همه چیز دباره اوستا

كتاب مقدس ایرانیان باستان

کتاب مقدس ایرانیان باستان

 

اوستا کتابی است از مجموعه نوشته های مقدس که در دوره های مختلف زمانی نگارش شده اند. گات ها قدیمی ترین قسمت اوستا است که توسط خود زرتشت نگاشته شده است. گات ها مجموعه ای از سرود ها است که با زبانی شیوا و اعتقاداتی ساده همراه است و ادبیات آن شبیه ریگ ودای هندیها است که احتمالا در ۱۵۰۰ تا ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد نگاشته شده است.  قسمت دیگر اوستا یشت ها است که به طور قطع توسط زرتشت نوشته نشده است زیرا زبان آن با گات ها فرق دارد. این قسمت احتمالا در سده ششم میلادی نوشته شده است. یسنا شامل آیینهای عبادت، استفاده از شربت هوم، تقدس آب و آتش است. قسمت بعدی اوستا وندیداد است که در زمان اشکانیان نگاشته شده است. اخبار مربوط به تدوین اوستا بسیار مخدوش است.

 

تدوین اوستا

 

 بر اساس گزارش دینکرد داریوش سوم هخامنشی، اوستایی را که زرتشت آورده بود در دو نسخه گردآوری کرد و در گنج شیزگان و در دژنبشت قرار داد. این دو نسخه با حمله مقدونیان از بین رفت. آنچه در سینه ها مانده بود در زمان بلاش اشکانی از نو گرد آوری شد. تنستر به دستور اردشیر بابکان دست به تدوین اوستای واقعی زد. پس از او شاپور کار او را دنبال کرد و همه مطالب پزشکی و نجوم و هر آنچه در یونان و هندوستان باقی مانده بود را در یک کتاب جمع آوری کرد. افزودن خرده اوستا به اوستای واقعی در زمان شاپور انجام گرفت زیرا با خرده اوستا مشارکت در انجام وظایف دینی برای غیر روحانیون نیز امکان پذیر می شود. زبان اوستا در زمان تدوین برای مردم عادی قابل فهم نبود و برای روحانیون نیز غالبا دشوار بود. ناگزیر برای کاربرد عملی تر، اوستای اوستایی، به اوستای پهلوی یا فارسی میانه ترجمه و تفسیر شد و این ترجمه های آکنده از تفسیرهای دلخواه، زند خوانده می شد که در لغت به معنی تفسیر و گزارش است. پس اوستای ساسانی آمیخته ای بود از اوستا و شرح مسایل اعتقادی روز و مطالب قانونی و آیینی از موبدان.

تا سه سده پیش، در ایران فقط زرتشتیان اوستا را می شناختند و کسان دیگر از آن بی اطلاع بودند. بلخی نقل کرده است که اوستا کتابی بوده است که بر دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود. به این ترتیب نقل قولهایی پراکنده و غیر قابل استناد از دوره های مختلف تاریخ داریم. واژه اوستا در زمان تدوین اوستا وجود نداشته است و در حدود ۳۰۰ سال پیش واژه زند اوستا کم کم به اروپا راه یافت و مشهور شد. در خود اوستا به این نام برنمی خوریم.

اوستا شناسان می گویند اوستای زمان ساسانی ۲۱ نسک داشته است. دینکرد ۲۱ نسک اوستا را به سه بخش تقسیم کرده است. نسکهای مربوط به گاتها یا گاسانیک در برگیرنده جهان بینی و اخلاق، نسکهای هاتک مانسریک مربوط به نیایشها و نسکهای داتیک شامل قوانین و احکام. اوستای موجود از پنج بخش تشکیل شده است یسنا، ویسپرد، وندیداد، یشت ها و خرده اوستا.

جایگاه زنان در اوستا

جایگاه زنان به موقعیت طبقاتی آنها بستگی داشت. زنان طبقه بالا، هم در نقش برجسته ها دیده می شوند و هم مهرهایی از آنها به دست آمده است که نشان از فعالیتهای اجتماعی آنان می دهد. آنها لباسهای فاخر می پوشیدند و در اواخر دوره ساسانی، دو خواهر به مقام پادشاهی رسیدند.

زنان طبقه معمولی جزو دارایی مردان به حساب می آمدند و بهای معینی داشتند. زنان به منزله مخلوقاتی شمرده می شدند که قابلیت ویران کردن جامعه را داشتند. در بندهش آمده که اورمزد برای فرزند آوری چاره ای جز آفریدن زن نداشت وگرنه او را نمی آفرید. در متون پهلوی آمده که پوشش زنان باید ساده و پوشیده باشد. استفاده از رنگ برای صورت و کلاه گیس کار پسندیده ای به شمار نمی آمد.

قوانین فراوان دینی وجود دارد که زنان را در دوران قاعدگی از کارکردن معاف می کند. آنها در این دوران نباید با آتش تماس داشته باشند. حتی در برخی متون گفته شده که باید آنها را در این دوران در محوطه محصوری نگه داشت، زیرا در دوره قاعدگی از هر موجودی آلوده تر هستند. زنان تا ده روز پس از قاعدگی نباید بچه دار می شدند. حکم سقط جنین نیز برای زنان مرگ بود. اگر مردی توانایی بچه دار شدن نداشت، زنش را به ازدواج نزدیکترین مرد در خانواده خود می آورد تا او برایشان پسری بزاید. اگر مردی بدون پسر میمرد، دخترش باید با مرد نزدیکی در خانواده ازدواج کند و پسر دار شوند تا ثروت خانواده حفظ شود. البته هم زن و هم مرد حق طلاق داشتند.

در موارد زیر مرد می توانست زن را تازیانه زند: اگر او نازا بود، اگر مرتکب زنا می شد، اگر جادوگری می کرد، اگر از وظایف خود غافل می ماند، اگر از تسلیم خود به شوهر خودداری می کرد و اگر نمی توانست دوره قاعدگی را تشخیص دهد. دختر نمی توانست به سادگی خانه را ترک کند و ازدواج کند. پدرش باید حتما بر کار ازدواج نظارت می کرد. اگر مردی همسرش را طلاق می داد باید به او خسارت می پرداخت. اما اگر زن تقاضای طلاق می کرد، تنها می توانست جهیزیه خود را با خود ببرد. آمیزش جنسی بدون ازدواج دزدی تلقی می شد.

اعتقاد داشتند دختر در ۹ سالگی و پسر در ۱۵ سالگی می تواند ازدواج کند. در پایان جهان نیز انسانها در همین سن ظاهر می شوند.

ازدواج با خویشان در زمان ساسانی رواج داشته و در متون پهلوی مورد تایید قرار گرفته است. اینگونه ازدواج در خاندان سلطنتی هخامنشی نیز وجود داشته اما در مورد این عمل در میان مردم  عادی مدرکی وجود ندارد. ظاهرا آنها این رسم را از ایلامیان گرفته اند تا خون پاک خود را حفظ کنند. در دوره ساسانی ازدواج با محارم در میان مردم نیز انجام می شد و کردر از آن به عنوان یکی از اعمال نیکوکارانه خود یاد کرده است. در کتاب سوم دینکرد، سه نوع ازدواج با خویشان نزدیک معرفی می شود، میان پدر و دختر، مادر و پسر و برادر و خواهر. این ازدواجها خانواده را از لحاظ دینی و ثروت محفوظ نگه میداشت.

منبع iranatlas

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ