گونگ یه

گونگ یه (زندگی: ۸۶۹- ۲۴ جولای ۹۱۸، حکومت:۹۰۱ -۹۱۸) پادشاه کشور کم عمر هوگوگوریو (۹۰۱-۹۱۸) در شبه جزیره کره بود. اگرچه او عضوی از خانواده سلطنتی شیلا به حساب می آمد، قربانی یک کشمکش قدرت در بین اعضای خاندان سلطنتی در اواخر قرن نهم میلادی شد. وی در برابر دولت نامحبوب شیلا که تقریبا امورات زیردستان خود را برای کشمکش  قدرت در میان اعضای خانواده سلطنتی رها کرده بود، به یک رهبر شورشی بدل شد.

پرتره ای از گونگ یه

تولد:

تاریخ دقیق تولد گونگ یه مشخص نیست ولی منابع بر این باورند که او یکی از پسران پادشاه گیونگ مون بود؛ گفته می شود مادرش در زمره یکی از بانوان محبوب دربار قرار داشت.

بر اساس افسانه ها، گونگ یه در روز تعطیل سنتی دانو در پنجمین روز از پنجمین ماه قمری چشم به جهان گشود. پیشگوی سلطنتی بر این عقیده بود که نوزاد متولد شده در روز دانو باعث بروز فاجعه برای کشور می شود و در همین راستا مقامات دربار و اعضای خانواده سلطنتی به پادشاه پیشنهاد دادند تا از شر طفل خلاصی جوید.

این چنین بود که پادشاه به خادمین خود دستور داد تا نوزاد را بکشند. اما زمانی که سربازان به اقامتگاه مادر گونگ یه یورش بردند، او نوزادش را از طبقه دوم به بیرون پرتاب کرد در حالیکه خدمتکارش در بیشه مجاور برای گرفتن طفل پنهان گشته بود. اگرچه نقشه وی سربازان را فریب داد؛ اما خدمتکار به صورت تصادفی با انگشت چشم چپ نوزاده را فشرد و باعث شد تا گونگ یه یکی از چشمان خود را از دست بدهد. وی گونگ یه را مخفیانه بزرگ کرد و زمانی که او فوت نمود، گونگ یه به راهبی بودایی در صومعه بودایی سدالسا تبدیل شد. برخی نیز بر این باورند که او در خانواده سلطنتی باقی ماند ولی از چرخه اصلی کودکان محبوب خارج بود.

فانوس سنگی یادبودی گونگ یه که به افتخار وی در چورون بنا شده بود. این عکس در زمان استعمار ژاپن بر کره گرفته شده بود.

انقلاب:

در آن زمان سلطنت شیلا در دستان ملکه جینسونگ (خواهر ناتنی گونگ یه) بود که سومین و آخرین زن فرمانروای کشور (دو تن دیگر ملکه سوندوک از شیلا و جیندوک از شیلا نام داشتند) در تاریخ کره به شمار می رفت. ملکه جینسونگ حاکم بی قدرتی بود و دولت بی طور گسترده ای توسط مداخلات اعضای خانواده سلطنتی و رشوه خواری شایع در میان اعضای دربار سلطنتی به فساد کشیده شده بود. دولت فاسد به طور گسترده ای رعایا و کشاورزان را استثمار می کرد و یک سال بعد از قحطی و در سال ۸۸۹ به شدت مالیات ها را افزایش داد که منجر به تعداد کثیری از شورش ها و طغیان ها شد.

اشراف محلی که هوجوک نامیده می شدند، به عنوان حاکم بالقوه بسیاری از مناطق ظاهر گشتند و این درحالی بود که دولت بر سرکوب شورشیان و کشمکش های قدرت در میان خود تمرکز داشت. گی هوان و یانگ گیل در میان رهبران شورش و اشراف زادگان بیشترین قدرت را در دست داشتند.

گونگ یه در ابتدا در سال ۸۹۱ به سربازان گی هوان پیوست اما بعد از مدت کوتاهی به خاطر عدم اعتماد کامل گی هوان مجبور به ترک وی شد. گونگ یه در سال ۸۹۲ به نیروهای شورشی یانگ گیل پیوست و با شکست ارتش محلی شیلا و دیگر گروه های شورشی به ژنرال ارشد نیروهای یاغی تبدیل شد. بیشتر اشراف محلی میونگ جو و په سو که شامل وانگ گان نیز می شد تسلیم نیروهای او گشتند و به همین دلیل او از ارباب خود یانگ گیل نیز قدرتمندتر شد. شیلا به عنوان یک پادشاهی متمرکز بعد از هزار سال به سرعت در حال سقوط بود و گونگ یه نیروهای شورشی خود را در سال ۸۹۸ در که سونگ امروزی برانگیخت.

بعد از تقابل با اربابش یانگ گیل، او سرانجام ارباب خود و سایر جنگ سالاران محلی در مرکز کره را شکست داده و تحت انقیاد در آورد و بدین صورت در سال ۹۰۱ خود را پادشاه هوگوگوریو اعلام کرد. او به همراه رقیبش گیون هوان از هوبکجه که کنترل جنوب غربی شبه جزیره را در دست گرفته بود، دوران سه پادشاهی جدید از تاریخ کره را کلید زدند، دورانی که مرجع آن به عصر سه پادشاهی کره در چندین قرن قبل تر باز می گشت.

او لباس های مشابه با لباس های استفاده شده توسط مردم خود را می پوشید و از غذاهایی می خورد که مردم نیز از آنها بهره می بردند. وی در نزد ژنرال هایش محبوبیت خاصی داشت و همواره مقداری از گنجینه هایی که از نبرد به دست آورده بود را با آنها تقسیم می کرد. به این صورت بود که او گاها به عنوان بودای زنده مورد احترام قرار می گرفت.

گونگ یه در تلاش برای ساختن جهانی ایده ال از فراوانی و صلح برآمد. او سیستم طبقاتی شیلا را که با نام گولپوم شناخته می شد اصلاح کرد. این اقدام به منظور انتصاب بسیاری از مردمان با استعداد انجام می گرفت که سابقا در حصار سیستم طبقاتی خشک شیلا محدود گشته و مجبور می شدند تا آرزوهای خود را رها کنند. وی با نسبت دادن خود به بودای مایتریا با عزم آهنین خویش در برابر نابسامانی های اجتماعی مبارزه کرد و کوشید تا جامعه ای منظم بسازد که از قید و بند تبعیض ها آزاد باشد.

او سیستم مدیریتی خدمتگذاران کشوری را با یک شورا برای نظارت بر امورات دولتی بنیان نهاد. وزرا و دیگر مقامات کمی وجود داشتند و سیستم رسمی رتبه بندی مقامات با نه رده به ایفای نقش می پرداخت.

وی همچنین در دستیابی به قدرت اقتصادی به لطف همکاری با اشراف زاده ای محلی به نام پارک جی یون و طائفه وانگ گان که بر داد و ستد دریایی تسلط داشتند توانا بود.

پرتره ای از گونگ یه

سقوط:

گونگ یه نام کشور را در سال ۹۰۴ به ماجین تغییر داد و پایتخت را در سال آتی به چورون منتقل کرد. چورون که درست در وسط شبه جزیره کره قرار داشت، نقطه ای استراتژیک برای شکست شیلا در جنوب و احیای قلمرو سابق گوگوریو در شمال به حساب می آمد. منطقه چنان حاصلخیز و غنی بود که یک سال با فراوانی محصول می توانست معیشت مردم را برای هفت سال آینده تضمین کند.

به دلیل اینکه چورون دژی واقع در منطقه ای کوهستانی بود، او مردم را از شهر پرجمعیت چونگجو منتقل کرده، حاکمیت خود را در ناحیه چانگ چونگ توسعه داد و کنترل تقریبا دو سوم زمین های سابقا در اختیار شیلا را به دست گرفت. وی در همان سال پیونگ یانگ را تصرف نمود و نابودی کامل دولت شیلا را اعلان کرد.

او که در جستجوی راه بهتری برای اتحاد شهروندانش بود، تمایل به ایدئولوژی اتحادی قدرتمندتری داشت. بنابراین توجه او در حوالی سال ۹۰۵ به سمت مذهب جلب شد. وی تصمیم گرفت که چیزی که برای اتحاد مردم زیر لوای قدرتش نیاز است همان ایمان دینی می باشد. گونگ یه از شغل سابق خود به عنوان یک راهب بودایی سود برده و خود را بودای مایتریا خواند که برای راهنمایی و نجات مردم رنج دیده از تمامی سختی ها به جهان آمده است. او در سال ۹۱۱ نام پادشاهی خود را به ته بونگ تغییر داد.

در تواریخ آمده است که گونگ یه در سال های پایانی زندگی خود از پارانویا رنج می برد. او به صورت بسیار مستبدانه ای دیگران را به خیات متهم می کرد و هرکسی را که با اون به مخالفت برمیخواست به مانند کانگ (یکی از همسرانش) و دو تن از پسران خود را به مرگ محکوم می نمود. او حتی مردم تسلیم شده شیلا را نیز می کشت. در نتیجه در سال ۹۱۸ چهار نفر از ژنرال های برجسته وی به نام های هونگ یو، به جی گیوم، شین سونگ گیوم و بوک جی گیوم موفق شدند ته بونگ را بر انداخته و وانگ گان (یکی از زیر دستان گونگ یه و رئیس الوزرای سابق کشور) را به عنوان پادشاه برگزینند. گفته می شود گونگ یه در لباس یک روستایی از قصر فرار کرد ولی مدت کوتاهی بعد توسط یک سرباز یا رعیتی که وی را با یک دزد اشتباه گرفته بود کشته شد.

مدتی کوتاهی بعد از آن، تاسیس سلسله گوریو اعلان شد و وانگ گان در راستای اتحاد سه پادشاهی جدید در سال ۹۳۶ اقدام به شکست رقبای خود در شیلا و هوبکجه کرد.

نظریه جایگزین در مورد اصالت:

برخی تاریخ دانان بر نظریه ای پافشاری می کنند که در آن گونگ یه در حقیقت نواده مستقیمی از گو آنسونگ ( که فرمانروای گوگوریو – گوک، یک دولت شکست خورده احیای گوگوریو بود) معرفی شده است. منابع شیلا گزارش داده اند که به گو آنسونگ نام خانوادگی خاندان سلطنتی شیلا یعنی ” کیم ” داده شده بود. بنابراین اصل و نسب عموما دانسته شده  گونگ یه به عنوان یک شاهزاده شیلایی به طریقی صحیح می باشد ولی اینکه گونگ یه پسر یکی از پادشاهان شیلا بود، ممکن است مسئله درستی به حساب نیاید.

این تصویر شهر چورون را نشان می دهد که در آنجا بقایای مرتبط به گونگ یه همچنان قابل مشاهده است.

میراث:

با وجود اینکه گونگ یه در امر حفاظت از حاکمیت خود و نیل به هدف اتحاد شبه جزیره کره زیر لوای حکمرانی خویش ناموق بود، امروزه بسیاری از محققین در تلاش برای بازبینی شخصیت صحیح گونگ یه برآمدند. منابع تاریخی در مورد گونگ یه دیدگاهی منفی دارند زیرا بسیاری از تاریخ دانان در خلال سلسله گوریو برای مشروعیت بخشی به سلسله جدید تلاش می کردند تا کودتای رخ داده توسط وانگ گان که به عزل گونگ یه منجر شد را توجیه کنند. اما حتی بعد از پیدایش گوریو نیز بسیاری از مردم حاکمیت وانگ گان را رد کرده و بر علیه سلسله جدیدا تاسیس شده شوریدند؛ حتی برخی از مردم نیز داوطلبانه به بکجه جدید با حکمفرمایی گیون هوان پناهنده گشتند.

می توان اینگونه پنداشت که بسیاری از مردم حتی بعد از کودتایی که وانگ گان را به تخت نشاند نیز حاکمیت گونگ یه را مطلوب می دانستند. این موضوع نشان می دهد که او آنگونه که در تاریخ توصیف شده است مستنبد مطلق نبود. برخی محققین خود خواندگی گونگ یه در مورد بودا را تلاشی برای استحکام قدرت خود تشریح می کنند زیرا او به عنوان عضوی از خانواده سلطنتی شیلا هیچ تاثیری بر ملاک و بازرگانان قدرتمند محلی نداشت و به همین دلیل می کوشید تا از قدرت دین به منظور حفظ حاکمیت خود بهره ببرد که در نهایت این روش موثر واقع نشد.

محل دژ گونگ یه در چورون

سخن پایانی:

مردم در زمان های آشوب رویاهای متفاوتی دارند. اما زمانی که دوران صلح فرا می رسد، مسیر رسیدن به جهان جدید مجددا باریک گشته و قهرمانان آرزوهای خود را رها کرده و در بیابان ها و صحراها ناپدید می شوند. گونگ یه در هزار سال قبل رویای یک ملت متحد را داشت. او راهی مشابه با قهرمانانی بیشمار که در تاریخ ظهور کرده و ناپدید شده اند را طی نمود.

منابع( ترجمه شده از):

  • ویکی پدیا انگلیسی
  • سایت kbs world radio
  • سایت korea.net
  • وبلاگ  www.asiantyrants.blogspot.com
  • سایت www.moversandshakersofkoreanhistory.wordpress.com

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
5 نظرات
  1. Farideh. می گوید

    ممنون از زحماتتون برا اطلاع رسانی
    یک سوال دوست گرامی وقتی گونگ یه پادشاه شد اون زمان لباس های محلی خودش رو میپوشیده (در فیلم های کره ای رنگ لباس ها اکثران از رنگ های شاد استفتاده میشده )درآن زمان ها هم همینطور بود عکسی که از گونگ یه گذاشتید لباس خیلی ساده و بی رنگ هست . ممنون?

    1. امیر سیروس پور می گوید

      خواهش میکنم. این عکسی که گذاشتم مربوط به زمانیه که راهب بود.راهب ها هم لباس ساده می پوشیدن

  2. سید عابد می گوید

    سلام مطلب مفیدی بود ولی ای کاش شما بجای اینکه این قد دقیق تاریخ کشورهای دیگه رو برسی میکنی و زحمت میکشی تاریخ خودمون رو هم اینطور برای مردم نشان بدی
    واقعا ما از تاریخ و قهرمانان و آداب و رسومات خودمون چیزی نمیدونیم
    احساس میکنم روشنفکران ما هم خارجی زده شدن و این فاجعه هستش

    1. مصطفی می گوید

      بشما چه؟

    2. علیرضا می گوید

      مردم از تاریخ خودشون خبر دارن
      حالا اینکه تاریخ کشور های دیگر رو هم بخونیم خوبه
      الکی ایراد نگیر

ارسال یک پاسخ