تاریخچه مجسمه آزادی: هدیهای از فرانسه و نماد جاودانه آزادی
بر فراز جزیرهی لیبرتی در بندر نیویورک، مجسمهای عظیم ایستاده که نهتنها یکی از شناختهشدهترین آثار جهان است، بلکه نمادی از آزادی، امید و آرمانهای دموکراسی در قرن نوزدهم به شمار میرود: مجسمه آزادی (Statue of Liberty). این سازه نه تنها یادگار همکاری تاریخی میان فرانسه و ایالات متحده است، بلکه تجسمی از ایدههای عصر روشنگری و الهامبخش میلیونها مهاجر بوده که از سراسر جهان برای زندگی بهتر به آمریکا قدم گذاشتهاند.
اما داستان ساخت و انتقال این مجسمه، سرگذشتی پر از سیاست، هنر، مهندسی و ایمان به آزادی است.
ایده تولد مجسمه
ایدهی ساخت مجسمهای بهعنوان هدیهی دوستی از مردم فرانسه به مردم آمریکا نخستین بار توسط اندیشمند و سیاستمدار فرانسوی ادوار رنه دو لابولایه (Édouard René de Laboulaye) در سال ۱۸۶۵ مطرح شد.
لابولایه از طرفداران پرشور دموکراسی آمریکایی و مخالف استبداد ناپلئون سوم بود. او در گفتوگویی معروف گفته بود:
«اگر روزی در فرانسه مجسمهی آزادی برپا شود، نخست باید به ایالات متحده هدیه شود، چراکه آنان راه آزادی را به ما نشان دادند.»
این ایده با استقبال گستردهای از سوی روشنفکران فرانسوی روبهرو شد، چراکه دو کشور در انقلابهای خود — یکی در ۱۷۷۶ و دیگری در ۱۷۸۹ — آرمانهای مشترکی داشتند: آزادی، عدالت و برابری.
طراحی و ساخت
برای طراحی این اثر، فردریک آگوست بارتولدی (Frédéric Auguste Bartholdi)، مجسمهساز برجستهی فرانسوی، انتخاب شد.
او از سفرش به مصر و مشاهدهی پروژهی ناتمام مجسمهی عظیم اسکندریه الهام گرفت و تصمیم گرفت تندیسی بسازد که «مشعل آزادی» را در دست داشته باشد.
بارتولدی مدل زنی را طراحی کرد با ردایی بلند، تاجی با هفت پرتو (نماد هفت قاره و هفت دریا)، و مشعلی در دست راست — نشانهی روشنایی و دانش. در دست چپش نیز لوحی قرار دارد که تاریخ استقلال آمریکا، ۴ ژوئیه ۱۷۷۶، بر آن حک شده است.
برای ساختار درونی، بارتولدی از نابغهی مهندسی فرانسوی الکساندر گوستاو ایفل (Gustave Eiffel) کمک گرفت — همان کسی که بعدها برج ایفل را طراحی کرد.
ایفل سازهای از آهن با شبکهای دقیق طراحی کرد تا بتواند وزن عظیم مس را تحمل کند و در برابر بادهای شدید بندر نیویورک مقاوم بماند.
مجسمه از مس چکشکاریشده ساخته شد که ضخامت آن تنها ۲.۴ میلیمتر است. در مجموع، بیش از ۳۰۰ قطعهی فلزی در کارگاههای پاریس ساخته و مونتاژ شدند.
تأمین مالی و همکاری دو ملت
پروژه بهصورت دوگانه تأمین مالی شد:
-
مردم فرانسه هزینهی ساخت مجسمه را پرداختند،
-
و مردم آمریکا موظف شدند پایهی آن را بسازند.
در فرانسه، بیش از ۱۰۰ هزار نفر از طریق کمکهای مردمی، جشنها و نمایشگاهها هزینه ساخت را پرداخت کردند.
در آمریکا اما، روند جمعآوری بودجه دشوارتر بود.
روزنامهنگار معروف جوزف پولیتزر (Joseph Pulitzer) در روزنامهاش، New York World، کارزاری ملی راه انداخت و با درخواست از مردم عادی برای کمکهای حتی یک دلاری، موفق شد بودجهی لازم را تأمین کند.
این کارزار نمونهای اولیه از crowdfunding در تاریخ بهشمار میرود.
حمل و مونتاژ در نیویورک
مجسمه پس از تکمیل در سال ۱۸۸۴ میلادی در پاریس، ابتدا در آنجا به نمایش درآمد.
سپس در سال ۱۸۸۵، قطعات آن از هم جدا شد، در ۲۱۴ صندوق چوبی بستهبندی شد و با کشتی فرانسوی Isère به نیویورک منتقل گردید.
پس از رسیدن، قطعات در جزیرهی «Bedloe’s Island» (که بعدها Liberty Island نام گرفت) دوباره مونتاژ شدند.
پایهی آن توسط معمار آمریکایی ریچارد موریس هانت (Richard Morris Hunt) طراحی و از گرانیت ساخته شد.
ساخت پایه سه سال طول کشید و در نهایت در سال ۱۸۸۶ میلادی مجسمه تکمیل شد.
مراسم افتتاحیه
در ۲۸ اکتبر ۱۸۸۶، مجسمه آزادی با حضور رئیسجمهور وقت آمریکا، گراور کلیولند (Grover Cleveland)، بهطور رسمی افتتاح شد.
در مراسم، کشتیها بوق میزدند، جمعیت هزاران نفره در ساحل حضور داشتند و بارتولدی شخصاً طناب پرده را کشید تا چهرهی مجسمه نمایان شود.
از آن روز، «بانوی آزادی» به نماد نیویورک و آرمان دموکراسی تبدیل شد.
ویژگیهای فنی و ابعاد

مجسمه آزادی در زمان ساختش بزرگترین مجسمهی جهان بود و هنوز هم یکی از عظیمترین سازههای فلزی قرن نوزدهم محسوب میشود.
-
ارتفاع کل: ۹۳ متر (از زمین تا نوک مشعل)
-
ارتفاع خود مجسمه: ۴۶ متر
-
وزن: بیش از ۲۲۵ تُن
-
تاج: شامل ۲۵ پنجره (نماد گوهرهای طبیعی) و ۷ پرتو (نماد جهانشمولی آزادی)
-
رنگ سبز: در اثر اکسید شدن مس طی سالها ایجاد شده و در واقع لایهای طبیعی محافظ است.
معنا و نمادشناسی
مجسمه آزادی نمادی چندلایه از ارزشهای انسانی است:
-
مشعل: نور آگاهی و دانش در برابر تاریکی جهل و استبداد.
-
زنجیرهای شکسته در پا: رهایی از بند بردگی و ستم.
-
تاج با هفت پرتو: گسترش آزادی در سراسر جهان.
-
لوح تاریخ استقلال: یادآور بنیانهای جمهوری و قانون اساسی ایالات متحده.
در نگاه جهانی، این مجسمه نه تنها نماد آزادی آمریکا بلکه نماد جهانی امید است — پیامی به تمام ملتها که آزادی، گرچه دشوار، همیشه ممکن است.
مجسمه آزادی و مهاجران
در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم، میلیونها مهاجر از اروپا به آمریکا سفر کردند.
هنگامی که کشتیهایشان به بندر نیویورک میرسیدند، نخستین چیزی که میدیدند، همین مجسمهی باشکوه بود.
برای آنان، مجسمه آزادی نشانهای از پایان فقر و آغاز آیندهای تازه بود.
شاعر آمریکایی اما لازاروس (Emma Lazarus) در شعری با عنوان The New Colossus که در سال ۱۸۸۳ نوشت، روح این معنا را جاودانه کرد. این شعر بعدها بر لوحی در پایهی مجسمه حک شد:
«به من خستههایت را بده، فقیرانت را،
تودههای ازدحامکردهات را که آرزوی آزادی دارند.
من چراغم را کنار دروازهی طلایی بلند میکنم.»
این ابیات، پیام انسانی مجسمه را جهانی ساختند.
دورانهای سخت و بازسازیها
در طول قرنها، مجسمه آزادی چندین بار دچار آسیب و فرسودگی شد.
>در جنگ جهانی اول و دوم، مشعل آن خاموش ماند.
>در سال ۱۹۸۴، در آستانهی صدمین سالگردش، برنامهی بازسازی بزرگی آغاز شد.
مهندسان فرانسوی و آمریکایی با همکاری یکدیگر، سازهی داخلی را مقاومسازی کردند و مشعل قدیمی را با نسخهای جدید از طلا و مس جایگزین کردند.
در ۴ ژوئیه ۱۹۸۶ (دویستمین سالگرد استقلال آمریکا)، مجسمه آزادی پس از بازسازی با جشنهای باشکوهی دوباره افتتاح شد.
مجسمه آزادی در فرهنگ و سیاست
این مجسمه در فیلمها، آثار ادبی و پوسترهای سیاسی بارها تکرار شده است — از Planet of the Apes تا Independence Day، از نماد خوشآمدگویی تا هشدار ویرانی.
در سیاست بینالملل، تصویر آن همواره یادآور آرمانهای آزادی و مقاومت در برابر دیکتاتوری بوده است.
جایگاه جهانی و ثبت در یونسکو
در سال ۱۹۸۴ میلادی، مجسمه آزادی در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد.
یونسکو در گزارش خود آن را «شاهکار هنر و مهندسی قرن نوزدهم و نمادی از دوستی میان ملتها» توصیف کرد.
امروزه، سالانه بیش از ۴ میلیون گردشگر از آن بازدید میکنند.
تحلیل تاریخی
مجسمه آزادی بیش از یک سازهی فلزی است — بیانیهای سیاسی، فرهنگی و انسانی است که از دل قرن نوزدهم برخاسته اما تا امروز زنده مانده.
در جهانی که آزادی هنوز برای بسیاری آرزوست، این مجسمه به عنوان نگهبان بندر نیویورک و وجدان جهان آزاد، همچنان چراغ امید را روشن نگه داشته است.
جمعبندی
از کارگاههای پاریس تا بندر نیویورک، از طوفانهای سیاسی قرن نوزدهم تا بحرانهای قرن بیستویکم، مجسمه آزادی همچنان ایستاده است — نه تنها به عنوان هدیهای از فرانسه به آمریکا، بلکه به عنوان یادگاری از ایمان بشر به آزادی.
او بانویی است که در تاریکی مشعل بلند کرده و میگوید: «آزادی هنوز زنده است.»