ارّا، خدای اکدیان

ارّا /Erra/_ خدای اکدی

این خدا را از زمان سارگون می‌شناسند و نام او احتمالاً وابسته به آررو ereru ی اکدی به معنای « خشک شدن و خشک بودن» است. بدین ترتیب، این خدا ظاهراً در آغاز، تجسم پدیده‌های گوناگون در ارتباط با خورشید تابان دست‌های سوخته از حرارت آفتاب، حریق های خودبه‌خود در دشت، قحطی درنتیجۀ خشک‌سالی و مانند آن‌ها و نیز خدایی جنگجو بوده است. (یکی از معمول‌ترین صفات او قراد ایلی qarradili به معنای« جنگجوی خدایان»است. اما او به‌سوی هرج‌ومرج و شورش گرایش دارد و طاعون را به‌عنوان نتیجۀ جنگ می‌آورد. از سوی دیگر، بعضی از ویژگی‌های هوا_ خدا را دارد زیرا، بر سیلاب‌ها و جوی‌های کوهستانی نظارت می‌کند و بدین ترتیب، در حاصلخیزی زمین به‌ویژه دشت تأثیر می‌گذارد. همه این وظایف نمونه‌ای برای خدایان و ارواح مردگان جهان فرودین است و درواقع، ارّا نخستین بار با شول پائه šulpae و سپس با نرگال یکسان شناخته می‌شود. او را در کوتها kutha مرکز بزرگ پرستش جهان فرودین می‌پرستیدند. در فهرست نام خدایان بابلی آن An به‌عنوان پدر او آمده و همسر او ارش کی گال یا مامی توم mamitum الهه جهان فرودین است.

اسطورۀ ارای اکدی در سدۀ هشتم پیش از میلاد ذکر شد ( لوحه‌ها عمدتاً از نینوا، آشور و سلطان تپه به‌دست‌آمده است.) در پیوست مطلب ‌دبیری به نام کتبی_ ایلی _ مردوک katbi- ili- marduk ذکر می‌شود که گزارش می‌دهد که خدایای ایشوم Išum متن را در خواب به او املا کرده است. متن نیز بر روی الواح یافت شده در بابل و اور و تل هداد tell Heddad حفظ‌شده است. بخش‌هایی از آن نیز، برای دفع شر بر روی تعویذها کنده‌شده و نمونه‌ای از تصانیف ادبی به شمار می‌روند که از ساختار یک اسطوره به‌منظور نشان دادن توضیح خداشناسی برای حوادث تاریخی مصیبت‌بار حکایت دارد (احتمالاً فقط در« عصر تاریک» در آغاز هزارۀ اول پیش از میلاد است.) فقدان کشش هیجان‌انگیز و ساختاری که اساساً به‌صورت یک سلسله گفتار یک‌نفری است، شاید حاکی از یک امر شفاهی باشد. نشان دادن ویژگی خدایان مخصوصاً ارا و مردوک، صورت‌هایی از مبالغه‌گویی‌های هجوآمیز دارد.

 

عکس Image result for Erra ancient god %d8%a7%d8%b1%d9%91%d8%a7%d8%8c-%d8%ae%d8%af%d8%a7%db%8c-%d8%a7%da%a9%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org

تصویری از ارّا

 

متن با یک مقدمۀ شاعرانه آغاز می‌شود و ارّا و اطرافیان او ایشوم Išum « فرمانده» او« هفت» ( سی بی تیsibiti) خطرناک را معرفی می‌کند. سپس، این هفت سی بی تی سخن می‌گویند و به ارای منزوی خطاب می‌کنند که در کمال راحتی باهم‌ترش در جهان فرودین زندگی می‌کند. سپس دربارۀ رفاقت زندگی سربازی با اندوه سخن می‌گوید و به او یادآور می‌شود که سلاح‌هایش زنگ‌خورده است، به‌عنوان خدای جنگ، وی می‌بایستی ماهیت خود را نشان دهد در غیر این صورت، آن‌ها او را باد سخره می‌گیرند.خلاصه، زمان آن است که وی دوباره به جنگ بپردازد، زیرا نوع بشر هیاهو می‌کنند و آرامش آنوناکی ها را برهم می‌زنند. ارّا تصمیم می‌گیرد که با خواهش‌های آنان موافقت کند و تقاضای مسالمت‌آمیز از ایشوم را نادیده می‌گیرد. در یک گفتار طولانی، تصمیم می‌گیرد.برود و مردوک را بیابد که حرف او را نادیده گرفته و همان‌گونه که می‌خواهد رفتار کند. ارّا چون در معبد مردوک در ا_سگیلا به نزد او می‌رسد.از وضع تندیس بی‌رونق و تاج خدای بزرگ اظهار شگفتی می‌کند. مردوک پاسخ می‌دهد که باید مواد کمیاب و ذی‌قیمت گوناگونی را برای بازسازی به طرزی باشکوه فراهم کند،ولی قادر به ترک اقامتگاه خود نیست. آخرین بار که چنین کاری را انجام داده بود غیبت او باعث سیل و همه گونه مصائب وحشت‌انگیز در زمین شده بود. ارّا ، با زیرکی پیشنهاد می‌کنید که نظم جهان را در طی غیبت مردوک نگاه دارد و مردوک با اعتماد حرکت می‌کند. [ در اینجا متن افتادگی دارد] اما به نظر می‌رسد که مردوک اکنون درخشندگی یعنی قدرت‌های الهی خود را از دست می‌دهد و نظم جهان به هم می‌خورد( تاریکی روز را می‌پوشاند و مانند). ارّا برای دیدن ااِ، به آپسو می‌رود پدر اینجا نیز، وضع پراکنده متن اجازه نمی‌دهد دقیقاً بدانیم در آنجا چه روی می‌دهد. به نظر می‌رسد که ارّا، مانع از کار صنعتگرانی می‌شود که می‌کوشند علائم سلطنتی مردوک را بازسازی کنند[ افتادگی متن] هرج‌ومرج نیز در آسمان‌ها روی می‌دهد ستارۀ ارّا( ستاره روباه)، کم‌کم درخشان می‌شود که حاکی از بدبختی بشر است. ایشتار می‌کوشد که ارّا را آرام کند، ولی این خدا، در خشمش اصرار می‌ورزد. ارّا با خود دوباره سخن می‌گوید که مانند دعا و افسون بدی است…. چهرۀ ماه را در وسط شب خواهم پوشاند…. به کار زمین خاتمه خواهم داد و آن را ویرانه به شمار خواهم آورد…. کوه‌ها را از میان خواهم برد و رمه ها را نابود خواهم کرد…مردم را خواهم کشت و حیات را باقی نخواهم گذاشت…. به یک وحشی اجازه می‌دهم که وارد ضریح یک خدا بشود جایی که مردان شریر نباید بروند…از پیش، خبر بدخواهم داد و دربارۀ وحشت‌های جنگ درست نقطه مقابل حالت مطلوب امور در روزگار صلح و ترقی. ایشوم که به سخنان ارا کوش داده بود احساس ترحم می‌کند:« وای بر مردمی که ارا بر آن‌ها خشم بگیرد» و به این خدا خطاب می‌کند. او نتایج مصیبت‌بار فرمانروایی ارا را خلاصه می‌کند ولی در همان زمان،غرور او را نیز می‌ستاید. حتی خدایان بزرگ از او بیم داشتند و در بابل،موجب جنگ می‌شد و عوام بی‌قانون را به‌زور گویی و خونریزی برمی‌انگیخت و رود را پر از جسد می‌کرد( این سخن‌ها شامل چندین عبارت نقل‌قول مستقیم است.) بیشتر شبیه به پاسخ دادن آوازه‌خوانان دسته‌جمعی در نمایشنامۀ یونانی است. او، دیگر شهرهای بابل مانند اوردک،سیپا، دیر der را به روشی مشابه ویران کرد و مراسم عبادی را به‌شدت به هم زد. ستایش ایشوم ظاهراً اثر داشت زیرا ارّا اکنون از اکدّ ( جنوب بین‌النهرین) دور می‌شود و به ایشوم اجازه می‌دهد نیروی مخرب خود را متوجه دشمنان بی‌شمار سرزمین کند. سرانجام، خشم او فرومی‌نشیند و در حضور خدایان بزرگوار خود را با گفتن این نکته توجیه می‌کند که بر طبق طبیعت خود عمل نماید.«هنگامی‌که خشمگین می‌شوم  مردم را غارت می‌کنم.» وی ایشوم را به خاطر آرامش او ستایش می‌کند و پیشنهاد وزیر خود را می‌پذیرد که اکنون وقت استراحت است. ایشوم است که برای زمین‌های ویران‌شده دعا می‌کند و آن‌ها را دوباره، پر از جمعیت و حاصلخیز می‌سازد و همچنین برتری بابل را تأمین می‌نماید.

 

عکس Image result for Erra ancient god %d8%a7%d8%b1%d9%91%d8%a7%d8%8c-%d8%ae%d8%af%d8%a7%db%8c-%d8%a7%da%a9%d8%af%db%8c%d8%a7%d9%86 Tarikhema.org

 

منبع:

  • کتاب  اساطیری ایران، اثر ژاله آموزگار،
    انتشارات سمت، چاپ شده در مهر ۱۳۹۵
  • تهیه الکترونیکی: سایت ، اِنی کاظمی
عضویت
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها