در روزگار صفویان با اینکه بعضی اوغات تعصبات مذهبی علیه سنی ها و زرتشتیان و یهودی ها رخ میداد ولی حقیقیت هایی هم موجود میباشد که به مردم کشور ما گفته نمیشود و سعی میشود خوبی های آن ها کمتر از بدی ها دیده شود در حالی که اگر صفویان در ایران حکومتی تشکیل نمیدادند، ایران زمین به، دلیل وجود سلاطین نالایق خاندان بایندری و اکثریت اهل سنت (جانشین های اوزون حسن) توسط عثمانی ها تسخیر میشد، ولی این خاندان (صفویان) با مذهب شیعه و قوای مخصوص خود (قزلباشان/نیروی نظامی سوم/غلامان خاصه شریفه) و صلاح خسروانه شاهانش ، ایران از از شر سلاطین سنی مذهب متعصب ازبک ها و عثمانی ها نجات داد و به ایران هویت جدیدتری داده که امروزه به اسم ایران مدرن اولیه شناخته میشود و دستکم از سال ۱۵۰۱ تا ۱۸۰۰ مشروعیت سیاسی و مذهبی خود را در میان مردم ایران داشتند و حتی بعد از خلع شدن شاه طهماسب دوم و عباس سوم ، آنان مشروعیت سیاسی و مذهبی در میان خاندان زندی و قجری داشتند.
خیرات عباسی
در سال ۱۰۱۵ هجری قمری که گنجعلیخان والی کرمان بود عده ای از زرتشـتیان در یکی از ساختمانهای شهر به بیگاری گماشته شده بودند و سرکارگر این گروه آنها را آزار می داد، بر اثر کشمکشی که بوجود آمد این سرکارگر کشته شد.
مسلمانان در این مـورد ابنکه چه عکس العملی باید در برابر زرتشتی آنجا انجام بدهند از مفتی [عـالم] شهر فتوا خواستند و او چنین فتوا داد:«دست تا آرنج در شیره فرو کنند و در داخل ارزن فرو برند به تعداد ارزنی که بدست چسبیده از افراد زرتشتی بکشند تـا خون بهـای مسلم باشد ».
به او گفتند شمار زرتشتیان کرمان به آن عدد نمی رسد اوفتوای خـود را تعدیل کرد و گفت هر مقدار و اندازه که دیدند بکشید.
ولی شاه عباس که در این دوران در کرمان به سر می برد،بعد از بررسی این ماجرا، دستور آسایش زرتشتیان را صادر کرد و به همین سبب است، که اقلیت زرتشتی در اورمزد دی ماه یعنی اولین روز دی مـاه یزدگردی، طی مراسمی آش و حلوا می پزند و به یاد روزی که، شاه عباس، دست ستم مغ کشی را از سر آنان کوتاه کرد، آن را خیرات عباسی می نامند.