آغاز سخن
نخست باید گفت که افغانستان از نظر اقلیمی سرزمینی کوهستانی و بی ساحل شناخته می شود. محور رشته کوههای هندوکش که از شمال غربی به جنوب شرقی کشیده شده است، سدی استوار میان نواحی شمالی و جنوبی این کشور می سازد. در اینجا از نمونه ای یاد می کنیم.
در آن فصل سال که آنها سفر می کردند، رودخانه ها بر اثر بارانهای سخت پر از آب بود، بی آنکه پلی بر روی آنها بگذرد، و راه بالای گردنه را هم برف انبوه گرفته بود.
بیشتر کوههای افغانستان برهنه و خشک است، و از این رو هرجا که شیب کوه چندان تند نباشد، آدم و چارپا می تواند آن را بپیماید، اما گذشتن از آن برای وسایل نقلیه آسان نیست، همان در مسیر راههای اصلی هم.
خاندانهای حاکم
برنارد لویس(Bernard Lewis)در وصف جماعت بدوی عربستان در صدر اسلام می گوید:« سازمان سیاسی این قبیله، بدوی بود، و در رأس آن سید یا شیخ جای داشت که به رهبری انتخاب می شد و بیشتر همچون نفر مقدم بود در میان اقران خود… شیخ را بزرگان قبیله انتخاب می کردند و این سمت معمولاً در میان اعضای یک خانواده می گشت… شورایی از ریش سفیدان که«مجلس» نامیده می شد، مرکب از رؤسای خانواده ها و نمایندگان طایفه های عضو قبیله، رایزنی او را داشت…»(۵).
این نظریه ممتازی است، چرا که می تواند بر جماعات بدوی بر اطلاق تطبیق داده شود. نگارنده در اینجا برای نمونه، رهبری و اداره مغولان در حکومت چنگیزخان و حکومت مردم پشتون از سده ۱۸ به بعد را با اداره جماعت عرب بدوی می سنجد.
پشتونها |
مغولان |
اعراب |
نام قوم |
شاه، امیر، سدوزائی، |
خان |
سید،شیخ |
عنوان رئیس جماعت |
نگاهی کوتاه به سلسله های حاکم در چین از سال یکهزار میلادی بیندازیم. با ملاحظه شجره نامه های شاهان، دو ترتیب جانشینی برای مقام سلطنت می بینیم، یکی عمودی و دیگر افقی. ترتیب عمودی همان نظام خالص چینی است، یعنی رسیدن پادشاهی از پدر به پسر یا، اگر پسری نباشد، به نوادگان. در ترتیب افقی، تاج و تخت از برادر به برادر می رسد. این وضع در خاندانهای بدوی، که کارآمدترین مرد باید رهبری پیدا کند، اغلب دیده می شود.
شخصیت رهبران سیاسی
اکنون که دیدیم که سرنوشت افغانستان به شخصیت زمامدارانش بستگی دارد، احوال نخبگان حاکم بر این کشور درگذشته و حال را برمی رسیم، و تا آنجا که بر ما دانسته است زندگینامه کوتاهی از آن به دست می دهیم. اما رهبران آینده به احتمال بسیار از جایی ناپیدا، ورای این نام و نشانها، برخواهند خاست. خدا می داند که در کشاکش دهر برد با که خواهد بود.
پنج صدر اعظم آخری دوره پادشاهی افغانستان
(در شماره ۱، مقام پیشین، در ۲، طول دوره نخست وزیری،و در ۳ وضع بعدی هر کدام آمده است).
1- محمدیوسف، دارای درجه دکتری فیزیک از دانشگاه گوتینگن(Gottingen)(1)وزیر معادن، و صنایع، (۲)۶۵-۱۹۶۳، (۳)پس از کودتای ۱۹۷۸ حیات داشت.
2- محمدهاشم میوندوال:(۱) وزیر اطلاعات و کلتور(= فرهنگ)، (۲)۶۷-۱۹۶۵، (۳)به دنبال کودتای ۱۹۷۳ در زندان درگذشت.
3- نور احمد اعتمادی: (۱) وزیر امور خارجه،(۲)۷۱-۱۹۶۷، (۳)در کودتای ۱۹۷۸ جان بدر برد.
4- عبدالظاهر، دارای درجه دکترا در پزشکی از دانشگاه کلمبیا(Columbia):(1) رئیس مجلس شورا(۶۹-۱۹۶۵) و سفیر در ایتالیا،(۲)ژوئن ۱۹۷۱ تا دسامبر ۱۹۷۲،(۳) دانسته نیست.
5- محمد موسی شفیق، فوق لیسانس حقوق از دانشگاه الازهر(قاهره) و دانشگاه کلمبیا:(۱)رئیس اداره حقوقی وزارت عدلیه، وزیر امور خارجه،(۲) دسامبر ۱۹۷۲ تا ژوییه ۱۹۷۲،(۳)در کودتای ۱۹۷۳ اعدام شد.
هفت رهبر افغانستان پس از کودتای ۱۹۷۸(۱۱)
(۱- تاریخ تولد و مرگ، ۲- جای تولد، ۳- تیره قومی، ۴- وضع پدر، ۵- مدارج علمی، ۶- اشتغال پیش از در افتادن در سیاست، ۷- فرقه سیاسی- خلقی یا پرچمی از« جماعت دموکراتیک خلق افغانستان»(۱۲)، ۸- ملاحظات).
1- نورمحمد تره کی،(۱)۷۹-۱۹۱۷، (۲) مقر، در جنوب غرب غزنه،(۳) غلزائی پشتون،(۴)فقیر و گوسفندفروش نیمه بدوی، و چندگاهی هم قاچاقچی،(۵)دبستان در مقر، دبیرستان در قندهار،(۶)شرکت تجاری در بمبئی، وزارت اقتصاد، ریاست مستقل مطبوعات، سفارت امریکا در کابل،(۷) خلقی، ناشر روزنامه«خلق»، (۸)مردی ادیب و هوادار واقع گرایی سوسیالیستی بود و بعضی داستانهایش را به وسیله انجمن پشتو منتشر کرد.
2- حفیظ الله امین:(۱) ۷۹-۱۹۲۹،(۲) پغمان، ییلاقات ۲۰ کیلومتری غرب کابل،(۳) غلزائی پشتون،(۴)کارمند دونپایه دولت،(۵)دبستان در پغمان، دبیرستان در کابل، بخش ریاضی و فیزیک دانشکده علوم دانشگاه کابل، فوق لیسانس آموزش از دانشگاه کلمبیا،(۶)معلم دارالمعلمین کابل، مدیر دبیرستان تربیت معلم ابن سینا،(۷)خلقی.
3- ببرک کارمل:(۱)؟- ۱۹۲۹،(۲) کمری در نزدیکی کابل،(۳) احتمالاً تاجیک،(۴)سپهبد محمدحسین والی ایالت پکتیا در دوره پادشاهی،(۵)دبیرستان نجات(آلمانی)در کابل، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل،(۶)وزیر معارف و وزیر برنامه،(۷) پرچمی،(۸) سخنران با قریحه اما عاری از استعداد نویسندگی.
4- سلطان علی کشتمند:(۱)؟-۱۹۳۶،(۲) نزدیک کابل،(۳)هزاره، مسلمان شیعه،(۴)تاجر خرده پا،(۵)دانشکده اقتصاد دانشگاه کابل،(۶) وزارت معادن و صنایع،(۷) پرچمی،(۸) نخست وزیر(از ژوئن ۱۹۸۱ تا دسامبر ۱۹۸۶).
5- محمد اسلام وطنجار:(۱)؟- ۱۹۴۶،(۲) ایالت پکتیا،(۳) احتمالاً پشتون،(۴)نامعلوم،(۵)دبیرستان حربی و سپس در اتحاد شوروی،(۶)افسر تانک با درجه جگرن (سرگرد) در کودتای ۱۹۷۸،(۷)بی طرف،« زمینه تمایل به اتحاد شوروی»،(۸) شورویها شاید او را رهبر احتمالی آینده افغانستان در نظر داشته باشند.
6- نجیب الله:(۱)؟-۱۹۴۷،(۲) ایالت پکتیا،(۳)احمدزائی، غلزائی پشتون،(۴)دیپلمات،(۵)دبیرستان جیبیه(انگلیسی زبان)در کابل، دانشکده پزشکی دانشگاه کابل، (۶)هیچ، (۷)پرچمی، رئیس «خدمت اطلاعات دولتی»(معروف به «خاد»)(۸۵-۱۹۸۰)، دبیر کل جمعیت دموکراتیک خلق از مه ۱۹۸۶.
7- احمدشاه مسعود،(۱)؟-۱۹۵۴،(۲)پنجشیر، (۳) تاجیک،(۴)افسر ارتش،(۵)لیسه استقلال (دبیرستان نمونه فرانسوی)در کابل، دانشکده فنی دانشگاه کابل،(۶)هیچ،(۷) جمعیت( یا جماعت)اسلامی، که بیشتر اعضای آن تاجیک هستند.(۸) شورشی پرشور.
آنچه در بالا آمد ترجمه مقاله ای است که در نشریه سال ۱۹۸۶«اورینت» سالنامه«اورینتو گاکای»(انجمن مطالعات شرقی ژاپن) چاپ شده است.
پی نوشت ها :
۱. از: نامواره دکتر محمود افشار، جلد پنجم(۱۳۶۸)، به کوشش ایرج افشار، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار، ص ۶۷-۲۸۵۰.
2. آرنولد توین بی(Arnold J.Toynbee) کتاب «Between Oxus and Jumna» نشر دانشگاه آکسفورد، ۱۹۶۱، ص ۸۰-۷۶. توین بی برای کتابهایش، و از آن میان «A Study of History» شهرت جهانی دارد. اما هر آنکه ارزش این سفرنامه افغانستان او را بشناسد، خواهد دید که تا چه اندازه موشکافانه است. دانش وسیع، تجربه عمیق و دقت نظر توین بی او را صاحب نظر در کار افغانستان نیز ساخته است. هنگامی که او در این کشور سفر می کرد، نگارنده نیز در خدمت پرفسور شینوبو ایوامورا(Shinobu Iwamura)آنجا بود. توین بی می نویسد:« در همین ایام(۱۳ و ۱۴ مه، در سرخ کتل) دوست ژاپنی من، پرفسور ایوامورا از دانشگاه کیوتو نیز عازم بدخشان بود تا در زندگی کوچ نشینان آنجا که در آن هنگام در ییلاقات خود در اطراف دریاچه شیوه به سر می بردند، تحقیق کند.»
3. توین بی، همان کتاب، ص ۲۰-۱۱۹.
4. «پشتون» نامی است که آنها به خود داده اند، اما دیگران آنها را در افغانستان« افغان» و در پاکستان« پاتان» می نامند.
5. «Bernard Lewis» در کتاب «Arabs in History» نشر کتابخانه دانشگاه استانبول «Istanbul» او نشر دانشگاه اوکلاهما Oklahoma، ۱۹۶۳، برای مطالعه درباره «نخبگان حاکم» در خاورمیانه توصیه می شود. نگارنده سعادت استفاده از تدریس و سخنرانی او را در کیوتو در سال ۱۹۷۵ داشت. در آن هنگام او تازه از لندن به دانشگاه پرینستون Princeten منتقل شده بود.
6.Lowis Dupree، کتاب «Afghanistan» نشر دانشگاه پرینستون، ۱۹۷۳، ص ۴۲۰. دوپری که یک مردم شناس امریکایی است، از سال ۱۹۴۹ درباره افغانستان و در این سرزمین تحقیق کرده است. او را یکبار در حدود سال ۱۹۶۰ در یک مهمانی در کابل دیدم، که رقص محلی پشتون به نام «اتن» را اجرا کرد و سرش را، که برخلاف موی بلند پشتونها کوتاه زده بود، با حرکت رقص تکان می داد.
7. دوپری، همانجا، ص ۲۹-۴۲۸.
8. حسن کاکر، کتاب «Reign of Amir Abd al-Rahman Khan» نشر دانشگاه Princeton 1979، ص ۱۶. کاکر در سالهای ۶۱-۱۹۵۹ استاد زبان پشتوی این نگارنده در دانشگاه کابل بود. از آن پس، دیگر تماسی با هم نداشته ایم. توماس گوتیر Thomas E.Gouttierre او را «دانشمندترین و دقیق ترین مورخ افغان» بشمار آورده و ستوده است(The Middle East Journal، شماره پائیز ۱۹۸۰، ص ۴۹۰).
9. کاکر، در «The Fall of the Afghan Monarchy in 1973»، در : مجله بین المللی مطالعات خاورمیانه International Journal of Middle East Studies، شماره مه ۱۹۷۸، ص ۲۰۷.
10. کاکر، همانجا، ص ۲۱۴.
11. منبع اصلی این بخش کتاب Anthony Arnold بنام Afghanistan`s Two-Party Government نشر موسسه Hoover، ۱۹۸۳ است.
12. جمعیت دموکراتیک خلق افغانستان در سال ۱۹۶۵ بنیاد شد، و سپس دو روزنامه به وسیله بعضی اعضای آن انتشار یافت که نماینده دو فرقه موجود در این حزبند، یکی هفته نامه «خلق» به زبان پشتو/ فارسی که شش شماره از آن در ماههای آوریل و مه ۱۹۶۶ منتشر شد، و دیگر هفته نامه «پرچم»، آن هم به زبان پشتو/ فارسی که میان مارس ۱۹۶۸ و ژوئیه ۱۹۶۹ انتشار پیدا کرد.
آنچه در بالا آمد ترجمه مقاله ای است که در نشریه سال ۱۹۸۶ «اورینت» سالنامه ی «اورینتوگاکای» (انجمن مطالعات شرقی ژاپن) چاپ شده است.
منبع مقاله: رجب زاده، هاشم؛ (۱۳۸۶)، جستارهای ژاپنی در قلمرو ایرانشناسی، تهران، بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، چاپ اول ۱۳۸۶.