اهرام مصر و اکتشافات مسلمین
آیا میدانید ابتدا مسلمانان به اکتشافات اهرام مصر و رمز و رازهای آن دست زدند؟ شاید دردناک ترین درد امروز سخن اعتبار بخشیدن به غرب برای شناخت اهرام است که به آنها نسبت دادیم ، به طوری که کسانی فکر می کنند مسلمانان در دوره نوزایی خود نابینا بوده اند یا قادر به دانستن اهرام و اسرار آن نبودند و هیچ خدمتی برای اکتشافات آن نکردند !!
حقیقت این است اعراب و مسلمانان اولیه درباره ی اهرام مطالب می نوشتند و آن را به وفور از زوایای مختلف توصیف می کردند و دست به کشف رمزهای آن کردند و در این باره اخبار و شعرهایی را هم سرودند.
شاید خیلی از مسلمانان ندانند ولی بسیاری از جغرافی دانان و دانشمندان و حتی خلفای اسلامی شروع به تحقیق و اکتشاف درباره ی اهرام مصر کردند که در اینجا به برخی از آنان اشاره میکنم.
تحقیق جغرافی نگاران و دانشمندان مسلمان (از سده سوم تا هفتم) درباره شگفتیهای اهرام مصر
یکی از علاقهمندیهای جغرافینویسان و دانشمندان مسلمان بهویژه در سدههای سوم تا هفتم، ذکر عجایب و شگفتیهای جهان مانند سازههایی چون #اهرام_مصر، مجسمه #ابوالهول بوده که در آثار مختلف آنها انعکاس یافته است،اهرام مصر سازههای عظیم مخروطی شکلی است که علاوه بر حدس و گمانها و قصهپردازیهای عامیانه، نظر بسیاری از پژوهشگران و باستانشناسان را هم به خود جلب کرده و فرضیههای متنوعی درباره آنها پدید آمده است. شایعترین نظریه این است که اهرام مکانهایی مخصوص برای دفن چند تن از فراعنه بودهاست.
بیشترین حجم دادهها درباره اهرام و محوطه پیرامون آن در متون جغرافیایی مسلمین مندرج است و علاوه بر توصیف ظاهری سازهها، اطلاعات بسیاری هم درباره باورها و عقاید رایج درباره آنها در این آثار ثبت شدهاست که عمدتا خصلتی مردمشناسانه دارند و از ذهنیات و سیاق فرهنگی و اجتماعی آنها حکایت دارد. از سده سوم تا پنجم اطلاعات منابع مختصر است که به تدریج از سده پنجم هجری با تفصیل بیشتر و با تمرکز بر جزییات نگاشته شدهاست.
بررسی آرا و آثار دانشمندان مسلمان
ابنخردادبه (د. ۲۸۰ﻫ)
در وصف محوطه اهرام، نخست با بهکار بردن لفظ «هَرَمان» و ضمایر تثنیه شمار آنها را دو هرم دانسته و از اندازههای برابر آنها (۴۰۰ در ۴۰۰ ذراع ملکی) سخن گفته که ارتفاع یکی از آن دو اندکی بلندتر بودهاست، ابنخردادبه سپس از اطلاعاتی منقور بر دیوارههای داخلی اهرام به خط #مسند یاد کرده که به تعبیر وی شامل رازهای سحر و طلسمات و نجوم و برخی نسخههای طب جادویی بودهاست، ابن خردادبه در ادامه وصف اهرام به کتیبهای تحدیگرایانه اشاره کرده که جملاتی درباره استحکام اهرام و عجز آیندگان از تخریب آنها بر آن منقوش بودهاست؛ با این مضمون که «من این دو هرم را بنا کردم، از این پس هر کس که در سلطنت خود مدعی قدرتی است اگر توانست این دو را خراب کند، که تخریب بسی آسانتر از ساختن است و خراج همه دنیا برای خراب کردن این دو کفایت نمیکند!!
ابنخردادبه از ده هرم کوچکتر هم در اطراف دو هرم اصلی یاد کردهاست و در ادامه روایتی مفصل را به نقل از اسماعیل بن یزید مهلبی از نزدیکان احمد بنطولون درباره کاوش آنها در یکی از این اهرام کوچک، با ذکر جزئیات مشاهَدات وی آورده است. این قسمت از روایت ابنخردادبه از آن جهت که شامل گزارشی از شاهدی عینی درباره #کاوش درمحوطه اهرام در دوره حکومت #احمد_بن_طولون (۲۵۴ -۲۷۰ﻫ) است، ارزشمند است و شامل تلقیهای فرهنگیای است که دستکم در آثار دیگر جغرافینگاران تکرار نشدهاست .
بنابر گزارش ابنخردادبه، اسماعیل بن یزید، کاتبِ لؤلؤ، غلام ابن طولون، به همراه یکی از کاتبان ابنطولون و کارگرانی شروع به اکتشاف هرم کرد که در ردیف سوم سنگها، شکافهایی یافتند که به صحنی فراختر به ابعاد چهل در چهل ذراع راه داشت. در این صحن چهار غرفه در جهات چهارگانه (شرقی، غربی و جنوبی و سمت قبله) بوده که هر کدام با درهایی سنگی بسته بودهاست. راوی در ادامه میگوید ما در شرقی را گشودیم و در آن کوزهای یافتیم که دری به شکل #خوک داشت و در غرفههای جنوبی و غربی هم کوزههایی بود، البته با سرهایی با اشکال متفاوت. در این صحن ۳۶۰ تصویر انسانی وجود داشت. سپس در غرفهای را که به سمت قبله بود، باز کردیم، در آنجا بر خلاف سه غرفه دیگر، سنگهایی سیاهرنگ و مطبق و سرباندود بود که برای گشودنش ناچار سرب را با آتش ذوب کرده، توانستیم به فضای زیرین دست یابیم؛ در آنجا پیری مرده یافتیم که جامههایی بر تنش و زیر سرش لوحی از سفال سفید بود و از آن آتش که ما افروختیم اندکی مخدوش شده بود.
روی آن لوح سفید اشکالی زرین بود؛ یکی به شکل مردی که ماری در دست داشت، دیگری تصویر مردی سوار بر الاغ که عصایی در دست داشت؛ در سوی دیگر لوح، تصویر شترسواری بود که در دستش چوبدستی داشت.
کوزهها و لوح را نزد احمد بن طولون بردیم. ابنطولون صنعتگری را فراخواند و تصاویر الواح را به هم پیوست و در کنار هم قرار داد. همگی متفقالقول بودیم که این تصاویر پیامبران است! سرانجام ابنطولون هر کوزه را به یکی از ما کاوشگران بخشید. به گفته راوی در کوزه او تکهای پوست گاو نر آغشته به لکههای خون بوده که معنای آن را نفهمیده است و روایت با تعبیر «و الله اعلم» به پایان میرسد..
در دادههای ابنخردادبه علاوه بر وصف دقیق و اطلاعاتی درباره کاوش در زمان طولونیان، تفاسیر نمادشناسانه هم از منظر راوی دیده میشود که جالب توجه است: از این که تصاویر الواح را با پیامبران مطابقت دادهاند، چنین استنباط میشود که داستان موسی و عصای سحرآمیزش که به اژدهایی تبدیل شد در میان مسلمانان هم احتمالا نزدیکترین تصویر ذهنی از موسی(علیه السلام) بودهاست.
ابن رسته و ابن فقیه:
ابن رسته و البلدان ابن فقیه آکنده از قصههای عامیانه، افسانهها، حکایات اغراق آمیز و افواهیات رایج معاصر اوست و درباره اهرام با این که تعبیر الهَرَمین را بهکار برده، اما در توضیح از سه هرم همان اندازه یاد کردهاست. افزون بر این مطالب، ابنفقیه از یافتن مجسمه ماری طلایی هم سخن گفته که یک بیت شعر (انّی و ربُّ البُدن و القِلاص/ عمِلتُها من خالص الرّصاص) بر روی آن منقوش بودهاست. به نظر میرسد با توجه به این بیت که حاوی برخی تصورات متأخرتر عربی از مباحث نجومی است.
مقدسی:
جغرافینویس و سیاح سده چهارم از اهرام به عنوان یکی از شگفتیهای جهان یاد کرده ،به نوشته او دیوارههای درونی اهرام با کتیبههایی به خط یونانی نگاشته شده و درون اهرام راهروهایی هست که از پایین به بالای بنا راه دارد. مقدسی از هرمهایی کوچکتر هم در اطراف اهرام اصلی یاد کرده و نتیجه گرفته که این اهرام احتمالا هر یک قبر یکی از ملوک مصر بودهاست. همچنین از بتی هم در نزدیکی اهرام یاد کرده که عوام معتقد بودهاند با شیطان همکلام شده و روح شیطانی در آن حلول کرده، از این رو بینی و لبهای او را شکستهاند و از نزدیک شدن به آن پرهیز میکنند. با اینکه او از نام این تمثال یاد نکرده اما بر اساس قراین پیداست که منظور وی مجسمه #ابوالهول در نزدیکی اهرام بودهاست،تفسیر وی از ابوالهول نخستین تفسیر از این مجسمه در متون جغرافیایی است که با ذهنیتهای کهن درباره ارتباط تماثیل با جهان ماوراءالطبیعه و بهویژه شرور مطابقت دارد.
نویسنده ی مجهول (۳۷۲ هـ) :
در کتاب حدود العالم من المشرق الی المغرب در سده چهارم که به زبان فارسی نوشته شده و نویسنده ی آن مجهول مانده به ابعاد اهرام و استحکام مصالح سازنده آن و غرفههای تنگ درون اهرام اشاره شدهاست. نویسنده بر این باور بوده که اهرام به احتمال زیاد به دست هرمس و قبل از طوفان نوح ساخته شدهاست. در این کتاب هم به اطلاعات کتیبههای درون اهرام شامل علوم طب، نجوم و هندسه و فلسفه اشاره شده است.
مسعودی :
به نوشته مسعودی دانشور سده چهارم که آثاری در تاریخ و جغرافیا دارد، اهرام بناهایی عجیب و مرتفع اند که بر آنها اقسام نوشتهها به خطوط اقوام سلف و ممالک منقرض شده هست که معلوم نیست به چه خطی است و معنی آن چیست، و بر دیوارهها نقوشی ترسیم شده که شامل علوم و جادو و اسرار طبیعت است، دو هرم بزرگ که در سمت غربی فسطاط مصر است از عجایب بناهای جهان است و هریک چهارصد ذراع طول دارد و با سنگهای بزرگ و به ترتیب بادهای چهارگانه ساختهاند که هر رکنی مقابل بادی است. باد جنوب بیشتر از همه در آن اثر دارد که رکن مقابل خود را میفرساید. یکی از این دو هرم قبر اغثادیمون و دیگری قبر هرمس است که میان آنها نزدیک هزار سال فاصله بودهاست…
ابوعبید بکری آندلسی ( ۴۷۸ﻫ) :
در سده پنجم جغرافیدان آندلسی ابوعبید بکری با تفصیل بیشتری به موضوع پرداخته و علاوه بر اهرام درباره مجسمه ابوالهول در نزدیک اهرام هم سخن گفته است. تفسیر او از مجسمه ابوالهول (بلهویه به نوشته او) تفسیری بدیع است که در دیگر آثار دیده نمیشود: به نوشته او از پادشاهان مصر قبل از طوفان نوح، سورید بن سلهوق بود که وقتی خبر طوفان عظیم در آینده را شنید، ساختن اهرام و طلسمخانهها (برابی، جمع بربا) را برای محافظت از اجساد و علوم و آثار و میراث مصری آغاز کرد و سورید آیینهای جهاننما داشت که در آن همه اتفاقات مهم و اقلیمهای مختلف را میدید و بیشترین اهتمام سورید، دفع مضار و بلایا از طریق طلسمات بود. از جمله طلسمات ساخته او، بتی به شکل زنی نشستهاست و…
شریف ادریسی حازمی ،اسکندری :
جغرافینویسان سده ششم ازجمله ادریسی در نزهه المشتاق فی اختراق الافاق ، حازمی و اسکندرى به اختصار تمام به دادههایی درباره ابعاد ۴۰۰ ذراعی اهرام اشاره کردهاند و از تفاسیر مفصل پیشینیان در این آثار، دیده نمیشود.
مأمون خلیفه عباسی (۱۹۸-۲۱۸ﻫ) نخستین کاوش در هرم بزرگ در تاریخ:
مامون پس از ورود به مصر دستور داد درون اهرام را بکاوند تا ببینند چه چیزی در آن هاست، و این نخستین کاوشهایی بود که در دوره اسلامی درون این آثار انجام شد. نتیجه این بود که از طریق نقبهایی به دالانهایی راه یافتند که تمثالهای ترسناکی از جواهر نفیس با تاجهای فاخر بر سر مجسمهها یافتند که بر آنها متون و تصاویر طلسمی حک شده بود.
به گزارش الاستبصار درون هر بت وسیلهای مثل بوق تعبیه شده بود که با عبور هوا صداهایی تولید میکرد. در بدنه اهرام هم منافذ بسیار باریکی بود که با عبور هوا صداهای عجیبی از آنها به گوش میرسید و به تعبیر نویسنده، این صداهای مخوف حتی میتوانست آدمی را تا پای مرگ و جنون بکشاند، در زمان مأمون به همین یافتهها بسنده شد و دیگر پیش نرفتند، و ورودی امروز گردشگران از همین ورودی است که به مدخل مامون مشهور گشته است.
یاقوت حموی :
در سده هفتم مهمترین و جامعترین اثر جغرافیایی معجمالبلدان یاقوت حموی است که چونان دانشنامهای به تفصیل اطلاعات منابع پیشین را گرد آوردهاست، به نوشته یاقوت اهرام زیادی هست اما دوتا از آنها مشهورترند ، و در مورد هرم نوشته: «براساس آنچه از احوال نجوم پیداست آفتی و بلایی از آسمان خواهد آمد و از زمین بیرون خواهد آمد آبی فسادانگیز در زمین برای حیوانات و گیاهان؛ وقتی یقین حاصل شد به پادشاهمان سورید بن سلهوق گفتیم: … قبری برای خودت و خاندانت بساز، او برای خودش هرم شرقی را ساخت و برای برادرش هوجیب هرم غربی را و برای پسرهوجیب، هرم المؤزر را بنا کرد… در بر دیوارهای اهرام عبارات پیچیدهای درباره علم نجوم و علل آن و هندسه و طب و… نوشته شد… مردم باور داشتند این آفت و بلا در زمانی معین نازل میشود پس از طوفان، بلای دیگری که آتشی عالمگیر است، نازل خواهد شد.بندهای آسمان پاره میشود و بر زمین سقوط میکند. پادشاه پرسید زمان انحلال فلک کی است؟ گفتند: روز دوم از بدو حرکت فلک».
به نوشته یاقوت به نقل از قضاعی وقتی سورید مرد، در هرم شرقی دفن شد و این اهرام درهایی در زیر زمین داشتند که طول هر کدام صد و پنجاه ذراع بود و در این اهرام طلا و سنگ زمرد فراوان یافت میشدهاست، در این زمان مردم به رجعت باور داشتند، از این رو اموال مردگان و ابزار کار صنعتگران را کنار آنها دفن میکردند».
پردازش نهایی داده ها:
چنانکه از دادههای متون پیداست بسیاری از جغرافینگاران توضیحات درباره اهرام و ابوالهول را از گزارههایی واقعنگرانه مانند ابعاد و اندازهها و وصف ظاهری سازهها آغاز کرده و در ادامه تلقیهای عوام و ذهنیات متداول عصر را هم توضیح دادهاند. در برخی از متون رگههایی از واقعنگری و تفسیر عینی بیشتر به چشم میخورد و در توضیح و تفسیر اهرام و مجسمه ابوالهول رویکردهایی که امروزه برای مثال در میان باستانشناسان دیده میشود، قابل پیگیری است،
برخی جغرافی نگاران مانند ابنخردادبه، یاقوت حموی اصل تفسیر خود از بنای اهرام را به آرامگاه بودن این سازهها و نیز محافظت از آنها در حادثه طوفان محتوم استوار کردهاند.از این زاویه این ذهنیت وجود داشته که ملوک مصری در عهد باستان در پی نشان دادن قدرت و عظمت خود بودند و اهرام و ابوالهول دو نمونه از نمادهای این اقتدار و شکوه بودند که برای محافظت از اجساد این ملوک ساخته شدهاند. این بخش از تفاسیر جغرافینویسان با منطق علی و معلولی و تبیین عینی مطابقت دارد.
کلام آخر
پردازش نهایی داده ها:
همانا ابن وحشیه ی نبطی متوفای قرن سوم هجری (۱۱۰۰سال پیش) کتاب مهمی تالیف کرد به نام “شوق المستهام فی معرفه رموز الاقلام” که حدود نیمی از خط هیروگلیف را رمزگشایی کرد به عربی.