قتل عام روحانیون شیعه به دست محمود افغان
افغان ها که از همکاری نکردن مردم شهر با خود خشمگین شده بودند
هنگامی که خبر شورش مردم قزوین و کشته شدن هفت هزار از هشت هزار جنگجوی افغان را بدست مردم آن شهر شنیدند،این پایداری و سرکشی را نشانه ای از اختلاف مذهب میان خود و آنها دانستند،و پنداشتند که به انگیزه سنی بودن آنها و شیعی بودن ایرانی ها،نآرامی ها و سرکشی ها روی می دهد،محمود افغان که خویش را پادشاه ایران می دانست چنان به خشم آمد که فرمان داد همه پیشوایان مذهبی و سرشناسان شهر سپاهان را به کاخ شاهی فراخواندند و اعلام کرد که می خواهد انگیزه این کار را از ایشان بپرسد و راه از میان برداشتن این دشواری را جویا شود،در روز تعین شده پیرامون سیسد تن از فراخواندگان در تالار بزرگ شاهی گرد آمدند و به دستور محمود در کنار هریک از آنان یک سرباز افغان ایستاد.سرپرست تشریفات پیش از آمدن محمود افغان به تالار به حاضران گفت که هنگام ورود امیر محمود همگی باید در برابر ضل الله سر فرود آورده و خم بشوید و تا ایشان دستور ندادند قد راست نکنید.محمود به تالار وارد شد و سیسد روحانی و سرشناس همگی کرنش کردند و خم شدند،در این هنگام ناگهان سربازان افغان که از پیش آموزش دیده و شمشیر های برهنه داشتند با یکی دو ضربت سر های خم شده را از تن جدا کردند و بر زمین تالار فروافتاد و خون از تن های بی سر جهیدن گرفت.
محمود از تالار بیرون رفت و دستور داد تا بیدرنگ سرها و پیکرهای جداشده را گرداوری رده،تالار را بشویند چون برنامه شوم دیگری برای فردای آن روز داشت.روز دیگر دویست تن از فرزندان مردانی را که روز گذشته کشته شده بود و آنها از غیبت پدر نگران شده بودند به دربار راه داد.محمود دستور داد که دست و پای همه آنها را بستند و و مانند گوسفند در کنار هم خوابانیدند و بی آن که به ابه و زاری آنها بنگرد فرمان داد تا سر از تن همه آنها جدا کنند.از آن روز هر روز سیسد تن از سربازان گارد شاه سلطان حسین را به دربار می آورد و می کشت تا همه آنها از مین رفتند و هنوز بر آن بود که انتقام کشتار هفت هزار تن افغان را در قزوین نگرفته است.
منبع : نادر قهرمان بی آرام،پادشاه نآرام دکتر ناصر انقطاع