موزه لوور در ایران
لوور؛ درختِ تنومند هنر
علاقه شاهزادگان و پادشاهان فرانسه به آثار هنری، از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی جوانه ای در دل کاخ «لوور» نشاند که امروز به درختی تنومند تبدیل شده است. موزه ای که در ابتدا کاخ پادشاه «فیلیپ دوم» بود، بعد از مدتی تبدیل به دژ پادشاهان فرانسه شد و بعد از حضور لوئی چهاردهم که علاقه مندی اش به هنر زبانزد بود، به محلی برای نگهداری آثار هنری اختصاص یافت. از نمایش آثارِ نخستین تمدن های شرقی گرفته تا هنر اواسط قرن نوزدهم. اما این پایان راه نیست. موزه لوور هنوز هم با برگزاری نمایشگاه دعوت از هنرمندان، آثار معاصر را حفظ کرده و این درخت تنومند را با تکمیل آثار موزه زنده نگه می دارد.
آنچه گذشت
شروع نمایش تعدادی از آثار موزه لوور در تهران از میانه اسفند ماه سال گذشته با پیش بینی چهار ماه بازدید، آغاز شد. این رخدادی بود که از دو سال قبل با همکاری سازمان میراث فرهنگی و موزه لور برای آن برنامه ریزی کرده و در نهایت یک تفاهمنامه امضا کرده بودند. بعد از افتتاح پنجاه و شش اثر تاریخی که از هشت بخش موزه و سالن های اصلی لوور انتخاب شدند، رکورد بازدیدکنندگان از موزه های ایرانی را شکستند.
این روزها همزمان با برگزاری نمایشگاه «امپراتوری گل سرخ» در موزه «لوور پاریس که هنر ایران را در میانه زندگی قجرها دوره می کند، تعدادی از اشیاء لوور؛ متعلق به کشورهای فرانسه، ایتالیا، اتریش، آلمان، هلند، مصر، ترکیه، سوریه، عراق و هند در موزه ملی ایران مورد توجه بازدیدکنندگان ایرانی قرار گرفته است. دو شیء از این مجموعه هم متعلق به ایران هستند. تبر مفرغی سه هزار و چند صد ساله ای که از چغازنبیل کشف شد و درفش مدوری که بر دوش دو گاو نر، ثابت مانده و متعلق به اوایل هزاره دوم پس از میلاد است؛ شیئی که تعداد بورس اوراق بهادار تهران با الهام از آن طراحی شد. نام یکی از بانک های خصوصی ایرانی (بانک آینده) و شرکت های توتال و رنو به عنوان حامی این نمایشگاه در میان است.
هوا؛ هوای لوور
محل نمایش آثار لوور در ساختمان بلندبالای موزه دوران اسلامی است. بعد از گذر از گیت ورودی، معلوم می شود که مسیر ورود و خروج نمایشگاه را با یک روبان قرمز از هم جدا کرده اند. همانجا که چوب های باریک پارکت زیر پاها به قرچ قرچ می افتند. دیوارهای آبی رویال در پس زمینه آثار به چشم می آیند. انگار آن تابلوی گل و نیم تنه «لویی چهاردهم» را به دیوار خود کاخ آویخته باشند.
نور ملایم موزه ای مردمک ها را گشاد می کند. طراحی فضایی که آثار لوور را در میان گرفته، متناسب و شبیه به موزه اصلی در پاریس، از کار در آمده است. فضای نمایشگاهی موزه ملی ایران با هشتصد میلیون تومان هزینه یک بانک خصوصی ایرانی مطابق با استانداردهای جهانی آماده شد تا پذیرای آثار لوور باشد. آرش میلانی نیا، دانشجوی مقطع دکتری رشته معماری، در طراحی فضا سنگ تمام گذاشته و شبیه ترین طرح به لوور را در موزه دوران اسلامی خلق کرده است. چهار سالن «تولد یک مجموعه»، «تولد یک موزه»، «رویای جهانی شدن» و «یک موزه زنده» آثار لوور را بر اساس تاریخچه پیوستن آنها به این موزه بزرگ در معرض نمایش گذاشته اند.
نگاه ایزد، آرامِ فرشته
پایین پای نیمه تنه رنگ و روغن لویی چهاردهم بر بوم و گلدانِ لبریز از گلی که «ژان باتیست دو فونته» از پادشاه فرانسوی علاقه مند به گل و گیاه کشیده، مجسمه مرمری ایزدبانوی شکار مات مانده است. سر و گردن «نیویه» ایزدبانوی شکار را از روی یک مجسمه یونانی ساخته اند. موهای تابدارش را پشت سر جمع کرده و چشمخانه ها را بی نگاه تراش داده اند.روی او به میانه سالن است با لب هایی که انگار هیچ وقت لبخند بر آنها ننشسته. نیویه به فرشته نگهبانی خیره شده که مامور نگهداری از بدن پادشاهان متوفی و اجزای آن را در آرامگاه ها بر عهده داشته، فرشته نگهبان طوری گردن خمانده که دامن و کاسه زانوهای بیرون مانده از آن را ببیند.شاهپرهایش آرام گرفته و انگشت های مینیاتوری او روی لوحی تخت، دنبال ردی می گردند.
رازی که یادبود زمان فاش کرد
«گورستان بیگناهان» بیش از هر کلمه دیگری تفکر برانگیز است. قبرستان قدیمی مرکز پاریس که تا سال ۱۷۸۰ دوام آورد باید ماجراهای عجیبی از سر گذرانده باشد. نقش برجسته ای که احتمالا سنگ یادبود یکی از قبرها بوده متعلق به گورستانی است که نام بی گناهان را یدک می کشید. قایق تراشیده شده بر مرم راین یادبود، روی موج های ریزی ایستاده است. آدمی زاده ای با بال های عقاب، نقش «زمان» را به عهده گرفته و ساعت شنی به دست روی گوی «گیتی» قد علم کرده. پیش رویش جوانی تنومند هست که بادبان را بالای سر برده و با ریسمانی به کمرگاه مرد «زمان» متصل شده. پشت سر، اما اسکلت «مرگ» با تبرِ معروف اش منتظر است.
سفارش هنر، حفاظت هنر
مردمک عسلی چشم هاش معصوم تر از آن به نظر می رسد که یک نظامی به حساب بیاید اما واقعیت همه آن چیزی نیست که چهره آرام و گُل انداخته «ویکتور ریکتی» در تابلو می گوید. ژوزف آوف، پرتره ساز معروف فلورانس، پرتره افسر سابق ارتش را به سفارش خودش در کتابخانه و همنشین با قلم و کتاب تصویر کرده. شاید برای آن که او چهره ادیب خود را بیشتر از نظامی گری می پسندیده. در انتهای سالن نخست، اما نقاشی ویرانه ای از «گراند گالری» هست که بیننده را برای حفاظت از آثار هنری وسوسه می کند. معلوم است اندیشه ساخت موزه بعد از انقلاب فرانسه آنقدر به تعویق افتاده بود که «اوبر روبر» نقاش و نقاش و جمعدار تابلوهای پادشاه را برای نقش کردن این تصویر به تکاپو واداشته است.
همت ناپلئون
ناپلئون، امپراتور فرانسه آن قدر به هنر باستان علاقه مند بود که آثار ماندگاری از یونان، روم و مصر را گرد هم بیاورد و امروز نامش در ابتدای سالن دوم مجموعه لوور در تهران درج شود. شاید اگر همت او نبود، امروز مجسمه نیم تنه «مارکوس اورلیوس» در ابتدای سالن آرام نگرفته بود و به بی تفاوتی «ابوالهول» عتیق مصر باستان خیره نشده بود.
چهره مارکوس اورلیوس سرشار از اعتماد به نفس و اشراف زادگی است. مو و ریش او با نظم روی سختی مرمر پیچ خورده و به خیال آدم می رسد که باید در نور آفتاب بدرخشد. بعدتر مجسمه «نشور» در جزیره ای جدا از دیوار فرو رفته و زیر نور ملایم سقف، برق می زند. مامور گمرک مصر باستان، چهره سالمندی دارد، با گونه های فرو افتاده و پلک هایی که ورم آورده اند. زانو زده و سه الهه را روی پاهایش گرفته است. چشم های نشور نشان می دهند که به اندازه مویی از اجرای قوانین کوتاه نمی آمده است!
قصه ویترین ها
ویترین ها ماجراهای خارق العاده ای برای بازگو کردن دارند. از سر خراج گزارِ «ماد» و سرداران کلاه به سر یافت شده در نینوای باستانی گرفته تا لوح جشن عروسی اسطوره های یونان که در آن یک بانوی میانسال عروس سر به زیر را همراهی می کند. دختر نازک دست اش را به مردی سپرده که گُرم بازو و سینه ای ستبر دارد.
در پسِ لوح جشن آغاز یک زندگی، اما ویترین هایی وجود دارد که کوزه های مرگ را کنار هم ردیف کرده است. کوزه هایی که در مصر باستان برای نگهداری اندام مختلف مردگان ساخته شده و در کنار تابوت قرار می گرفت تا برده ها برای ادامه حیات متوفی در جهان مردگان از آنها محافظت کنند. نوشته های حک شده بر شکم کوزه ها از خطوط موجدار و راست شروع شده و به پرنده، چشم و اشکال هندسی هم می رسد؛ چیزی شبیه به آنچه روی سنگ یادبود «پیای» در ویترین مقابل نقش شده و برای امروزی ها بیشتر حکمِ نقاشی دارد تا خط.
خودنمایی تزیین
تزیین های سالن سوم هنرهای قرون وسطایی هستند و در کنار آثار هنر اسلامی گرد هم آمده اند. دیوار خاکستری این فضا رنگ بردباری دارد و جلای لاجوردی جعبه ابزار متبرک در مقابلش به چشم می آید، آنجایی که مریم وفات کرده و حواریون و فرشتگان در زمین و آسمان همراه اش می شوند. مجسمه لعابدار دومینیک قدیس و تابلوی بشارت جبرئیل به مریم عذرا لعابِ دین را همراه خود دارند و عنصر مشترک «گل زنبق» در هر دو آنها حضور دارد. شاخه زنبقی که رگه های دین مسیحیت را در این آثار ماندگار کرده خبر از خدمت هنر به دین در قرون وسطی می دهد.
از میانه راه اما طبیعت گرایی هنرمندان جلوه می کند. نقاشی از شیرهای نری که «اوژن دلاکروا» با نرمی تمام بدن آنها را سایه زده در ادامه دیوارِ سالن سوم آویخته اند. کار کردن این نقاش در فضای باغ وحش او را برای آفریدن صحنه های طبیعی از رفتار شیرها یاری کرده است.
لوورژ زنده
موزه لوور با پا گذاشتنِ زمان در قرن بیست و یک شباهت بیشتری به شمایل امروزی اش یافت. تالارهای جدید کم کم متولد شدند و گستره کاخ افزون تر شد. امروز «در» همچنان بر همان پاشنه می چرخد و لوور از تکمیل آثار هنری غافل نمانده. حتی فضایی برای پذیرش آثار هنرمندان معاصر و برگزاری نمایشگاه در موزه در نظر گرفته شده است. سالن چهارم لوور در تهران با عنوان «لوور زنده» همان تاریخچه پیوستن آثار به لوور را رعایت کرده است. دیدنی های این سالن از آثاری با تکنیک «درای پوینت» آغاز می شود. به مجسمه مریم عذرا و عیسی مسیح با سبک گوتیک و لوح میترا؛
ایزد ایرانی در حال کشتن گاو نر می رسد. قدری دورتر تابلویی هست که هرم لوور را در عینِ وجود، نامرئی جلوه می دهد. هنر «ژی – آر» هنرمند خلاق خیابانی جایی به اوج رسیده که پرده های عظیم پلاستیکی همخوان با طرح بنای لوور را روی هرم نصب کرده طوری که از دور نمای اصلی کاخ بدون وجود آن هرم شیشه ای به چشم بیاید. این خطای دید باعث می شود تا هرم لوور از زاویه مقابل ناپدید شود. نقشی از آتشفشان «وزوو» ایتالیا آخرین روز دنیا را در انتهای مسیر بازدید آثار لوور به نمایش در آورده است. نمایشگاه عکس های عباس کیارستمی از موزه لوور بخش جانبی است که بازدیدکنندگان از آثار لوور را با سبک متفاوت فرم و محتوایی کم نظیر غافلگیر می کند.