جانگ بوگو
جانگ بوگو (۷۸۷-۸۴۶) که با نام گونگ بوک نیز شناخته می شود، در اوخر دوران شیلای متحد به عنوان یک دریانورد قدرتمند که برای چندین دهه دریای زرد و سواحل کره بین جنوب غربی آن و جزیره چینی شاندونگ را به طور موثر کنترل کرد مورد اهمیت است. ناوگان شگفت آور کشتیرانی وی در جزیره ای به نام واندو در ساحل جنوب غربی کره واقع بود .همچنین جانگ به دلیل اهدای مقام رسمی فرماندار ساحلی گروه سربازان محافظ “چونگ هه جین (در واندو) و ازدواج قریب الوقوع دختر وی با خانواده سلطنتی قبل از به قتل رسیدنش در سال ۸۴۶، یک شخصیت تاثیر گذار در سیاست دوران شیلای متحد به حساب می آمد.. او حتی بعد از مرگش به عنوان یکی از خدایان مورد پرستش قرار می گرفت.
سال های اولیه:
با وجود آنکه وی از اهالی شیلا بود، اصالتش نامشخص می باشد. یکی از معدود منابعی که در مورد زندگی او وجود دارد، کتاب سامگوک ساگی (تاریخ سه امپراطوری)است که مشتمل بر خلاصه ای از زندگی نامه وی می باشد.ا گرچه اکثر موارد خانوادگیش تا به امروز ناشناخته باقی مانده است، تعداد اندکی از منابع تاریخی تصریح می کنند که جانگ در جزیره ی واندو و در یک خانواده ی رعیتی به دنیا آمده است. این کتاب سه قرن پس از مرگ جانگ و در قرن دوازدهم تالیف شده است. این بیوگرافی تصریح می کند که جانگ در هنرهای رزمی و جنگی ماهر بود و اینکه دوست جانگ که اسمش جونگ یون بود می توانست بدون نفس کشیدن در حدود دو و نیم کیلومتر در زیر آب شنا کند. همچنین یادداشت های تاریخی دیگر اشاره می کنند که جانگ بوگو و یون جانگ به عنوان دو دوست و مرد جوان به کشور تانگ سفر کرده بودند. مهارت های آنان در اسب سواری و رهبری گروه ها باعث شد آنها سریعا به مقام های نظامی برسند.ب ه هر دوی آنها مقام ژنرال ارشد منطقه وانینگ (در منطقه جیانگسو امروزی)داده شد. این اولین باری بود که یک خارجی با مقام اجتماعی پائین به یک مقام نظامی در چین می رسید.
رسیدن به قدرت:
در قرن نهم میلادی بسیاری از اتباع شیلا که در تانگ زندگی می کردند، اساسا بر فعالیت های تجاری در مناطق ساحلی شاندونگ و جیانگسو مشغول بودند. آنها در آن مناطق اجتماعی از مردم شیلا را که به وسیله ی مقامات شیلا هدایت می شدند تشکیل داده بودند. خیران ثروتمند(منجمله جانگ بوگو) در منطقه معابد بودایی شیلایی درست کرده بودند. در همین ارتباط یادداشت های روزانه راهبی ژاپنی به نام انین یکی از معدود منابع در مورد جانگ بوگو است. گفته می شود جانگ بوگو در چین به دلیل رفتار بد با هموطنانش که در شرایط متزلزل نظامی اوخر دوره تانگ به عنوان قربانی در مقابل دزدان دریایی و راهزنان درون سرزمینی استفاده می شدند، عصبانی بود. در حقیقت اتباع شیلا که در تانگ زندگی می کردند، به طعمه مناسبی برای راهزنان تبدیل شده بودند. آنها اسیران خود را به عنوان برده به فروش می رساندند. در سال ۸۲۳ امپراطور تانگ دستور توقف تجارت برده و برگشتن تمام کره ای های ربوده شده به شیلا را صادر کرد. مدتی کوتاه بعد از بازگشت به شیلا در حدود سال ۸۲۵ و با دارا بودن یک مرکز بزرگ فرماندهی کل ناوگان سربازان خصوصی در چانگ هه (واندو)، جانگ بو از پادشاه شیلا (هونگ دوک) خواست تا گروه دائمی سربازان محافظ دریایی را برای محافظت از فعالیت های تجاری شیلا در دریای زرد ایجاد کند. هونگ دوک موافقت کرد و به طور رسمی در سال ۸۲۸ گروه سربازان محافظ چانگ هه (به معنای دریای پاک) در جزیره واندو کنونی در منطقه جولای جنوبی تاسیس شد.
سامگوک ساگی حکایت می کند که پادشاه هونگ دوک به جانگ ارتشی با ده هزار سرباز و مردانی برای ساختن استحکامات دفاعی داد. باقی مانده گروه سربازان محافظ چانگ هه در جزیره جانگ که در ساحل جنوبی جزیره واندو واقع می باشد، هنوز هم قابل مشاهده است. تاسیس گروه سربازان محافظ چانگ هه نقطه اوج دوران جانگ را رقم زد. از آن زمان جانگ به عنوان یکی از جنگ سالاران خصوصی بیشماری که از خارج از پایتخت شیلا برخواسته بودند و توسط ارتش خصوصی بزرگی پشتیبانی می شدند قابل بررسی است. اگر چه نیروهای جانگ به طور اسمی توسط پادشاه شیلا به ارث گذاشته شده بود، اما آن نیروها به طور موثری در کنترل خود جانگ بود. جانگ بر بازرگانی و دریانوردی دریای زرد حکومت می کرد.
از پایگاهش ، ناوگان دریایی جانگ قادر بود تا تمام داد و ستدهای دریایی بین چین و کره را در طول دریای زرد و دریای جنوبی به همراه امور تجاری وارداتی و صادراتی از ژاپن باستان را کنترل کند. کالاهایی به مانند فلزات گرانبها، تولیدات صنعتی از اسباب خانه گرفته تا تسلیحات، ابریشم، چای و جنسینگ جابجا می شدند. بعلاوه، شبکه تجاری ایجاد شده امکان ارتباط با تجاری از مناطق دوردست نظیر اعراب و مردمان شرق آفریقا که انواع ادویه ، فرش ها و تولیدات حیوانی را می آوردند ، فراهم می کرد.
در پروسه ی طبقه بندی، بسته بندی مجدد و فروش کالاهای دریافتی که زیر نظر جانگ انجام می شد، ارزش افزوده بسیاری برای شیلا ایجاد می شد.
به محض اینکه او دریا را از وجود راهزنان پاکسازی و مدیریتش را بر جامعه ی کره ای در شبه جزیره ی شاندونگ اعمال کرد، جانگ یک انحصار سودآور را در مورد تجارت سرامیک منطقه پایه گذاری نمود. او در محبوبیت ظروف چینی ساخت تانگ در جهانی بزرگتر و همچنین تسهیل در بهبود تکنولوژی ظروف سفالی ساخت خود کره نیز نقش عمده ای داشت. همچین ایجاد معبد پوپ هواون و صومعه آن در شاندوگ که ۲۸ راهب و راهبه را در خود جای می داد به جانگ منتسب شده است. این موضوع تنها نیازهای مذهبی مهاجران شیلا را تامین نمی کرد بلکه به عنوان دفتری مرکزی برای امورات دیپلماتیک و تجاری جانگ نیز استفاده می شد.
از منابع معدود دیگری که در رابطه با جانگ و گروه سربازان محافظ وی وجود دارد می توان به یادداشت های روزانه ی یک راهب ژاپنی بودایی به نام انین (جیکاکو ) که در سال ۸۴۰ به قصد زیارت چین برای جستجوی کتاب مقدس بودائیان به مهارت های دریانوردی جانگ برای رفت و برگشت به چین اعتماد کرد نام برد. بهترین مدرک برای بخت و اقبال بالای جانگ مشارکت وی در سیاست ناپایدار جناحی دربار شیلا بود.
تاثیر گذاری سیاسی:
در آن زمان جانگ بوگو به واسطه پشتیبانی ارتش خویش قدرت عظیمی در سیاست یافته بود. از لحاظ نظامی او به اندازه کافی قدرتمند بود و اگر می خواست می توانست حکومت را برانداخته و خودش پادشاه شود. او اغلب به دلیل اینکه جزو افراد عادی جامعه بود و نه اشراف زاده، مورد تنفر اعضای خانواده سلطنتی بود.
در سال ۸۳۹، جانگ ابزار لازم را برای مصادره قدرت توسط پادشاه سینمو بعد از سقوط پادشاه مینه فراهم کرد.” کیم یوجینگ” (که بعدها پادشاه سینمو نامیده شد) به جانگ مراجعه کرده و از وی خواست تا به او کمک کند تا پادشاهی را از غاصبی که پدرش را به قتل رسانده است بگیرد. جانگ فهمید که باید پاسخ دهد. او گفت:” گذشتگان سخنی داشتند:’برای اینکه ببینم چه چیزی برای انجام درست است و چه چیزی اشتباه،شجاعت لازم است’.اگر چه من بدون توانایی هستم اما من از شما پیروی خواهم کرد.” در حمایت از درخواست سینمو، جانگ بی درنگ ارتشی با پنج هزار سرباز به فرماندهی نزدیک ترین دوست و مشاورش جونگ یون (که او نیز از تانگ برگشته بود) گسیل کرد. موفقیت سینمو در تصاحب قدرت باعث شد جانگ بوگو به مقام نخست وزیری برسد.
مرگ:
وقایع مرگ جانگ بوگو در کتاب سامگوک ساگی ثبت شده است. در سال ۸۴۵، جانگ برنامه ازدواج دخترش را با پادشاه مونسونگ که پسر سینمو بود ریخت. انجمن اشراف زادگان در دربار که از توطئه های جانگ (مردی با ریشه منطقه ای مبهم و خارج از مرتبه اشراف زادگان) بر علیه شان به ستوه آمده بودند به این نتیجه رسیدند که جانگ باید کشته شود. سامگوک یوسا کتابی که در اوخر قرن سیزدهم نوشته شده و ترکیبی از تاریخ و داستان هایی درباره افسانه های محبوب و شگفت آور است، حکایت می کند که پادشاه برای رد پیشنهاد جانگ برای ازدواج با دختر وی تحت فشار اشراف زادگان بود و در نتیجه جانگ شروع به توطئه چینی بر علیه پادشاه کرد.
در این که اشراف یا پادشاه پشت موضوع مرگ جانگ بودند اختلاف نظر وجود دارد اما هر دو کتاب سامگوک ساگی و سامگوک یوسا حکایت می کنند که جانگ در سال ۸۴۶ در مرکز فرماندهی گروه سربازان محافظ چانگ هه توسط “یوم جانگ” فرستاده مخفی دربار شیلا که چاقویی را که در لباسش مخفی کرده بود و آن را در بدن جانگ فرو کرد به قتل رسید. او وانمود کرده بود که از پایتخت شیلا فرار کرده است و به این طریق اعتماد جانگ را به دست آورده بود. سپس وی در حالی که او و جانگ شراب می خوردند، به جانگ حمله کرد. اما کتاب تاریخ ژاپنی ( نیهون شوگی ) سال مرگ جانگ را ۸۴۱ ذکر کرده است. در سال ۸۵۱ گروه سربازان محافظ چانگ هه منحل شد و سربازانش پراکنده شدند. مکان دفن جسد جانگ بوگو نامعلوم باقی مانده است.
در مذهب “شامان” کره ای ها و افسانه ها:
جانگ بوگو بعد از مرگش به خصوص در جزیره ی کوچک جانگ دو به عنوان یکی از خدایان مورد پرستش قرار می گرفت. معبد پیروان مذهب “شامان” که در جزیره قرار دارد، محل پرستش “ژنرال سونگ بزرگ” بود اما بنا به اظهارات ساکنین جزیره “ژنرال سونگ بزرگ” یکی از القاب جانگ بوگو می باشد.
افسانه ای در مورد جانگ بوگو و دامادش (ژنرال اوم) در منطقه بازگو می شود. ژنرال اوم که داماد جانگ بوگو بود در دره اومناموت زندگی می کرد. یک روز او و ژنرال جانگ مسابقه ای برگزار کردند. هر کس پرچم را زودتر در تخته سنگ شرقی برمی افراشت برنده مسابقه می شد. جانگ بوگو به یک قرقاول نر تبدیل شد و به سوی تخته سنگ پرواز کرد اما ژنرال اوم به صورت یک شاهین تغییر شکل داد و ژنرال جانگ را که در هیبت یک قرقاول بود کشت و خورد. بنابراین آن تخته سنگ هم اکنون با نام “کات توریئو” (تخته سنگ قرقاول نر)شناخته می شود.
لطفا سرنوشت پسر جانگ بوگو را هم بزارین خیلی خوبه
سلام. متاسفانه اطلاعاتی ازش در دسترس نیست.
واقعآ که فیلم قشنگیه لطفآ و خواهشآ فصل دوم این سریال رو پخش کنید
داش جانگ بوگو مرد چیو پخش کنن دیگ بعدشم دیگ کل داستان همین بود
با سلام و خسته نباشید از زحمات شما دوست بزرگوار ، بنده مقالاتی و سایت های مختلف انگلیسی و کره ای در مورد فرزندان ژنرال جانگ بوگو مطالعه ای داشتم ، اگر درام شاهکار امپراتور تاجو وانگ گان رو ببینید ، پدر وانگ گان خودش رو از نوادگان ژنرال جانگ بوگو میدونه و به پسرش گفت پدربزرگت از تانگ با ژنرال جانگ بوگو به شیلا بازگشت ، البته وانگ گان از نوادگان خونی ژنرال نبود ، جد وانگ گان ژنرال سونگ از گوگوریو بود که در منطقه باکدو زندگی میکرد و پس از سقوط گوگوریو با دختر رئیس قبیله آن منطقه که ایالت په سو / کائسونگ کنونی نامیده می شد ازدواج نمود و شهری به نام سونگ آک تاسیس نمود و نام خاندان خود را گانگ گذاشت که نسل او شخصی به نام گانگ یو بوک بود که دخترش بنابر نظریه ای با امپراتور تانگ یا شاهزاده تانگ و یا تاجر شیلایی مهم در تانگ ازدواج نمود که ثمره این ازدواج جاک گئون در تانگ بود که زمانیکه نوجوان بود با ژنرال جانگ بوگو از تانگ به شیلا آمد و در شهر مادری خود یعنی سونگ آک رفت و نماینده شرکت تجاری دریایی ژنرال جانگ بوگو شد به حدی به ژنرال نزدیک بود که او را فرزند ژنرال میدانستند و بعد از ترور ژنرال راه او را ادامه داد و چون در مقام تجارت دریایی همانند یک امپراتور بود نام و نام خانوادگی خود را به وانگ یوجو برگردوند (وانگ به معنا پادشاه هستش) و پسرش وانگ ریونگ نام پسر خود را وانگ گان (امپراتور دریا / لقب ژنرال جانگ بوگو ) گذاشت . اما فرزند حقیقی ژنرال جانگ بوگو که بود ؟؟ بعد از اتمام درام امپراتور تاجو وانگ گان در سال ۲۰۰۲ محققین از این سال تا سال ۲۰۱۲ در کره شمالی به تحقیق مشغول شدند و در منطقه چولوون به این جواب قطعی رسیدند که بی شک ژنرال جانگ یک دختر داشت که نسل او از دخترش ادامه یافته شخصیتی به نام امپراتور گونگ یه از امپراتوری ماجین / ته بونگ (معمار گوریو / معروف به دوره هو گوگوریو یا گوگوریو جدید) .
گونگ یه = گونگ همنام گونگ بوک (نام اصلی ژنرال جانگ بوگو) = همانند نام چومو (جومونگ) به معنای کمان و یه از ریشه یه مائیک = گوگوریو ، همسر ژنرال جانگ بوگو از نسل شاهزاده گو آنسونگ گوگوریو بود .
برخی معتقدند بعد از بهم خوردن ازدواج دختر ژنرال با امپراتور مونسئونگ از شیلا او با خاندان گو آنسونگ ازدواج کرد و آن نوزاد هنگام کشته شدن ژنرال جانگ بوگو در سال ۸۴۶ میلادی همان نوه اش بوده اما اکثر مورخین معتقدند که مقصود از نوزاد زمان کشته شدن ژنرال یک داستان است و مقصودش این بوده که نسل او ادامه پیدا کرده . بعد از امپراتور مونسئونگ ، عمویش یعنی برادر امپراتور سینمو ( امپراتور کیم هونان) چهل و هفتمین امپراتور شیلا شد او ۴ سال حکومت کرد و دو دختر داشت و نوه دختری برادرش یعنی کیم کیونگ مون با دو دخترش ازدواج کرد و امپراتور شد ، در داستان ها و افسانه های محلی امپراتور کیونگ مون با یک دختر رعیت ازدواج نمود و صاحب یک پسر به نام گونگ یه شد با طالع بینی یک پادشاه بزرگ اما حسادت دو ملکه و توطئه چینی برادر امپراتور قصد کشتن گونگ یه رو داشتند که توسط پرستارش فرار و در این جریان چشم چپش را از دست داد ، اما اکثر مورخین به این نتیجه رسیدند پدر گونگ یه امپراتور هونان بود نه کیونگ مون ، هونان بعد از کشته شدن ژنرال جانگ بوگو از خانواده اش مراقبت کرد و بعد از امپراتور شدن با دختر ژنرال ازدواج نمود و بعد از فوتش گونگ یه دنیا اومد که تحت توطئه دربار قرار گرفت و احتمالا دلیل کینه امپراتور گونگ یه از امپراتور کیونگ مون همین بود .
گونگ یه از بانو بوک وون همسر اولش یک پسر داشت که راهب شد و وقتی بزرگ شد بعد از فوت پدرش با گروهی از طرفداران پدرش به بالهه مهاجرت کرد و یک قبیله تاسیس کردند که با گروه های احیاء بالهه و مالگال یکی شدند و یکی از قبایل امپراتوری جین شدند و کم کم مجذوب چینی تباران و مغول تبار شدند .
همچنین سومین پسر گونگ یه از ملکه کانگ از یاران امپراتور وانگ گان شد و نسلش ژنرال کیم جونگ سئو در دوره امپراتوری چوسان بود .
در نتیجه ، بله نسل دختری ژنرال جانگ بوگو از امپراتور گونگ یه امپراتور بسیار مقتدری امپراتوری مقتدر ته بونگ که رویای فتح کل شرق آسیا را داشت شکوهی بزرگتر از گوگوریو و بالهه و هان و تانگ ادامه داشت اما به خاطره ها پیوست .
سلام. سلامت و پاینده باشید.
تشکر بابت کامنت زیباتون و اطلاعات خوبی که در اختیار بنده و خوانندگان محترم قرار دادین.
سلامت و موفق باشید .
لطف دارید
بی شک یکی از بهترین فیلم های کره به شمارمیادبسیارزیباساخته شده من عاشق شخصیت وغیافه وبازیگری جانگ شدم بهترین وزیباترین فیلم دنیاست
وامااخرین قسمت این فیلم هرچندیه جورایی این اثرکه ساخت شده برگرفته ازیک واقعیت وشخصیتی بسیارباوقارساخته شد
امامن از قسمت پایانی وزیبای این اثربدم امدخیلی دلسوزانه ساخته شدباتمام زیباییش واقعادردناک تمام شد ای کاش حدااقل یه جوردیگه تمام میشد
به هرحال خیلی خیلی زیبابودواقعاجای تشکروخسته نباشید داره برای تمام دستاندرکاران این اثر بخصوص دوبله ومدیردوبله بسیارزیباکشورمون که به زیبایی این اثرافزودتشکراز همگی
ای کاش قسمت دومی هم ساخته میشد
این همه تاریخ مملکت خودمون هست که هیچ کشوری به پای ایران نمیرسه چرا اینا رو نمیخونین
ای کاش فیلمی سریالی واسش بود
تو یک احمقی چرا باید اهمیت به گذشته بدیم گذشته ای که حتی دین شون پرستش آتیش بود الان هزاران برابر بیشتر و بهتر و جلوتریم در هر عرصه ای و هممون فقط یک خدای واحد قبول داریم
۲.۵ کلیومتر زیر آب میتونسته دوستش شنا کنه ؟!!
فکر کنم واقعی نباشد امکان نداره خیلی اغراق شده
آخرش بسیار زیبا بود آفرین
(مخصوصا قسمت آخرش)
درود بر کیمیانگ که این جانگ بوگو پست نادان رو به هلاکت رسوند و تمام چانگ هی رو با خاک یکسان کرد
حالا درباره خوب یا بد بودنش که نظری ندارم چون خودم تو فیلم طرفدار جبهه جومونگ شون (کیمیانگ و دزد دریایی ها بودم)
اما انصافا این مدل نظر فرستادن شما درست نیست
چرا درست حسابی نمیشه نظر فرستاد حتی پیامی که نشون بده نظر ارسال شد یا نه نیست.
سلام. حتما به مسئول سایت منتقل میکنم
با سلام خدمت شما مخاطب گرامی
بخش نظرات اصلاح شد
با تشکر
سلام نمیخواستم نظر بفرستم ولی دیدم واقعا بی لطفی اگر حرفی نزده باشم نقد شما عالیست و لیاقت ۴ ستاره از ۵ (حداقل)
اما خیلی در این فیلمی که دیدیم جانگ بوگو با اونی که تو واقعیت بود کاملا متفاوت بود و از افکار گرفته تا صحبت و لباس و تجارت و تحریف دلیل لشکر کشی و…..مشکل دیگه این فیلم چنین بود ( از کیفیت پایینش حرفی نیست) خب بالاخره فیلمش مال ۲۵ سال پیشه انتظار زیادی هم نداشتیم
اما اشتباه اصلی فیلم اینجاست
شخصیت اصلی دشمن جانگ بوگو (یوم جانگ) بخاطر جانگ بوگو همه چیش رو از دست داد از پدرش تا ثروت و ارتشش و دختر مورد علاقه اش و به بردگی افتاد
خب چرا باید به کسی که از بردگی نجاتش داد (کیمیانگ) پشت کنه و مقابل کیمیانگ بایسته و طرفدار گروهی باشه که زندگیش رو نابود کرد؟
کلا اشتباهه
کمی سلیقه کارگردان و سازنده ها هم هست ولی خب در کل سریال جالبی بود
دلیل اینکه حاضر نشد دیگه طرف کیمیانگ باشه چون هم عذاب وجدان داشت هم نمیخواست چانگ هی نابود شه
خیلی قشنگ بود ولی قسمت آخرش خیلی بد تموم شد مخصوصا وقتی یومجانگ و تیربارون کردند
سلام میخواستم بدونم نامه ای که امپراتور به جانگ بگو فرستاده بود که بین راه کیمیانگ گرفت و آتشش زد چی بود آیا محتواش رو عوض کرد