شاهنامه خوانی در بین قزلباشان و در جنگ چالدران
شاهنامه و خواندن آن در بین قزلباشان
روند شکل گیری نقالی و گونه ای از ادبیات نمایشی در عصر صفویه با شاهنامه خوانی قزلباشان شروع شد. قزلباش فردی بود که در جنگ ها شرکت میکرد و برای حفظ و تقویت روحیه جنگی به شاهنامه خوانی یا رواج آن میپرداخت. هر چند قزلباشان بیشتر به ترکی سخن میگفتند و با این حال شاهنامه خوانی بیش از هر زمان دیگری رواج داشت که نقل شاهنامه موجب تهییج روح مردانگی و دلاوری بود و قزلباشان که وظیفه شان حفظ این روحیه بود، از تماشاگران پرو پا قرص شاهنامه خوانی بودند و گاه نیز نقالی میکردند.
شاهنامه خوانی در جنگ چالدران
در نبرد چالدران که سربازان از فرط خستگی و جراحت نایی برای ادامه نداشتند اشعار فردوسی و صدای رسای خان محمد استاجلو ، طنین انداز میدان جنگ و قوت قلب سربازان میشد و حس وطن پرستی آنان را برمی انگیخت. برای تهیج سپاهیان قزلباش در نبرد چالدران از شاهنامه قسمت مهم و اصلی نبرد ایران و توران اشعاری انتخاب شده بود تا قزلباشان به هیجان آمده، به دشمن حمله کنند.
خان محمد استاجلو این سردار بزرگ ایرانی و فرمانده ی جناح شمالی ارتش ایران برای تهیج سربازان خود در وسط نبرد از زبان رستم پهلوان بزرگ شاهنامه چنین خواند:
کنون من اگر جمله هامون کنم
اگر آب جیحون پر از خون کنم
نبیند دو چشمم بجز گرد رزم
حرام است بر جان من جام بزم