جامعه در عهد دودمان چوسون
جامعه در سلسله چوسون بر پایه ایده آل های کنفسیوسی بنا شده بود که سه اصل بنیادی و پنج رشته اخلاقی نامیده می شود. چهار طبقه اجتماعی وجود داشت. اشراف یانگبان، طبقه متوسط یا چونگین، سانگمین یا رعایا، و چونمین یا افراد مطرود که در کف طبقه بندی اجتماعی قرار می گرفتند. جامعه توسط یانگیان ها اداره می شد که در حدود ۱۰ درصد جمعیت را شامل می شدند و چندین امتیاز اجتماعی داشتند. بردگان در قعر رده بندی اجتماعی سلسله چوسون قرار می گرفتند.
در طی آن دوران ساختار خاندانی سختگیرانه تر شد و خط خونی از بیشترین درجه اهمیت برخوردار بود. زندگی خانوادگی توسط قانون منظم می شد و به صورت سختگیرانه مناسک کنفسیوسی مورد تاکید قرار می گرفت. در مقایسه با سلسله پیشین یعنی گوریو، سنت های مرتبط با ازدواج مورد بازبینی قرار گرفته و تشدید شد. نجیب زادگان تنها می توانستند یک همسر و چندین صیغه داشته باشند اما فرزندانی از آنها که از صیغه هایی با جایگاه اجتماعی عوام یا برده به دنیا می آمدند، نامشروع تلقی می شدند و از حقوق یانگبان ها محروم می ماندند.
نقش و حقوق زنان نسبت به اعصار پیشین تاریخ کره تقلیل یافت. زنان یانگبان به کلی از جهان خارج مخفی نگه داشته می شدند و هر زنی مجبور بود تا از آرمان های کنفسیوسی خلوص، تمکین، عفت، و وفاداری پیروی کند. زن تحت تسلط مرد قرار داشت و موظف بود از پدر، شوهر، پدر شوهر و پسر ارشد خود اطاعت کند. منازل به اقامتگاه های زنانه و مردانه تقسیم می شدند تا جنسیت ها از هم جدا شوند.
اصول راهنما
جامعه کره همواره سلسله مراتبی بوده است و ترویج آگاهانه نئو کنفسیوسیسم که با حمایت دولت صورت می پذیرفت، موجب تقویت این دوران گردید. با اینکه فلسفه مذکور منشایی از چین داشت و ژاپن و ویتنام نیز آن را اتخاذ کرده بودند، کره کنفسیوسیسم را در زندگی روزمره ادغام کرد، آن را برای سازگاری با نیازهای ملی دگرگون ساخت و به طریقی که خاص کره باشد توسعه داد.
جامعه کره در عهد چوسون بر پایه سه اصل بنیادی (سام گنگ) و پنج رشته اخلاقی (اوریون) بنا نهاده شده بود:
سام گنگ
چونگ: وفاداری به پادشاه.
هیو: اطاعت در خور فرزندی از والدین.
یول: تفکیک بین زن و مرد.
اوریون
یویی: عدالت و انصاف، در ارتباط بین سلطان و مردم.
چین: صمیمیت و نزدیکی بین والدین و بچه ها.
بیول: تفکیک بین شوهر و همسر
سو: ترتیب بین افراد ارشد و جوان ترها
شین: اعتماد بین دوستان
مطالب فوق بدین معنی است که جامعه کره بیشترین اهمیت را بر ارتباط مابین طبقات اجتماعی، افراد مسن و جوان ترها، تاکید بر ارزش های خانوادگی، حفظ نظم و هماهنگی و جایگاه فرعی زن قرار داده بود. آئین ها بسیار مهم شدند. مراسمات، ادای احترام به اجداد شخص و نیاز به یادگیری برای تمام عمر ارزش یافت. نئو کنفسیوس ها سخت کوشی، اخلاص، ادب و دوری از رفتارهای نامناسب را مطلوب و ارزش های انسانی را شایسته قلمداد می کردند. از این روی که بروز احساسات شهوانی چیزی است که از نجیب زادگان انتظار می رفت از آن اجتناب کنند، آنها می توانستند اُمل تلقی شوند. دانستن جایگاه در جامعه و رفتار مطابق با آن برای هر شخص بسیار مهم بود. زبان کره ای حتی امروزه نیز این مفهوم را بازتاب می دهد. این زبان با استفاده از عناوین تجلیلی که مشخص می کند آیا مخاطب گوینده یک شخص ارشد می باشد یا اینکه فردی از جایگاه اجتماعی بالاتر است، این مهم را منعکس می کند.
ارتباط مستقیم بین پادشاه و مردم عادی از طریق سیستم عریضه نوشتاری سانگون و سیستم عریضه شفاهی گیوک جِنگ امکان داشت. رعایا از طریق سیستم عریضه شفاهی گیوک جِنگ می توانستند یک گونگ یا طبل را در جلوی قصر یا در خلال حرکت دسته جمعی عمومی پادشاه به صدا درآورند. آنها این اقدام را برای استیناف شکواییه یا درخواست به پادشاه انجام می دادند. این رسم حتی به اعضای بی سواد جامعه چوسون این امکان را می داد تا از پادشاه درخواستی داشته باشند. بیش از ۱۳۰۰ شرح مرتبط با گیوک جِنگ در کتاب ایل سونگ نوک آمده است.
ساختار
بنیان جامعه چوسون سیستمی بود که به نظام طبقه ای منفصل شباهت داشت. تاریخ دانی به نام بک جی ون سیستم کره ای مذبور را با همنوع هندی اش قابل مقایسه می داند. میشاییل سِت بر این باور است که سیستم کره ای می تواند در اصول (سوای از مفاهیم مذهبی) با همنوع هندی اش مقایسه شود. اما در عمل طبقات اجتماعی ممکن است مانند نوع هندی غیر قابل رسوخ و به وضوح جدا شده نبوده باشد. در سوی دیگر بروس کومینگ بر این عقیده است که ساختار گونه کره ای نمی تواند یک نظام طبقه ای منفصل حقیقی نامیده شود، بلکه سیستمی است که در آن طبقات مشخصی وجود دارند.
در تئوری سه طبقه اجتماعی وجود داشت اما در عمل آن به چهار مورد می رسید. بالاترین طبقه اجتماعی یانگبان یا ” علما – نجیب زادگان ” نام داشتند. رعایا سانگمین یا یانگمین خوانده می شدند. در نهایت پائین ترین طبقه اجتماعی چونمین نامیده می شد. بین یانگبان و رعایا طبقه چهارمی وجود داشت که چونگین یا ” مردمان میانه ” نام می گرفتند.
طبقه اجتماعی یانگبان خاندان حاکم و دریافت کننده امتیازات مختلف بود. این اشرافیت ممتاز موروثی بود و بخش اعظمی از ثروت، برده ها و زمین را در اختیار داشتند. آنها همچنین ساته بو یا ” علما – مقامات ” نیز نامیده می شدند زیرا در مقایسه با اشرافیت گوریو یا بوشیدو ژاپنی، آنان ملاکینی نبودند که در فعالیت های نظامی درگیر شوند.
یانگبان ها می کوشیدند در آزمون های سلطنتی عملکرد خوبی داشته باشند تا بتوانند جایگاه های بالایی در دولت بدست آورند. آنان هیچگونه مالیاتی نمی پرداختند و از کار یدی و خدمت اجباری سربازی اجتناب می ورزیدند. اما آنان مجبور بودند تا در خطاطی، شعر، متون چینی کهن و رسومات کنفسیوسی به مهارت دست یابند. رعایا از نظر دیدمان می توانستند برای آزمون های سلطنتی درخواست دهند اما در عمل از دهه ۱۶۰۰ میلادی پیش زمینه خانوادگی درخواست کننده کاملا بررسی می شد و وی مجبور بود مدارکی دال بر جایگاه اجتماعی یانگبانی سمت پدرش تا سه نسل و از سمت مادر تا یک نسل را ارئه کند.
اشراف در مناطق تعیین شده ای از شهر یا روستا به صورت جدا از مردم زندگی می کردند و بیشتر وقت خود را در آکادمی های کنفسیوسی و گیسنگ خانه ها می گذراندند. خانواده های یانگبان در بخش های شمالی و شرقی کشور و همچنین در جزیره ججو به سختی یافت می شدند و اکثرا یانگبان های تنزل رتبه یافته ای بودند که در آنجا در تبعید به سر می بردند. عمدتا مناصب عالی رتبه دولتی توسط یانگبان هایی از استان های گیونگ سانگ و چانگ چونگ اشغال می شدند. طبقه علما – اشراف در حدود ۱۰ درصد جمعیت کره را تشکیل می دادند.
مناصب مدنی (مونبَن) و نیز پست های نظامی توسط مردان یانگبان اشغال می شد. مورد دوم توسط یانگبان های استانی پر می شد که تنها راه برای دست یابی آنها به یک گواهی علمی تبدیل شدن به مقامات نظامی بود. مردان برای آزمون توسط موهاک (مدارس نظامی) آماده می شدند. آنان از اواسط دودمان چوسون به اعقاب متفاوتی نسبت به مقامات مدنی تعلق داشتند.
در حدود ۸۰ درصد جامعه چوسون را رعایا تشکیل می دادند که سانگمین نامیده می شدند. آنها طبقه اجتماعی آزادی بودند، وظیفه داشتند مالیات پرداخت کنند، در ارتش به خدمت بپردازند و بیگاری کنند. دهقانان، صنعتگران، ماهیگیران و تجار این طبقه اجتماعی را تشکیل می دادند اما تجار دز نزد یانگبان ها دون پایه تلقی می شدند. برخی از رعایا مالک زمین هایشان بودند اما برخی دیگر بر روی ملک یانگبان ها به عنوان مستاجر کار می کردند.
آخرین پله از نردبان اجتماعی چونمین نام داشت. برده ها به این طبقه اجتماعی تعلق داشتند. آنها به دو گروه تقسیم بندی می شدند: سانوبی (بردگان خصوصی) و کونگ نوبی (بردگان تحت تملک دولت). هر دو گروه دو دسته ” بردگان در منزل ” (سولگو نوبی) و ” بردگان بیرونی ” (اوگو نوبی) را نیز داشتند. گروه دوم به مانند رعایا زندگی می کردند، می توانستند مالک دارایی شوند و درست مثل رعیت ها بخشی از محصولات و منسوجات خویش را به عنوان باج به صاحبانشان می دادند. تعداد بردگان در سراسر عهد چوسون در نوسان قرار داشت: زمان هایی بود که شمار آنها به سی درصد جمعیت می رسید. بردگان نمی توانستند نام خانوادگی داشته باشند، به جز آنهایی که در زمان برده شدنشان نام خانوادگی داشتند.
از نظر دیدمان ازدواج مابین بردگان و رعایا ممنوع بود اما این قانون اغلب مورد بی توجهی قرار می گرفت. در انتهای سلسله تعداد بردگان کاهش یافت. برده داری دولتی در سال ۱۸۰۰ ملغی اعلام شد، این در حالی است که برده داری خصوصی نیز در سال ۱۸۹۴ ممنوع شد.
در کنار برده ها، مردمانی از حرفه های مشخص نیز در زمره اعضای طبقه اجتماعی چونمین به شمار می رفتند. به عنوان مثال حرفه های مرتبط با ذبح حیوانات (قصابان، افرادی که با پوست حیوانات سر و کار داشتند) محتملا به علت دیدگاه های قدیمی بودایی، صاحبان مسافرخانه ها، گیسنگ ها، سرگرم کنندگان، گورکنان، پوست کن های درختان، سبد سازان، شمن ها و کشتیرانان در گروه افراد چونمین قرار می گرفتند. آن یک جایگاه موروثی بود و فرزندانشان اجازه نداشتند تا در نردبان طبقات اجتماعی پیشرفت کنند.
طبقه اجتماعی متوسط که چونگین یا جونگین نامیده می شدند، گروهی کوچک ولی مهم به حساب می آمدند. آنها پائین تر از اشرافیت یانگبان و بالای افراد عادی قرار داشتند. آنها غالبا ” کارشناسان فنی مانند مترجمین، کاتبان، منجمان، حسابداران، پزشکان، حقوقدانان و موسیقی دانان بودند. صاحب منصبان خرد استانی نیز به این طبقه اجتماعی تعلق داشتند. آنها بر دیوان سالاری محلی نظارت می کردند بنابراین این امکان وجود نداشت که نادیده گرفته شوند. بسیاری از آنها به ثروت زیادی دست یافتند که دارایی برخی از آنان با استثمار رعایا بدست می آمد. افرادی از طبقه چونگین در قرن نوزدهم میلادی که می توانستند به زبان های خارجی صحبت کنند، افرادی بودند که فرهنگ غربی را به کره معرفی کردند.
گروه چونگین فرزندان نامشروع یانگبان ها را نیز در بر می گرفت. این فرزندان که از زنان صیغه ای با جایگاه اجتماعی عادی یا برده به دنیا می آمدند، زیر لایه ای به نام سواُل را در درون چونگین شکل می دادند. فرزندان نامشروع علمای نجیب زاده یانگبان شناخته نمی شدند و به همین دلیل نمی توانستند زمین یا ثروت از پدرانشان به ارث ببرند یا در آزمون های دولتی شرکت کنند. سرگذشت آنان موجب مباحث بسیاری را در میان علمای کنفسیوسی شده بود، زیرا به رسمیت شناختن موجودیت آنان بدین معنی است که خط کشی های واضح بین افراد عادی و اشراف کم رنگ شده است.
جامعه چوسون به قدری در آن زمینه ویژه بود که طبقه نخبگان برای قرن ها مشابه باقی مانده بود. در حالیکه جنگ های مستمری به همراه تغییرات گروه های مختلف در جایگاه های عالی در سراسر اروپا و آسیا وجود داشت، اما طبقه حاکم کره از دوران گوریو تا پایان دودمان چوسون عمدتا دست نخورده باقی ماند. ساختار سیستم اجتماعی نیز برای پنج قرن تغییر نکرد که در جهان منحصر به فرد است.
طوایف، خانواده و ازدواج
کره یک سیستم طوایفی دارد، هر کره ای به یک بونگوان متعلق است که می تواند اصل و نسب خویش را در بنیانگذار آن طایفه ردیابی کند. امکان داشت که طوایف متفاوت در نام های خانوادگی مشخصی شریک شوند، اما با شهر یا شهرستان تاسیس طایفه متمایز می شدند. ساختار طوایفی قبل از تاسیس دودمان چوسون به خوبی وجود داشت اما گسترش کنفسیوسیسم ضوابط آن را سختگیرانه تر کرد و در قوانین کشوری دیکته نمود.
طوایف بر پایه نسب خونی پدری با نام های جوک (jok)، پا (pa) یا مونجونگ (munjung) قرار داشتند. تاریخچه طایفه به همراه جزئیاتی از تولد، ازدواج و مرگ اعضای آن حتی امروزه نیز در جوکبو ثبت می شود. این نوع ثبت شجره نامه در قرن پانزدهم میلادی قاعده مند شد. خائنین و مجرمین محکوم شده از طایفه و دودمان اخراج می شدند. بیگانگان نمی توانستند به دودمان بپیوندند.
زندگی خانوادگی با ” گیونگ گوک ته جون ” که دستور العمل هایی از قانون بود منظم می شد. این دستور العمل ها در قرن پانزدهم میلادی تدوین شده بود. آن رسومات اجدادی (جسا) را تنظیم می کرد و تاکید می نمود که نیاکان اعضای مهم یک دودمان هستند. جسا توسط مسن ترین عضو مذکر خانواده مرحوم اجرا می شد، سایر اعضای خانواده بر اساس رتبه خویش در عشیره در پشت وی صف می بستند. آیین ها قوانین سختگیرانه و ترتیبات از پیش مرتب شده ای را داشتند. حتی نوع غذای قربانی و نظم مکانی آن نیز تعریف می شد. این آیین ها در خلال عهد چوسون متداول و یکپارچه شدند.
ازدواج نیز به مانند آیین ها قوانین سختگیرانه ای داشت که بایست از آنها پیروی می شد. در حالیکه در دودمان گوریو ازدواج بین اعضای یک طایفه مشخص منع قانونی نداشت، اما چوسون مسئله برون همسری را بسیار جدی گرفت و این نوع ازدواج را ممنوع کرد. حتی در صورتی که یک طایفه بیش از یک میلیون عضو داشت نیز این نوع ازدواج ممنوع تلقی می شد. میشل ست پرفسور تاریخ دانشگاه جیمز مدیسون ادعا می کند که علت این امر اتخاذ گواگو (سیستم آزمون دولتی چین) و همچنین ادغام کنفسیوسیسم در زندگی روزمره بوده است که اثبات تبار شخص را از بیشترین درجه اهمیت برخوردار می کرد.
ازدواج در سنین پائینی صورت می پذیرفت. در سال ۱۴۷۱، پائین ترین سن ممکن برای ازدواج پسران ۱۵ سال و برای دختران ۱۴ سال بود. مردان غالبا قبل از سی سال ازدواج می کردند و زنان نیز بایست زیر ۲۰ سال بوده باشند. رعایا اغلب زودتر از کودکان طبقه اجتماعی یانگبان ازدواج می کردند. اختلاف سنی قابل توجه بین زن و شوهر رخدادی روزمره بود. تشریفات ازدواج و زندگی متاهلی توسط ژوژی جیالی ( کتابی نوشته شده توسط ژوژی) تنظیم می شد اما رسومات بر اساس سنت های کره ای اصلاح شده بود. به عنوان مثال بر اساس رسومات کنفسیوسی، مراسم های ازدواج در خانه پدر داماد برگزار می شد اما در کره رسم مربوطه کاملا مخالف آن بود. با انجام یک توافق، بخشی از مراسم در خانه عروس انجام می شد و سپس جمع حاضر به سمت خانه داماد حرکت می کردند. در دوران گوریو زوج های جوان غالبا برای سال ها در خانه عروس زندگی می کردند اما این رویه با اتخاذ کنفسیوسیسم بایست تغییر می کرد. عروس بایست به خانه خانواده جدیدش نقل مکان می نمود. در عمل موقعیت هایی وجود داشت که در آنها زوجین تصمیم می گرفتند تا در جایی که والدین نیاز بیشتری برای مراقبت دارند یا جایی که زمین قابل کشت تر می باشد سکنی گزینند.
همچنین کره رسم دیگری به نام مین میون اوری یا عروس های خردسال را از چین اتخاذ کرده بود. در این رسم دختران ۶ و ۷ ساله به نکاح مردان درآورده می شدند. آنها غالبا سال های منتهی به مراسم ازدواج حقیقی را در نزد مادر شوهرشان به عنوان پیشخدمت می گذراندند. این رسم شایع نبود و اغلب در بین خانواده های فقیری که در غیر این صورت استطاعت داشتن یک عروسی را نداشتند رواج داشت. به دلیل وجود چنین شرایط فقیرانه ای، ممکن بود که اختلاف سنی بین عروس و داماد بیش از سی سال نیز بوده باشد.
مهم ترین دارایی برای یک خانواده کره ای پسر ارشد یا جانگ جا بود. این تفکر همواره وجود داشت اما کنفسیوسیسم ایده مذبور را حتی بیشتر از سابق تقویت کرد. آن بسیار مهم تلقی می شد که هیچ مردی نمی تواند بدون داشتن یک وارث مرد از دنیا برود. اگر مردی در داشتن یک وارث مذکر ناتوان باشد، او بایست فردی (از تبار مشابه) را به فرزندی بپذیرد. بیشتر ثروت و زمین های خانواده به پسر ارشد به ارث می رسید و پسران دیگر نیز بخشی از آن را به ارث می بردند. دختران از داشتن چنین حقوقی محروم بودند. مردان اجازه داشتند بیش از یک همسر و چندین صیغه اختیار کنند.
زنان
در طی سلسله گوریو زنان آزادی قابل توجهی داشتند. آنان می توانستند آزادانه با مردان نشست و برخواست کنند، مالکیت خویش را داشته باشند، و زمین به ارث ببرند. این وضعیت به شدت در خلال نیمه دوم عهد چوسون و پس از جنگ ایمجین تغییر یافت، و وضعیت زنان به تدریج رو به وخاومت گذاشت. زندگی آنها توسط نئو کنفسیوسیسم اما به شیوه ای بسیار سختگیرانه تر از چین که خاستگاه این فلسفه بود تنظیم می شد.
زنان بایست از آرمان های کنفسیوسی پیروی می کردند. آنان در زمان کودکی بایست از پدرانشان، وقتی که ازدواج کردند از شوهرانشان، و وقتی که پیر شدند از پسر ارشدشان تبعیت می نمودند. پرهیزگاری، فروتنی، فرمانبرداری و وفاداری برای آنان ضرورت داشت؛ از سال ۱۴۳۴ به زنان پرهیزگار توسط دولت پاداش داده می شد. زنان نجیب زاده یانگبان کاملا از بقیه جامعه تفکیک می شدند. آنها در طول روز نمی توانستند خانه هایشان را ترک کنند و اگر بر این امر مجبور می شدند، در کجاوه ای به نام گاما نقل و انتقال می یافتند. آنها از بازی کردن و تفریح در بیرون از خانه هایشان منع می شدند و در صورت تمرد مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند. این آرمان ها و تفکیک سازی در طبقات پائین اجتماعی قابلیت برقراری به صورت کامل را نداشت، زیرا زنان رعیت و برده کارهای زیادی برای انجام داشتند. با اینحال حتی خانه های روستایی نیز اتاق هایی جداگانه برای زنان و مردان داشتند. خانواده های ثروتمندتر بخش های مردانه و زنانه داشتند: سارانگچه یا ” اتاق های بیرونی ” برای مردان، و آنچه یا آنبانگ یا ” اتاق های درونی ” برای زنان. در پایان دودمان چوسون زنان غیر اشرافی که وظایف نئو کنفسیوسی خویش را مبنی بر بدنیا آوردن یک فرزند پسر به انجام رسانده بودند، سینه هایشان را به نشانه افتخار در معرض نمایش عموم می گذاشتند. انجام اینکار برای زنان اشراف ممنوع بود.
بیشتر زنان بی سواد بودند، زیرا مدارس منحصرا مردان را آموزش می دادند. حتی پس از معرفی هانگول که موجب بهبود باسوادی شد، تا پایان قرن نوزدهم میلادی زنانی که توانایی خواندن و نوشتن داشتند تنها ۴ درصد بانوان جامعه را تشکیل می دادند. زنان یانگبان می توانستند از داخل خانواده آموزش هایی دریافت کنند. به عنوان مثال همسر ولیعهد بانو هه گیونگ در قرن هجدهم میلادی خواندن و نوشتن هانگول را از عمه همسرش آموخت. زنان اجازه نداشتند تا هانجا (الفبایی چینی که برای نوشتن زبان کره ای مورد استفاده قرار می گرفت) بیاموزند. همچنین زنان از حق شرکت در جسا (آیین های بزرگداشت اجداد) نیز محروم می شدند، که آن نیز واگرایی قابل توجهی از عرف اصلی چینی داشت.
خانواده هایی به سرپرستی زنان در شروع عصر چوسون محو شدند و آنها به تدریج حق وراثت خویش را نیز از دست دادند. دلیل این بود که شوهر دادن دختران نیازمند مهریه پر هزینه ای بود و بدین سبب دختران دو دونگ نیو ( ” دزدها “) نامیده می شدند. از این روی که بر اساس آرمان های کنفسیوسی جدید زنان بایست بعد از ازدواج از بستگان شوهر خود اطاعت می کردند، خانواده وی فراهم سازی حق وراثت برای دخترشان را غیر ضروری قلمداد می کردند. دختران متاهل غالبا با عنوان ” چولگا اواین ” شخصی که خانواده را ترک کرده و یک غریبه شده است. ” برچسب می خوردند. زنان باید از شوهر و بستگان همسر خود اطاعت می کردند و هیچ حقی برای درخواست طلاق نداشتند. مردان می توانستند همسران خود را بر اساس چیل گوجیاک (” هفت گناه “) طلاق دهند: نافرمانی نسبت به بستگان همسر، ناتوانی در بدنیا آوردن یک پسر، زنا، حسادت، بیماری های موروثی، پر حرفی و سرقت.
از زنان انتظار می رفت تا بعد از مرگ شوهرانشان نیز به آنان وفادار بمانند. بنابراین زنان بیوه اجازه نمی یافتند تا مجددا ازدواج کنند. در طبقات پائین اجتماعی این نوع ازدواج همچنان اتفاق می افتاد، زیرا خانواده ها به دلایل اقتصادی بیوه های گرانبار را به نکاح مردانی در می آوردند که استطاعت ازدواج به طریق دیگر را نداشتند. در حالیکه نقض قانون در طبقات پائین اجتماعی توسط مقامات مربوطه به صورت گسترده ای مورد چشم پوشی قرار می گرفت، بیوه های یانگبان از ازدواج مجدد منع می گشتند، یا اینکه فرزندانشان از از طبقه اشراف بیرون انداخته می شدند. حتی با اعضای دودمان سلطنتی سختگیرانه تر رفتار می شد. سونگ جونگ از چوسون دستور اعدام دختر عموی خویش را صادر کرد زیرا متوجه شده بود بعد از بیوه شدن با یک خدمتکار رابطه جنسی داشته است. بدین دلیل که این نوع زنان دیگر نمی توانستند یک خانواده را سرپرستی کنند، بیوه ها غالبا به عنوان بار مالی تلقی می شدند و گاها به سمت خودکشی کشیده می شدند. از زنان انتظار می رفت تا از پاکدامنی خویش به هر قیمتی محافظت کنند و در اواخر عهد چوسون آنها غالبا چاقوهای کوچکی موسوم به پِدو را به همراه داشتند که به نوریگه (آویزی رنگارنگ که از بخش فوقانی هانبوک آویزان می شد) متصل می گشت، تا اینکه به جای رسوایی خانواده حتی با دادن علت شایعات بی اساس دست به خودکشی بزنند.
مردان می توانستند علاوه بر همسر اول خود همسران دوم و چندین صیغه نیز اختیار کنند. همسر دوم یا صیغه یک اشراف زاده شدن برای زنان رعیت یا برده به عنوان پیشرفت در نردبان اجتماعی تلقی می شد، اما فرزندانشان نامشروع در نظر گرفته می شدند و از هر گونه حقوق یانگبان ها محروم می گشتند. همسران اول و فرزندان مشروع اشراف زادگان بکرات این زنان و فرزندانشان را تحقیر می کردند. جامعه این فرزندان را مطرود تلقی می نمود.
زنان در عهد چوسون تنها می توانستند چهار نوع حرفه اختیار کنند: آنها می توانستند گونگ نیو (زنان درباری)، شمن، پزشک یا گیسنگ شوند. مورد آخر که غالبا با گیشا ژاپنی مقایسه می شود، می توانست آزادانه تر از بیشتر زنان زندگی کند. آنها می توانستند بخوانند و بنویسند، در موسیقی، هنرها و شعر مهارت داشتند و به عنوان مصاحبان خردمند مردان در زمان هایی که همسرانشان به دلیل محدودیت های کنفسیوسی اجازه نمی یافتند تا به عنوان معاشران حقیقی همراه شوهرانشان باشند، به ایفای نقش می پرداختند. احتمالا مشهورترین گیسنگ هوانگ جین یی نام دارد که در قرن شانزدهم میلادی می زیست و به عنوان الگوی مترقی و خود آگاه یک زن در کره مورد توجه است.
زنان در پایان این دوران تقریبا به موجوداتی بی نام در کره تبدیل شدند. آنها اغلب با اسامی شوهر یا فرزندانشان مورد خطاب قرار می گرفتند ( همسر فلانی، مادر فلانی).
خسته نباشید.
سلام. سلامت باشید