم، یک هیئت نظامی به سرپرستی ژنرال کارگردان فرانسوی به ایران آمد و نیز هیئت هایی از تبریز و دیگر شهرها دیدن کردند. استقبال دربار و صدر اعظم وقت، میرزا شفیع خان مازندرانی، از هیئت فرانسوی نشان دهنده درخواست زمامداران ایران برای اصلاحات نظامی بود، اما دعوت از این هیئت و نیز هیئتهای دیگر سبب اصلاحات مطلوب در قشون شد.
برای اجرای تدبیر دوم در سال ۱۸۱۱ میلادی دو نفر و سپس در سال ۱۸۱۵ چند نفر دانشجوی دیگر را به انگلستان فرستادند. در سالهای بعد هم شمار دیگری دانشجو برای تحصیل به خارج اعزام شدند، امّا این اقدام نیز نتایج دلخواه را به دست نداد. اقدامات نخستین عباس میرزا در اعزام محصلین به اروپا ناشی از علاقه او بر آگاهی بر اسرار و رموز پیشرفت های نظامی اروپا استوار بود، ولی همین امر خود ایرانیان اعزامی را با سایر عناصر فرهنگی و تمدنی اروپا آشنا کرد.
سومین تدبیر، دیدار برخی از رجال کشوری، از اروپا و عثمانی برای شناخت فرایند اصلاحات در آن کشورها بود. این اقدام نیز از اوایل سلطنت فتحعلیشاه آغاز شد. اگرچه ناصرالدینشاه نخستین پادشاه ایران بود که در سال ۱۸۷۳ م/ ۱۲۸۹ ق به اروپا رفت، اما پیش از آن مقامات درجه دو و سه هیئت حاکمه، سفرهایی به سرزمین های اروپایی کرده بودند. در همان دهه نخست سده نوزدهم، محمد رضا خان قزوینی و عسگرخان به فرانسه و میرزا ابوالحسن خان ایلچی به بریتانیا اعزام شدند و فرستادن هیئتهای نمایندگی ایران به دیگر کشورهای اروپایی ادامه یافت. رفت و آمد نمایندگان سیاسی ایران اعزامی به اروپا، ایرانیان را با عقاید آزادیخواه و آیین حکومتی دموکراسی و پارلمانی آشنا کرد.
چهارمین راهکار، به اصطلاح امروزی، فعال کردن دیپلماسی ایران بود. این اقدام نیز از اوایل سده نوزدهم و حتی پیش از آن در عصر آقامحمدخان قاجار آغاز شد. در دوره زمامداری آقا محمد خان، فرانسویان سفرهایی اولیویه را به ایران اعزام داشتند و نیز در اوایل قرن نوزدهم ژوبر و رومیو را به ایران فرستادند. این اقدامات منجر به امضای قرارداد فین کن اشتاین و فرستادن هیئت نظامی فرانسوی به ایران شد. در سال ۱۸۰۱ م/ ۱۲۱۵ ق سرجان ملکم انگلیسی به ایران آمد و سفر او به بسته شدن قرارداد بین دولت ایران و بریتانیا انجامید. در سال ۱۸۰۹ م /۱۲۲۳ ق قرارداد جدیدی با بریتانیا بسته و در همان سال هیئتی به سرپرستی میرزا ابوالحسن خان ایلچی برای دریافت کمک از انگلستان در برابر روس ها، به آن کشور اعزام شد. دنباله این فعالیتها، سفر دوباره سر جان ملکم به ایران در سال ۱۸۱۰ م کسانی چون سر گوراوزلی و سرهارفورد جونز و بسته شدن قراردادی دیگر با بریتانیا در سال ۱۸۱۲ م/ ۱۲۲۶ ق بود. پس از معاهده گلستان نیز هیئتی به ریاست میرزا ابو الحسن خان ایلچی به روسیه گسیل شد. فرستادن هیئت های مشابه و فعالیتهای دیپلماتیک تا اواخر این سده ادامه داشت، اما از این اقدامات نیز نتیجه مطلوب بهدست نیامد.
صدر اعظمهای فتحعلی شاه قاجار
صدر اعظم های فتحعلی شاه عبارت بودند از:
– حاج ابراهیم خان کلانتر (اعتماد الدوله) (۱۲۱۰-۱۲۱۵ ق/۱۸۰۲-۱۷۹۶ م)
– میرزا محمد شفیع مازندرانی.(۱۲۳۴ – ۱۲۱۵ ق/۱۸۱۹ -۱۸۰۲ م)
– حاجی محمد حسین خان امین الدوله.(۱۲۳۹ – ۱۲۳۴ ق/ ۱۸۲۳ – ۱۸۱۹ م)
– عبدالله خان امین الدوله.(۱۲۴۰ – ۱۲۳۹ ق/۱۸۲۵ – ۱۸۲۳ م)
– الهیار خان قاجار دوَلو آصفالدوله.(۱۲۳۴ – ۱۲۴۰ ق/۱۸۲۸ – ۱۸۲۵ م) – عبدالله خان امین الدوله، برای بار دوم.(۱۲۵۰ – ۱۲۴۳ ق/۱۸۳۴ – ۱۸۲۸ م)
حاج ابراهیم خان کلانتر
حاج ابراهیم خان کلانتر از یهودیان جدیدالاسلامی بود که قبلاً در قزوین ساکن بوده و سپس به شیراز مهاجرت کردند. جد این خاندان عاشر نام داشت که با تغییر کیش، خود را هاشم نامید. او به لطفعلی خان زند خیانت کرد و دروازه شهر شیراز را برای آقامحمدخان گشود و این شهر را تسلیم وی کرد. آقا محمد خان وی را به جهت این خدمت، صدراعظم خود کرد و او تا ۱۲۱۵ قمری همچنان صدر اعظم ایران بود.
حاج ابراهیم خان کلانتر با زیرکی توانسته بود به مدت دو دهه، به عنوان صدر اعظم در دربارهای زندیه و قاجاریه، در مرکز قدرت بماند با منصوب شدن ابراهیم خان به صدر اعظمی آقامحمدخان، تعداد زیادی از اعضای این خاندان به تهران عزیمت کردند و با استفاده از موقعیت ممتاز ابراهیم خان کلانتر موفق شدند کارهای کلیدی را در سراسر ایران به دست بگیرند. اما همین بسط قدرت باعث شد که بدگمانی شاه قاجار نسبت به او تحریک شود و سرانجامی شوم برایش رقم بخورد.
چنین بود که روز اول ذی الحجه ۱۲۱۵ قمری او را دستگیر کردند و به طالقان فرستادند حدود یک ماه بعد به دستور شاه قاجار، چشم او را میل کشیدند و زبانش را بریدند و در یک دیگ روغن مذاب انداختند، (سایکس، ۱۳۶۸: ۲/۴۳۹) به قتلش رساندند. بیشتر فرزندان و بستگان او نیز سرنوشتی مشابه داشتند. اموال حاجی به نفع شاه ضبط شد و سمتش به میرزا شفیع مازندرانی رسید.
میرزا محمد شفیع مازندرانی
شفیعی مازندرانی دومین صدراعظم فتحعلی شاه قاجار بود که به جای کلانتری به صدارت عظمی منصوب شد. او به مدت بیست سال صدر اعظم ایران بود و از رجال خوشنام ایران محسوب می شد. درباره وی نوشته اند که در ابتدا از طلاب مازندرانی بود که در هنگام حضور آقامحمدخان در مازندران، بعضی راهنمایی ها را به وی نمود و در برابر پیمان گرفت که در صورت رسیدن خان به قدرت او را نیز فراموش نکند. از این زمان به بعد در کنار خان قاجار بود و البته بعد از پیوستن حاج ابراهیم خان کلانتر به آقامحمدخان، ستاره اقبال میرزا محمد شفیع اندکی افول کرد. اما سرانجام پس از قتل حاج ابراهیم، وی رسماً در زمان فتحعلی شاه به صدارت منصوب شد. در زمان صدارت وی شاه تصمیم گرفت که چهار نفر وزیر برای اداره امور تعیین کند که علت این امر را پیچیده شدن امور اداری و نیز ترس شاه از تمرکز قدرت در دست یک نفر بیان کردهاند. در میان این چهار نفر، میرزا محمد شفیع عنوان وزیر اول بوده و سه وزیر دیگر زیر نظر او کار میکرده اند.
میزان محمد شفیع مازندرانی تا زمان مرگ یعنی در سال ۱۲۳۵ هجری صدارت را برعهده داشت و در دوره ی صدارت او دوره ی اول جنگ های ایران و روسیه اتفاق افتاد و عهد نامه ی گلستان در زمان صدارت او به امضا رسید. از نظر داخلی دوره ی صدارت وی هیچگونه تحولی در ایران صورت نگرفت. به نظر میرسد که تمام سعی وی در این دوره راضی نگه داشتن شاه و ماندن بر سریر قدرت بوده است.
حاجی محمد خان امین الدوله صدر اصفهانی
محمد حسین خان امین الدوله صدر اصفهانی سومین صدراعظم فتحعلی شاه می باشد که در دوره زندیه نیز به امور دیوانی پرداخته است. او به هنگام تصرف اصفهان توسط جعفرخان زند مورد بیمهری قرار گرفت و حتی تنبیه شد و به همین علت آقامحمدخان موقع فرار از شیراز مورد استقبال و حمایت مالی قرار گرفت و در لشکرکشی های بعدی آذوقه و علوفه سپاه خان قاجار توسط او تامین میشد. آقامحمدخان به پاس خدمات او، مقام بیگلربیگی اصفهان را به او داد و تا پایان عمر او خان قاجار در این سمت باقی ماند و با دختر حاج ابراهیم خان کلانتر ازدواج کرد و بدین طریق به دربار نزدیک شد.
در ده سال اول حکومت فتحعلی شاه قاجار ، محمدحسین خان همچنان بیگلربیگی اصفهان بود و سپس منصب مستوفی الممالکی رسید و در سال ۱۲۳۴ ق به صدارت رسید و تا سال ۱۲۳۹ ق که سال وفات او است در این سمت باقی ماند.
وقتی فتحعلی شاه در سال ۱۲۲۱ ق تصمیم گرفت کابینه کوچکی مرکب چهار وزیر تشکیل دهد، محمدحسین خان را به عنوان وزیر ثانی انتخاب کرد و بیگلربیگی اصفهان را به پسر ارشد عبدالله واگذار کرد، این وضعیت تا سال ۱۲۳۴ ق یعنی سال آغاز صدارت محمدحسین خان ادامه یافت.
در دوران صدارت پنجساله محمدحسین خان رویداد مهمی رخ نداد، جنگ ایران و عثمانی، انعقاد معاهده ارزروم اول بین ایران و عثمانی در دوره صدارت او روی داد. تمکنمالی او، دست و دلبازی هایش در کمک به درباریان و فقرا، برقراری ارتباط حسنه با علما، توجه به اماکن مقدس در عتبات و قم از عوامل خوشنامی او در دوران صدارت است. سرانجام در سال ۱۲۳۹ ق بر اثر بیماری درگذشت و جسدش به نجف اشرف منتقل گشت.
الهیار خان آصف الدوله
پدر آصف الدوله از بزرگان دولو قاجار است که در قدرت یابی آقامحمدخان و انتقال قدرت به فتحعلیشاه نقش بسزایی داشت. آصف الدوله اولین فرد از خاندان قاجار است که به صدارت رسید؛ او پیش از رسیدن به صدرات مقام خان سالاری دربار را داشت و در سرکوبی مخالفان شاه قاجار نقش مهمی ایفا نمود. در جنگ های اول و دوم ایران روس یکی از عوامل شکست ایران و روس گشت و زمینه انعقاد دو قرارداد را فراهم نمود و به همین علت دوره صدارت او تلخ ترین دوره تاریخ ایران به شمار میرود.
عبدالله خان امین الدوله
پس از فوت حاج محمد حسین خان صدر اصفهانی در سال ۱۲۳۹ ق فرزند ارشدش عبدالله خان به جای وی به صدارت منصوب گردید. وی زمانی که بیگلربیگی اصفهان بود ملقب به امین الدوله شد. او مانند پدرش از بیگلربیگی اصفهان به مستوفی الممالکی، امین الدوله ای و سپس به صدر اعظمی رسید. ( اعتماد السلطنه: ۱۳۴۹: ۱۰۴)
عبدالله خان امین الدوله دوبار صدر اعظم شد. بار اول دوره صدارت وی کمتر از یک سال به طول انجامید یعنی از سال ۱۳۳۹ تا سال ۱۲۴۰ قمری که فتحعلی شاه به او را به دلیل نارضایتی مردم اصفهان از بستگان عبدالله خان و عدم کارایی سیاسی برکنار کرد و به جای او آصف الدوله را وزیر اعظم قرارداد. (سپهر، ۱۳۷۷: ج ۱/۲۰۹ ) رویداد مهم در فاصله دوران صدارت اول و دوم عبدالله خان امین الدوله و وقایع مربوط به جنگ های ایران و روسیه و انعقاد معاهده ترکمانچای است.
از نظر تحولات در سیاست خارجی ایران، مهمترین رویداد در دوره ی دوم صدارت عبدالله خان، سفارت گریبایدوف به ایران و قتل وی در تهران است. چندی از این واقعه نقش نگذشته بود که فتحعلی شاه قاجار در اصفهان درگذشت و در این هنگام چون عبدالله خان امین الدوله از سلطنت ظل السلطان حمایت کرد و سعی در به قدرت رساندن او داشت بعد از اینکه محمد شاه به قدرت رسید از ترس جانش در ایران نماند و به عتبات عالیات رفت و تا آخر عمر در آنجا ماند و در سن ۷۲ سالگی در نجف اشرف در گذشت. محمد شاه نیز تمام املاک او و خاندان صدر اصفهانی را ضبط کرد، خانواده های صدر کنونی ساکن در عراق از بازماندگان و نوادگان عبدالله خان امین الدوله میباشند.(بامداد، ۱۳۷۱: ۲/۲۸۰).
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و مذهبی ایران از آغاز دوره ی قاجار تا انقلاب مشروطیت، دکتر سید حسن قریشی
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی
حاج ابراهیم خان حقشه که اون بلا سرش اومد با اون بلایی که سر لطفعلی خان زند آورد حقش بود
ممنون از مقاله خوبتون🌹