تاریخچه شهر پترا: نگین سرخ در دل صحرا
در میان صخرههای سرخ و تپههای بیابانی جنوب اردن، شهری پنهان است که روزگاری یکی از درخشانترین مراکز تمدن باستانی خاورمیانه بود پترا (Petra)، شهری که از دل سنگ تراشیده شده و قرنها پایتخت پادشاهی نَبَطیان (Nabataeans) بود. پترا با معماری شگفتانگیز، سیستمهای پیشرفتهی آبرسانی و موقعیت استراتژیکش در مسیرهای تجاری، به یکی از پرشکوهترین و ثروتمندترین شهرهای دوران باستان بدل شد.
اما همانگونه که از دل سنگ برخاست، سرانجام نیز در دل سکوت صحرای اردن ناپدید شد تا قرن نوزدهم که دوباره بهعنوان یکی از شگفتیهای جهان کشف گردید.
پیدایش و پیشینه تاریخی
پیش از ظهور نبطیان، منطقهی پترا محل سکونت اقوام بومی ادوم (Edomites) بود.
اما از حدود قرن چهارم پیش از میلاد، قوم نَبَطی مردمی عربتبار و چادرنشین به این سرزمین مهاجرت کردند و با بهرهگیری از مهارتهای بازرگانی و سازگاری با محیط خشک بیابانی، بهتدریج شهری در دل صخرهها بنا کردند.
نام «پترا» از واژهی یونانی πέτρα به معنای «سنگ» گرفته شده است و بهدرستی توصیفگر شهری است که درون سنگ شکل گرفته است.
نبطیان مردمی باهوش، عملگرا و مسالمتجو بودند. آنان بهجای تصرف سرزمینها از راه جنگ، با تجارت، دیپلماسی و تسلط بر منابع آب در بیابان، ثروت و قدرت بهدست آوردند.
پترا در مسیر اصلی کاروانهای تجاری میان عربستان، مصر، سوریه و دریای مدیترانه قرار داشت و بهعنوان نقطهای کلیدی در تجارت بخور، ادویه، طلا و ابریشم عمل میکرد.
اوج شکوه پادشاهی نبطیان
در قرن اول پیش از میلاد، تحت حکومت پادشاهان قدرتمندی مانند حارث سوم (Aretas III) و حارث چهارم (Aretas IV)، پترا به پایتختی باشکوه بدل شد.
>در این دوران، شهر دارای جمعیتی بالغ بر ۳۰ هزار نفر بود و معماری آن بازتابی از ترکیب فرهنگهای یونانی، مصری، رومی و شرقی بود.
در این دوره بناهای عظیمی ساخته شدند که هنوز هم گردشگران را شگفتزده میکنند.
مهمترین آنها عبارتاند از:
الخزنه (Al-Khazneh)
نماد شناختهشدهی پترا، معروف به «گنجینه».
نمایی به ارتفاع ۴۰ متر که از دل سنگ تراشیده شده و با ستونهای کرنتی و تزئینات اسطورهای مزین است.
هدف دقیق ساخت آن هنوز مورد بحث است برخی آن را آرامگاه یکی از پادشاهان نبطی میدانند و برخی معبد یا خزانهی مذهبی.
الدیر (Ad-Deir)
به معنای «صومعه»، بنایی عظیمتر از الخزنه که در قرن اول میلادی ساخته شده و احتمالاً کاربرد آیینی داشته است.
در بالای کوهی بلند واقع شده و از طریق مسیر طولانی پلکانی قابل دسترسی است.
تئاتر پترا
ظرفیتی بیش از ۷۰۰۰ نفر داشته و بهطور کامل درون سنگ تراشیده شده است نشانهای از تأثیر معماری یونان و روم بر هنر نبطیان.
مقابر سلطنتی

در دیوارههای شرقی شهر، مجموعهای از آرامگاهها با نمایی باشکوه دیده میشود که از ظرافت هنری نبطیان در تلفیق هنرهای شرقی و غربی حکایت دارد.
مهندسی و مدیریت آب
یکی از شگفتانگیزترین جنبههای پترا، سیستم پیشرفتهی آبرسانی آن در دل بیابان است.
نبطیان با ساخت شبکهای از کانالها، سدها و مخازن سنگی، توانستند آب باران را جمعآوری و ذخیره کنند.
این سیستم به آنان امکان داد تا حتی در خشکترین فصول، شهر و زمینهای پیرامون را سیراب کنند.
توانایی مدیریت آب، عامل اصلی بقای پترا و رشد اقتصادی آن بود.
روابط فرهنگی و تجاری
پترا پلی میان شرق و غرب بود.
کاروانهایی از عربستان بخور و مرّ حمل میکردند، از مصر پارچه و طلا، و از سوریه و فینیقیه شیشه و جواهر.
در شهر، کاروانسراها، بازارها و مراکز مذهبی متعددی وجود داشت.
نبطیان خط و زبان مخصوص به خود را داشتند که بعدها الهامبخش خط عربی شد.
سکههای نبطی نیز نشانهای از استقلال سیاسی و اقتصادی آنان است.
تسلط رومیان و تغییر سرنوشت شهر
در سال ۱۰۶ میلادی، امپراتور تراجان (Trajan) پادشاهی نبطیان را بدون جنگ اشغال کرد و آن را بهعنوان استان عربیه پترائا (Arabia Petraea) ضمیمهی امپراتوری روم نمود.
پترا در دوران رومی همچنان اهمیت خود را حفظ کرد، اما تمرکز تجارت بهتدریج از مسیرهای زمینی به مسیرهای دریایی منتقل شد.
در قرن سوم میلادی، زلزلهای سهمگین بخشهای بزرگی از شهر را ویران کرد.
با کاهش تجارت و انتقال مرکزیت به شهرهایی چون بصره و عقبه، پترا بهتدریج رو به افول رفت.
در قرن چهارم میلادی، مسیحیت در منطقه گسترش یافت و برخی از معابد پترا به کلیسا تبدیل شدند.
اما زلزلهی دیگر در قرن ششم و تغییر مسیر رودخانهها، آخرین ضربه را بر پیکر این شهر زد و بهتدریج متروک شد.
فراموشی و کشف دوباره
قرنها، جهان از وجود پترا بیخبر بود.
بادیهنشینان محلی این مکان را «السیق» مینامیدند و افسانههایی از گنجهای پنهان در آن روایت میکردند.
تا اینکه در سال ۱۸۱۲ میلادی، کاوشگر سوئیسی یوهان لودویگ بورکهارت (Johann Ludwig Burckhardt) با تظاهر به مسلمان بودن و با نام «ابراهیم بن عبدالله»، موفق شد بهعنوان زائر وارد منطقه شود و برای نخستین بار پترا را به دنیای غرب معرفی کند.
او در یادداشتهای خود نوشت:
“در برابر چشمانم شهری از دل سنگ برخاست شهری که گویی فرشتگان آن را تراشیدهاند.”
از آن زمان، پترا به یکی از مهمترین سایتهای باستانشناسی جهان بدل شد.
حفاریها و پژوهشهای باستانشناسی
حفاریهای علمی از اواخر قرن نوزدهم آغاز شد و تا امروز ادامه دارد.
باستانشناسان از کشورهای مختلف، از جمله اردن، آمریکا و فرانسه، در حال مطالعهی سازهها، مقابر و شبکههای آبی پترا هستند.
در سالهای اخیر، با استفاده از اسکنهای لیزری و پهپادها، بناهای پنهان زیر شن و ماسه شناسایی شدهاند.
در سال ۱۹۸۵ میلادی، پترا در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد و در سال ۲۰۰۷ بهعنوان یکی از هفت شگفتی جدید جهان برگزیده شد.
اهمیت فرهنگی و نمادین
پترا نهفقط یادگار تاریخی، بلکه نمادی از نبوغ انسانی در هماهنگی با طبیعت است.
در دل بیابان خشک، مردمانی توانستند شهری سنگی بسازند که آب، نور و زیبایی در آن به تعادلی شگفتانگیز رسیدهاند.
همچنین پترا نقطهی تلاقی فرهنگهاست: معماری آن تلفیقی از هنر یونانی، مصری و ایرانی است، اما روح آن بهکلی نبطی باقی مانده.
امروزه پترا نماد ملی اردن است؛ تصویر آن بر اسکناسها و نشانهای رسمی این کشور نقش بسته است.
سالانه میلیونها گردشگر از سراسر جهان از این شهر بازدید میکنند و مسیر باریک و باشکوه السیق (Siq) را میپیمایند تا به گنجینهی افسانهای الخزنه برسند.
تحلیل تاریخی
پترا را میتوان تجسم سه مفهوم بنیادین تاریخ دانست:
هوشمندی، زیبایی و فناپذیری.
هوشمندی در مهندسی آبرسانی و تجارت نبطیان، زیبایی در معماری و تزئینات هنری، و فناپذیری در سرنوشت شهری که روزی مرکز تمدن بود و سپس در سکوت صحرا فرو رفت.
پترا یادآور این حقیقت است که تمدنها همانقدر که میتوانند شکوهمند باشند، شکننده نیز هستند اما آثار آنها، همچون خطوطی بر سنگ، تا ابد باقی میماند.
جمعبندی
پترا، شهر سرخرنگی که از دل سنگ زاده شد، هنوز پس از دو هزار سال نفس میکشد.
در هر ترک از دیوارهایش، ردّی از تاریخ، هنر و ایمان دیده میشود.
از امپراتوران و تاجران گرفته تا زائران و گردشگران امروزی، همه در برابر شکوه آن سر تعظیم فرود میآورند.
پترا نهفقط یکی از شگفتیهای معماری جهان، بلکه سندی زنده از نبوغ انسانی در چیرگی بر طبیعت و زمان است.