محمد شاه گورکانی
ناصرالدین روشن اختر معروف به محمد شاه گورکانی (۱۷۰۲–۱۷۴۸ میلادی) از پادشاهان دوره مغول صغیر در امپراتوری گورکانیان هند بود. او درهفده سالگی بر تخت نشست و بین ۱۷۱۹ تا ۱۷۴۸ میلادی فرمانروایی کرد.
روشن اختر که بعدها با نام محمد شاه برتخت نشست پسر خجستهاختر جهانشاه چهارمین و کوچکترین پسر بهادرشاه اول (نوه اورنگزیب عالمگیر آخرین امپراتور گورکانی یا مغول کبیر) بود.
محمد شاه حامی بزرگ هنرها از جمله موسیقی، فرهنگ و تحولات اداری بود. او مردی خوشگذران بود و نام قلم او «ساده رنگیلا» (Sadā Rangīla) به معنی «همیشه شاد» بود. از این رو اغلب او را «محمد شاه رنگیلا» مینامند، همچنین گاهی اوقات بنام پدر بزرگش بهادرشاه اول، «بهادر شاه رنگیلا» نامیده شدهاست.
حکومت
پدر روشن اختر، جهان شاه در سال ۱۷۱۲ کشته شد؛ و با مرگ پدربزرگش بهادرشاه مبارزات پیاپی برای جانشینی در میان بازماندگان درگرفت که در نهایت فرخسیر (ح ۱۷۱۳–۱۹)، پسر عموی روشن اختر پیروز شد. در اوایل سال ۱۷۱۹ فرخسیر توسط برادران قدرتمند سید – سید عبدالله و سید حسین علی – به زندان افتاد و سپس کشته شد. در ماه سپتامبر، پس از مرگ سریع (بر اثر بیماری) دو نفر دیگر که این برادران بر تخت سلطنت نشانده بودند، ایشان پادشاهی روشن اختر را با عنوان «محمد شاه» اعلام کردند.
در سال ۱۷۲۰، با ترور حسین علی و شکست عبدالله در نبرد حسن پور (جنوب غربی دهلی) محمد شاه از سیطرهٔ مؤثر برادران سید رهایی یافت. در سال ۱۷۲۱ او با دختر فرخسیر ازدواج کرد.
در سال ۱۷۲۴ پس از اینکه نظامالملک آصف جاه، که وزیر منصوب دربار بود، با انزجار دربار را ترک کرد، ولایات یکی پس از دیگری از کنترل پادشاهی خارج شدند و عملاً سعادتعلیخان، نواب اَوَدْهْ (اکنون ایودیا)، جایش را گرفت. قبایل افغان روهیلا، خود را مالک روهیلکند (جنوب شرقی دهلی) خواندند؛ تنها بنگال خراج سالانه به دهلی میپرداخت؛ سران ماراتها، تحت فرمان پیشوا باجی رائو، خود را صاحب مناطق گجرات، مالوا و بوندلکند میدانستند و در سال ۱۷۳۷ به دهلی حمله کردند
تحولات فرهنگی
در حالی که زبان اردو پیش از سلطنت محمد شاه استفاده میشد اما در زمان سلطنت وی بود که این زبان در بین مردم محبوبیت بیشتری پیدا کرد و او آنرا زبان دربار و جایگزین زبان فارسی اعلام کرد. در زمان سلطنت محمد شاه، قوالی دوباره به دربار شاهنشاهی گورکانیان بازگشت و به سرعت در سراسر جنوب آسیا گسترش یافت. محمد شاه همچنین برای گسترش مؤسسات مذهبی به جهت آموزش و پرورش مانند مکتبها شناخته شدهاست. در زمان سلطنت وی، قرآن برای اولین بار به فارسی ساده و اردو ترجمه شد. همچنین، در زمان سلطنت وی، لباس رسمی ترکی، که معمولاً توسط اشراف عالی گورکانی پوشیده میشد و از سمرقند ریشه میگرفت، جایگزین شروانی شد.
محمد شاه حامی هنرهای نمایشی بود، تقریباً به سبب اولویتهای اجرایی او در هزینههای فرهنگی، زمینه را برای از هم پاشیدگی دولت فراهم کرد. در حالی که قدرت سیاسی گورکانیان در زمان سلطنت او فروپاشی کرد، او به پشتیبانی از هنرها ادامه میداد و هنرمندان و استادانی همچون نییدا مال (Nidha Mal؛ فعال ۱۷۳۵–۷۵) و چیتارمن (Chitarman) را تشویق میکرد که نقاشیهای پرشور از صحنههای زندگی دربار را نقش کنند، مانند جشن هولی، شکار با شاهین.[۴] دربار گورکانی در آن زمان نوازندگانی چون نعمت خان، معروف به صدارنگ، و برادرزاده اش فیروز خان (آدارنگ) نیز داشت که آهنگهای ایشان شکل موسیقایی خیال را محبوبیت بخشید. نعمت خان خیال را برای شاگردانش آهنگسازی کرد ولی هرگز او خیال را اجرا نکرد.[۵] این مؤلفه اصلی موسیقی سنتی هند در دربار محمد شاه رشد کرد، تحول یافت و تحت حمایت قرار گرفت.[۶]
محمد شاه خود از زمره خوشنویسان و نستعلیقنویسان هند بود و دو قطعه از آثارش در موزه باستانشناسی دهلی موجود است.
تحولات علمی
در زمان سلطنت محمد شاه، یک اثر علمی مهم با نام زیج محمد شاهی توسط جای سینگ دوم از سلطنت آمبر بین سالهای ۱۷۲۷ و ۱۷۳۵ به پایان رسید که از ۴۰۰ صفحه تشکیل شدهاست.
حمله نادر شاه و سقوط دهلی
در سال ۱۷۳۹ میلادی نادرشاه افشار پادشاه ایران به هند حمله کرد. نادر شاه از غفلت دهلی از مناطق مرزی شمال غربی (که اکنون در پاکستان است) استفاده کرد تا ایشان را در کرنال در شمال کشور هندوستان تار و مار کند و دهلی را تحت اشغال خود درآورد. به دلیل ضعف تاکتیک، محمدشاه به سادگی شکست خورد و نادر فاتحانه وارد دهلی شد و درست پس از یک ماه به نام خود در آنجا خطبه خواند. بیشتر از ۳۰٬۰۰۰ هندی کشته شدند؛ بهناچار محمد شاه امان خواست؛ در پاسخ نادرشاه درقبال آنکه کلید خزانه سلطنتی را بگیرد عقبنشینی را پذیرفت. او سریر پادشاهی هند که برای شاهجهان ساخته بودند و معروف به تخت طاووس بود را به همراه جواهرات کوه نور، دریای نور و کره جواهرنشان به ایران آورد، و تاج شاهی را برسر محمد شاه باقی گذاشت.تخت طاووسی که نادرشاه افشار از نبرد هندوستان با خود به ایران آورد پس از مرگ وی توسط غارتگران تخریب و به یغما برده شد.
در مارس ۱۷۴۸ محمد شاه، احمد شاه درانی، حاکم افغانستان را در سیرهند شکست داد و بدین ترتیب در سالهای پایانی فرمانروایی خود به موفقیتی دست یافت.