پادشاه دونگ چون، یازدهمین فرمانروای گوگوریو

مقدمه..

او نوه سین ته هشتمین پادشاه گوگوریو و پسر دهمین فرمانروای آن سانسانگ بود. مادرش صیغه سلطنتی پادشاه سانسانگ به شمار می رفت. او در سال ۲۱۳ ولیعهد شد و بعد از مرگ سانسانگ بر تخت سلطنت تکیه زد.

دونگ چون
پرتره ای از پادشاه دونگ چون

شخصیت و خلقیات…

پادشاه دونگ چون شخصیتی معتدل داشت و سخاوتمند بود. او به سختی از کوره در می رفت. از این روی که مادرش همسر دوم پادشاه به شمار می رفت، بانو وو اولین ملکه فرمانروا حتی بعد از رسیدنش به قدرت با او بد رفتاری می کرد. به عنوان مثال، ملکه یال های اسب پادشاه را برید و سوپ را بر لباس های پادشاه ریخت. اما دونگچون هرگز خشمگین نشد. در مقابل پادشاه همواره با ملکه بدخو به گرمی رفتار می کرد. ملکه که از تعلق خاطر پسر خوانده اش شگفت زده شده بود، قبل از مرگ از بدجنسی های بیش از حدش نسبت به او شرمسار شد.

این پادشاه خوش قلب قدرتمند و با مهارت نیز بود و در شکار و تیر اندازی مهارتی خارق العاده داشت. شجاعتش زبانزد دولت های همسایه منجمله پادشاهی چینی وِی بود.

جنگ با وِی (wei)….

مشخصه دوران سلطنت پادشاه دونگ چون نبردهای شدید پادشاهی اش با وِی است. سه پادشاهی در اوایل قرن سوم میلادی پس از سقوط دودمان هان در چین به منصه ظهور رسیده بودند. وِی به عنوان یکی از این سه پادشاهی با پادشاهی کره ای گوگوریو از در دوستی در آمد تا با دو پادشاهی چینی دیگر رقابت کند.

پادشاه دونگ چون ابتدا با وِی دست دوستی داد تا یکی از فرمانداری های هان باقی مانده را تحت نظر داشته باشد. زمانی که اتحاد گوگوریو – وِی به سال ۲۳۸ شکل گرفت، اتحاد جدید با موفقیت توانست خاندان گونگسون و اثرات آن را از شبه جزیره لیائودونگ از بین ببرد. اما اتحاد بین وِی جاه طلب و گوگوریو عمری کوتاه داشت زیرا وِی به تهدیدی جدید برای گوگوریو مبدل گشت. جنگ بین دو پادشاهی به زودی شروع شد. زمانی که وِی به سال ۲۴۴ به گوگوریو یورش برد، پادشاه دونگ چون شخصا ۲۰ هزار سرباز را هدایت کرد. او در مراحل نخستین جنگ نبردهایی را برابر ارتش وِی پیروز شد و این پیروزی ها به پادشاه اعتماد به نفس کاذب داد.

پادشاه به ژنرال هایش گفت که قشون بزرگتر وِی به اندازه نیروهای کوچکتر گوگوریو خوب نیستند. اما روند نبرد عوض شد. نیروهای وِی ارتش گوگوریو را مقهور خود ساختند و حتی هواندو پایتخت آن را تصرف کردند. در نهایت پادشاه دونگ چون مجبور شد تا از پایتخت فرار کند. پادشاه در بحران قرار گرفت.

فداکاری های یک ژنرال….

بر اساس سامگوک ساگی (کتابی باستانی و کره ای که در مورد تواریخ سه پادشاهی می باشد) ژنرالی از گوگوریو به نام یویو به اردوگاه وِی رفت تا به جای پادشاه تسلیم دشمن شود. او با خود هدایا و غذا حمل می کرد و فرمانده وِی یویو را باور کرد و پیشنهادش را پذیرفت. درست موقعی که او در حال خوردن غذاها بود، یویو به سرعت چاقویی از روی میز غذاخوری برداشت و فرمانده وِی را کشت. سپس یویو به زندگی خود نیز پایان داد.

فقدان ناگهانی فرمانده باعث بروز هرج و مرج شدیدی در اردوگاه وِی شد. پادشاه دونگ چون با استفاده از این فرصت دست به ضد حمله به قشون سردرگم وِی زد و آنها را از قلمرو گوگوریو بیرون راند. گوگوریو نبرد را با پیروزی به پایان رساند و سرانجام تمامی قلمروهایی که در شکست های قبلی شان در برابر وِی از دست داده بودند پس گرفتند. در نبرد آخر ژنرال میل یو و یو اوک گو قشون وِی را دفع کردند.

ولی زمانی که دربار به هواندو بازگشت، پایتخت به قدری تخریب شده بود که دیگر به عنوان مرکز حکومت قابل استفاده نبود. پادشاه به سال ۲۴۷ موقعیت پایتخت را تغییر داد و آن را پیونگ یانگ نامید. محققین همچنان نظرات متفاوتی در مورد محل دقیق پایتخت جدید دارند. برخی می گویند که آن در لیائودونگ قرار دارد و برخی دیگر بر این باورند که محل پایتخت جدید در پیونگ یانگ کنونی در کره شمالی می باشد.

سرانجام

او به سال ۲۴۳ پسرش یون بول را به عنوان ولیعهد و جانشین سلطنت منصوب کرد. دونگ چون در سال ۲۴۵ به شیلا یکی از سه پادشاهی کره ای در جنوب حمله کرد. اما به سال ۲۴۸ صلح منعقد شد.

پادشاه ژنرال های وفادار و شجاعی داشت که کشور را از نابودی کامل نجات دادند. دونگ چون بر یک بحران ملی غلبه کرد و زمانی که به سال ۲۴۸ درگذشت، فغان و ناله از مردمی که پادشاه محبوبشان را از دست داده بودند برخاست. گفته می شود پادشاه به قدری محبوب و تحسین شده بود که افراد بسیاری می خواستند با وی دفن شوند. اما پسر پادشاه تدفین افراد زنده را با متوفی ممنوع کرد. اما چندین نفر در روز تدفین کوشیدند تا در جلوی مقبره پادشاه خودکشی کنند، با این باور که بتوانند خدمت به پادشاه را حتی بعد از مرگ نیز استمرار ببخشند.

ولیعهد یون بول بلافاصله پس از مرگ پدرش جانشین وی شد و پادشاه جونگ چون لقب گرفت.

منبع رادیو جهانی کی بی اس ویکی پدیا انگلیسی
3 نظرات
  1. آریا می گوید

    درود.خسته نباشید.
    با توجه به اینکه در آن زمان پادشاهی شیلا با این اسم وجود نداشت و قلمرو کوچک آن هم فاصله ی زیادی با جنوبی ترین مناطق تحت کنترل گوگوریو در اوکجه و دونگیه داشت، آیا می توان گفت که حوادث سال ۲۴۵ در اصل مربوط به اقدام گوگوریو برای مطیع ساختن برخی اعضای اتحادیه جینهان بود که بهش نزدیک تر بودند و بعدها که ساروگوک سابق (شیلای بعدی) تمام جینهان را تحت سلطه در آورد ، در تاریخ نگاری درباری خودشان آن رویداد ها را جنگ گوگوریو با شیلا معرفی کرده باشند؟؟؟

  2. Lord می گوید

    سلام چند سالی بود تحلیل های شما در خصوص تاریخ گوگوریو مطالعه میکردم برام جالب بود چند روز پیش اتفاقی سریال جومونگ و نگاه میکردم موقعی که خورشید گرفتگی رخ داد پیشگویان بر این باور بودند که امپراتوری بویو از بین می‌ره و جومونگ امپراتوری خودشو تاسیس می‌کنه .
    با توجه به اطلاعات گوگوریو در سال ۳۷ قبل از میلاد تأسیس میشه دقیقا ۳۱ جولای ۳۹ قبل از میلاد ساعت ۸,۵۲ خورشید گرفتگی کاملی در بخش منچوری (بویو) رخ میده میتونید جهت اطلاعات بیشتر خودتون برین سایت ناسا
    کتابی که بر اون اساس سریال جومونگ و ساختن حتما راجب خورشید گرفتگی موضوعی مطرح کرده که نویسنده روی موضوع مانور داده و این مسئله باعث شد این سریال برام جزاب تر بشه

    1. امیر سیروس پور می گوید

      ممنون بابت اطلاعاتی که با ما به اشتراک گذاشتین.

ارسال یک پاسخ