پیشینۀ کوشانیان در رویارویی آنان با ایرانیان – بخش دوم

    در منابع تاریخی هفتالیان را هونهای سفید نیز نامیده اند. هیاطله مردمانی ماجراجو، نیرومند و تازه نفس بوده و حضور آنان پیرامون رود جیحون و اشغال سرزمین باختر توسط آنان وحشتی عظیم در شرق به وجود آورده بود. ایرانیان نیز از تجاوزات و تاخت و تازهای آنان در اضطراب و هراس بودند. بهرام پنجم جهت حمله به آنها و برافکندن آنان در یک لشگرکشی چنین وانمود کرد که قصد دارد به سوی آذربایجان یعنی شمال غرب ایران اردوکشی کند و در شبی با شتابی وصف ناپذیر و سکه‌ای با نقش یکی از شاهان هپتالیحیرت آور به مقرّ هیاطله رسید و در یک بامداد طی نبردی سهمگین، فرمانده آنان که به روایتی خاقان آنان نامیده می شد، کشت و غنایم سرشاری از آنان به دست آورد و در تعقیب آنان، هیاطله را تا ناحیه جیحون دنبال کرد و از رود جیحون نیز گذشت و چنان ضربات مهلکی به آنان وارد کرد تا بهرام زنده بود، جرأت آمدن به سوی ایران را نداشتند. بهرام تاج خاقان هیاطله را که به غنیمت گرفته بود، به آتشکده شهر شیز معروف به آذرگشنسپ هدیه کرد. گفتنی است که شیز در تاریخ و جغرافیای تاریخی همان شهر گنزک است. آذربایجان قدیم دارای دو کرسی بود، گنزک و اردبیل که گنزک تخت سلیمان امروزی است (پیرنیا، حسن، ۱۳۱۳، ص ۱۹۹). تحقیقات تاریخی نشان داده است خطرات و مزاحمتهای اقوام سکایی بر عملکرد سلسله های ایرانی و غیرایرانی که در مناطق شرقی و شمال شرقی ایران از جمله پیرامون جادۀ ابریشم حکمروایی داشته اند، پیوسته تأثیرات منفی داشته است. مورخان تضعیف یونانیان یا به تعبیر درست تر سلوکیانی که در نواحی شرقی و شمال شرقی ایران حکومت می کرده اند را به وسیله همین اقوام ممکن دانسته و پیشتر نیز اشاره کردیم که اشکانیان از فنون و رموز پیکارگری سکاها بهره گرفته و تقلید کرده و در بیرون راندن سلوکیان از ایران به کار گرفته اند.این گونه به نظر می رسد که مورخان رومی بخش قابل توجهی از اطلاعات خود دربارۀ سکاها، هیاطله، کوشانیان و سایر اقوام از این دست را از منابع چینی و خنثی گرفته و در نیرومند بودن و شکست ناپذیری این اقوام دچار اشتباهاتی شده اند، در حالی که همین اقوام همان گونه که در صفحات پیشین اشاره کردیم، شکستهای بزرگی به ویژه از داریوش یکم هخامنشی، مهرداد دوم اشکانی، شاپور یکم ساسانی، بهرام پنجم و خسرو یکم ساسانی تحمل کرده اند و یونانیان و رومیان این اقوام را بیش از آنچه بوده اند ارزیابی کرده و اختلافات سران سلوکی در نواحی باختر از جمله ناسازگاریهای دیودوت (Diodotus) والی باختر در عصر سلوکیان و فشارهای بی وقفه اشکانیان از جمله ارشک و تیرداد برادر ارشک در نیمه اول قرن سوم پیش از میلاد دولت سلوکی را به طرف ضعف و زوال می برد. البته این اقوام ماجراجو و چپاول گر نیز از چنین فرصتهایی بهره گرفته و در تسخیر مناطق تحت سلطه ایرانیان و یونانیان از هرگونه تجاوز و فشار فروگذار نمی کردند. در صفحات بعد بیشتر به پیشینه این اقوام پرداخته از شکل گیری دولت کوشان یا امپراطوری کوشان پرده برخواهیم داشت. نگاه کنید به (گوتشمید، آلفردفن، ۱۳۵۶، تاریخ ایران و ممالک همجوار از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان، ترجمه میکاوس جهانداری، ص ۱۰۵ تا ۱۲۰).جادۀ ابریشم

    تعدد اقوام شرقی در عهد باستان مورخان یونانی و رومی را علیرغم بهره گیری از منابع و اطلاعات نویسندگان و جهانگردان چینی به اشتباه انداخته است و عملکرد این اقوام در عرصه حملات و تجاوزات آنها به سرزمینهای دیگر را زمینه و پایه ای مناسب جهت ایجاد تشکلهای نظامی و نهایتاً تأسیس حکومتهایی در برابر ایرانیان دانسته اند. هر چند مورخان اروپایی در طی دو قرن اخیر سخت به این موضوع پرداخته و آنان نیز از تاریخ چین و سرزمینهای مجاور آن بهره مند بوده اند، مع الوصف اختلاف نظر در ارزیابی آنها به وضوح به چشم می خورد. تیره ای از اقوام سکایی به نام «سکاراوک» (Sakarauka) تحت عنوان سکاهایی که در جنوب سغد و کرانۀ سیر دریا ساکن بودن در نیمۀ دوم قرن چهارم پیش از میلاد ده هزار سوار در نبرد گوگمل (Gaugamella) در اختیار داریوش سوم گذاشته اند تا با سپاهیان یونان به فرماندهی اسکندر مقدونی بجنگند. به گزارش سترابون (Strabon) یکی از این قبایل صحراگرد و چادرنشین اقوام طُخاری (تُخاری) و سکاهای سکاراوک از خاستگاه اصلی سکاها در آن سوی سیردریا بودند که از نظر جغرافیایی روبروی ناحیه سکایی نشین سُغد واقع است. این اقوام به سوی باختر یورش آورده و باختر را از دست یونانیان بیرون آوردند. جابجایی این اقوام به سیاست حکومت چین کهن بستگی مستقیم داشته است (گوتشمید، ۱۳۵۶، ص ۱۰۴).

اطلاعات مورخان از نحوۀ زوال یونانیانی که به طور پراکنده در آن سرزمینهای دوردست به سر می بردند از خلال گزارشی گرفته شده است که یکی از مأموران حکومت چین باستان طی سفری به باختر در سال ۱۲۸ پیش از میلاد تهیه کرده است. به این گزارش اخباری به عنوان مکمل نیز به مرور زمان افزوده شده است. به موجب این اخبار و گزارشات اقوام یوئه چی بنیانگذار حکومت کوشانیان بودند. یکی از این اقوام قبیله چادرنشینی بود که با مردم تبّت خویشاوندی داشت.فلمروی قوم هیونگ - نو این مردم پیشتردر ناحیه ای بین تون – هوانگ (Tun – Huang) و کی – لین – شان (Ki – Lien Shan) می زیسته اند و همانند همۀ قبایل همسایه خود در سال ۱۷۷ پیش از میلاد به زیر فرمان قوم هیونگ – نو (Hiung – Nu) درآمدند. قوم هیونگ – نو ترک نژاد بوده اند. نبرد دوباره ای میان این اقوام درگرفت که زمان آن را بین سالهای ۱۶۷ و ۱۶۱ پیش از میلاد نوشته اند. لانگ – شانگ یا لان – شانگ (Lan – Sang) فرمانده بزرگ قوم هیونگ – نو خان بزرگ یوئه – چیها را به نام تسانگ – لون (Tsang – Lung) شکست داد و او را کشته و از کاسۀ سر او برای خود جام ساخت. این گزارش از سوی هان (Han) های نخستین به دست مورخان رسیده است. قبیله خان فاتح مردمان شکست خوردۀ یوئه – چی را به حال خود گذاشت. یوئه – چیها به سوی مغرب مهاجرت کردند و تنها شمار اندکی از آنان از مهاجرت خودداری کرد. مردمان مهاجر در کوهستانهای نان – شان (Nan – San) در فاصله ۲۳۰ کیلومتری ختن (Khotan) رحل اقامت افکند و به نام یوئه – چی در آنجا ساکن گردید. بقیه یوئه – چیها به ناحیۀ دیگری به سوی شمال رفتند که اوزونها (Uzunen) از آنها نام برده و در گزارشاتشان به آنها پرداخته اند.

    کون مو (Kun – mu) شاه اوزونها آن شاخه از یوئه – چیها را ناگزیر ساخت تا به طرف مغرب کوچ کنند. همین مردم بودند که از منطقه وان بزرگ و احتمالاً از نظر مورخان امروزی که به تبع مورخان چینی آن را فرغانه نیز نامیده اند، دور شده و خیمه های خود را در شمال رودخانه وای (Wei) که همان آمودریای کنونی است، برپا کردند.آمودریا یوئه – چیهای اصلی که به یوئه – چیهای کبیر معروفند به سرزمین سُغد نیز تجاوز کرده و در وطن جدیدی مستقر شدند. در یک ارزیابی کلی و نهایی می توان گفت که قبایل وان بزرگ افرغانه و تا – هیا (باختر) و آن – سی (پارت) از اقوام استقرار یافته و کشاورز محسوب می شدند. مردمان این سرزمین دارای اسبهای چالاک و اصیل بوده اند که در اساطیر آنها همۀ این اسبان از یک اسب مقدسی که از آسمان و از سوی خدایان به آنان ارزانی شده بود، به وجود آمده اند. گویند از بدن این اسب به جای عرق، خون می چکید و چینیها برای به دست آوردن چنین اسبی دو نوبت در دو سال از ۱۰۴ تا ۱۰۳ و ۱۰۲ تا ۹۸ پیش از میلاد با وان بزرگ جنگیده اند. به استناد گزارشات جهانگردان چینی و یونانی و دیگر سفرنامه ها و نیز از آثار جغرافیادانان باستان، تاکستانهای این ناحیه شهرتی عظیم داشت. آذوقه اسبان این مردم مخلوطی از یونجه و انگور بود و این کار بعدها در چین نیز متداول گردید (گوتشمید، ۱۳۵۶، ص ۱۱۱). یونانیان به روایتی در آن سامان از جمله در فرغانه و پیرامون جاده ابریشم تاکستانهای بزرگ به وجود آوردند. این مردم از جنگ بیمی نداشتند و شکار سرگرمی اصلی آنان به شمار می آمد. باردزانس (Bardezanes) از مقام آزاد زنان در نزد کوشانیان سخن گفته است.

هر چند زنان فرمان برداران مردان بوده اند، ولی از سکاها و ماساژتها که تیره ای از اقوام سکایی بودند، زنان نیز به فرمانروایی و فرماندهی می رسیدند، کما اینکه تومی ریس (Thomyris) فرمانده ماساژت بود به هنگامی که کوروش دوم بنیانگذار سلسله هخامنشی با آنان وارد مصاف شد، هرودت پرده از شیوۀ زندگی و نظام اجتماعی و به ویژه منزلت و نظام خانوادۀ در میان آنان پرده برداشته است که به گوشه ای از آن اشاره می کنیم :

هردوت بر این باور است که این مردم همه همسر اختیار می کردند، چه مردان و چه زنان به سخن دیگر هر مردی با زنی ازدواج می کرد، ولی این زن متعلق به همۀ مردان قبیله بود و هر مردی به آن زن علاقمند می شد، الزاماً این زن در اختیار او قرار می گرفت (Herodot, 1961, Historien, BuchI. 216, S. 154). همۀ تیره های این قوم عادات و آدابی همانند بوده اند. در مواردی و در راستای احترام گذاشتن به زنان آمده است که مردان به دیدگاهها و خواست زنان احترام می گذاشته اند و با آنان در موارد مهم به رایزنی می پرداخته اند. زنان و مردان در انجام وظایف زندگی به طور مشترک انجام وظیفه می کردند. آنان از راز ابریشم و استفاده از رنگها در زمانهای قدیم آگاهی نداشتند و این امور را از چینیان فرا گرفتند، فلزات را در ساختن زین و لگام اسب مورد استفاده قرار می دادند. از چین طلا و نقره تهیه می کردند و در این مورد از پارتیان عقب تر بودند. اجتماع آنان به خاطر تولید مثل انبوه انسانها بسیار پرجمعیت بود و گاه شمار آنان به روایت بطلمیوس جغرافیادان بزرگ یونان به چندین صدهزار نفر در یک یا چند قبیله پیوسته بهم می رسید. حملات آنها به دشمنان به صورت امواج انسانی بوده و همه در صدد داشتن اسبان تیزرو، چالاک و هوشیار بوده اند.


منابع نوشته:
کتاب تاریخ ایران در دوره ساسانیان، اثر دکتر اردشیر خدادادیان
وبسایت تاریخ ما، اِنی کاظمی

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها