سفر به باغ بومارزو
شادی همیشه بهترین احساس نیست. شادی همیشه هم نمیتواند شما را به اختراع و ابداع چیزهای جالب وارد کند. غم و اندوه نیز میتواند شما را به ابداع بهترینها هدایت کند. سفر به باغ بومارزو میتواند به خوبی این ادعا را به اثبات برساند.
سفر به باغ بومارزو
این کار امروزه بخش بزرگی از سفر به ایتالیا به شمار میرود. چراکه سفر به آن میتواند به شما فکرهای جالبی بدهد که بد نیست کمی بیشتر به آنها فکر کنید!
داستان باغ بومارزو
همه چیز از فوت همسر یک نجیبزاده شروع شد. فوت همسر یکی از بدترین غم و اندوههایی است که به زندگی انسان ممکن است وارد شود. آن نجیبزاده تصمیم گرفت برای تسکین درد باغی بنا کند. نام آن مرد نجیبزاده دوک پیر فرانچسکو اورسینی بود. باغچه مقدس یا باغ بومارزو بعد از مرگ بنیانگذارش در سال ۱۵۶۰ هنوز هم به زیبایی همان زمان بود.
عجیب اما زیبا
در این باغ که به نام باغ هیولا ترسناک هم از آن یاد میشود؛ مجسمههای بسیاری که گاهی ترسناک هستند یافت میشود. نکته جالب این است که کاملاً میتوان به این باور داشت که این مجسمهها در حالت عادی ساخته نشدهاند. زمانی که به این باغ وارد میشود؛ حتی اگر از داستان غمانگیز آگاه نباشید به راحتی میفهمید شادی پسزمینه این باغ نیست.
داستان تندیس فیل
یکی از زیباترین مجسمههایی که در باغ بوماروز به چشم میخورد تندیس فیلی است که قلعهای را بر دوش دارد و در خرطومش هم سرباز در حال مرگی را گرفته است. بعضیها بر این عقیده اند که این مجسمه به خوبی نشان دهندهی حملهی هانیبال به ایتالیا در سال ۲۱۸ قبل از میلاد مسیح است اما بعضی دیگر بر این عقیدهاند که این مجسمه در واقع نمادی از آل آزار در کتاب مکبث است، جایی که آل آزار تصمیم میگیرد تا فیل پادشاه را بکشد اما در عوض خودش به دست فیل کشته میشود.
بعد از مرگ پیر فرانچسکو در سال ۱۵۴۸، باغچهی مقدس تا مدتی به دست فراموشی سپرده شد و سرتاسر آن را گیاه و علفهای هرز پر کرد. اما داستان او در سراسر شهر پیچیده شد و دربارهی مجسمههای چوبی و سنگی هیولا شکلی که در باغ بومارزو وجود داشت هم داستانهایی ساخته شد و همین موضوع باعث شد تا روستاییان از این مکان فاصله بگیرند تا جایی که نام آن به «باغچهی هیولاها» تغییر پیدا کرد!
سفر به باغ بومارزو همانند سفر به دل آفریقا است. در آن جا هم همین احساس مبهم اندوه و زیبایی را خواهید داشت. در باغچه هیولا منتظرتان هستیم!