تاریخ پیدایش گویش های ایرانی

در این مقاله به تاریخ پیدایش گویش های ایرانی، ویژگی های زبان ایرانی باستان، گویش های ایرانی شرقی و غربی، و سه نمونه از الگوهای آوایی در گویش های ایرانی شمال غربی و ایرانی جنوب غربی به صورت گذرا پرداخته می شود.

از همین نیای مشترک، قبیله ای به نام آریا حداقل با سه مقصد متفاوت، به سوی جنوب مهاجرت کرد:

الف – گروهی که هند و آریایی نامیده می شوند و پیش از مهاجرت ایرانیان (که آنها هم آریایی بودند) به هند رفتند. طبعا زبانِ این افراد در گذر زمان و بر اثر همزیستی با اقوام تازه، دگرگون شد.

زبانشناسان، زبانِ آن گروه از آریاییان که دیرتر مهاجرت کردند را ‘ایرانی آغازین’ (proto-Iranian) می نامند. ایرانی زبانان نیز در چند گروه، به سرزمین های جنوبی آمدند که ب و پ از آن جمله اند:

ب – گروهی در مهاجرت به جنوب، به سرزمین هایی رسیدند که ‘باختر’ و ‘مَرگو’ نامیده می شوند. ‘مرو’ مهمترین شهر مرگو است و باختر جایی در پای رشته کوه های پامیر (سرچشمه آمودریا) است که امروزه شهرهای سمرقند، سرخ کُتَل، قندوز و… را دربر می گیرد.

زبانِ این گروه را ‘ایرانیِ شرقی’ می نامیم. باستان شناسان تخمین می زنند که ایرانیانِ شرقی بین سال های ۲٫۱۰۰ تا ۱٫۷۵۰ پیش از میلاد، به مرگو و باختر رسیده اند.

پ – گروهی که به دربند و آذربایجان و غربِ ایرانِ امروزی آمدند. این گروه، دیرتر از ‘گروه ب ‘ به مقصد رسیدند. گروه پ، از جمله شامل سه قبیله به نام های ماد، پارس و پارت بودند و اگرچه تفاوت لهجه داشتند، اما زبانشان یکی بود و سخن یکدیگر را بسادگی می فهمیدند.

مادها احتمالا قدرت بیشتری داشتند و در مناطق خوش آب و هوای شمالی و مرکزیِ غرب ایران ساکن شدند و چنانکه می دانیم، نخستین امپراتوری ایران را نیز تشکیل دادند. پارس ها به جنوب و جنوب غربی ایران آمدند و پارت ها به سوی شرقِ ایرانِ امروزی رفتند.

بسیاری از زبان ها و گویش های ایرانی در شمال غربی، غرب و مرکز ایران امروزی که به فارسی هم شبیه هستند، اما تفاوت های گویشی دارند، در واقع، بازماندگان زبان های مادی و پارتی اند. البته مرزکشی میان گویش های مادی و پارتی کار بسیار دشواری است؛ چنانکه مثلا در گذشته تصور می شد زبان کردی بازمانده زبان مادی است، اما امروز بسیاری از زبانشناسان، کردی را بازمانده گویش پارتی می دانند.

به هر روی، به گویش هایی که بازمانده گویش های مادی و پارتی هستند، ‘ایرانی شمال غربی’ و به گویش هایی که بازمانده گویش پارسی هستند، ‘ایرانی جنوب غربی’ می گوییم.

زبان و گویش های فارسی، لُری، دری (افغانستان)، تاجیکی، بوشهری، دزفولی، شوشتری، کُمزاری (که در تنگه هرمز و شمال کشور عمان گویشور دارد) و… جنوبی غربی هستند و گویش های گورانی (در استان کرمانشاه)، کردی، گیلکی، مازندرانی، بلوچی، ابیانه ای، ابوزیدآبادی، میمه ای، آشتیانی، نطنزی، سمنانی، سرخه ای، سنگسری، شاهرودی (که در شاهرود واقع در جنوب غربی خلخال در استان اردبیل گویشور دارد) و… شمالی غربی اند. همچنین گویش تالشی که علاوه بر ماسوله، ماسال، آستارا، اسالم و شاندرمنِ ایران، در لنکران و کرانه های غربی دریای خزر در جمهوری آذربایجان نیز سخنگو دارد، از دسته زبان های ایرانی شمالی غربی است.

 

ویژگی های زبان ایرانی باستان

زبان ایرانی باستان، از نظر آواشناسی، ساخت واژه و دستور زبان، تفاوت های فراوانی با زبان ها و گویش های ایرانی نو داشته است. برای نمونه، اسم در زبان ایرانی باستان، با سه جنسیت (مذکر، مونث، خنثی)، سه شمار (مفرد، مثنی، جمع) و هشت حالت (نهادی یا ‘فاعلی’، رایی یا ‘مفعولی’، وابستگی یا ‘اضافی’، ندایی، بایی یا ‘مفعول معه’، برایی یا ‘مفعول له’، ازی یا ‘مفعول عنه’ و دری یا ‘مفعول فیه’) صرف می شد.

برای درک بهتر موضوع، دو اسم ایرانیِ باستان را تنها در سه حالتِ آن بررسی می کنیم: ایرانیانِ باستان به واژه ‘دین’ که در حالت فاعلی مفرد ‘daena’ بود، در حالت مفعولیِ مفرد ‘daenam’ می گفتند و اگر کسی می خواست دین را صدا کند، باید می گفت ‘daene’. اکنون واژه ‘گر’ به معنای ‘کوه’ را در نظر بگیرید. ‘گر’ امروز هم در گریوه (به معنای گردنه) و در نام بسیاری از اماکن ایران (گراب، گرکش،…) دیده می شود. ایرانیان باستان به واژه ‘گر’ که در حالت فاعلی مفرد ‘gairish’ بود، در حالت مفعولی مفرد ‘gairim’ می گفتند و اگر کسی می خواست کوه را صدا کند، باید می گفت ‘gaire’.

با گذر زمان، زبان های ایرانی ویژگی های پیچیده دستوری و آوایی شان را از دست دادند و ساده تر شدند. البته زبان های ایرانی شرقی، همچنان بسیاری از ویژگی های دستوری و آوایی ایرانیِ باستان را حفظ کرده اند و دگرگونی ها در زبان های ایرانیِ غربی بسیار بیشتر است.

زبان ‘پشتو’ که در افغانستان یکی از دو زبان رسمی است؛ زبان های پامیری (از جمله ‘سَریکُلی’ که در بخش هایی از استان شینجیانگِ چین استفاده می شود و نیز برخی زبان های محلی تاجیکستان) و زبان ‘وَخی’ که در شمال شرقی افغانستان، شمال پاکستان و شمال غربی چین سخنور دارد، از جمله زبان های ایرانی شرقی هستند. افزون بر این، زبان ‘اوسِتی’ که در دامنه های شمالی قفقاز و در مرزهای گرجستان و روسیه گویشور دارد نیز از زبان های ایرانی شرقی است.

شباهت های آوایی

چنانکه پیشتر اشاره شد، بسیاری از زبان های شمال غرب و مرکزی ایران، گویش های به جا مانده از زبان های مادی هستند. بنابراین، طبیعی است که شباهت های آوایی داشته باشند. در واقع، با نگاهی دقیق به این گویش ها می توان نموداری از الگوهای آوایی مشترک در زبان های ایرانی شمالی غربی و تفاوت آنها با زبان های ایرانی جنوبی غربی را یافت. برای مثال وقتی از الگوی همانندی /و/ شمالی و/ب/ جنوبی در بسیاری از واژه ها سخن می گوییم، طبیعی است که بسیاری از گویش های شمال غربی، ‘بچه’ را به صورت ‘وچه’، ‘شب’ را به صورت ‘شو’ و ‘آب’ را به صورت ‘aw’ یا ‘ow’ تلفظ کنند.

باید توجه داشت که می توان برای گویش های ایرانی، الگوهای دستوری نیز تهیه کرد، اما در اینجا تنها به بیان تنها چند نمونه از الگوهای آوایی بسنده می شود.

پیش از آنکه به تنها سه نمونه از الگوهای تبدیل آوایی در گویش های شمال غربی و جنوب غربی بپردازیم، بیان این نکته ضروری است که این الگوها در همه ی زبان های شمالی یا جنوبی وجود ندارد؛ در واقع ما با پیوستاری از زبان ها رو به رو هستیم که در این پیوستار، هرچه زبانی ویژگی های شمالیِ بیشتر داشته باشد، بیشتر شمالی است و هرچه ویژگی های جنوبی بیشتر داشته باشد، بیشتر جنوبی است. پس صرفا به این خاطر که گویش لُری به آب می گوید ‘ow’ نمی توان آن را شمالی دانست. ظاهرا زبان های گورانی و تالشی، از جمله شمالی ترین زبان های غربی ایران هستند.

در هر گروه، افزون بر زبان فارسی یا لری که زبان های جنوب غربی هستند، شماری از گویش های شمال غربی نیز آورده شده و در انتهای بسیاری از گروه ها یک نمونه از زبان های شرقی نیز نمایش داده شده است تا شباهت آوایی میان زبان های شمال غربی و زبان های شرقی ایران نشان داده شود.

 

توضیح آوانگاری: /â/ و /ā/ شبیه به /آ/ در آب تلفظ می شود و /a/ شبیه به /ا/ در ابر است.

/š/ مانند /ش/ در شب تلفظ می شود و /ž/ مانند /ژ/ در ژیان است.

۱ – همانندی /b/ جنوبی با /v/ و /w/ شمالی

ابر

فارسی: /abr/

ابیانه ای: /āvr/

اشتهاردی، کشه ای، شهمیرزادی: /avr/

کردی کرمانشاهی: /hâur/

کردی کورمانجی: /awr/

گورانی: /hawr/

پشتو: /owre/

باد

فارسی: /bād/

لری (غربی جنوبی): /bay/

ابوزیدآبادی، آشتیانی، بادُرودی، جوشقانی، میمه ای: /vād/

مازندرانی، گورانی: /vâ/

گیلکی: /va/

کردی: /wâ/

ابیانه ای: /vōy/

بلوچی: /gwāt/ و /bād/

پشتو: /wagā/، /wō/

باران

فارسی: /bārān/

آشتیانی، سیوندی، گورانی کندوله ای،…: /vārān/

کردی کرمانشاهی: /wârân/

مازندرانی: /vāreš/

گیلکی: /vāraš/

میمه ای، محلاتی، جوشقانی،…: /vārun/

بلوچی: /gwāriš/ و /bārišt/

سریکلی: /waryj/

برف

فارسی: /barf/

گیلکی، مازندرانی، نطنزی، نائینی، سنگسری،…: /varf/

شاهرودی، خوئینی، افتری، بیابانکی، لاسگردی،…: /var/

کردی کرمانشاهی، کردی سلیمانیه: /wafr/

کردی گروسی: /wāfer/

بلوچی: /warf/

میمه ای، گزی، جوشقانی: /värf/ (واکه /آ/ کوتاه)

پشتو: /wāwra/

۲ – همانندی /z/ جنوبی با /ž/ (ژ) و /j/ (ج) شمالی

روز

فارسی: /ruz/

بهدینی: /ruž/

کلاسوری: /rü/ و /ruž/

کردی: /ruž/ و /rož/

نراقی، بادُرودی، کاشانی یهودی،…: /ruj/

زازا: /rož/ و /roj/

سمنانی: /ru/ و /ruž/

پشتو: /rwaj/ و /rez/

زیر

فارسی: /zir/

سمنانی، سنگسری، سرخه ای، لاسگردی، کردی عبدویی،…: /žir/

گیلکی، مازندرانی، نطنزی، تالشی،…: /jir/

زِه (بخشی از تیر و کمان)

فارسی: /zeh/

کَفرانی: /žeh/

کاشانی: /že/ و /zeh/

کردی: /žih/ و /že/

گزی: /že/ و /žē/

زِفره ای: /že/

گورانی: /ži/ و /ze/

بلوچی: /jig/ و /jeg/

پشتو: /žay/

تیز

فارسی: /tiz/

گورانی: /tež/ و /tiž/

کردی، سمنانی، سنگسری، سرخه ای، لاسگردی،…: /tiž/

کردی کورمانجی: /tüž/

مازندرانی و شهمیرزادی: /tej/

دلیجانی، ابراهیم آبادی، نراقی، سگزآبادی: /tij/

۳ – همانندی /د/ جنوبی و /ز/ شمالی

دانستن

فارسی: /dānestan/

لری: /donesse/

ابیانه ای: /zun-/

گورانی، کردی عبدویی، بلوچی: /zān-/

لکی: /zânǝst/، /zǝnâst/

نطنزی: /zon-/، /zonay/

تالشی ماسالی: /zuneste/

تالشی ماسوله ای: /zon-/، /zonoss/

سَریکُلی: /wazon-/، /wazond/

داماد

فارسی: /dāmād/

لری: /domā/

آشتیانی، خوئینی،…: /zāmā/

میمه ای: /zumād/

مازندرانی: /zumā/، /zemā/

گورانی کندوله ای: /zâmâ/

بلوچی: /zāmāt/

بلوچی رخشانی: /zāmās/

پشتو: /zalmay/

منبع تمدن ما

بهترین از سراسر وب

[toppbn]
ارسال یک پاسخ