روایت دیلی تلگراف؛ یازده روز پس از درگذشت محمد علی شاه

افرادی که با محمد علی‌ میرزا در زمان ولایتعهدی معاشرت داشتند، او را شخصی سبک‌ سر و بی‌ وقار و کلامش را زشت و ناهنجار تشخیص داده و هیچ‌گونه آثار ظاهری کفایت و لیاقت در وی مشاهده ننمودند… این شاهزاده دارای چند صفت مخصوص به خود بود: نخست آن‌ که در تیر اندازی مهارت داشت، دوم در روابط زناشویی افراط به خرج نمی داد و بیش از شش زن در حرمسرای خود نداشت، سوم آن‌ که همواره بی پول و دست تنگ بود.

به گزارش تاریخ ما، روز پنج‌شنبه ۲۷ فروردین ۱۳۰۴، یازده روز پس از درگذشت محمدعلی‌شاه قاجار در تبعید (۱۶ فروردین ۱۳۰۴/ ساوانا ایتالیا)؛ ششمین پادشاه دودمان قاجار روزنامه‌ی دیلی‌تلگراف انگلستان به مناسبت درگذشت او مطلبی منتشر کرد. این مطلب که حدود نیم قرن بعد توسط مجله‌ی خواندنیها (۱۷ فروردین ۱۳۵۵) ترجمه شد به این شرح بود:

دیلی

درگذشت محمدعلی‌شاه پادشاه مخالف سرسخت مشروطیت ایران

محمدعلی‌میرزا که ششمین پادشاه ایران از خاندان قاجار بود درگذشت. هنگامی که محمدعلی‌میرزا بر تخت طاوس جلوس نمود مردم اطلاع صحیحی از تاریخ زندگی وی نداشتند. او فرزند ارشد پدر بود و موضوع فرزند بزرگ پادشاه حتی در سایر کشورهای اسلامی عامل مهمی است و شاهزادگان که در ایران سمت ولایت‌عهدی داشته‌اند همیشه خطرناک بوده‌اند.

برای آنان که بیش‌تر احتمال جلوس بر اریکه‌ی سلطنت دارند تسریع در مرگ پدر یا عموی تاج‌دار یک امر بسیار عادی شناخته شده است. از این رو در کشور کهن‌سال ایران رسم است همین که ولیعهد به سن بلوغ رسید او را به آذربایجان که استان دوردست شمال غربی مملکت و در سیصد میلی تهران واقع است، می‌فرستند محمدعلی‌میرزا نیز تا هنگام درگذشت پدر در ژانویه‌ی ۱۹۰۷ [پنج‌شنبه ۱۲ دی ۱۲۸۵] در منطقه پرت و دورافتاده‌ی آذربایجان به سر می‌برد.

کسانی که محمدعلی‌میرزا را در زمان ولایتعهدی دیده بودند او را مردی سبک‌سر و بی‌وقار و گفتارش را زشت و ناهنجار تشخیص داده و هیچ‌گونه آثار ظاهری لیاقت و کفایت در او مشاهده نکرده‌اند در جوانی بسیار فربه و تنومند و دارای اندامی کوتاه و به طور خلاصه برای اشغال تخت کیانی که نیرومندترین قدرت آسیای غربی در زمان قدیم بود شایستگی نداشت.

این شاهزاده دو سه صفت مخصوص به خود داشت:

اول آن‌که تیرانداز ماهری بود، دوم در زناشویی زیاده‌روی نمی‌کرد و بیش از شش زن در حرمسرای خود نداشت، سوم آن‌که همیشه دست‌تنگ و بی‌پول بود.

والاحضرت گاه‌گاهی با گرفتن وام احتیاجات خود را برطرف می‌کرد و به طلبکاران خود با کمال سخاوت وعده می‌داد همین که به سلطنت رسید به آن‌ها عناوین و القاب و مقام‌های شایسته اعطا خواهد نمود.

مملکتی که محمدعلی‌میرزا برای فرمانروایی در آن دعوت شده بود دیگر آن کشور شاهنشاهی عصرهای گذشته و قرون ماضیه نبود بلکه شرق ثابت و تغییرناپذیر به نوبه‌ی خود دچار تحول گردید و قوانین بدوی ایرانیان قدیم نیز از میان می‌رفت.

مظفرالدین‌شاه در اواخر سلطنت خود فرمان مشروطیت را صادر نمود زیرا دو سال متوالی مردم خواستار اصلاحات بودند و شاه نیز با حکومت ملی موافق بود. او از بسیاری جهات یک مصلح حقیقی به شمار می‌رفت و علیه مداخل مبارزه می‌نمود.

مردم معمولا در مقابل زور و قدرت از روی بی‌میلی تسلیم می‌شدند و اقتدارات شاه به طور کلی نامحدود بود زیرا او حاکم مطلق و نایب پیغمبر به شمار می‌رفت و اختیار جان و مال رعایای خود را در دست داشت. محمدعلی‌میرزا با داشتن تمام و یا قسمت اعظم این اختیارات حاضر به اعطای مشروطیت به ملت ایران گردید.

این مشروطیت اصولا بسیار خوب و یک هدف عالی بود و به موجب آن می‌بایستی مجلس شورای ملی از افراد خاندان سلطنتی علمای اعیان و اشراف مالکین و بازرگانان اصناف و پیشه‌وران انتخاب‌ شده و تشکیل گردد ولی در حالی که رژیم قدیم به قدرت و قوت خود باقی بود. از مشروطه فقط اسمی بر سر زبان‌ها جاری بود شاهزادگان و شاهزاده خانم‌ها در ایران بی‌شمارند و هرچند سال‌نامه‌ی رسمی شماره‌ی آن‌ها را در حدود یکصد نفر برآورد نموده ولی در واقع هزاران نفر از شاهزادگان هستند که به‌جز عده‌ی کمی بقیه برای تامین آسایش و راحتی خود دست از مداخل برنمی‌دارند. مهم‌تر از شاهزادگان و به طوری که می‌گویند بالاتر از شخص شاه آخوندها و ملاها هستند که در زندگی ایرانیان بسیار زهرآگین و خطرناک‌اند.

بیش‌تر کارهای قضایی به دست علما رتق و فتق می‌شد و عدالت‌خانه در ایران ترتیب صحیحی نداشت بلکه قضاوت مورد معامله و خرید و فروش قرار می‌گرفت.

این وضع به‌ قدری خراب و غیرعادلانه بود که مردم به میل خود دادگاه‌های خصوصی از خودشان تشکیل می‌دادند تا بدون دادن باج‌سبیل و رشوه به علما مرافعات و اختلافات خود را از راه حکمیت و کدخدامنشی تسویه کنند.

منبع خبر انلاین

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ