کار در یونان باستان
تمدن قوم آخایایی، یعنی تمدن یونانیان ((عصر پهلوانی))، از تمدن پیش از خود، یعنی تمدن موکنایی، نازلتر و از تمدن پس از خود، یعنی تمدن قوم دوری، والاتر بود. قوم آخایایی در بادی امر، از لحاظ جسمانی گیراست: مردان بلند و پرقوتند، و زنان به معنی دقیق کلمه دوست داشتنی و فریبنده. این قوم، مانند رومیان هزاره بعد، فرهنگ را چون فسادی زنانه به تحقیر مینگرند، کتابت را با بیزاری به کار میگیرند، و ادبیاتی که میشناسند منحصر به سرودهای جنگی و ترانههای نامکتوب خنیاگران است. اگر سخن هومر را باور داریم.
باید بپذیریم که قوم آخایایی، به مدد زئوس، مصداق آرمان یک شاعر امریکایی بود. این شاعر گفته است که، اگر او خدا بود، همه مردان را نیرومند میساخت و همه زنان را زیبا میآفرید و آنگاه خود مرد میشد. یونان در عصر هومری اجتماع رویایی زیبارویان است. مردان، با موی بلند و ریش دلاورانه خود، خوش منظرند. بزرگترین هدیهای که مرد آن روزگار میتواند به دوستش پیشکش کند، این است که موی خود را ببرد و روی توده هیزمی که جسد دوستش را میسوزاند قرار دهد. برهنگی هنوز متداول نشده است: هر دو جنس پیکر خود را با جامهای مستطیل شکل، که روی شانه تا میخورد و با گیرهای بسته میشود، میپوشانند. این جامه تقریبا به زانو میرسد، ممکن است زنان نقاب یا کمربندی هم به کار برند و مردان لنگی بر کمر ببندند که، به تناسب شان ایشان، به صورت زیرشلواری یا شلوار معمولی در میآید. فرخندگان یونانی رداهای مجلل را خوش دارند رداهایی از آن گونه که پریاموس، به نام فدیه پسرش، با خضوع و خشوع نزد اخیلس میآورد. مردان برهنه ساقند، و زنان برهنه بازو; و هر دو جنس در بیرون خانه کفش سرپایی به پا میکنند. ولی معمولا در خانه پای پوشی ندارند. هم مردان و هم زنان خود را به جواهر میآرایند. زنان و برخی از مردان، چون پاریس، ((روغن آمیخته به عطر گل سرخ)) بر پیکرهای خود میمالند.
این مردان و زنان چگونه زیست میکنند هومر آنان را به ما چنین نشان میدهد: زمین را میکارند; خاک تیره تازه برگشته را با لذت بو میکشند; با غرور کرتهایی را که به خط مستقیم شخم زدهاند از نظر میگذرانند; گندم را باد افشان میکنند; کشتزارها را آب میدهند; و برای جلوگیری از طغیانهای زمستانی، لبه رودها را بالا میآورند. هومر نومیدی کشاورزان را هم، که سیلاب محصول ماهها رنج آنان را میشوید، به ما مینماید: ((سیلاب پر توان …، در مسیر تند خود، بندها را در هم میشکند، و نه ردیف دراز خاکریزها مانعش میشوند و نه دیوارهای باغستانهای پرمیوه در برابر یورش ناگهانی آن ایستادگی میورزند.)) کشتکاری دشوار است. زیرا بیشتر زمینها یا کوهند یا مرداب یا تپه بیشهزار، و جانوران وحشی به دهکدهها میتازند. از این رو، شکار کاری است ضروری، و هنوز به صورت ورزشی تفریحی در نیامده است. توانگران، دامپروران بزرگند و گاو و گوسفند و خوک و بز و اسب به بار میآورند، چنانکه مردی به نام اریختونیوس دارای سه هزار مادیان تخمی و کرههای بسیار است. تهیدستان ماهی و حبوبات و گاهی سبزی میخورند. جنگجویان و مالداران به گوشت کباب شده مایلند و چاشت را با گوشت و شراب آغاز میکنند. اودوسئوس و
خوک چرانش، برای دهان گیره، خوک کوچک بریانی فرو میبرند و، برای ناهار، ثلثی از گرازی پنجساله. به جای شکر، انگبین دارند و به جای کره، پیه و به جای نان، چونههایی از حبوبات که، روی صفحهای آهنین یا سنگی داغ، به صورت ورقهای پهن و نازک در میآورند و میپزند. بر خلاف آتنیان، به هنگام خوردن نمیلمند، بلکه روی صندلی مینشینند. صندلیهای آنان دور میزی چیده نشده است، بلکه کنار دیوار قرار دارند و بین آنها میزهای کوچکی نهاده شده است. چنگال و قاشق و دستمال سفره در میان نیست، و کارد هم منحصر به همان است که مهمان و میزبان همواره همراه خود دارند. غذا را با دست میخورند، و همه، حتی تنگدستان و کودکان، شراب رقیق مینوشند.
زمین به خانواده یا طایفه متعلق است، نه به فرد. پدر زمین را در اختیار دارد، اما نمیتواند آن را به فروش رساند. در منظومه ((ایلیاد)) از زمینهایی پهناور به نام ((تمنوس)) یا اراضی رعایای سلطان نام میرود. این زمینها در واقع از آن همه جامعه است، و هر کس میتواند رمه خود را در مراتع بچراند. به تصریح منظومه ((اودیسه)) (اودوسیا)، اراضی عمومی دیر نمیپایند: اغنیا و اقویا آنها را میخرند و تصرف میکنند; در نتیجه، یونان قدیم، درست مانند انگلیس جدید، فاقد هر گونه اراضی عمومی میشود.
زمین، گذشته از خوراک، فلز هم به دست میدهد. اما مردم آخایایی از استخراج معادن غفلت میورزند و خرسندند که مس و قلع ونقره و طلا و نیز آهن را، که برای آنان فلز تجملی تازهای است، از خارج وارد کنند.
در مسابقاتی که به افتخار پاتروکلوس برپا میشود، جایزه برنده تودهای از آهن است. هومر از زبان اخیلس میگوید که آهن برای ساختن بسیاری از وسایل کشاورزی به کار میرود، اما سخنی درباره ساختن سلاح آهنین نمیراند، و این نکته میرساند که در آن زمان سلاحها را از مفرغ میساختهاند. در منظومه ((اودیسه)) شرح آب دادن آهن آمده است، اما محتملا این حماسه جدیدتر از ((ایلیاد)) است.
آهنگر در پای کوره، و سفالگر کنار چرخ کوزه گری خود کار میکند. ولی سایر پیشهوران عصر هومری زین سازان، بنایان، نجاران، قفسه سازان در خانه کسی که آنان را فراخوانده است به کار میپردازند. این مردم برای فروش و سود تجارتی دست به تولید نمیزنند. ساعات دراز سرگرم کار میشوند، از سر فراغت کار میکنند و از نیش و انگیزه رقابت علنی مصونند. هر خانواده بیشتر نیازمندیهای خویش را خود برمیآورد. همه اعضای آن، حتی بزرگ خانه، در کار شریکند. امیر محل، مثلا اودوسئوس، هم برای خود چکمه و زین، و برای خانه خود تخت و صندلی میسازد. همگان، برخلاف یونانیان اعصار بعد، به مهارت یدی خویش میبالند. پنلوپه (پنلوپیا)، آندروماخه، و هلنه، همانند زنان خدمتکار خود، سرگرم ریسندگی و بافندگی و قلابدوزی و کارهای خانگی هستند. هلنه، وقتی که سوزنکاری خود را به تلماخوس نشان میدهد، دوست داشتنیتر جلوه میکند تا هنگامی که با ملاحت بر باروی تروا میخرامد.
پیشهوران مردمی آزادند و، برخلاف همتایان خود در اعصار بعد، برده شمرده نمیشوند. سلطان، به وقت اضطرار، کشاورزان را به کار میخواند، اما از وجود سرفهای مقید به زمین خبری
به ما نرسیده است. بردگان معدودی وجود دارند، ولی آنان نیز در وضعی پست به سر نمیبرند. بیشتر آنان در خانهها کار میکنند و همپایه خدمتگزاران خانگی کنونی ما هستند، با این تفاوت که خدمت آنان تا پایان عمر ادامه دارد. بردگان مورد خرید و فروش قرار میگیرند، گاه به گاه از خداوندان خود آزار میبینند، ولی معمولا جزو خانواده خداوندان به شمار میروند و در بیماری و ملال و پیری از حمایت محروم نمیمانند. ممکن است رابطه انسانی محبت نیز بین آنان و آقا یا بانویشان برقرار شود. هنگامی که کنیزان ناوسیکائا البسه خانواده او را در رود میشویند، ناوسیکائا آنان را یاری میکند، با آنان به توپ بازی میپردازد، و بر روی هم، کنیزان را چون همنشینان خود، مورد ملاطفت قرار میدهد. اگر زنی برده از آقای خود پسری آورد، پسر معمولا در شمار آزادان است. با اینهمه، در تاخت و تازها یا تهاجمات دریایی میتوان هر کسی را گرفت و برده کرد، و این تلخترین وجه زندگی قوم آخایایی است.
جامعه عصر هومر جامعهای روستایی است. دهکدهای چند است که روی تپهای در سایه ارگی گرد آمدهاند. ارتباطات جامعه به وسیله پیک یا منادی صورت میگیرد. از این گذشته، روی قلهها آتش میافروزند و به وسیله شعله آن، نواحی دور از یکدیگر را مرتبط میکنند. رفت و آمد در خشکی، به سبب کوهها و مردابهایی که راه و پل ندارند، دشوار و خطرناک است. درودگران گاریهایی با چرخهای چوبین پرهدار میسازند. با وجود این، مردم بیشتر کالاها را بر پشت استران یا بردگان حمل میکنند. داد و ستد دریایی، علی رغم دزدان دریایی و طوفانها، سهلتر است. لنگرگاههای طبیعی بسیار است، و کشتیرانان فقط در سفر چهار روزه و مهلک بین کرت و مصر، از رویت خشکی محروم میشوند. معمولا کشتیها شبانگاه بر شن مینشینند، و سرنشینان آنها، دور از تلاطم، بر خاک ایمن میآرامند. در این عصر، هنوز فنیقیان در بازرگانی و ناوبری بر یونانیان چیرگی میورزند، و یونانیان این نقیصه را با تحقیر و ترجیح دریازنی تلافی میکنند.
یونانیان عصر هومر پول نمیشناسند. شمشهای آهن و مفرغ وسیلههای مبادله است، و گاو نر و گاو ماده میزان ارزش به شمار میروند. یک شمش بیست و شش کیلوگرمی ((تالانتون)) (به معنی وزن) نام دارد.
معاملات پایاپای هنوز رایج است. ثروت را با قطعات فلز یا کاغذ، که ارزش آنها هر لحظه موافق دگرگونی ((الاهیات)) اقتصادی بشر در معرض تغییر است، حساب نمیکنند، بلکه، از روی واقعبینی، با کالاها مخصوصا چارپایان میسنجند. آثار هومر، مانند عالم واقع، هم نمایشگر فرادستان و هم نمودار فرودستان است. جامعه بشری به مثابه ارابهای پرتکان است که در راهی ناهموار سیر میکند. از این رو، هر چه در ساختن ارابه دقت مبذول شود، باز برخی از اشیای گوناگونی که در آن نهاده شدهاند، ناگزیر به زیر میروند و برخی روی آنها قرار میگیرند کوزه گر همه ظرفها را از یک خاک و با استحکام و شکنندگی یکسانی نمیسازد. در کتاب دوم ((ایلیاد))، از جمله هنگامی که ترسیتس خطیب وار به آگاممنون میتازد، یکی از نخستین جلوههای اختلاف طبقاتی را، که از عوامل پایدار تاریخ است، در مییابیم.