سنجر یکی از پسران سلطان ملکشاه بود که در ماه رجب ۴۷۹ در سنجار (شهری در شمال عراق) متولد شد. با آنکه ملکشاه نام احمد را برای این پسر خویش برگزید، وی به مناسبت نام محل تولدش به سنجر نامبردار گردید. وی بیش از سایر سلاطین سلجوقی سلطنت کرد و از عمری طولانی برخوردار بود و قلمروی بسیار وسیع و فتوحات چشمگیری داشت. سنجر حدود ۲۱ سال (۴۹۰-۵۱۱ ه.ق) با عنوان ملک بر خراسان حکومت کرد و نزدیک به ۴۱ سال (۵۵۲-۵۱۱ هـ.ق) بر قلمرو سلجوقیان سلطنت داشت.
سلطان برکیارق پس از چیرگی بر خراسان حکومت آنجا را در سال ۴۹۰ ه.ق به برادرش سنجر سپرد و به وی لقب ملک ناصرالدین داد. ملک سنجر در تمام دوران سلطنت بر کیارق و نیز برادرش سلطان محمد تپر از طرف آنان بر خراسان امارت داشت و در دوره سلطان محمد تپر در امور حکومت خراسان قدرت افزون تری یافت و پس از سلطان محمد به سلطنت رسید. سنجر پس درگذشت برادرش سلطان محمد با جانشین او محمود در جبال جنگید و به نواحی جبال و عراق عجم لشکر کشید و محمود را شکست داد. پس از این واقعه سنجر جایگاه خویش را به عنوان سلطان بزرگ سلجوقی استوار کرد.
سنجر که سالها در خراسان حکومت داشت پس از به دست آوردن مقام سلطنت به مرو بازگشت و از آن به بعد آن شهر مرکز سلطنت وی شد. در دوران سلطان سنجر توانستند به طور کامل بر غزنه که مرکز حکومت غزنویان بود تسلط یابند و بهرام شاه غزنوی به سلطان سنجر خراج می پرداخت و بنام وی خطبه می خواند و این افتخاری بود که در بین سلاجقه فقط سنجر توانست کسب کند. سلطان سنجر برای کاهش نفوذ و قدرت قراخانیان بر ماوراالنهر حکومتی دست نشانده بنام آل برهان در بخارا ایجاد کرد و پس از این اقدام قراخانیان تنها بر شهر سمرقند حکومت داشتند.
اما مدتی بعد از حکومت تازه تاسیس قراختاییان که در مجاورت مغولستان سکونت داشتند و به تدریج به سمت ماورالنهر پیش روی کرده بودند در دشت قطوان شکست خوردند. در این پیکار همسر سلطان سنجر همراه با جمعی از سرداران بزرگ سپاه سلجوقی و نیز ملک تاج الدین ابوالفضل (فرمانروای سیستان) به دست نیروهای قراختایی اسیر شدند و سنجر به ترمذ فرار کرد.
قراختاییان سپس بخارا را تصرف کرده بر سراسر ماوراءالنهر دست یافتند. از آن پس ماوراءالنهر از تسلط سلطان سنجر خارج شد. سلطان سنجر برای آزادی همسر خویش از اسارت قراختاییان پانصد هزار دینار به آنان پرداخت و آنان آزاد شدند. یکی دیگر از وقایع تلخ دوران سلطان سنجر برای ایران حمله غزان به خراسان است که بعدا به طور مفصل توضیح داده می شود. در پی حمله غزان و غارت شهرهای خراسان سلطان سنجر اسیر شد و سه سال نزد غزان به سر برد. سرانجام، با برنامه ریزی و تلاش مؤید آی ابه سلطان سنجر از دست غزان رهایی یافت و به مرو باز آمد.
اهمیت به ادبیات پارسی
وی که از بی نوایی و خزاین خالی و خرابی مملکت و وضع نابسامان مردم و سرکشی لشکر به شدت غمناک بود، پس از دو سه ماه بیمار شد و در مرو از دنیا رفت و در بقعه ای که در زمان زندگی خویش ساخته و آن را سرای آخرت نامیده بود به خاک سپرده شد. انوری شاعر نام آوری که در عصر سلطان سنجر می زیست و در وصف سنجر قصاید فراوان دارد، درباره درگذشت او قطعه ای سروده است:
چاشتگه در شهر مرو آن نامور فخر زمان
خسرو روی زمین سنجر از عالم در گذشت
ابن الأثیر از هیبت ، صلابت جوانمردی، بخشندگی و مردم نوازی سنجر سخن گفته و از امنیت و آسایشی که در شهرهای تحت فرمان وی وجود داشت یاد کرده است.شبانکاره ای در مورد سنجر میگوید که اندک ساده دلی بر وی غالب بوده اما معتقد است که با تمام این احوال در امور ملکداری آگاه بود و موفقیتهای چشمگیری به دست آورد. وی در لباس پوشیدن بی تکلف بود و علما را مورد بزرگداشت قرار میداد و با زاهدان و عابدان همنشینی و مؤانست داشت.
سنجر همانند دیگر سلاطین سلجوقی به زبان و ادبیات پارسی اهمیت میداد و شاعران بزرگی چون انوری و معزی و … در دربار وی بودند و خود نیز به پارسی شعر می سرود از جمله اشعار وی:
با این همه ملک و حشم و دولت و اقبال
بگذشتم و بگذاشت جهان گذران را
دنیای دنی از چو منی مهر ببرید
زو دست چرا شست نباید دگران را
این نمونهی شعر پارسی سلطان سنجر در نسخهای با عنوان انیس الخلوه و جلیس السلوه به قلم مسافر بن ناصر الملطوی ثبت و ضبط گردیده است.