معنی ضرب المثل “طمع از نجاست سگ هم نجس تر است” چیست؟
داستان ضرب المثل طمع از نجاست سگ هم نجس تر است
یکی بود یکی نبود . روزی پادشاهی وزیرش را صدا کرد و گفت : دلم می خواهد بدانم در دنیا چه چیزی از چیزهای دیگر بدتر و نجس تر است حتی از نجاست سگ هم نجس تر است . وزیر که برای پیدا کردن جواب یک هفته فرصت داشت ، لباس گران بها پوشید و بر اسب زیبا و گران قیمتی سوار شدتا برود و جواب پادشاه را پیدا کند دو ، سه روزی به اینجا و آنجاسر زد .
چوپانی را دید که برای گله ی گوسفندانش نی می زند .
با خود گفت : او چیزی بارش نیست اما بد نیست سوالم را از او بپرسم .
به او گفت : بگو ببینم نجس ترین چیزها چیست ؟
چوپان نگاهی به سگ انداخت بلافاصله وزیر گفت حرفی از نجاست سگ نزن . من خودم قبلاً گفتم اما شاه قبول نکرده چوپان گفت می دانم اما راستش خبری دارم که به شنیدنش می ارزد . من پشت این تپه ، گنجی پیدا کرده ام ، می ترسم اگر آن را خودم به بازار ببرم ، ماموران شاه خبر دار شوند و مرا دستگیر کنند . اما تو چون وزیری می توانی این کار را بکنی و بعد از فروش با من نصف کنی .
وزیر گفت : زود باش عجله کن ، به سر وقت گنج برویم چوپان گفت : اما شرکت در این کار یک شرط دارد . شرط من این است که سه بار با زبانت پشت سگ مرا لیس بزنی . وزیر گفت : چه شرط احمقانه ای ! ولی دوباره با خودش گفت : این کار را می کنم وقتی به گنج رسیدم . چوپان گفت : گنجی در کار نیست می خواستم عملاً جواب سوالت را پیدا کنی.
از آن به بعد راجع به آدم های طمع کار می گویند:(طمع از نجاست سگ هم نجس تر است)