سرگذشت شاه اسماعیل دوم و وضعیت ایران در آن زمان
با مرگ شاه طهماسب، دوران ثبات و آرامش از ایران رخت بربست و بار دیگر رقابتهای قبیلهای و ایلی بین قزلباشان بر سر کسب قدرت و جانشینی شاه طهماسب در گرفت. گروهی طرفدار حیدر میرزا به برخی طرفدار سلطنت اسماعیل میرزا بودند.
اسماعیل میرزا در ۹۴۰ ه-ق از بطن دختر امیر موسی سلطان موصلو از امرای متنفذ طایفه های ترکمان متولد شد. او در چهارده سالگی به حکومت شروان منصوب شد. در ۹۵۹ ه-ق به مقابله با اسکندر پاشا والی ارزوروم که به گرجستان تاخته بود رفت و پیروز از میدان نبرد بیرون آمد.
در ۹۶۰ ه-ق همراه معصوم بیگ صفوی و شاه قلی خلیفه مهردار به عثمانی حمله کرد و با غنایم زیاد به وطن بازگشت. در ۹۶۲ ه-ق با دختر شاه نعمت الله ولی ازدواج کرد. سرانجام شاه طهماسب از دخالت او در اموری که به او ربط نداشت رنجیده خاطر و نسبت به او مظنون شد، بنابراین او را در ۹۶۳ ه-ق به هرات فرستاد.
اما بعد چون دریافت و بر خلاف نظرش قصد حمله به عثمانی را دارد سوندوک بیگ افشار، رئیس قورچیان را مأمور کرد تا او را از هرات بیرون آورده و در قلعه قهقهه زندانی کند. بدین ترتیب او تا هنگام مرگ شاه طهماسب، یعنی مدت ۲۰ سال در آن قلعه محبوس بود.
پس از مرگ شاه طهماسب، نزاعهای جانشینی آغاز شد. سرانجام این نزاع ها با مداخله پری خان خانم، دختر قدرتطلب شاه طهماسب که تمایل به سلطنت اسماعیل میرزا داشت خاتمه یافت؛ حیدر میرزا کشته شد و اسماعیل میرزا با نام شاه اسماعیل دوم در ۲۵ صفر ۹۸۴ ه-ق بر تخت سلطنت جلوس کرد.
روابط ایران و عثمانی در عصر شاه اسماعیل دوم
سلطان مراد سوم پس از شنیدن خبر جلوس شاه اسماعیل بر تخت سلطنت، محمدی خان تخماق استاجلو حاکم ایروان را که در عهد شاه طهماسب برای تهنیت جلوس سلطان مراد سوم برتخت عثمانی به آنجا رفته بود، اجازه بازگشت داد و یک چاوش را با نامه دوستانه و همراه هدیه های بسیار به دربار پادشاه صفوی فرستاد. آنان در جمادی الثانی ۹۸۵ ه-ق وارد قزوین شدند.
ترکان عثمانی که خاطره دلاوریهای شاه اسماعیل دوم را در جنگ با آنان در ذهن داشتند از جنگ با وی پرهیز میکردند .بنابراین سلطان مراد سوم از جنگ با او اجتناب کرد و شاه اسماعیل دوم نیز برخلاف پیمان صلح آماسیه رفتار ننمود.
روابط ایران و هند در عصر شاه اسماعیل دوم
اکبر، پادشاه گورکانی هند در زمان سلطنت این شاه صفوی از ایجاد هرگونه روابط خصمانه با ایران خودداری کرد. شاه اسماعیل نیز نامهای برای میرزا محمد حکیم، برادر ناتنی اکبر شاه که بر کابل حکومت میکرد ارسال داشت. و در آن نامه خاطرنشان کرد که صلح و امنیت در ایران برقرار است و زائرانی که به مکه میروند و یا از آن شهر بازمیگردند باید از هر حیث ایمن باشند. شاه اسماعیل در نامه به پیوند دیرینه دودمانهای پادشاهی ایران و هند به ویژه در دوره سلطنت شاه اسماعیل و شاه طهماسب اشاره و ابراز امیدواری نمود که میرزا محمد حکیم، نمایندهای برای افتتاح روابط به ایران اعزام دارد.
روابط ایران و ازبکان در عصر شاه اسماعیل دوم
در عصر شاه اسماعیل، ازبکان مانند ترکان عثمانی از نبرد با ایران خودداری کردند. عبدالله خان ازبک حکم بخارا ایلچی به منظور تهنیت جلوس شاه اسماعیل بر تخت شاهی به قزوین اعزام کرد. تنها ابوالخان ازبک امیر ازبک، در زمان شاه اسماعیل به نیشابور حمله کرد که شکست خورد و متواری شد
فرجام شاه اسماعیل دوم
دوران سلطنت او یک سال و نیم به طول انجامید؛ اما همین مدت کوتاه را باید دوران فصل خونریزی و تعدی به جان و مال مردم بیپناه و تجاوز به مبانی دینی و اخلاقی دانست.
شاه اسماعیل دوم، علاوه بر کشتن صوفیان، دستور قتل شاهزادگان صفوی و کور کردن برخی از آنان را صادر کرد. اسکندر بیگ در این باره مینویسد که سلطان ابراهیم میرزا مردی فاضل و دارای کتابخانه ای عالی از خطوط استادان و خوشنویسان عصر و تصاویری از مصوران عدیم المثل زرین قلم در منزل خود را جمع آوری کرده بود. بعد از قتل او، همسرش به خاطر اینکه به دست اسماعیل میرزا نیفتد، برخی را پاره کرده و در آب ریخته بود و بقیه را آتش زد. او در ماتم شوهر آن قدر گریست که در همان ماه عالم فانی را وداع گفت.
محمدحسین میرزا برادرزاده شاهزاده، به فرمان شاه اسماعیل کور شد و بعد به قتل رسید. (عالم آرای شاه اسماعیل، ۳۲۳). در طی مدت سلطنت او کشور ایران غرق در وحشت و هراس و دسیسه بود.
در دوره پادشاهی او، کار با سایر ملل و امم به خونریزی و جنگ نکشید؛ اما از نظر سیاست داخلی، دولت صفوی به لبه پرتگاه فنا و تجزیه کشید. سلطنت وی که منحصراً به شمشیر قزلباش تکیه داشت، سبب شد تا قزلباشان به قدرت و سطوت جدیدی برسند. او بسیاری از برادران خود را کشت و اعدام های بیشماری کرد. خون اهالی تاجیک رشته ای را که در روزگار پدر و پدربزرگ اسماعیل دوم، ملت را با شاه پیوند می داد به نحوی خطرناک سست کرد.
این اقدامات بی رحمانه و خونریزیها مایه بدگمانی سران سال قزلباش شد. اقدامات او در زمینه مذهبی نیز حائز اهمیت بود؛ زیرا با اساس نوشته های اسکندر بیگ منشی او به مذهب تسنن تمایل داشت و درصدد کاهش قدرت علمای شیعه بود. از این رو از لعن خلفای راشدین انتقاد میکرد.
بر اساس این عقیده بود که علمای شیعه را از دربار روز و لعن خلفای راستین را ممنوع کرد. اگرچه برای رفع سوءظن ها به نام خود سکه زد و شعری مبنی بر شیعه بودن خود بر روی آن ضرب کرد؛ اما نهایتا کشتارهای خانوادگی سبب شد تا از فرزندان و نوادگان طهماسب کسی جز سلطان محمد میرزا و پسرش عباس میرزا نماند و دستور قتل آن دو را نیز صادر کرده بود که خود به طور مشکوک و مرموزی درگذشت. (روملو، ۱۳۴۹، ج ۲، ۶۴۷ -۶۴۵)[۱]
شخصیت شاه اسماعیل دوم
خشونت شاه اسماعیل چنان رعب آور بود که هیچ امیر قزلباش جرات سرکشی نداشت. کوشش او در کاهش قدرت قزلباش با موفقیت همراه بود. او ایرانیان را به بالاترین مقام دولتی ارتقا داد. و به سنتهای باستانی ایران توجه داشت و نوروز را باشکوه و جلال جشن گرفت. او به معماری و طراحی ساختمان ها علاقمند بود و در آنها تبحر داشت؛ در کاخهای حسینقلی خلفا و پریخان خانم تغییرات زیادی داد. شاه اسماعیل دوم قریحه شاعری داشت و شعر های زیادی سرود شاعران را نیز مورد لطف قرار میداد. او مولانا هلالی همدانی را که با وجود بی سوادی طبع شعر داشت چون قصیدهای درباره تهنیت جنوبی گفته بود مبلغ ۱۲۰۰۰ تومان انعام داد.
شاه اسماعیل از آنجا که آزاد اندیشی مذهبی داشت و به موسیقی علاقمند بود نوازندگان را به دربار دعوت کرد. هنرمندانی که در دربار او جمع شده بودند مورد حمایت او بودند. کتابخانه شاهی مرکز تجمع بزرگان نامور هنر و ادب بود. مولانا عبدالله شیرازی از جمله این هنرمندان نامور بود که در کتابخانه شاهی به کارهای هنری اشتغال داشت.
[۱] . برای اطلاعات بیشتر، نک: والتر هینس، شاه اسماعیل دوم صفوی، ترجمه کیکاووس جهانداری، ۱۳۷۱؛ تاریخ عالم آرای عباسی، ج ۱، صص ۳۳۶ – ۳۴۱؛ زندگانی شاه عباس اول، ج ۱، ص ۵۷
منبع:
- تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره صفویه ، کریم نجفی برزگر، انتشارات دانشگاه پیام نور
- تهیه الکترونیکی: سایت تاریخ ما، اِنی کاظمی