در مورد دانشگاه جندی شاپور بیشتر بدانید

جغرافیای جندی شاپور و پیشینه و چگونگی تاسیس آن

در شمال غربی خوزستان بین شهر شوشتر و خرابه های شوش که امروز تل خاکی بیش نیست در دوره ساسانی و تا چندین قرن پس از آن تاریخ شهر بزرگ و آبادی، با کشتزارهای زیبا و جوی های روان و باغ های خرم، قرار داشت (معجم البلدان، ج ۳، ص ۱۴۹) که گذشته از زیبایی در دورانی از تاریخ یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی عصر خود به شمار می رفت. این شهر جندی شاپور بود که به واسطه آموزشگاه و بیمارستان معروفش در جهان آن روز شهرتی به سزا کسب کرده بود و از هر سو دانشمندان و دانش پژوهان را به سوی خود جلب می نمود.

نخستین باری که جندی شاپور اهمیت یافت در دوره شاپور اول دومین پادشاه ساسانی بود که وی اسیران جنگی روم را در این ناحیه سکونت داد و این راه وسیله بزرگی و پیشرفت آن را فراهم ساخت. ظاهرا در ایران از قدیم رسم چنان بوده که برای کشت و کار در نواحی کم جمعیت و همچنین برای ایجاد صنایعی که در ایران وجود نداشته اسیرانی را که در جنگ می گرفتند در محلی که می خواستند سکونت می دادند و آنها را به کارهای کشاورزی و فنی میگماردند.از این گونه اعمال نمونه های چندی از داریوش بزرگ هخامنشی و ارود اشکانی و دیگر شاهان ایران نقل شده.

شاپور اول نیز اسیران رومی را در جندی شاپور جای داد و به وسیله همان ها سد معروف قیصر را ساخت . آبادی و ترقی جندی شاپور از این دوره شروع گردید.درباره اصل ریشه جندی شاپور در بعضی از کتب روایات افسانه مانندی نقل شده ولی در برخی از مآخذ معتبر آن را شکل عربی و کوتاه شده نام اصلی این شهر یعنی «وه اندیو شاپور» دانسته اند.حمزه اصفهانی و طبری (تاریخ طبری ج ۶ ص ۸۳۰) و بعضی از مؤلفین دیگر به این مطلب اشاره کرده و در علت این نامگذاری نوشته اند که وقتی شاپور در جنگ با رومیان پیروز گشت و بر انطاکیه دست بافت آن شهر را بسیار پسندید، و چون به ایران بازگشت فرمان داد تا شهری مانند انطاکیه در ایران ساختند و آن را «وه اندیو شاپور» نامیدند یعنی شهر «بهتر از انطاکیه شاپور». انطاکیه را در زبان فارسی اندیو می خواندند.

نظیر این شهر و این کلمه شهر وندیو خسرو یا جندی خسرو است که به فرمان خسرو انوشیروان ساخته و بهتر از انطاکیه خسرو نامیده اند. به گفته یاقوت وندیو خسرو یکی از شهرهای هفتگانه تیسفون بوده که آن را شهر رومی مدائن میگفته اند، و در همانجا بوده که منصور عباسی ابومسلم خراسانی را به قتل رسانید.در حدود نیم قرن پس از این تاریخ، در دوره شاپور دوم جندی شاپور پایتخت دولت ساسانی گردید و بر آبادی و اهمیت آن افزوده گشت. مانی بنیان گذار مذهب جدید را در همین شهر مقتول ساختند. یکی از دروازه های این شهر حتی در دوره اسلام هم معروف به «باب مانی» بود. چنان که نوشته اند این اسم از آنجا پیداشده که پس از کشتن مانی سر او را به این دروازه آویخته بودند.

دانشگاه جندی
گندی‌شاپور، در زمان خسرو انوشیروان، به دوران اوج شکوفایی خود رسید.

آموزشگاه و بیمارستان جندی شاپور

جندی شاپور شهرت خود را به سبب آموزشگاه و بیمارستانی که در آن به وجود آمده بود و در و طی چندین قرن از بزرگترین مراکز علمی شرق به شمار می رفت، به دست آورده بود. به طور تحقیق نمی توان گفت که این شهر از چه زمانی این مقام علمی را احراز کرده ولی مسلم است که مقدمات این امر پیش از دوره انوشیروان فراهم شده بود، و در دوره انوشیروان اهمیت آن روزافزون و توسعه آن چند برابر گردید. از روایتی که قفطی در موضوع بنای این شهر نقل کرده چنین بر می آید که از همان دوران شاپور اول پزشکان معروفی در این شهر بوده اند.

قفطی گوید: چون شاپور پس از تصرف سوریا و دست یافتن بر انطاکیه با قیصر روم صلح کرد دختر قیصر را نیز خواستگاری نمود، و پیش از عروسی برای آن دختر شهر جندی شاپور را به شکل قسطنطنیه بساخت، و هنگامی که دختر را به ایران آورد از هر صنفی از اصناف که بدان ها محتاج بود چند نفری نیز با او همراه نمود و از آن جمله پزشکان دانشمندی بودند که چون به این شهر آمدند شروع به آموختن دیگران کردند و پیوسته به این کار ادامه می دادند تا در فضل و هنر سرآمد اقران گشتند.(تاریخ حکما، ص ۱۳۲و ۱۳۳) پشاید بتوان از این گونه روایات که کمی هم افسانه مانند به نظر می رسد استنباط کرد که آموزشگاه جندی شاپور و شهرت پزشکان این شهر پیش از انوشیروان بوده، و همین سابقه تاریخی باعث پیدایش چنین روایاتی شده است.

سارتن احتمال می دهد که بنیاد این آموزشگاه پیش از قرن پنجم و حتی پیش از قرن چهارم میلادی گذاشته شده باشد، و اگر احتمال استاد براون دائر بر این که تیودوسیوس پزشک شاپور دوم در جندی شاپور اقامت داشته صحیح باشد، چنین بر می آید که این محل در اوائل قرن چهارم مرکز پزشکان بوده است.در نیمه اول قرن پنجم میلادی واقعه ای اتفاق افتاد که بر اعتبار و اهمیت علمی جندی شاپور بیفزود و آن مهاجرت عده ای از مسیحیان نسطوری از آسیای صغیر بود که در این شهر اقامت گزیدند، و چون در بین ایشان دانشمندان و پزشکانی هم یافت می شدند و ایشان هم با خود کتابهای چندی در طب وفلسفه آورده بودند و به تدریس آنها پرداختند، از این رو رونق جندی شاپور روزافزون گردید.

مهاجرت این دسته از مسیحیان به ایران در اثر اختلافی بود که در نتیجه تأثیر فلسفه یونانی در دین مسیح بین پیروان مدرسه انطاکیه و مدرسه اسکندریه به وجود آمده و اقامت این دسته را در وطن خود دشوار ساخته بود. موضوع اختلاف این بود که آیا مسیح دارای یک طبیعت است که در عین حال هم طبیعت خاکی و هم طبیعت ملکوتی است، با این که دارای دو طبیعت است یکی انسانی و دیگر خدائی. چون رئیس مدرسه انطاکیه کشیشی به نام نسطور بود از این رو پیروان این مدرسه به نام نسطوریان معروف شدند.

این اختلاف کم کم شدت یافت و بالاخره در سال ۴۳۱ میلادی منجر به تشکیل انجمن بزرگی گردید که در این موضوع نظر نماید و عقیده یکی از دو طرف را برگزینده، انجمن حق به اسکندرانیها داد و چون نسطوریان این امر را نپذیرفتند زینو امپراطور مدرسه آنها را که در شهر رها بود بست و ایشان را مجبور به مهاجرت کرد.نسطوریان به دولت ایران پناه آوردند، دولت ساسانی هم به ایشان اجازه داد تا مدرسه خود را در نصیبین دائر نمودند و عده ای از آنها هم به جندی شاپور آمده و در آن جا نشیمن گزیده و چنان که گفتیم به تدریس کتاب های طبی یونانی که با خود آورده بودند پرداختند.

جندی شاپور در دوران انوشیروان 

بدون شک بهترین دوره ای که جندی شاپور به خود دیده عصر نهضت فرهنگی ایران یعنی دوران خسروانوشیروان است. خسرو که علاقه زیادی به علم و دانش از خود نشان می داد، و می خواست تا با گرد آوردن دانشمندان و پزشکان لایق بر شکوه دربار و اهمیت کشور خویش بیفزاید، برای پیشرفت آموزشگاه و بیمارستان جندی شاپور هم گام های بلندی برداشت.ظاهرا ترتیب و تنظیم طبقه پزشکان و تشکیلات داخلی ایشان به طوری که در بعضی از آثار اسلامی دیده می شود از عصر انوشیروان سرچشمه می گیرد. در این دوره پزشکان هم در جامعه ایرانی طبقه خاصی به شمار می رفتند و در داخله خود مانند سایر طبقات نظم و ترتیب و رسوم و آئینی داشتند.

رئیس طبقه پزشکان را به لقب درست بد می خواندند و چون دانشمند ترین ایشان به این مقام برگزیده می شد از این رو درست بد گذشته از این سمت پزشک مخصوص شاه نیز بود و ریاست بیمارستان جندی شاپور را هم که در این عهد مرکز طبی ایران بود بر عهده داشت.معمولا پزشکان پیش از آن که حق طبابت پیدا کنند می بایستی اجازه نامه های مخصوص بگیرند. هرچند از جزئیات این امر آگاهی درستی نداریم ولی می توان حدس زد که دادن این اجازه نامه ها و تنظیم سایر امور صنفی مربوط به این طبقه از وظائف درست بد بوده. استاد کریستن سن معتقد است که چون به دست آوردن این اجازه نامه ها خیلی دشوار بوده از این جهت تنها پزشکان درجه اول موفق می شده اند آنها را به دست آورند.

در بعضی مصادر تاریخی از مجالس امتحانی سخن رفته که در دوره خسرو انوشیروان برای آزمایش پزشکان برپا می شده. شاید یکی از علل تشکیل این گونه مجالس تعیین معلومات داوطلبانی بوده که برای گرفتن اجازه نامه و گذراندن امتحان پزشکی خود را آماده می نموده اند. گاهی نیز مجالس مناظره با مباحثه ای از پزشکان کشور در حضور شاه تشکیل می شده و منظور از آن این بوده که ایشان در اطراف مسائل طبی به مباحثه و مناظره پرداخته راجع به فن خود اطلاعات بیشتری کسب کنند.قفطی در تاریخ الحکماء شرح یکی از این مجالس را ذکر کرده. بنا به گفته وی در سال بیستم از پادشاهی خسرو اطباء جندی شاپور به فرمان پادشاه گرد آمدند و بین ایشان مناظراتی اتفاق افتاد و مسائلی از دانش پزشکی را مورد بحث قرار دادند. این مجلس در زیر نظر جبرئیل که سمت ریاست پزشکان و لقب درست بد داشته انجام یافته است.

سفر برزویه به ریاست هیاتی از پزشکان ایرانی را به هندوستان باید یکی از قدم های برجسته ای شمرد که در این دوره برای پیشرفت علم طب و ترقی جندی شاپور برداشته شده، برزویه که سمت ایران درست بد‌ داشته با جمعی از پزشکان ایرانی بدین منظور به هندوستان مسافرت کردند تا کتاب های طبی هندی را با خود به ایران آورده و آنها را نیز مورد استفاده قرار دهند. می توان گفت که این مسافرت برای آموزشگاه و بیمارستان جندی شاپور هم آثار نیکی داشته و بر اهمیت و سرمایه علمی آن بسی افزوده است.از مسافرت هفت تن از پیروان نوافلاطونی به ایران سابقا شمه ای ذکر گردیم.

ایشان مدتی را که در ایران به سر برده اند در جندی شاپور اقامت داشته و از آنجا به زادگاه خود بازگشته اند. بعضی معتقدند که اقامت این دسته از فیلسوفان هم در جندی شاپور در وضع علمی آنجا بی تاثیر نبوده. البته اگر مقصود از لحاظ افکار فلسفی و انتشار نوافلاطونی باشد می توان آن را تا اندازه ای پذیرفت ولی از لحاظ دانش پزشکی معلوم نیست که آن فیلسوفان مهاجر در این رشته هم سررشته ای داشته و توانسته اند از معلومات خود آثاری در این مرکز علمی برجای بگذارند.

راجع به دوره های بعد از خسرو انوشیروان هرچند معلومات زیادی در مصادر تاریخی نمی یابیم، ولی از این که این موسسه تا عصر اسلام همچنان بر جای بوده چنین معلوم می شود که این بیمارستان و آموزشگاه در تمام دوره ساسانی از عنایت و سرپرستی کافی برخوردار می شده و حتی بنیاد و شالوده آن نیز آن اندازه استوار بوده که بیش از دو یا سه قرن بعد از سقوط دولت ساسانی هم به کار خود ادامه دهد و در دوران اسلامی هم منشا خدمات ارزنده ای شود.

دانشگاه

عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها