تمام درآمدهای دولت شاه عباس کالایی که حکم نفت امروز را داشت

 تمام درآمد و عواید کشور در دوران سلطنت پادشاهان صفوی در اختیار شخص شاه و تمام مخارج نیز به فرمان و تصویب وی بود. خزانه دولت و آنچه از مالیات‌های گوناگون و عواید مستقیم و غیرمستقیم و درآمدهای رسمی و اتفاقی به خزانه داخل می‌شد، به شخص شاه نیز تعلق داشت و میان عواید دولت و سلطنت امتیاز و تفاوتی نبود. به معنای دیگر نهاد سلطنت مالک تمام دارایی‌های دولتی بود.

 

 

شاه عباس یکم (زادهٔ ۱ رمضان ۹۷۸ ه‍.ق – درگذشتهٔ ۱ جمادی الاول ۱۰۳۸ ق / ۲۷ ژانویه ۱۵۷۱ – ۱۹ ژانویه ۱۶۲۹م)، معروف به شاه عباس بزرگ، پنجمین شاهنشاه ایران از دودمان صفوی و نام‌دارترین فرمانروای این سلسله بود. او که جانشین و فرزند شاه محمد خدابنده بود، از سال ۹۹۶ ه‍.ق تا زمان مرگش، به مدت بیش از ۴۱ سال خورشیدی بر ایران نیز حکومت کرد. دوران سلطنت شاه عباس را یکی از دوران‌های طلایی زمامداری در ایران می‌دانند.

در دوران سلطنت پادشاهان صفوی تمام درآمد و عواید کشور در اختیار شخص خود شاه و تمام مخارج نیز به فرمان و تصویب وی بود. خزانه دولت و آنچه از مالیات‌های گوناگون و عواید مستقیم و غیرمستقیم و درآمدهای رسمی و اتفاقی به خزانه داخل می‌شد، به شخص شاه تعلق داشت و میان عواید دولت و سلطنت امتیاز و تفاوتی نبود. به معنای دیگر نهاد سلطنت مالک تمام دارایی‌های دولتی بود.

شاه نیز از راه‌های گوناگونی برای خویش و خزانه درآمد کسب می‌کرد؛ از قلمرو استان‌هایی که در آن هیچ‌گونه علاقه ملکی نداشت، بعضی از عواید به نام «رسوم» می‌گرفت. گذشته از مالیات ارضی، مقداری از بهترین محصولات هر ولایت نیز همه ساله برای شاه فرستاده می‌شد. مثلاً از کردستان روغن، از گرجستان شراب‌های گوناگون و غلامان و کنیزان زیبا، از خوزستان اسبان عربی و از گیلان هم ابریشم. این‌گونه هدایا هم به «بارخانه شاه» معروف بود.حقوق اربابی، مثل عوارض حاصل از گله‌ها و عوارض پنبه و ابریشم که معادل یک سوم محصول بود و دست آخر هم صدور محصول ابریشم ایران و فروش آن در کشورهای اروپا نیز در انحصار شاه قرار داشت.

در اواخر قرن دهم هجری تولید ابریشم، در نتیجه جنگ‌های ایران و عثمانی، تنزل پیدا کرده بود؛ اما شاه عباس اول کوشش‌های راسخی را جهت توسعه محصول ابریشم نیز به عمل آورد. آمار و اطلاعات بسیاری درباره صنعت ابریشم، چندان معتبر نیست. براساس تخمین در سال ۱۶۱۸م.، حدود ۲۳۲۰۰۰ من یا ۱۲۵ تن محصول ابریشم تولید شده است. در دو دهه بعد، اولئاریوس، پرحاصل‌ترین محصول ابریشم این نواحی را در سال به این قرار عنوان می‌کند: گیلان در حدود ۸۰۰۰ عدل، خراسان در حدود ۳۰۰۰ عدل، شروان در حدود ۳۰۰۰ عدل، مازندران در حدود ۲۰۰۰ عدل و قراباغ در حدود ۲۰۰۰ عدل.

به این ترتیب، مجموع حاصل ابریشم ایران در سال، چیزی نزدیک به ۲۰ هزار عدل (هر عدل در آن زمان حدود ۳۶ من وزن داشت) یا حدود ۱۹۲ تن بوده است که بخشی از آن را در ایران مصرف می‌شد و بقیه، با کشتی‌های هلندی و انگلیسی، به هندوستان،ایتالیا، عثمانی، انگلستان و حتی هلند و دیگر کشورها نیز صادر می‌شده است. در باب تزلزل تجارت ابریشم دکتر جهانبخش ثوابق در دوره پس از شاه عباس می‌نویسد:

در این دوره، ابریشم ایران به لحاظ کیفیت بسیار بالایی که داشت، نه تنها رقابت فزاینده‌ای در بازارهای اروپا در مقابله با ابریشم هندوستان و ایتالیا داشت، بلکه در بازار عثمانی هم از ابریشم سوریه و یونان برتر بود و با آنها رقابت می‌کرد. مصرف سالانه ابریشم را در ایران، در زمان شاه عباس، بسیار کم و در حدود یک هزار عدل نوشته‌اند. در این دوره، ابریشم که کالای ممتاز کشور در آن عصر بود، بیشتر هم به خارج صادر و یک کالای صادراتی محسوب می‌شد. انحصار خرید ابریشم در دست شاه و فروش آن هم در انحصار وی بود و بهره‌وری بیشتر مالی از این محصول، از فروش ابریشم به عثمانی- که رقیب صفویه بود- جلوگیری می‌کرد.

قیمت‌گذاری ابریشم در زمان شاه عباس، بیشتر توسط او و بنا به خواست شخصی او انجام می‌گرفته و او بیشتر به صورت مزایده و رقابت در خرید اقدام می‌کرد؛ چنانکه پس از مخالفت ارامنه با قرارداد فروش انحصاری ابریشم ایران به عمال شرکت هند شرقی، شاه عباس هم فرمان داد که نمایندگان اسپانی و شرکت انگلیسی و ارمنیان در دیوانخانه گرد آیند و در آنجا ابریشم ایران به مزایده گذاشته شود تا هر کس که گران‌تر خرید، به او نیز بفروشند. در نتیجه، ارمنیان برای اینکه دیگران را از میدان به در کنند، ابریشم را به بهای هر ۳۶ من (یک عدل) به ۵۰ تومان هم خریدند؛ قیمت گزافی که سابقه نداشت و شاه عباس هم تمامی محصول ابریشم آن سال را به آنها فروخت.

کمپانی‌های اروپایی ابتدا همگی تقریبا با دربار معامله می‌کردند. ابریشم و سایر محصولات ایران، شامل تافته، پارچه‌های زربفت، چرم دباغی نشده، مخمل و غیره از مسیرهای تجاری نیز به کل اروپا صادر می‌شد. ایران در قرن‌های دهم و یازدهم هجری قمری، در تجارت ابریشم که شاه عباس آن را به نحو بسیار موثری به انحصار درآورده بود، مقامی شایان داشت. هنگامی که در سال  ۱۰۲۹ ﻫ. ق/ ۲۰-۱۶۱۹ م.، عاملان انگلیسی «اعتصاب خریداران را برای وادار کردن شاه به پایین آوردن قیمت اعلام کردند، دریافتند که تهیه ابریشم از بازار آزاد برای صدور غیرممکن است.»

 

 

شاه عباس نیز به خوبی توانست امر تجارت به ویژه تجارت ابریشم را هم اداره کند؛ و این، یکی از موفقیت‌های بزرگ وی محسوب می‌شود. بازرگانانی که مستقیما در نواحی تولید خرید می‌کردند، باید برای هر بار ابریشم خریدشده (برای صادرات ۱۲ تومان و برای عمل آوردن در ایران ۴ تومان) مالیات هم می‌پرداختند. در دربار فرمانروایان اروپایی سفرای ایران هم وظیفه داشتند که هنگام اقامت در خارج، مقداری ابریشم بفروشند و عایدات آن را برای شاه بفرستند.صادرکنندگان عمده ابریشم، علاوه بر تجار ارمنی، انگلیسی‌ها و هلندی‌ها بودند که رقابت شدیدی نیز با هم داشتند.

از طرفی ثلث عواید معادن و احجار کریمه و صید مروارید و دو درصد عواید مسکوکات و عواید حاصل از عوارض آب، مثلاً از رودخانه‌ها و آب‌های حوالی اصفهان می‌گرفتند و حاصل این عوارض در سال در حدود چهار هزار تومان بوده‌ است. جزیه که از غیر مسلمانان چه ایرانی چه خارجی گرفته می‌شد. به‌طور مثال هر یک از مردان ارامنه و یهود هم ناگزیر بودند که همه ساله مبلغی به عنوان جزیه بپردازند. میزان سرانه جزیه هم معادل یک مثقال طلا بود.

عوارضی نیز از پیشه‌وران و اصناف گرفته و به وسیله کلانتران هر شهر وصول می‌شد. حقوق راهداری که اول برای ساختن و نگاهداری راه‌ها و پل‌ها نیز وضع شد و کم‌کم افزایش پیدا کرده و منبع درآمد سرشاری برای خزانه شد.

در زمره درآمدهای خاص خزانه شاهی عواید سازمان گمرک نیز به‌شمار می‌رفت. مثلاً در سواحل خلیج فارس هم ۱۰ درصد از قیمت اجناسی را که به ایران وارد می‌ کردند به عنوان عوارض گمرکی می‌گرفتند. از فروش تنباکو نیز عوارض گرفته می‌شد. کشت تنباکو، ظاهراً در سال نخست قرن یازدهم هجری در ایران متداول شده و در اوایل سلطنت شاه عباس رواج و رونقی نداشت ولی از اواسط سلطنت وی کشیدن چپق و قلیان هم مرسوم شد. در سال ۱۰۲۷ هجری قمری شاه عباس به موجب فرمانی، کشیدن تنباکو و توتون را قدغن کرد، اما پس از مرگ او بار دیگر رونق گرفت. درآمدهای اتفاقی دیگر مانند پیشکش‌هایی که از طرف سفیران بیگانه و مخصوصاً حکام و فرمانروایان ولایات ایران برای شاه فرستاده می‌شد، یکی از منابع سرشار خزانه شاهی بود.

برای مثال، دلاواله دربارهٔ هدایای دون گارسیا دوسیلوا فیگوئروا در سفرنامه خود می‌نویسد:

«هدایای سفیر هم نزدیک به صد هزار اکوی اسپانیایی ارزش داشت و از این گذشته، سیصد بار شتر فلفل از هندوستان نیز به رسم پیشکش آورده و در اصفهان به کسان شاه سپرده بود. هدایای وی مرکب از مقداری ظرف‌های طلا و نقره و بلور و احجار و جواهر قیمتی هم بود، از آن جمله در جعبه‌ای شصت زنجیر گوناگون مزین به زمرد و الماس و انواع جواهر که شصت نفر حامل آن بودند، یعنی هر زنجیر را جوانی به دست گرفت، همچنین در میان هدایا، مقداری زین و لگام زر دوزی شده گران‌بها و تفنگ‌های فتیله‌ای و تیر و کمان و آلات جنگی مرصع دیگر دیده می‌شد و از آن جمله خنجر و شمشیری تمام مرصع به جواهر گرانبها بود که پادشاه اسپانیا هم آن را تنها در روز عروسی خویش به کمر بسته بود و نیز از جمله هدایا مقداری ادوات گوناگون که در آهن کاری و نجاری به کار می‌برند، به نظر می‌رسید. سایر هدایا مرکب بود از انواع نیزه‌های هندی و لباس‌های گوناگون و جوشن‌های فرنگی وتصاویری چند و از آن میان تصویری از «آن دتریش» ملکه تازه فرانسه و تصویر دیگر از دختر بزرگ پادشاه اسپانی که سفیر از جانب خود تقدیم شاه کرده بود.»

در تاریخ عالم آرای عباسی اسکندر بیک منشی نیز دربارهٔ هدایای یوسف خان بیگلربیگی شیروان، می‌نویسد: «پیشکش‌های لایق از غلامان غلمان صفت یوسف لقا و حور وشان زلیخا صورت خوش سیما و اسب‌های صبا رفتار و اشتران کوه کوهان باربردار و نقود و اجناس وافره و اقمشه و نفایس هر دیار و پوستین‌های سمور و روسی گرانبها و تفنگ‌های قیمتی و امثال ذالک زیاده از احصاء و شمار از نظر اقدس گذرانیدند.»

درباره سهم از غنایم جنگی فتوحات گرجستان اسکندربیک منشی نیز می‌نویسد: «عساکر منصوره به تاخت و تاز رخصت یافتند و فوج فوج به بیشه و جنگل درآمده قریب به سی هزار اسیر و چهل هزار گاو و گوسفند به دست درآمد، و بعد از افراز خمس که به سرکار پادشاهی متعلق است، تتمه به عساکر اسلام تعلق گرفت.»

عمده‌ترین کالای طبیعی در ایران در عصر صفوی، نیز ابریشم بوده که به همین لحاظ، صادرات عمده ایران را نیز تشکیل می‌داد. محصول ابریشم، عمدتا در استان‌های شمالی ،گیلان، مازندران و استرآباد (گرگان) و تاحدی کمتر در شماخی، اردبیل، شروان، قراباغ، خراسان و اطراف یزد به دست می‌آمد.

با خردمندی شاه عباس رقابتی بین مملکت‌های اروپایی در سواحل خلیج پارس ایجاد کرد تا به وسیله آن هم دولت دیگری نتواند فرمانروای آنجا شود و نیز به این وسیله بود که دست پرتغالی‌ها را از بندرعباس کوتاه کرد؛ نه فقط آنتونی شرلی را با حسینعلی بیک راهی اروپا کرد بلکه هیچ نتیجه نداد و آنتونی شرلی به فیلیپ سوم پناه برد، بلکه بعد از آن رابرت شرلی و سپس نقدعلی بیک را به نزد شاهان اروپا راهی کرد؛ همچنین وی هم برخلاف اجداد خویش فقط با اهل تسنن دشمنی داشت ولی با مسیحیان و پیروان سایر ادیان با گرمی هم برخورد می‌کرد و آن‌ها را در انتخاب اسلام آزاد می‌گذاشت و اگرچه بسیاری در زمان وی اسلام آوردند دلیل بر آن نیست که با زور به این کار مبادرت می‌ورزید. وی از سال ۱۵۸۸ تا ۱۶۲۹ به مدت بیش از ۴۰ سال سلطنت کرد.

منبع خبر آنلاین

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ