فراماسونری در دوره قجار

چکیده:

سازمان فراماسونرى‏ ایران که ناظم الاسلام کرمانى مؤسس آن را میرزا ملکم خان می داند و نویسندگان انگلیسى نیز آن را تأیید کرده‏اند، نقش مؤثرى در تحولات ایران داشته است. این سازمان که در دوران قاجار تحت عنوان فراموشخانه فعالیت می کرده توانسته بود بسیارى از متفکران ایرانی مانند سید محمد طباطبایى که از سران مشروطه طلب به شمار می آمد را به خود جذب کند. در این مقاله برآنیم که با استفاده از منابع کتابخانه ای به چگونگی تأثیر گذاری این سازمان بر روند تحولات سیاسی اجتماعی دوران قاجار بپردازیم.

مقدمه:

بررسی به عمل آمده درمورد فراماسونری در دوره ی قاجار به ما نشان داد که در این دوره لژهای فراماسونری و اشخاص فراماسون در ایران نقش بسزایی را از نظر سیاسی در چگونگی حکومت کردن پادشاهان داشته اند و اکثر فراماسون های این دوره اشخاص صاحب نفوذ، روشن فکر و اروپا رفته بودند. اندیشه ی فراماسونری را انگلیسی ها به این سرزمین وارد کردند و از آن استفاده بسیاری در قراردادهای خود با ایران و همچنین حفظ هندوستان بردند.
پیش از این افراد بسیاری بر این موضوع تحقیقاتی را انجام داده اند و این نشانه ی نقش مهم آن در این دوره از تاریخ، می باشد. اسماعیل رائین در کتاب خود به نام فراماسونری و فراموشخانه در ایران به طور مفصل روی این موضوع کار کرده است و از کوشش ها و نظریات او استفاده زیادی در این پزوهش برده شد.

فراماسون یعنی چه؟

فراماسون از دو کلمه به وجود آمده است یکی (فران) به معنی آزاد و دیگری (ماسون) به معنی بنّا. عنوان فران در قرون وسطا به اصناف اطلاق میشد که رایگان کار نمیکردند و بیگاری نمیدادند و حجارها از این قبیل بودند.
لیکن بناها باید بیگاری بدهند، وقتی ساختن کلیساهای بزرگ اروپا که امروز بعد از صدها سال طوری پابرجاست که انسان از استحکام و عظمت آن ها حیرت می کند وسعت گرفت. بنّاها از کارگران درجه اول ساختمانهای مبور بودند، درخواست کردند که بنّاها آزاد شوند و از بیگاری معاف گردند.

دیدگاه پولاک درباره ی فراماسونری در ایران:

 

«ایراننی میل خاصی به خیالبافی و چیزهای پنهانی و اسرار آمیز دارد، هر انجمن پنهانی توجه او را به خود جلب میکند، برای هر فرقه جدید دینی فوراً طرفداران بسیاری پیدا میشود به همین ترتیب هم هست که مثلاً فراماسونری مورد علاقۀ خاص او قرار میگیرد. فراماسونری را در فارسی فراموشخانه میگویند. بر حسب تصادف کلمۀ فرانسویfrancmason با کلمۀ فارسی فراموش شباهت دارد. بدین جهت شایع شده بود که هرکس وارد لژ شود زندگی قبلی خود را به دست فراموشی می سپارد.

پس از بازگشت خیلی از ایرانیان از انگلستان در دورۀ محمد شاه و در دورۀ جدید یا هیأت نمایندگی فرخ خان، فراماسونری در ایران تقریباً انتشار یافت و حتی تا نزدیک ترین اطرافیان شاه رسوخ کرد تا به جائی که ملانماها و یادات نیز پایشان به این جمع کشیده شد. جلسات مخفی تشکیل میشد و لابد صحنه های جالب توجهی از فداکاری و گذشت در آن اجتماعات وجود داشته که آدمی را به یاد طرفداران سن سیمون در دورۀ انفانتن می انداخته است. سرانجام ساه عنان شکیب از دست داد و با تمام قوا به مقابله برخواست و رؤسای فراموشخانه را تهدید به مرگ کرد؛ بسیاری هم در زندانها و تبعید و کفاره وفاداری و حمیت خود را دادند. در ایران از هر جمعیت پنهان واهمه دارند و می ترسند که مبادا آنان پس از چندی به اقداماتی علیه حکومت و کارهای خلاف آن دست بزنند و در نتیجه بنیان قدرت موجود را به لرزه بیفکنند.» (پولاک، ۱۳۶۱، ۲۱ و ۲۲)

آشنایی ایرانیان با فراماسونری:

آشنایی ایرانیان با فراماسونری دست کم به زمان فتحعلیشاه قاجار ۱۷۹۷-۱۸۳۴ م برمیگردد «بنیانگذار فراموشخانه ملکم خان است. به گمان ما در ۱۲۷۵ که نقشه خود را در اصلاحات ایران ضمن دفتر تنظیمات به شاه عرضه کرد و مورد عنایت واقع شد، مقدمه تشکیل آن مجمع را با همکارى پدرش و چند تن دیگر فراهم ساخت. مى‏دانیم قبلا تصویب شاه را در این کار به دست آورد.» (راوندی: ۱۳۵۴: ج ۲: ۵۶۶). در واقع تشکیل این سازمان با آغاز درگیری سیاسی شدید اروپایی ها در ایران همزمان است. اولین اشخاص گمارده شده در فراماسونری شخصیت های سیاسی متنفذی بودند که به اروپا سفر کرده، و احتمالاً بعضی از اطلاعات را در رابطه با لژ اروپایی به طور ناقص و پراکنده در ایران پخش نموده بودند.

قدیمی ترین نوشته ها به زبان فارسی درباره فراماسونری:

این که چرا به سازمان فراماسیونری در ایان فراموش خانه گفته می شود ریشه در تاریخ باستانی این کشور دارد. در دوران اشکانیان یکی از پادشاهان اشکانی توسط غاصبان حکومتش به زندان محکوم شد و وی «انوش برد» یعنی از یاد رفته و فراموش خانه فرستاده شد. پروفسور آرتور کریستین سن دانمارکی زندان مزبور را گیلکرد و یا اندمیش نام گذارده است. پس از دوران اشکانی به تدریج نام فراموشخانه به محل هایی اطلاق میشد که وضعی نظیر فراموشخانه خوزستان داشته است. در کتب لغت فارسی نیز فراموشخانه را به جای فراماسونری به کار برده اند. (کریستین سن، ۱۳۸۶، ۲۱۴)

تاریخچه فراماسونری در ایران:

فراماسونری که انگلیس ها از ۳۵۰ سال قبل آنرا با کلمات دلپذیر آزادی، برادری، برابری و نوع دوستی رواج دارند. از قرن هجدهم به بعد بزرگترین وسیلۀ استعمار ملت ها تبدیل شد. مردم بی خبر و خوش باور افریقا، آسیا و خاورمیانه که در گرداب جهل و نادانی، ظلم و شقاوت و بیدادگری گرفتار بودند، به زودی فریب نیرنگ های پیشقدمان فراماسونری را خوردند. تا زمانیکه پادشاهان صفوی در ایران حکومتی نیرومند داشتند برای انگلیسها دست اندازی به این کشور دشوار بود و حتی میسر هم نبود، در دوره سلطنت نادر شاه هم نتوانستند پیشرفتی حاصل نمایند.

تنها در دوران حکومت زندیه بود که انگلیس ها موفق شدند فرمانی برای تجارت در ایران بدست آورند. ولی صدور این فرمان موفقیت قابل توجهی به شمار نمی رفت و منظورشان را تأمین نمی کرد. بدین جهت بود که آنان به فکر افتادند که عجالتاً جای پای خود را محکم کنند و در انتظار حصول موفقیت های بهتری بنشینند. این فرصت در دوران قاجاریه برایشان پیش آمد. در این زمان بود که انگلیس ها موفق شدند زمام امور سیاسی و اقتصادی ما را به دست گیرند.
در زمان سلطنت فتحعلیشاه قاجار، مخصوصاً وقتی که ناپلئون امپراتور فرانسه به اتفاق پل اول امپراتور روسیه میخواست به کمک ارتش ایران به تجهیز هندوستان اقدام نماید. انگلیس ها با تمام وسایل وارد معرکه شدند و از اینکار جلوگیری کردند، این تاریخ با ورود سر هارفورد جونز و سر جان ملکم که هر دو از استادان فراماسونری بودند، روابط ایران و انگلستان وارد مرحله جدیدی گردید که ورق حوادث بسیاری را به نفع سیاست انگلستان برگرداند. خود سرهارفورد جونز می نویسد: «از بزرگان ایران هر کسی را که توانستم فراماسون کردم و برای آمدن سر جان ملکم زمینه را آماده ساختم.» از این موقع انگلیس ها مطابق مقتضیات روز روش های گوناگون را در پی گرفتند تا برای حفظ منابع امپراتوری بریتانیا و رسوخ در کلیه شئون اجتماعی ایران اقدام نمایند. (رائین، ۱۳۵۷، ۱۵-۱۷)

نخستین لژ در هند:

در سال ۱۷۳۰ نخستین لژ فراماسونری در کلکته بنیان نهاده شد. چنانکه نوشته اند فراماسون های انگلیسی دستگاهی پهناور در کلکته و پس از آن در پاره ای از شهرهای هند گسترده بودند و گروه گروه مردم کشورهای مختلف را با خود یار میکردند پاره ای از ایرانیان که به هند میرفتند در این لژها راه یافتند و در بازگشت به ایران بیشتر در فارس و اصفهان زمینه ی پخش و پراکندن اندیشه های ماسونی را آن هم بیشتر در میان گروه های معین از مردم فراهم میکردند. (نفیسی، ۱۳۵۴، ۴۳)

پیشگامان فراماسونری در ایران:

میرزا عسکر خان ارومی افشار سفیر فوق العاده ایران در دربار ناپلئون نخستین ایرانی صاحب مقامی و با شخصیتی است که به عضویت فراماسونری وابسته به انگلستان درآمد. دایره المعارف فراماسونری، تاریخ مفصل فراماسونری گاولد و ینچ تاریخ معتبر دیگر همه متفق القول اند که وی اولین ایرانی است که به عضویت فراماسونری جهانی درآمده است.

میرزا ابوالحسن خان ایلچی دومین فراماسون ایرانی و از اتفاق دومین وزیر خارجه ایران نیز به شمار میرود. در بین سالهای ۱۲۳۹ تا ۱۲۵۰ و از ۱۲۵۴ تا ۱۲۶۲ ه.ق مقام وزارت خارجه ایران را داشت. او که مدت ۳۵ سال ماهی ۱۰۰۰ روپیه از دولت انگلستان و حکومت هندوستان رشوه و مقرری میگرفت در سال ۱۲۲۴ ه یعنی در روزهایی که به عضویت لژ فراماسونری انگلستان در آمد. کارهایی که این دومین فراماسون ایران در مدت ۳۵ سال انجام داد، همه به ضرر ایران و به سود سیاست بریتانیا بود. (رائین، ۱۳۵۷، ۳۱۶)
سومین ایرانی که وارد سازمان فراماسونری جهانی شد مهندس میرزا صالح شیرازی نامه داشت. تاکنون اکثر مورخین و کسانی که خود را مطلع در امور ماسونی می دانستند، میرزا صالح را اولین ایرانی عضو سازمان ماسونی جهانی می پنداشتند، ملک الشعرای بهار با استناد سفرنامه میرزا صالح که نسخه اصلی آن را خود در اختیار داشت، معتقد بود که میرزا صالح اولین و قدیمی ترین ایرانی است که وارد سازمان ماسونی شده در حالی که کتب و اسناد تاریخی فراماسونری خلاف این نظریه را ثابت کرده و میرزا عسکر خان ارومی افشار را، چنانکه شرح آن آمده نخستین ماسون ایرانی وابسته انگلیس میداند.

سه شاهزاده ایرانی که در لندن فراماسون شدند:

یکی دیگر از نوشته های بسیار قدیمی که درباره فراماسونری باقی مانده شرحی است که رضا قلی میرزا و نجفقلی میرزا پسران حسنعلی میرزا فرمانفرمای فارس که یکی از ۵۶ فرزندان فتحعلی شاه می باشند، در ۳ سفرنامه های خود ذکرنموده ناد. به طوری که تحقیق شده از سفرنامه رضاقلی میرزا ۵ نسخه در تهران و ۱ نسخه «اندیا افس» دهلی موجود است. (رائین، ۱۳۵۷، ۳۳۴ و ۳۳۵)

صدر اعظم های ایران و فراماسونری:

انگلیسی ها برای آنکه همیشه دولت و دربار قاجار را در دست داشته باشند، بعد از قتل امیر کبیر حتی الامکان سعی داشتند، صدر اعظم های دست نشانده خویش را روی کار بیاورند. این صدر اعظم ها، نخست از راه گرفتن رشوه و برقراری مقرری تحت نفوذ قرار می گرفتند. ولی انگلیسی ها برای آنکه آن را تا پایان عهد «انگلو فیل» نگهدارند و هیچگاه به خیال استقلال فکری، وطن پرستی و ناسیونالیستی نیفتند به لطایف الحیل همگی را وارد سازمان جهان وطنی فراماسون می نامیدند. در این فرقه، برای اجرای نظریات معمار اعظم اصولی نظیر اطاعت محض، حفظ اسرار و… رعایت می شد که آنرا وادار به اطاعت بی چون و چرا از عوامل صادره می کرد. اگر نطر کوتاهی به تاریخ ۱۵۰ ساله اخیر ایران بیفکنیم، خواهیم دید که در دوران تسلط اجانب در ایران، چند صدر اعظم کشور ما که فراماسون نبودند یا کشته و مقتول شدند، و یا پس از مدت کوتاهی خانه نشین و معزول گردیدند.
میرزا آقاخان نوری، میرزا حسین خان سپهسالار، میرزا علی اصغر خان امین السلطان و میرزا حسنخان مشیرالدوله از جمله اولین کسانی بودند که با کمک مستقیم انگلیسی ها و حمایت علنی آنها به منصب صدارت ایران رسیدندو قبل از همه به حلقه برادران ماسون در آمدند. اینان پس از اینکه در لژها سوگند وفاداری و اطاعت از دستور معمار اعظم را یاد می کردند به مقام صدارت عظمی بر گزیده می شدند و طبیعی است که در مدت تصدی خود، آنی روی از قبله ماسونی انگلستان بر نمی داشتند.
سر گور اوزلی سفیر کبیر و فرستاده مخصوص پادشاه انگلستان به دربار ایران از صاحب منصبان نظامی نیز بود وی هنگامیکه به ایران آمد مأموریت داشت: ۱. قراردادهایی با ایران منعقد کند. ۲. برای ضعیف نگه داشتن ایرا قسمتهایی از ایران را تجزیه کند. ۳. سازمان اطلاعاتی و خرابکاری به وجود آورد. ۴. لژ فراماسونری را تأسیس کند. (رائین، ۱۳۵۷، ۲۲ _21)

مشیرالدوله ها:

در دوران سلطنت ناصرالدین شاه تا زمان الغاء القاب در ایران لقب مشیر الدوله ئاشتند که پنح نفر آنان از مؤسسین و یا اعضاء مؤثر لژهای فراموشخانه و فراماسونری در ایران بودند. از جمله مشیرالدوله هایی که در تاریخ از او به نیکی یادشده، مخصوص میرزا جعفرخان است که جزو اولین دسته محصلین اعزامی ایران به انگلستان میباشد و در آن سرزمین تحصیل کرده و به سلک فراماسون ها در آمده است به عکس او، میرزا حسین خان سپهسالار که با انعقاد قرارداد رویتر همه ایران را در بست در اختیار انگلیسیها گذاشت. از میان مشیرالدوله ها تنها کسی است که مطلقاً از او با بدنامی یاد شده است.

میرزا حسین خان سپهسالار، دومین مشیرالدوله:

میرزا حسین خان سپهسالار پسر میرزا نبی خان امیر دیوان مازندرانی الاصل مشهور به قزوینی در سال ۱۲۴۳ ه ق متولد شده پدرش میرزا نبی خان موسوم به عابدین دلاک خاصه تراش علینقی میرزا رکن الدوله پسر فتحعلی شاه بود و به همین سبب دشمنانش او را دلاک زاده می نامیدند. (ساسانی، ۱۳۳۸، ۵۹)
میرزا حسین خان سپهسالار در فراموشخانه ملکم خان که در ایران تأسیس شده بود هم عضو بود و همیشه پشتیبان ملکم بود.

محسن خان سومین مشیرالدوله:

شیخ محسن خان سومین مشیرالدوله ایرانی و سفیر ایران در دربار بابعالی نیز عضویت لژ فراماسونری گراندوریانت را در عثمانی داشت. او در مدت
سال گاندمتر لژ فراماسونری گرانداوریانت در اسلامبول بود و عکس بزرگ او تا سنوات اخیر در محفل ماسونی مذکور دیده می شد. (۴۳۷) در سالهای ۲۷۲-۲۷۵ عضو فراموشخانه ملکم بوده.

چهارمین مشیرالدوله فراماسون میرزا نصرا… خان نائینی:

چهارمین مشیرالدوله فراماسون میرزا نصرا… خان نائینی است که در ایام طفولیت پیاده از نائین به تهران آمده چون او کمی سواد خواندن و نوشتن داشت به شغل کاغذ نویسی جلوی مسجد شاه پرداخت و بعد از یک سال وارد سلک نوکران آصف الدوله گردید (رائین، ۱۳۵۷، ۴۴۶)

میرزا حسنخان پنجمین مشیرالدوله:

پنجمین مشیرالدوله ای که در تاریخ ایران وجود دارد نیز عضو سازمان فراماسونری ایران و فرانسه بود. وی که به هنگام تحصیل در فرانسه به عضویت لژ فراماسونری گرانداوریان درآمد. در ایران وارد لژ بیداری ایران گردید. (رائین، ۱۳۵۷، ۴۵۵)

فراموشخانه میرزا ملکم خان:

از اوایل سلطنت ناصرالدین شاه عده ای از ایرانیان به اروپا مسافرت کردند و پس از مشاهده پیشرفتهای سریع دول اروپایی تصمیم گرفتند در مراجعت اقداماتی برای تغییر اصول اجتماعی و سیاسی و به خصوص طرز اداره کشور در ایران به وجود آوردند ولی حکومت مطلقه ناصرالدین شاه و درباریان جاهل و سودپرست او، همواره سد بزرگی در راه اصلاحات و اجرای نظریات اروپارفته ها و روشنفکران بودند. یکی از جوانهای اروپا رفته و زباندان زمان، میرزا ملکم خان پس میرزا ملکم خان پسر میرزا یعقوب ارمنی بود، که در سفر دوم به پاریس بعضویت لژ فراماسونری «………» پذیرفته شده و در مراجعت در صدد برآمده بود در ایران نخستین کسی که انجمنی همانند فراماسونری فرنگستان بر پا کرد، میرزا ملکم خان ناظم الدوله جلفایی ارمنی اصفهانی بود. (کتیرائی، ۱۳۴۷، ۵۹)

فراموشخانه ملکم:

وقتی ملکم خان و پدرش میرزا یعقوب شعبه سازمان فراماسونری را به تقلید از گرانداوریان فرانسه در ایران تشکیل دادند ابتدا از نخبه اعیان و چند تن از شاهزادگان دعوت بعمل آوردند و انجمن خود را فراموشخانه نامیدند. (رائین، ۱۳۵۷، ۴۹۴)
درباره تاریخ تأسیس فراموشخانه در ایران اختلاف نظرهایی وجود دارد. خان ملک ساسانی به نقل از رساله عبرت الناظرین و عبره الحاضرین تألیف آقا ابراهیم بدایع نگار مینویسد که در سال ۱۲۷۴ ه.ق در سال آخر صدارت میرزا آقاخان نوری در تهران فراموشخانه ای آنرا فرامینس می نامیدند دایر کرده و مردم را به آزادی جمهوری طلبی دعوت میکرده است. (ساسانی، ۱۳۳۸، ۱۱۰)
ملکم کلمه فراموشخانه را از زمانهای قدیم به فرقه ماسونری میگغتند انتخاب کرد و چون مردی باهوش و زیرک بود و میدانست چگونه بین مردم نفوذ کند این کلمه را که حکایت از داستانهای اسرار آمیز و هیجان انگیز میکرد بر روی سازمان خودنهاد و جنبه رمز و ابهام فراموشخانه را با سابقه تاریخی آن در ذهن مردم مفروج ساخت.

پایان کار فراموشخانه:

با آنکه ۱۰۰ سال از انحلال فراموشخانه ملکم و پدرش میگذرد هنوز درباره علل انحلال آن و اینکه چه حوادثی سبب تعطیل لژها و تبعید میرزا یعقوب و پسرش شد، مدرک صحیح و قاطعی در دست نیست اما به تحقیق میتوان گفت که سرنگه داری فوق العاده اعضای فراموشخانه و اعتقاد و ایمانی که در بین پیروان ملکم به وجود آمده بود، سبب شد تا ناصرالدین شاه به لژهای فراموشخانه بدگمان شود به علاوه رقابت روسیه و انگلستان نیز در انحلال فراموشخانه تأثیر فراوان داشت، زیرا درباریان آن زمان بیشتر متمایل به روس و دسته کوچکی نیز طرفدار انگلیس به اصطلاح انگلیس مآب بودند.

علل سوء طن ناصرالدین شاه:

۱. بی اطلاعی او از مسائل مطروحه، در داخل لژهای فراموشخانه ۲. رازداری فوق العاده اعضاء فراموشخانه و سکوت اسرار آمیز آنها. ۳. سوسه روسها و روس مآبها. ۴. تصور اینکه فراموشخانه شعبه ای از فرقه بابی است و تأیید نظر وی توسط اطرافیان. ۵. و از همه مهمتر شنیدن صحبت از آزادی و مقاومت در برابر حکومت مطلقه و اقدامات شاه و اطرافیانش. (رائین، ۱۳۵۷، ۵۲۹)

صدور فرمان بر چیده شدن فراموشخانه ها:

نگرانی شاه نسبت به فراماسونری و انجمن آن در ایران توسط عده ای از کهنه پرستان و درباریان افزون میشداین نگرانی ها سرانجام کار خود را کرد وشاه دستور بر چیده شدن فراموشخانه را داد. (کتیرائیری،۷۴،۷۳:۱۳۴۷)
در دوازدهم ربیع الثانی ۱۲۷۸ قمری، به همراه شماره پانصد ویک روزنامه دوستی آگهی زیرچاپ و پخش شد: در این روزهابه عرض رسیدکه بعضی از اوباش شهر گفتگوو صحبت از وضع ترتیب فراموشخانه های یوروپ میکنندوبه ترتیب آن اظهار میل مینمایند، لهذاصریح حکم همایون شد که اگر بعد ازاین عبارت و لفظ فراموشخانه از دهن کسی بیرون بیایدتاچه رسد به ترتیب آن مورد کمال سیاست و غضب دولت خواهد شد و البته این لفظ را ترک کرده و پیرامون این مزخرغات نروندکه یقینا مواخذه خواهند دید. (کتیرائی،۷۶،۷۴:۱۳۴۷)
اندکی پس از فرمان بر چیدن فراموشخانه مکلم به دستور شاه از ایران بیرون رفت و پس از چندی سر از استانبول در آورد و از پشتیبانی میرزا حسین خان سپه سالار که آن هنگام در استانبول بود بسیار برخوردار شد. (ساسانی، ج ۱، ۱۳۳۸، ۱۲۸)
قبل از جنگ جهانی می گفتند سیاست جهان در دست فراماسون ها می باشدوبدون موافقت آنها هیچ واقعه سیاسی در جهان روی نمی دهد جنگ جهانی دوم ضربتی بزرگ به این عقیده زد معهذا امروز هم کسانی هستند که عقیده دارند سیاست جهان در آن قسمت از دنیا که تحت نفوذ کمونیست ها نیست تحت سلطه فراماسون ها می باشد و هرچه آنها بخواهندهمانطور می شود.

عقیده بعضی از اشخاص به قدرت ونفوذ فوق العاده فراماسون ها باعث شده است که شایعات عجیب، حتی در این دوره راجع به اعمال آنها وجود داشته باشد این که بعضیس از اژها دارای رسومی هستند که این شایعات کمک می کند به همین دلیل در قرن نوزدهم مردم عقیده داشتند که فراماسون ها از راز کیمیا اطلاع دارند. عقیده دیگر مردم این بود که فراماسون هامانند رشته های زنجیر بهم پیوسته هستند و اگر یک عضوسازمان فراماسونری در آمریکا یا ژاپن یا حبشه مورد ظلم قرار بگیرد تمام فراماسون ها در سراسر جهان به کمک اوبر می خیزند. در دنیا مشاغل بزرگ و محترم مخصوص فراماسون ها ست وآنها نمیگذارند هیچ کس جز اعضای فرقۀ ماسونری به مشاغل بزرگ برسند.

نتیجه:

نقش فرقۀ فراماسونری و فراماسونها در ایران و جهان بارها مورد بررسی و پژوهش قرار گرفته است. و محققین مختلف نظریات متفاوتی درباره ی این فرقه و لژهای آن داده اند. بررسی انجام شده بر روی نقش فراماسونری در دورۀ قاجار بود ودر این مقاله به این نتیجه رسیدیم که در این دوره به علت وضعیت نامناسب جامعه و استبدادی که وجود داشت و تبلیغاتی که توسط بنیان گذاران فراماسونری در ایران میشد ودست گذاشتن آنها بر روی نقاط ضعفی که در جامعه برای مردم وجود داشت عده ای به سوی این فرقه جذب شدند و به آن روی آوردند و عدّه ی کثیری از شرکت کنندگان در این انجمن ها روشن فکران و تحصیل کردگان و فرنگ رفته ها بودند که در آنجا با فراماسونری آشناشده بودند و به عضویت لژها در فرنگ به خصوص انگلیس وفرانسه در می آمدند.

و انگلیس ها بسیاری از سیاستگذاران را وارد لژهای فراماسونری خود کردند تا از آنها به نفع سیاست خود برای دست یابی به هند و همچنین انعقاد قراردادهایی با ایران استفاده کنند. و این لژها هم مانند ارتش دارای سلسله مراتبی بودندو همانطورکه افسران کوچک باید مدتی خدمت میکردند تابه مراتب بالاتر برسند در سازمان فراماسونری هم سلسله مراتب وجود داشت. پس از فرمان برچیده شدن این سازمان ها توسط ناصرالدین شاه قاجار این سازمان ها به طور مخفیانه به فعالیت خود ادامه دادنند وتا دوره پهلوی همچنان فعالیت داشتند.

پی‌نوشت‌ها:

* دانشجوی کارشناسی تاریخ دانشگاه اصفهان

کتابنامه
ادوارد پولاک، یاکوب، سفرنامه پولاک (ایران و ایرانیان)، ترجمه: کیکاووس جهانداری، تهران، خوارزمی، ۱۳۶۱.
ساسانی، خان ملک، سیاستگران دوره قاجار، تهران، بابک، ۱۳۳۸، جلد ۱.
کتیرائی، محمود، فراماسونری در ایران از آغاز لژ بیداری، تهران، اقبال، ۱۳۴۷.
راوندی، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۴، جلد ۱ و ۲.
کریستین سن، آرتور، ایران در زمان ساسانیان، مترجم: رشید یاسمی، تهران، سمیر،۱۳۸۶.
الگار، حامد، در آمدی بر تاریخ فراماسونری در ایران، ترجمه: یعقوب آژند، گستره، ۱۳۶۰.
رائین، اسماعیل: فراماسونری و فراموشخانه در ایران: تهران: امیر کبیر: ۱۳۵۷

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ