استعمار کلاسیک و واسکودو گاما
پرتغالی ها پرچم دار استعمار کلاسیک بودند شاهزاده هانری پسر پادشاه پرتغال در سواحل کشورش مدرسه دریانوردی تاسیس کرد
ابتدا اطرافیانش تصور میکردند که شاهزاده قصد تصرف مراکش و تنگه جبل الطارق را دارد و خود را برای این عمل آماده میکند.
بعدا مشخص شد که او هر چند سال یک بار گروهی از دریانوردان را به سواحل آفریقا میفرستد وگروه بعدی دنباله کشفیات گروه اول را
ادامه داده و تجربیات خود را به گروه بعد منتقل میکردند.
پیاده شدن واسکودوگاما در هند بازار تجارت ونیزی ها را که آخرین نفس های تجاری خود را میکشید کساد کرد ونیزی ها با کمک
دریانوردان عرب که فاقد امکانات دریانوردی مدرن و اسلحه بودند با واسکودو گاما جنگیدند.
ناوگان مشترک ونیزی ها و اعراب به دلیل نداشتن تجهیزات های مدرن در این نبرد شکست خورده و واسکودوگاما به دلیل اینکه نخستین نبرد استعماریش بود، نهایت قساوت و بیرحمی را در مورد ونیزی ها و اعراب به کار برد.
آلفونسو دو آلبوکرکی جانشین واسکودوگاما
جانشین واسکودوگاما دریانورد جسور و خونریزی بود که نامش آلبوکرک بود، وی در سال 1513 از طریق باب المندب وارد خلیج فارس شد.
نخستین طعم تلخ استعمار را در زمان شاه اسماعیل اول صفوی به ایران چشانده است.
این شخص را پدر استعمار کلاسیک نامگذاری کرده اند، با ناوگان های خویش از سواحل هند تا شرق چین و اندونزی پیش رفته است و در این راه، جنایات شرم آوری از خود بروز داد.
این شخص حدود ۳۰ هزار کیلومتر از سواحل ارزشمند تجاری شرق را تصرف کرد، عموم پیروزیهای این شخص به دلیل تجهیزات مدرنی که در اختیار داشته است، بوده است!
سفرای آبلوکرک نخستین نمایندگان یک حکومت اروپایی بودند که وارد پکن شده اند (اگر سفر مارکوپولو صحیح باشد او نخستین تاجر اروپایی بوده است که به چین وارد شده است).
نوع استعمار گری پرتقال جگونه بوده است؟
امپراطوری استعماری جدید اروپا به دست ماجراجویان آدمکش پرتغالی طی ۲۵ سال تاسیس شد و پس از 85-۹۰ سال از هم پاشیده شد.
پرتغال نخستین کشور استعمار گر بوده است، به دلیل فقدان تجربه استعماری رفتاری بی نهایت خشن و غیر انسانی در برخورد با مردم ومخصوصا با دریانوردان شرقی از خود به نمایش گذاشته است، از استعمار فقط آدم کشی را آموخته بوده است.
پرتغال و ایران در زمان شاه اسماعیل اول صفوی
در سال 913 قمری (۱۵۰۷ میلادی) از سواحل خلیجفارس به شاهاسماعیل خبر رسید:
که گروهی پرتغالی با کشتیهای جنگی به حدود لار و جزیره هرمز وارد شده و با حاکم هرمز پیمان بسته و آنجا را زیر نفوذ خود درآوردهاند، هرمز بزرگترین مرکز تجارت بین ایران،عراق،هند و آفریقا بود.
شاهاسماعیل،به دلیل فقدان نیروی دریایی و درگیری با ازبکان،حضور پرتغالیها را نادیده گرفت،ولی برای اثبات قدرت خود بر این نطقه باج و خراج سالانه را از حاکم مطالبه کرد، با مخالفت آلبوکرک(درانویرد پرتغالی)روبرو شد
در مقابل،این ماجراجوی خشن رتغالی اظهار آمادگی کرد، تا به شاه در جنگ با عثمانی کمک کند، در سال ۹۲۱ قمری (یکسال پس از شکست چالدران) قراردادی میان شاه و آلبوکرک امضا شد تا سپاهیان ایران با مساعدت نیروی دریایی پرتغال به بحرین و قطیف لشکرکشی کنند و دو دولت مقدمات حمله طه عثمانی را نیز فراهم آورند.
در مقابل ایران از جزیره هرمز چشم پوشید و موافقت کرد امیر آن جزیره تابع پرتغال باشد، چند ماه پس از این قرارداد،آلبوکرک درگذشت واجرای قرارداد مسکوت ماند و پرتغالیها حدود یک قرن در خلیجفارس باقی ماندند.
یکی از نتایج قرارداد : واگذاری تعدادی از وسایل جنگی جدید از سوی پرتغال به ایران بود، پرتغالیها پذیرفته بودند که نحوه کاربرد آنها را نیز به ایرانیان آموزش دهند.
همین موضوع باعث شد عثمانیان با پرتغالیها خصومت پیدا کنند و در نهایت از مرگ آلبوکرک تا زمان شاه عباس بزرگ یعنی تا اواخرقرن دهم هجری ،دولت پرتغال در خلیج فارس اقتدار فراوان داشت و کشتیهای آن دولت از طریق هرمز که مرکز تجارت ایشان در نواحی خلیج فارس بود با غالب بندرهای جنوبی ایران و سواحل عربستان تا بصره معامله و تجارت انحصاری داشتند.
در این مدت دست تسلط پرتغالیها روز به روز بر سواحل ایران درازتر شد و مراکز تجارتی نواحی دریای عمان و خلیج فارس مانند مسقط و هرمز و بحرین بهواسطه ستمکاری وآزمندی پرتغالیها راه ویرانی و زوال سپرد.
در نهایت تیغ آبدار صفویان و توپ خانه انگلیسی و ناوگان های آنان باعث بیرون رفتن و کاهش نفوذ پرتغال در جنوب ایران شد، ابن اقدام در زمان شاه عباس بزرگ و کمک امام قلی خان سردار گرجی و شیعه مذهب ایرانی انجام گرفته است.