زبان لُری ریشه در ایلام کهن دارد/ مارسلا روم پف

گفتگو با خانم "مارسلا روم پف" پژوهشگر حوزه تمدن ایلام و سومر
اشاره: مارسلا روم پف پژوهشگر تمدن ایلام و سومر در کشور هلند است که در ششمین جشنواره شعر لری بُنه وار در رستای رهدار (واقع در حدفاصل مسجدسلیمان و شوشتر در استان خوزستان) در روز دوم فروردین ۱۳۹۳، با لباس بختیاری حضور یافته است. وی پس از پایان یافتن جشن عمومی دوم فروردین، در جشن کوچکتری که از طرف خانواده منصور علیزاده راهداری عضو شورای روستای رهدار تدارک دیده شده بود نیز شرکت داشت و در حاشیه این مراسم، گفتگویی با آژانس خبری بختیاری (ایبنانیوز) انجام داده است. شاعر گرامی جناب آقای حسین حسن زاده رهدار از مسئولان جشنواره شعر بنه وار نیز در این گفتگو حضور داشتند. پرسشهای حسین حسن زاده رهدار و پاسخهای مارسلا روم پف را در ادامه می خوانید:

(تصویر: خانم مارسلا روم پف با لباس بختیاری در جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز 1393)
(تصویر: خانم مارسلا روم پف با لباس بختیاری در جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز ۱۳۹۳)

پرسش: خانم مارسلا چه احساسی داری که در جمع بختیاریها هستید:

من مفتخرم که اینجا هستم. و تبریک میگویم که جشنواره شعر بنه وار را با این همه امکانات کم و این همه کیفیت خوب برگزار کردید؛ از نظر ارائه هنر، هیچ چیز غیر استانداردی در این جشنواره نبود و همه چیز خوب بود. من ممنونم که اجازه دادید در جمع بختیاریها به دستمال بازی بختیاری بپردازم. و خوشحالم که مردم را در این جشنواره خوشحال می دیدم و معلوم بود دارند لذت می برند از شنیدن سروده هایشان و فرهنگشان.

پرسش: از چه بخشهایی بیشتر خوشتان آمد و نظرتان را به خود جلب کرد؟

از حرکات و سیمای یک دختر جوان که با لباس ویژه ای به جشنواره وارد شد می دانستم که میخواهد اجرای شاهنامه داشته باشد . آخر من قبلاً در اروپا دو کلیپ از جشنواره تان دیده بودم و اشراف به جشنواره های اینچنینی دارم و درست حدس زدم؛ متوجه شدم که دارد از شاهنامه فردوسی می خواند و چقدر با حرارت؛ آنگونه که یک رمان حماسی باید باشد می خواند و توضیح می داد. دیگر اینکه آن خانم هایی که با لباس لری شعر را با قدرت می خوانند (زینب چوبینه از ممسنی و ستاره نصراله پور) و تشویق و هیجان مردمی که ملودی واژگان بختیاری و لری هم این انرژی مثبت را به من هم میداد که با قدرت بشنوم؛ مخصوصاً خانم جوان نیوشا. خوشحالم که این سنتها را هنوز حفظ کرده اید. امیدوارم که قرنها این جشنواره و جشنواره های اینچنینی ادامه داشته باشد.

پرسش: به سنتها اشاره کردید تا چه اندازه ای به سنتهای ایرانی و بویژه بختیاری اشراف دارید؟ با توجه به اینکه در پایان جشنواره دست در دست مردم دستمالبازی بختیاری را تا آخر به نحو درستی و بی غلط اجرا کردید.

فرهنگ و سنتهای اینجا یعنی دیدار با مردمی به قدمت خورشید و ماه و زمین است. اشراف من به بختیاری تا آنجاست که من رقص بختیاری را با دیدن چند کلیپ بدون هیچ معلمی بیاموزم؛ حتی رقص چوب بازی مردانش را خوب بلدم. رقص بختیاری زیاد مشکل نیست؛ ریتم و موزیک کمک می کند تا خودکار بلد شوی. رقصی گروهی است و رقص گروهی بیشتر انسان ها را به هم نزدیک می کند و بیشتر خوشحال تر، نه چون رقصهای اروپایی که انفرادی اند و با رفتن به یک دیسکو فقط قابل اجراست و روح و خوشی که رقص بختیاری به رقصنده می دهند هرگز آنها ندارند. این تنها موزیک بختیاری نیست؛ من حرکت پاهایم را با دهل بختیاری هماهنگ می کنم و با تغییر ضربه های چوب بر دهل متوجه می شوم که رقص عوض شده و مقامی دیگر در راه است.

(تصویر: خانم مارسلا روم پف با لباس بختیاری در جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز ۱۳۹۳)
(تصویر: خانم مارسلا روم پف با لباس بختیاری در جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز ۱۳۹۳)

پرسش: شما در لباس زنان بختیاری در جشنواره شعر لری بنه وار شرکت کردید. لباس بختیاری را چگونه انتخاب کردید؟

این بر می گردد به انتخاب من در رشته ی مورد علاقه ام که ایلام شناسی و سومر شناسی است. و اینکه لباس بختیاری بسیار زیبا و رنگارنگ است و آن را لباس راحتی یافتم؛ پوششی کامل است برای انسان زن بختیاری و در این لباس من شادی مضاعفی داشتم که در هیچ لباس شرقی ندیده بودم و این لباس لباسی نیست که اختراع امروز و دیروز باشد بلکه لباس زنان بختیاری، تاریخ را به همراه خودش دارد.

پرسش: در یک کلام؛ بنه وار را چگونه دیدید؟

برای من بسیار بسیار جالب بود؛ مردمی از سراسر ایران هر سال به اینجا می آیند و شعر لُری گوش می دهند و میزبانشان بختیاریها هستند. جالبتر اینکه یک روز پس از جشن بزرگ نوروز است؛ ایام شرایط جشن و شادی. و این شادی مردم را مضاعف تر می کند و خیلی جالب است. شعر به روح آدمها ارتباط دارد و بازتابی از احساس درون انسانهاست و شعرهای لری و بختیاری، ملودی خاص خودشان را دارند چون واژگانشان سرشار از ملودی اند، البته زبان فارسی و دگر زبانهای ایرانی هم سرشار از این آهنگ اند. گرچه زبان لری را متوجه نمی شدم ولی توجه آهنگین بودن واژگان این زبان یک حالتی دارد که من را متوجه خودش می کرد و من را به یک همنشینی با این زبان دعوت میکرد و این شعرها من را به خودش خیلی جذب کرد و لذت بردم. خوشحالم که این زبان که ریشه در ایلام کهن دارد هنوز در گوشه ای از این دنیا وجود دارد. به نظر من اگر کسی لری را خوب یاد بگیرد و اتومولوژی زبان را بفهمد، ایلامی را آموخته است . به هر حال بعد از ظهر خوبی را در جشنواره شعر بنه وار با این زبان داشتم.

پرسش: وجه اشتراکی بین جشنواره های اینجا با کارنوالهای اروپایی می بینید؟

وجه اشتراک فقط در اختلاف زبان است؛ همه شادی را می خواهند معنا کنند. اما آنجا فرهنگ را نمی رقصند، تاریخ را تکرار نمی کنند، بهار را در جشنهای بهاری که اینجا تعریف می کند نمی کنند. ما در اروپا نوروز را به اسم نوروز جشن نمی گیریم؛ جشن بهار موجود است. فکر نمی کردم که در اینجا به مناسبت نوروز از فرهنگ بختیاری به نوعی بیان بهار هم باشد. چون بختیاریها و کلن اقوام لر جز اولین کسانی بودند که در این منطقه بودند و هستند و اولین کسانی هستند که برآمدن خورشید را آنگونه که هست می بینند و نو شدن طبیعت را و جشن طبیعت را. چرا این روز، روز ِ این مردم نباشد؟ جشن نو شدن را که نمی توان در اگوست (مرداد) گرفت. الان چون مردم آزاد ترند و در تعطیلات هستند، بهتر می توانند همدیگر را ببیند و اصلاً مردم توی شرایط جشن اند.

پرسش: چگونه با فرهنگ بختیاری آشنا شدید؟

ابتدا فرهنگ و تمدن سومر نظرم را به خود جلب کرده بود. من از مادر آلمانی و پدری هلندی هستم که مادر بزرگم اهل بالتیک و لیتوانی است. فرهنگ کهن بالتیک نزدیکیها و گاه یکسانی هایی با فرهنگ و تمدن سومر دارد. و این استارت کار بنده بوده است. از طریق سومر متوجه تمدن بزرگی به نام “ایلام” شدم و این برایم سوال بود که ایلام کجاست؟ اکنون چه مردمی در سرزمین باستانی و تاریخی ایلام زندگی می کنند. قوم لر و شاخص ترین آنها بختیاری. و همیشه آرزو داشتم روزی پا به قلمرو ایلامیان بگذارم. خوشبختانه باستانشناسان با متدهایی که دارند، بخشهایی از آثار فراوانی که از تمدن درخشان ایلام بجای مانده را کشف و تعریف کرده اند. بردشیرهای بختیاری ریشه در شیرسنگی های ایلام دارد. روزی در موزه ای به سرباز هخامنشی رسیدم که داری یک چشم قهوه ای روشن ( کال) و یک چشم سبز روشن بود و فکر کردم که بازمانده مردم ایلام باید اینگونه باشند؛ رنگ چشمانی که از مردم بختیاری در این جشنواره دیدم، مرا به آنچه اندیشیده بودم، مطمئن تر کرد و نیز زبان خطی بنامCUNEI FORM یا «خط میخی» و اینکه آخر لقب پادشاه مرد ایلامی صفت تقدسی تمتی TAMTI و اینکه «تمتی» یکی از نامهای دختران در سرزمین بختیاری است.

(تصویر: خانم مارسلا روم پف، پژوهشگر هلندی در حاشیه جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز ۱۳۹۳)
(تصویر: خانم مارسلا روم پف، پژوهشگر هلندی در حاشیه جشنواره شعر لری بنه وار، نوروز ۱۳۹۳)

پرسش: می دانیم که تمتی در گذشته در اسم پادشاهان مرد ایلام به کار می رفته ولی امروز بختیاریها این اسم را برای پسران انتخاب نمی کنند و تمتی در بختیاری نامی برای دختران است و قصه تمتی قصه ی دختری است که هوشیار تر از بقیه دختران است. چرا؟

در تمام فرهنگها این وجود داشته که افتخارات گذشته شان را همیشه نو نگهدارند و به فرزندانشان انتقال بدهند. گاه بر اثر فشار حکومت غالب، حکومت و فرهنگی که مغلوب می شد تحت فشار قرار می گرفت و مردم به نحوی پنهان و مرموز دل از گذشته ی فرهنگشان نمی کندند. مردم اسمهایی نظیر تمتی را به زبان جدید خود وارد کرده اند تا به عقبه شان بر گردند، یقیناً نام تمتی ریشه در نام فامیلی پادشاهان ایلامی دارد که در بختیاری بازگو شده و نامی برای پادشاهان مرد و مردم قدیم. شاید نیاکان بختیاریها برای این اسم تمتی را روی مرد نگذاشتند تا حکومت غالب متوجه نشود «خوب یک مرد بنام تمتی هنوز زنده است و سودای حکومت دارد» و شاید بخواهد قهرمان مقدسی بشود که آمال و آرزوهای گذشته را تکرار کند و ایلام را دوباره احیا کند. از این رو دل کندن از گذشته سخت بود و جبراً بر روی دخترانشان گذاشتند. کم کم تقدس آن با آیین های جدیدتری در منطقه، بین بازماندگان قوم کهن، به زنان به ارث رسید و فرشته ی زن و تمتی با تجسمی زنانه در قصه های مادر بزرگ ها و دختر باهوشی بنام تمتی مشاهده می شود.

پرسش: تاریخ ایران چقدر برای اروپائیان مهم است؟

ما در باره نوروز صحبت می کردیم واینکه تاریخ ایران برای بشریت خیلی مهم است. این را همه ی مردم دنیا می دانند مخصوصاً مردم اروپا. من همه ی عمرم از مردم ایران و تمدن کهن این دیار شنیده ام. بلند ترین ارتفاع در کشور هلند جایی که من زندگی می کنم ۲۰۰ متر است اما وقتی که از تهران به اهواز پرواز می کردم ارتفاع کوههای زاگرس را می دیدم، بلندی و عظمت مردمش را بهتر می فهمیدم و چراغهایی که زیر پایم سوسو می کردند و درخشش داشتند، به نظرم می آمد که به سرزمین طلای درخشان سفر می کنم. موزه شوش برایم دیدنی بود و نیز چغازنبیل و متاسفانه این روستا که بناهای قدیمی و سنتی اش دارند اسیر تجدد می شوند و اینکه جالب است آرامش خوبی در اینجا نهفته استد ایرانیان مردمان مهمان نواز و مهربانی هستند. همه با لبخند بهت نگاه می کنند، همه چیز خوب است و خوب جلوه می دهد.

پرسش: با تشکر از شما که وقت تان را به این گفتگو اختصاص دادید.

برایتان آرزوی موفقیت دارم. امید دارم که بارها این جشن گرفته
شود. امید است هویت لُری تان هرگز از بین نرود. این خیلی مهم است که پدر و مادری به داشته های تاریخی اش اهمیت بدهد و در اینگونه جشنها شرکت داشته باشد. این انرژی بطور خودکار به بچه انتقال می یابد و در روح و روان آن بچه یک روز جاری می شود و خواهی نخواهی جریان می یابد.

عضویت
اطلاع از
guest

6 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
بهروز

بنظر بنده اگر مردمی بازماندگان عیلام باشند ، انان فقط مردم لرتبار هستند . برخی از نکات زبانی ، ریخت شناسی ، فرهنگ و سنن و پوشش ، رقص ، باورها و … لرتباران مختص خودشان است و در جای دیگری مشاهده نمیشود . در هر حال لرتباران را به جرات میتوان قدیمی ترین ساکنین این دیار دانست که در سرزمین بسیار وسیعی از نیمه ی زاگرس تا بوشهر و دشتها و جلگه های وسیعی در اطراف آن ، چون خوزستان ساکن هستند .

خداخواه

با واژه های مشترک دری و تاجیکی با لری مانند اینجه: ایچه/اونجه: اوچه //شومو: شما///سیل بکو: سیل بکو//به چه نتیجه ای میرسی؟؟

خداخواه

همین طور واژه های مشترک پاکستانی و لری مشترک مانند:
هئ: هست
نهئ: نیست
به چه نتیجه ای می شود رسید؟؟

کیا محمد

انی دلم برات خیلی تنگ شده بود خیلی وقت بود نیومده بودم تاریخ ما.

طرفی

با سلام بنده خیلی در مورد لرها بخصوص لرهای بختیاری تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم لرها بازماندگان تمدن عیلام می‌باشند که در مقابل یورش عاشوریان شکست سنگینی خوردند و مردم شهر شوش بدست عاشوریان قتل عام شدند اون دسته از عیلامیان که در کوه های زاگرس زندگی میکردند با مهاجرت آریایی ها به فلات ایران با هم متحد شدند و قوم مشترکی را پایه گذاری کردند و لرهای عیلامی با کمک آریایی ها از راه رسیده تمدن عاشور قدرتمند را شکست دادند

محقق . طرفی