نقش توماس آکویناس قدیس در فلسفه غرب ( قسمت دوم )

توماس آکویناس قدیس

تاثیر ارسطو

 

روش های ارسطو هم، درست همانند نتایجی که گرفته بود، متفکران زمانه آکویناس را به زحمت انداخته بود. ارسطو مدعی بود که شخص پیش از آنکه بتواند به تفکر بپردازد باید تمایز میان مفروضات و آنچه که باید اثبات شود در یابد، دانش ، خودبنیاد است و گزاره های بالایی بر حقایق زیرین متکی است: نقطه ی آغاز این گزاره ها، مفروضاتی است که ریشه در جایی دیگر دارند.

بنیادی ترین مبانی در این ساختار، آن دسته حقایقی است که هر شخص عاقلی. اگر بخواهد عاقل باشد، به ناچار باید آنها رابپذیرد.نمی توان در بازی عقلانیت وارد شد و به بحث پرداخت اما مثلا قاعده طرد شق ثالث را نپذیرفت؛ یعنی این که هیچ شق دیگری به جز تأیید یا رد یک گزاره وجود ندارد.

به پرسشی به این شکل که: «آیا فلان چیز درست است ؟ »تنها می توان با »بلی » یا «خیر» پاسخ داد. اگر کسی این کمترین الزام عقلانیت را نپذیرد، کاری که می کند مباحثه نیست. یعنی خود را از بحث خارج کرده اید. تصدیق برخی قواعد، درست بخشی از تار و پود عقلانیت است.

 

آکویناس میان نتایجی که از طریق عقل به دست می آید و حقایق وحیانی تمایز قائل می شود. ناگفته پیداست که از نظر او حقایق اخیر حجیت دارد، اما او می گوید که نتایج عقلانی که در نوشته های کفار، به ویژه ارسطو، آمده است نیازمند دقت تام و تمام است.

گرچه شاید چنین اظهاراتی آن هم در زمانه آکویناس غریب می نموده است. از همه جالب تر این که او مدعی است عقل به تنهایی می تواند به برخی حقایق وحیانی دست پیدا کند، و خودش گاهی برای انجام این کار از روش های مختص ارسطو بهره می گیرد.

به علاوه. تعلقات دومینیکی اش، آکویناس را متقاعد ساخته بود که انسان باید همواره از مباحثه در باب الهیات، به ویژه با کسانی که ایمان نیاورده اند، استقبال کند. این بدان معناست که باید از مقدماتی شروع کرد که حتی کنار نیز بدان ها اذعان داشته باشند.

شاید همین امر بیشتر از هر چیز دیگری علت پدید آمدن و لحن اتخاذ شده در کتاب کلیات در باب حقیقت ایمان کاتولیکی و در رد گمراهان را نشان دهد. این اثر به همراه شاهکار ناتمام وی یعنی خلاصه ی الهیات بهترین شاهد برای رویکرد غیر معمول وی نسبت به عقل و نسبت به کسانی است که ایمان نیاورده اند.

راه های پنج گانه آکویناس

مثال خوبی که در مورد بهره گیری آکویناس از روش های ارسطو می توان ذکر کرد عبارت است از برهان های معروف او در اثبات وجود خدا که از آن به راه های پنج گانه تعبیر می شود. گرچه این برهان ها رنگ و بوی تعلق به دیگران را دارد اما تقریر ارسلووار آکویناس، به آن ها برجستگی خاصی بخشیده است. همه این برهان ها با حقایق تجربی مورد پذیرش همگان آغاز می شود و به اثبات وجود خدا ختم می گردد. در این جا تنها یکی از آنها، یعنی برهان دوم را ذکر می کنیم.

امور در این عالم رابعله على و معلولی دارند. مثالی که آکویناس ذکر می کند به این قرار است: سنگی حرکت می کند، و علت حرکت آن چوبی است که آن را حرکت داده است، و علت حرکت چوب دستی است که چوب را گرفته است.

بنابراین هیچ چیز علت خود نیست؛ بلکه برخی علل، علت دیگر چیزها یعنی معلول های معین خودشان هستند. تسلسل بی پایان علل ناممکن است. پس باید یک علت نخستین، یا «علت بدون علت »وجود داشته باشد. و آکویناس در این جا مدعی می شود که این همان است که مردم آن را «خدا» می نامند.

به عبارت دیگر یک چیز هست که تمام این زنجیر را به حرکت در می آورد؛ چیزی که خودش علت است، اما از همین علت دیگری پدید نیامده است. عین همین نحوه استدلال برای سایر برهان ها نیز به میان آورده می شود، اثبات وجود محرک اول یا محرک نامتحرک، برهان واجب الوجود و ممکن الوجود: برهان درجات کمال در عالم: و برهانی که نظم ظاهری جهان مورد تجربه را به خداوند منسوب می کند.

در تمام این موارد، برهان مربوطه بر شواهد تجربی مورد پذیرش همگان مبتنی می شود – حقایقی نظیر حرکت. علیت . تغییر و کیفیت – و به اثبات وجودی منتهی می شود که مسئول همه چیز است و جهان پیرامون ما را برایمان قابل ادراک ساخته است.

این برهان ها در معرض انتقادات بسیاری قرار گرفته است. یکی از مکرر ترین این انتقادات، انتقادی است که در خصوصی بخش پایانی این براهین عنوان شده است. یعنی این که چگونه مثلا از اثبات وجود علت نخستین، به اثبات وجود خدا می رسیم: یعنی آنجا که می گوید: پس فلان چیز باید وجود داشته باشد و این همان است که همه ما آن را «خدا» می نامیم.

مهمترین آثار

مهمترین اثری وی کلیات درباب حقیقت ایمان کاتولیکی و در رد گمراهی است که بین سال های ۱۲۶۱ تا ۱۲۶۴ میلادی نوشته شده است این اثر محتوی رسالاتی مفصل در باب ذات الهی، مخلوقات  غایت آن ها وهمچنین کشف و شهود است اثر ناتمام وی یعنی کلیات الهیات اثری است عظیم در بیش از ۶۰ مجلد این اثر مشتمل بر تاملات واستدلال هایی مفصل است که هنوز هم که هنوز است بر تفکر مذهبی و فلسفی تاثیر گذار است .

منبع تاریخ فلسفه غرب

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ