مرسدس شیطان، نماد نازی‌ها / خودروی شخصی هیتلر

اسم کامل خودروی شخصی هیتلر، خودروی گروسر ۷۷۰ کِی مدل ۱۵۰ (The Grosser 770 K Model 150) بود. آدولف هیتلر، پیشوای نازی‌ها، با همین خودرو در میادین نبرد، جنگ‌ها و رژه‌ها شرکت می‌کرد. بارها او را در تصاویر مختلف سوار بر این خودرو و در حال دادن سلام نازی دیده‌ایم.

 

لیموزین ضدگلوله‌ای که پیش از جنگ جهانی دوم توسط شرکت مرسدس بنز آلمان و به صورت دستی ساخته شد، اخیرا به موضوع یک کتاب تبدیل شده است: خودرویی با قدرت دلهره‌آور و زیباییِ اهریمنی، با ۶ متر طول و ۲.۱ متر عرض و وزنی بیش از ۵۵ تُن؛ آن خودرو متعلق به هیتلر و نامش نیز “خودروی شیطان” بود.
خودروی شخصی هیتلر

به گزارش دیلی میل، اسم کامل خودروی شخصی هیتلر، خودروی گروسر ۷۷۰ کِی مدل ۱۵۰ (The Grosser 770 K Model 150) بود. آدولف هیتلر، پیشوای نازی‌ها، با همین خودرو در میادین نبرد، جنگ‌ها و رژه‌ها شرکت می‌کرد. بارها او را در تصاویر مختلف سوار بر این خودرو و در حال دادن سلام نازی دیده‌ایم.

رابرت کلارا به تازگی کتابی را تحت عنوان “مرسدس شیطان: ماجراجویی‌های عجیب و آزاردهنده لیموزین هیتلر در آمریکا” تالیف کرده که قرار است سه شنبه هفته آینده به بازار عرضه شود. در این کتاب به بدل خودروی شخصی هیتلر پرداخته شده است – زیرا لیموزین اصلی دیکتاتور بزرگ سال‌ها در موزه‌ای در کانادا نگهداری می‌شد و هنوز کسی به هویت اصلی آن پی نبرده بود.

خودروی شخصی هیتلر
یادگاری متحرک فاشیسم، آژیر بسیار بلندی داشت ولی دوست داشتند یادگار آن دیکتاتور مخوف را از نزدیک ببینند
خودروی شخصی هیتلر
مرسدس شیطان نامی است که برای لیموزین شخصی هیتلر انتخاب شده است

خودروی شخصی هیتلر
آن خودروی پنج تنی به مدت چهار سال در اختیار جانوس بود. وی سرانجام تصمیم گرفت که در سال ۱۹۵۲ میلادی آن لیموزین را به جرج واترمن و کرکلند گیبسون بفروشد. جانوس از خودروی هیتلر در داخل یک نیمه تریلی به نام “خودروی زرهی شخصی هیتلر” نگهداری می‌کرد

مرسدس گروسر یا (مرسدس کبیر)، هیولایی زرهی و مجهز به پیستول نیمه‌خودکار لوگر بود. این خودرو در مدتی کوتاه تبدیل به نماد ثروت و قدرت حزب نازی شد. اکثر خودروهای لیموزین مرسدس بنز مدل ۷۷۰ بر اثر بمباران از بین رفتند ولی تنها دو مورد از آن‌ها پس از جنگ و به شکلی مخفیانه راهی آمریکا شدند. حتی یکی از آن لیموزین‌ها به سراسر ایالات متحده سفر کرد و در چندین رژه و نمایشگاه از جمله در مرکز راکفلر حاضر شد. سفرهای آن لیموزین به تیتر یک بسیاری از رسانه‌های وقت بدل شد.

“یادگاری متحرک فاشیسم” با آن آژیر ترسناکش دل همه را می‌لرزاند ولی مردم می‌خواستند یادگار دیکتاتورترین دیکتاتور تمام تاریخ را از نزدیک ببینند. کلارا می‌نویسد: «افسانه‌های زیادی در مورد آن خودرو در حال شکل‌گیری بود؛ ترکیبی از حقیقت، اغراق و تخیل. اما مشکل اینجا است که این حقایق تاریخی پایه‌های محکمی ندارند. آن لیموزین ۷۷۰ تا چند دهه به اشتباه به عنوان خودروی شخصی هیتلر شناخته می‌شد.»

ولی دومین مرسدسی که به ایالات متحده رفته بود و بسیاری بر این باور بودند که آن خودرو متعلق به یکی از افسران نازی است، در یک سوله بزرگ به حال خود رها و مدتی بعد نیز به کانادا فروخته شد. آن مرسدس در حقیقت لیموزین شخصی هیتلر بود. اما چهل سال طول کشید تا محققان از حقیقت باخبر شوند.

خودروی شخصی هیتلر

خودروی شخصی هیتلر
شنیده شده که برخی فکر می‌کردند روح هیتلر هنوز در آن خودرو وجود دارد

مالکان خودروی اشتباهی هیتلر به دروغ اخباری را منتشر می‌کردند ولی مردم نمی‌توانستند بپذیرند که در داستان مربوط به مرسدس بنز ۷۷۰ کاملا مبالغه شده است. حتی گفته شده بود که برخی «زمزمه لیموزین هیتلر می‌شنوند و اینکه روح هیتلر هنوز در آن لیموزین قرار دارد.»

نخستین لیموزین زمانی وارد ایالات متحده شد که کریستوفر جانوس، مدیر عامل یک شرکت وارد و صادرات در شیکاگو، قرار شد خودرویی را با رقم ۳۵۰۰۰ دلار خریداری کند. آن‌ها سر رقم به توافق نرسیدند ولی فروشنده خودرو گفت که «این یک خودروی عادی نیست. خودروی هیتلر است.»

خودروی شخصی هیتلر

خودروی شخصی هیتلر

جانوس پس از شنیدن این موضوع گفت که مجدد تماس خواهد گرفت. کلارا نوشته است: «این خودرو به منفورترین مرد قرن بیستم تعلق دارد.» دوستان جانوس برای مشاوره به او گفتند: «آیا می‌خواهی با هیولای هیتلر سر و کار داشته باشی؟ مگر می‌خواهی تمام شهرتت را خراب کنی؟ چه کسی دلش می‌خواهد که برای دیدن خودروی هیتلر پول خرج کند؟ او بی‌فایده‌ترین مرد تمام تاریخ است. با آن ۳۵۰۰۰ دلار هزار کار دیگر می‌توانی انجام دهی.»

اما جانوس تصمیمش را گرفته بود. او فقط از نگاه تجاری به قضیه نگاه می‌کرد. به همین دلیل، خودروی هیتلر را خرید. جانوس برای اولین بار در نیویورک این خودرو را مشاهده کرد. در کتاب به نقل از جانوس آمده است: «آن خودرو با آن طول و عرض واقعا دست کمی از یک هیولا نداشت.»

وزن مرسدس بنزی که در سال ۱۹۴۱ میلادی تولید شده بود، برابر با وزن فیل آسیایی، یا دو هزار عدد آجر قرمز یا وزن ساعت بیگ بن لندن بود.

جانوس اصلا نمی‌دانست چگونه آن خودرو را راه بیندازد. او به پلاک و بنزین کافی برای مخزن ۵۲ گالنی آن نیاز داشت. شرکت زومباک موتور تنها چند ساختمان با محل زندگی جانوس فاصله داشت. او به کمک یک بیوک قدیمی، خودروی هیتلر را بکسل کرد. تیتر روزنامه‌های لوس آنجلسی به سرعت تغییر کرد: «خودروی پیشین بزرگترین گانگستر تاریخ.»

لیموزین هیتلر به عنوان “مشهورترین خودروی دست دوم جهان” شناخته شد و برای مدت کوتاهی نیز در موزه علم و صنعت به نمایش درآمد. آن خودرو در سال ۱۹۴۹ میلادی نیز در طبقات پایین ساختمان راکفلر به نمایش درآمد.

خودروی شخصی هیتلر
جانوس

نزدیک به ۱۰.۰۰۰ نفر برای بازدید از نمایش ۳۰ روزه به آنجا رفتند و هزینه ۳۰ سنتی ورودیه آن را پرداخت کردند. جانوس تمام درآمد‌های حاصل از آن را به یک مدرسه آمریکایی در یونان اهدا کرد زیرا محوطه آن در جریان جنگ به اشغال نازی‌ها درآمده بود. جانوس فقط به فکر سودهای آینده بود و می‌خواست تصویر بهتری از خود نشان دهد.

او حتی به رسانه‌ها گفت که نه تنها آن مرسدس متعلق به هیتلر است، بلکه خودش شخصا آن را طراحی کرده است و هیتلر به همراه همسرش اِوا براون با آن بیرون می‌رفته است. جانوس داستانی جعلی ساخت که هیتلر آن خودرو را به کارل گوستاف، فرمانده نظامی و پدر فنلاند مدرن، هدیه داده بود. جانوس با تمام زیرک‌کاری‌ها سوار هیولای سترگ شد و در اسپرینگ فیلدِ ایلینوی با آن رانندگی کرد. او می‌گوید: «تجربه رانندگی با خودروی شخصی هیتلر غیر قابل توصیف است.»

روزانه حدود ۵۰ نفر با جانوس تماس می‌گرفتند و یا برایش نامه می‌نوشتند. یکی از نیروهای نیروی دریایی آمریکا به او گفته بود که اسلحه لوگر هیتلر را به قیمت ۵۰۰ دلار به او می‌فروشد؛ همچنین از باغ وحش لینکلن در ایلینوی با او تماس گرفتند و گفتند که یکی از تایرهای خودروی هیتلر را برای گوریل بزرگش می‌خواهد.

خودروی شخصی هیتلر

در این بین باید به دو پیشنهاد ازدواج نیز اشاره کرد. اچ آی فیلیپس، از روزنامه نگاران مشهور آن دوران، نیز نوشت که «داشتن هر چیزی از هیتلر مانند سم مهلک است.

جانوس چند سال بعد تخمین زد که آن لیموزین حدود یک میلیون دلار برای ۱۵۰ موسسه خیریه جمع‌آوری کرد. اما بعد مشخص شد که هیتلر آن خودرو را به کارل مانرهایم، فرمانده فنلاندیِ مخالف نازی‌ها، اهدا کرده بود؛ این کار برای آن انجام شده بود که آلمانی‌ها مطمئن شوند که فنلاند همگام با آلمانی‌ها مقابل شوروی‌ها خواهند ایستاد.

در حقیقت تنها ارتباط هیتلر با آن خودرو، همراهی کردن آن از آلمان تا فنلاند بود.

فنلاند در زمان حمله آلمان نازی به شوروی در سال ۱۹۴۱ میلادی کمک فراوانی به پیشوا کرد و پیشوا نیز آن مرسدس بنز را به نشانه تشکر به فنلاندی‌ها اهدا کرده بود. در پایان جنگ جهانی دوم، مانرهایم رئیس جمهور فنلاند شد و خبری از آن لیموزین در مراسم ریاست جمهوری‌اش نبود. او هرگز دوست نداشت همراه خودروی اهدایی هیتلر دیده شود. از این رو، آن خودرو را در سوئد فروخت.

خودروی شخصی هیتلر
از آن خودرو تا دهه‌ها به عنوان خودروی شخصی هیتلر یاد می‌شد

خودروی شخصی هیتلر
لیموزین دیگری که با نام “اولد گورینگ” در همان حوالی وارد کانادا شد و در موزه جنگ کانادا جای خوش کرد – بعدها مشخص شد که این خودرو دقیقا همان خودروی هیتلر در دوران جنگ است

جانوس پس از چهار سال یعنی در سال ۱۹۵۲ میلادی تصمیم به فروش آن به جرج واترمن و کرکلند گیبسون گرفت. پس از آن نیز آن خوردو چندین بار دست به دست شد. در آن روزها، آن لیموزین گران‌ترین خودروی کارکرده روی زمین بود.

مرسدس شیطان نزدیک به ۳۲ سال در آمریکا خوش درخشید گرچه به تدریج مشخص شد که آن خودرو، ارتباط بسیار کمی با هیتلر داشته است.

اما خودروی دیگر که در موزه جنگ کانادا بود به ناگهان توجه لودویگ کوشه، کتابداری که روی اشیای طبقه دوم موزه کار می‌کرد، را به خوب جلب کرد؛ گویی که فقط کوشه صدای آن هیولای خاموش را شنیده بود. کوشه در برمن آلمان متولد شده بود و در سال ۱۹۶۰ میلادی به کانادا رفته بود. سپس پس از اتمام تحصیلات در موزه ملی کانادا مشغول به کار شد. او از روی عکس‌های آرشیوهای آلمانی دریافت که آن لیموزین گورینگ دقیقا خودروی هیتلر است که حدود یک سال و هشت ماه زیر پای پیشوای نازی‌ها بود. اما آن موزه تا چهار سال هیچ توجهی به یافته بزرگ کوشه نکرد.

پس از آن اکتشاف بزرگ، نئو نازی‌ها در مقابل خودروی هیتلر جمع شدند و برخی از مقامات تصمیم گرفتند تا آن را بردارند اما مردم نظرشان این بود که خودرو در همان موزه باقی بماند. نویسنده کتاب در آخر می‌نویسد: «گرچه خودروی هیتلر هیچ سنخیتی با تاریخ کانادا ندارد، اما به جرات می‌توان گفت که مشهورترین اثر جنگی این کشور است.»

عضویت
اطلاع از
guest

1 نظر
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
پایدار

یه ویرایش هم میکردین هم به جایی بر نمیخورد، دوبار متنو خوندم، انگار از بیست جا کپی پیست شده، مجبورین پست بذارین مگه؟