ازدواج با محارم در ایران باستان، افسانه سرایی خاورشناسان

 

 

 

جاوز جنسی به لوکریشا توسط پسر پادشاه رو می
تجاوز جنسی به لوکریشا توسط پسر پادشاه، نقطه شروع از اتفاقاتی بود که منجر به سقوط حکومت پادشاهی و تشکیل اولین جمهوری روم شد. لوکریشا که از اشراف‌زاده‌گان رومی بود، پس از مورد تجاوز قرارگرفتن، اقدام به خودکشی کرد. در طول تاریخ، ماجرای تجاوز و خودکشی لوکریشا مورد توجه بسیاری از نویسندگان، تندیس‌گران و نقاشان قرار گرفت. در این ارتباط می‌توان به آثاری ادبی از ویلیام شکسپیر و توماس هی‌وود و از نقاشان، به رامبرانت، ساندرو بوتیچلی، آلبرشت دورر، آرتمیسیا جنتایلسکی، جفری چاوسر و تیتیان اشاره کرد.

 

 

نگاره بالا و امثال بی شمار آن، باید یک دلیل، از میان هزاران دلایلی باشد که باعث شده مورخان و نویسندهای غربی، نسبت به تمدن های باشکوه شرق – حتی به آیین زرتشت – سخن ناروا رانند. که همه ی اینها حاکی از سرخوردگی آنهاست.
اِنی کاظمی.

– – – – –

دو هزار و پانصد سال است که مسئله ازدواج با محارم در میان ایرانیان باستان جدلها بر انگیخته و در تعبیر اوضاع حقوقی و اجتماعی نیاکان ما ابهاماتی پدید آورده است. گروهی با تکیه به متون تاریخی زناشویی ایرانیان کهن را با نزدیکترین کسانشان واقعیتی انکار ناپذیر می دانند و عده ای با توجه به اخلاق عالی ایرانیان پیشین و احترامی که به قانون و حقوق خانوادگی می گذاشته اند، چنان کاری را زادۀ اتهامات بیگانگان و سؤ تعبیر محققان می دانند و می کوشند پدران خود را از چنان [اتهامی] مبرا کنند. در تحقیق حاضر ما نخست تاریخچه ای از پژوهشهای پیشین به دست می دهیم، آنگاه شواهد کتبی را به دقت بر می رسیم، و سپس با توجه به چند مسئلۀ ناشناخته ثابت خواهیم کرد که:

  1. ازدواج با محارم در ایران باستان روا نبوده است.
  2. به رغم این ناروایی، چند مورد تاریخی از این گونه ازدواجها رخ داده است.
  3. واژۀ خُوَئیت وَدَثَه (پهلوی:خوئیتوک دس) و صورت کتابی آن خوئیتودات که نخست معنی [ازدواج با خویشاوندان] می داده، بر اثر سؤ تعبیر واژه هایی که معادل [دختر] و [خویش] و [خواهر] بوده، به [ازدواج با محارم] تفسیر شده و مایه گمراهی ملا نقطه ایهای یونانی و رومی و ارمنی و مسیحی و اسلامی و حتی زرتشتی گردیده است.

یک: پژوهشهای پیشین

نخستین کسی که از میان اروپائیان به موضوع ازدواج با محارم در میان ایرانیان باستان پرداخت بارنَبی بِریسِن بود که در ۱۵۹۰م شرحی مبتنی بر نوشته های یونانیان و رومیان به دست داد (رک. چاپ ۱۷۱۰،اشتراسبورگ، ص ۱۵۸-۱۵۷، ۴۹۱ و بعد (چاپ نخستین به دست نیامد) از آن پس در تاریخهای فلسفه و دین و نیز در تاریخهای عمومی مطالب او با اضافاتی تکرار شد، تا اینکه توماس هاید در ۱۷۰۰م (تاریخ ادیان ایرانی، زیر فصل ازدواج) و ا.ه.آنکتیل دوپرون در ۱۷۷۱ (رک. کتاب زند- اوستا، ج۳، فهرست، زیر واژه خوئیت ودثه) اشاراتی از متون ایرانی و عرب برای موضوع جستند و بدان افزودند.

در ۱۸۲۰ که ی.گ.رُد نخستین کتاب تحقیقی را درباره سنن و عقاید دینی پارسیان و اقوام خویشاوند نوشت (کتاب روایات مقدس و مکاشفات دینی بلخیان قدیم، مادها، پارسیان و جز آن)، دیگر مسئله ازدواج با محارم جزئی از بحثهای مربوط به عقاید ایرانیان شده بود. البته آدلف راپ و فردریخ اشپیگل کوشیدند که این موضوع را بر اساس دو فرضیه تعبیر کنند: یکی این که این کار فقط در میان نجبا و پادشاهان ایرانی و آن هم به دلیل اهتمام فوق العاده به حفظ پاکی خون و نگهداری میراث در خانواده انجام می گرفته است و دیگر این که اصل و اساس آن غیر آریایی و مربوط به مغان بومی بوده که به آریاییان رسیده است. (دین و سنن ایرانیان، صفحات ۱۱۰ تا ۱۱۳؛ اشپیگل، باستان شناسی ایران، ج۳، ص۶۷۸ و بعد)

ویلهلم گایگر شواهد زرتشتی موضوع را دوباره بررسید (تمدن ایرانیان شرقی باستان، ص۲۴۵ و بعد) و مخصوصا یاد آور شد که یکی از قدیسان زرتشتی به نام ارداویراز افتخار می کرده است که هفت خواهر خود را به زنی داشته است. (ارداویراز پسری یگانه بوده است با هفت خواهر و از قدیسان زرتشتی به شمار می رفته ولی وجود تاریخی او ثابت شده نیست. درباره او پائین تر سخن خواهیم راند، رک. پانوشت) در همان زمان پیزی به شواهد مربوط به ازدواج با محارم در افسانه های حماسی ایران اشاره کرد (موزئون، ج۲، چاپ ۱۸۸۳، ص۳۶۶ و بعد) و ر.فُن اِشتَکِل بِرگ تذکر داد (چند کلمه درباره حماسه ایرانی ویس و رامین، نقل اینوسترانتسف از وی، تحقیقاتی درباره ساسانیان، ص۱۹۳، یادداشت) که داستان ویس و رامین سرتاسر بر مبنای زناشویی ویس با برادرش ویرو استوار شده است. (ویس و رامین، ص ۴ تا ۴۲، البته خواننده می داند که ویرو نابرادری ویس است. نیز رک، پانوشت)


این مقالات بر زرتشتیان بسیار گران آمد. نخست آن که دین زرتشتی چه در ایران و چه در هندوستان نه چنان ازدواجی را می شناخت، و نه بر آن صحه می گذاشت. به عقیده زرتشتیان خوئیت ودثه به معنی [زناشویی با نزدیکان/خویشان] است نه [زناشویی با محارم]. به عبارت دیگر آنان هم از چنین مفهومی همان را می فهمیدند که ایرانیان مسلمان، یعنی ازدواج دختر عمو با پسر عمو، دختر خاله با پسر خاله و جز آن. به عقیده آنان [ازدواج با محارم] تهمت و افترایی زشت بود که نازرتشتیانِ بت پرست و یا یهودی و مسیحی و مسلمان به ایرانیان قدیم می زدند و بنیاد تاریخی نداشته است. به همین دلیل یکی از بزرگترین دانشمندان زرتشتی، دستور داراب پشوتن سنجانا به مخالفت با نظریه دانشمندان غربی پرداخت و در کار آنان خلل آورد. (به ویژه در ترجمه خود از دینکرد،ص۹۶. دستور سنجانا در ترجمه اش، در همه جای دینکرد، واژه و مطالب مربوط به خوئیتوک دس را طوری برگرانید که اصلا مفهوم ازدواج با محارم از آن بر نمی آمد: رک، اعتراض نیبرگ، راهنمای پهلوی، ج۲، ص۲۲۴ که می گوید فقط پس از چاپ عکسی دینکرد بود که این مسئله معلوم شد) این بود که فاصلترین پژوهنده متون پهلوی، ای. و. وِست، مقاله مفصلی به نام [اندر معنی خوئیتوک دس] نوشت (این مقاله ۴۲ صفحه ای اساس کار همه کسانی بوده است که بعدا در این زمینه کار کرده اند و همین جا اعلام می کنیم که مآخذ اصلی ما هم بوده است) و به صورت افزوده ای بر متون پهلوی، مجلد دوم (که شامل دادِستان دینیک و نامه های منوجهر می شد) به سال ۱۸۸۲ چاپ کرد. (متون پهلوی، ج۲، ص۳۸۹ تا ۴۳۰) این مقاله همه جوانب موضوع را در بر نداشت و فقط جوابی بود که وست به دستور سنجانا می داد و برای این که این پاسخ را قانع کننده نماید کلیه مطالبی را که از کتب پهلوی و روایات زرتشتی می شناخت گرد آورد و تحقیقی چنان جامع به دست داد که هنوز کهنه نشده است. (به رغم تمام اعتراضاتی که به این مقاله شده است، هر گاه به دیده انصاف بنگریم می بینیم که هدف وست اصلا و ابدا متهم کردن ایرانیان نبوده است و بر خلاف عده ای دیگر از غربیان و حتی شرقیان که از بستن اتهام ابایی ندارند و از خوار کردن اجداد خود لذت می برند، وست ذره ای از حقیقت جویی غافل نمانده است) اما دستور داراب پشوتن سنجانا هم ساکت ننشست و کتابی در رد مقاله وست نوشت که چون جنبه جدلی داشت توفیقی نیافت (رسم موهوم زناشویی با محارم در ایران باستان، بمبئی،۱۸۸۸) بعد ها ردیه جمشید کاوَسجی کاتراک هم به همان سرنوشت دچار شد (زناشویی در ایران باستان، بمبئی، ۱۹۶۵. اشکال بزرگ این اثر و نوشته های مشابه آن بی دقتی در ارجاعات و پیش آوردن تعبیرات موهوم و انکار نص صریح آیات و اسناد و روایات است، و کسی نمی تواند آنها را جدی گیرد و فقط به صرف این که دشمنان ایرانیان بدانان چنین اتهاماتی زده اند، شواهد را نادیده بگیرد و یا متون را به دلخواه خود تعبیر کند) در عوض دانشمندان غربی چون ه. هوبشمان- جیمز دارمستتر- ل. سی. کازارتلی- اِ. کوهن- امیل بِنوِنیست- فردیناند یوستی- کنستانتین اینوسترانتسف- ک. بارتولومه- آرتور کریستن سن- ث. و. کینگزمیل- ل. ه. گرای و اِ. کرنمان با ادغام منابع زرتشتی و پارسی نوین در شواهد غربی موضوع ازدواج با محارم در ایران باستان را قطعیتر کردند. (هوبشمان، در باب ازدواج با اقارب در میان ایرانیان، مجله شرق شناسی آلمان، دوره ۴۳، سال ۱۸۸۹، ص۳۰۸ تا ۳۱۳- دارمستتر، به ویژه در ترجمه زند اوستا، ج۱، ص۱۲۶ تا ۱۳۴- کوهن، در یادداشتی بر مقاله هوبشمان، همان مجله، ص۶۱۸- کازارتلی، شواهد شرقی درباره خوئیتوک دس، مجله اسناد بابلی و شرقی، دوره چهارم، سال ۱۸۹۰، ص۹۷ و بعد- کازارتلی، فلسفه دین مزدایی در زمان ساسانیان، ص۱۵۶ تا ۱۶۰- یوستی، تاریخ ایران در اساس فقه اللغه ایرانی،ج۲، ص۶۸۲- اینوسترانتسف، تحقیقاتی درباره ساسانیان، ص۱۲۳ و بعد- بارتولومه، لغتنامه ایران کهن، ستون ۱۸۶۰- بارتولومه، زن در حقوق ساسانی، ترجمه، ص۳۲ و ۳۳- کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، فرانسوی ۳۲۳، ترجمه ص ۴۸ تا ۳۴۷- کینگز میل، ازدواج و تدفین در میان پارسیان کهن، مجله آثنیئوم، سال ۱۹۰۲، ص ۹۶ و بعد- گرای، ازدواج در ایران رسم زناشویی با محارم، دائره المعارف هیستینگز، جلد هشتم، ۱۹۱۵، ص ۴۵۶ تا ۴۵۹- کرنمان، ازدواج با خواهر در جهان قدیم، ص ۱۷ تا ۲۷. در اینجا باید تذکر دهیم که مراجع و سخنان مورخان قدیم یونانی و رومی را کارل کلمنت در کتاب زیر گرد آوری کرده است: carl clement,fontes historiae religionis persicae,Bonn,1920 )

نقاشی بانو آناهیتا - بانوی پوشیده

در این میان دانشمند ایرانی علی اکبر مظاهری هم در کتاب خود به فرانسه فصل مشبعی را به این موضوع اختصاص داد (در کتاب خانواده ایرانی در دوران پیش از اسلام، فرانسوی ص ۱۱۷ و بعد، ترجمه، ۱۱۸ تا ۱۴۳) که بعد ها سعید نفیسی و دیگران از آن استفاده کردند (مخصوصا در مقالاتی که در مجله مهر بر ضد عقاید جمشید سروشیان نوشت و نیز در کتاب تاریخ اجتماعی ایران،ج۱، تهران، ۱۳۴۲، ص۳۵ تا ۴۲ تکرار کرد بدون آن که مآخذ اصلی خود را یاد کند) از آن پس گاهگاهی تحقیقی در این باب شده است ولی کسی چیز تازه ای برای گفتن نیافته و به تکرار مکررات بسنده کرده اند (از میان مقالاتی که شایسته ذکرند یکی نوشته فرای است به نام زنای با محارم زرتشتی. دیگری مقاله ای است از کلیما، درباره مشکل رسم زناشویی در ایران قدیم، سومی مقاله بسیار جالب اسپونر است: خویشاوندی و ازدواج ایرانی. و دیگر مقاله ای است پر از مطالب مربوط و نامربوط از بوچی. و مقاله حقوق خانواده از منصور شکی در دانشنامه ایرانی،ج۹، ص۱۸۴ تا ۱۸۹).

ما در این مقاله چنین نخواهیم کرد، بلکه اول کلیه شواهد کتبی را بر حسب موضوع طبقه بندی می کنیم و اعتبار هر دسته را برمی رسیم و سپس علت تحول تعبیر خوئیت ودثه از [ازدواج با خویشاوند] به [ازدواج با محارم] را نشان می دهیم و سر انجام اشاره می کنیم که چنین تحولی خاصه ایرانیان باستان نبوده است.

دو: شواهد کتبی

منابع کتبی در مورد [ازدواج با محارم] در ایران باستان از لحاظ مآخذ روایتی و یا به عبارت دیگر منبع اسنادی به چندین گروه تقسیم می شود: یونانی، رومی، سریانی، مسلمان و زرتشتی. هرگاه فقط شواهد یونانی و رومی و سریانی و مسلمان را داشتیم، می توانستیم اصل موضوع را نتیجه اشتباه عمدی یا غیر عمدی نویسندگان نا آگاه بدانیم و با اَنگِ [تهمت] و [افترا] بر آنها مردودشان بشماریم، ولی حقیقت این است که شواهد زرتشتی برای این موضوع دست کمی از گواهیهای نازرتشتیان ندارد و به همین دلیل هیچ یک از گواهیها را نمی توان بدون منطق کنار گذاشت.

از نظر موضوع، شواهد کتبی را به سه دسته تقسیم می توان کرد. یک عده فقط سخن از [ازدواج با محارم] در میان این گروه و آن گروه می رانند و یا از محاسن [خوئیت ودثه] یاد می کنند. این [کلی گوییها] بیشترین گواهیهای کتبی را شامل می شوند. دسته دوم را می توان [موارد تمثیلی و افسانه ای] خواند و آن مشتمل است بر شواهد ازدواج با محارم در میان ایزدان و پهلوانان و شاهان کاملا افسانه ای، و هدف از بیان آنها، محسن جلوه دادن چنان رسمی بوده است. دسته سوم اختصاص دارد به شماری از افراد تاریخی که [ازدواج با محارم] بدانان نسبت داده شده است. در بررسی این سه دسته، تشخیص صحت روایات دو گروه اول و دوم مشکل است، اما در مورد گروه سوم می توان به نتایج منطقی رسید.

۱. شواهد کلی

در این دسته کهنترین شاهد ما آنتیس ثِنِس (حدود ۴۴۴ تا ۳۷۱ ق م) است که می نویسد که آلکی بیادِس آتنی در پیروی از ایرانیان تا بدانجا رفت که [مانند آنان با مادر و خواهر و دختر خود هماغوشی کرد] (به نقل از وی در آثنه، کتاب پنجم، بند ۶۳). بعد از او گزانتوس لودیایی (همزمان اردشیر دوم) می نویسد:

[مغان با مادر خود می خوابند و اگر بخواهند با خواهر و دختر خود نیز چنین می کنند. به علاوه آزادانه در مورد همسران خود به اشتراک روی می آورند.] (به نقل از وی در کتاب کلِمِنت اسکندرانی، استرومتا، کتاب سوم، فصل ۱۱، فقره ۱).

کتزیاس پزشک اردشیر دوم مدعی بوده است که [ایرانیان با مادر خود آشکار رابطه جنسی می یابند] (به نقل ترتولیان از وی در اَپولوگیا، فصل ۹، کلمنت، ص۶۹ تا ۷۰. هیچ یک از نوشته های کتزیاس در دست نیست و فقط تکه هایی از آنها را- آن هم به صورت اختیارات- می شناسیم، که همه آنها را فیلیکس یاکوبی به نحو بسیار شایسته ای گرد آوری و ارزیابی کرده است. رک. یاکوبی، قطعات پراکنده مورخان یونان، حلقه سوم، جلد c، ص۴۱۶ تا ۵۱۷). سوتیو که از ۲۰۰ تا ۱۵۰ ق م می زیسته است می گوید [ایرانیان مرده را نمی سوزانند- چنان که رسم پسندیده در روم بوده- ولی شرم ندارند از این که با مادر و خواهر خود جفت آیند] (به نقل دیوژن لائرتی از وی در کتاب زندگانی فیلسوفان، ج۱، بند۷). کاتولوس حدود ۸۴ تا ۵۴ ق م بر [دین ناپاک ایرانی] خرده می گیرد که روا می دارد [مغان از جفت شدن مادر و پسر به بار آیند] (اشعار، قطعه ۹۰، به نقل فُکس-پِمبرتن، ص۲۹). استرابو که از ۶۳ ق م تا ۱۹ م می زیست، می گوید [در میان مغان زناشویی، حتی اگر با مادر هم باشد، پسند سنتهای نیاکان است] (جغرافیا، کتاب پانزدهم، فصل ۲۰، بند ۷۳۴. کمی پیشتر از این در ۷۳۳ ، استرابو تاکید کرده بود که این گونه مطالب را وی خود به شخصه نمی داند بلکه مورخان دیگر گفته اند و این سخن به خوبی نشان می دهد که چگونه چیزی که نویسنده ای باب می کرده است، به تکرار دیگران به صورت نص تاریخی در می آمده است). فیلن اسکندرانی، که از ۲۰ ق م تا ۴۰ م زندگی کرد، آورده است که [نجبای ایرانی با مادر خود زناشویی می کنند و پسرانی که از چنان ازدواجی به بار آمده باشند را بسیار ستوده و حتی- اگر خبر درست باشد- سزاوار شاهی می دانند] (در کتاب De Specialibus Legibus ، فصل سوم، بند ۱۳). کنتوس کوریتوس رفوس حدود ۷۰ م نوشته است که [در میان ایرانیان رابطه جنسی با فرزندان (دختران) خود داشتن رواست.] (در تاریخ اسکندر، کتاب هشتم، بند۲، فقره۱۹). پلوتارک، که از ۴۶ تا ۱۲۰ م می زیست و گلچین مورخان و نویسندگان پیشین بود و کتب بسیاری درباره مردان نامی و نیز اخلاقیات (moralia) به جای گذارد، یک جا در مدح اسکندر می گوید که وی از جمله به ایرانیان یاد داد که به جای ازدواج با مادرانشان به آنها احترام بگذارند (اندر فر اسکندر بزرگ، اخلاقیات: ج۱، فصل۵، بندc328). و در جایی دیگر می نویسد که پروشات (پُر از شادی؛ صورت ایرانی پرسیانیس است.)مادر اردشیر دوم پسر خود را واداشت تا با دخترش استاتیرا ازدواج کند و اعتنایی به عقاید و رسوم یونانیان نداشته باشد (زندگانی اردشیر، بند ۲۳، ظاهرا از روی تاریخ کتزیاس). این توضیح اخیر بسیار شگفت انگیز است و ما به آن باز خواهیم گشت. سکستوس ایمپریکوس، که در سده دوم میلادی می زیست، نوشته است که ازدواج با مادر در میان ایرانیان رواست (در کتاب Pyrrhonis Hypotyposes، فصل سوم، بند ۲۰۵، به نقل از فُکس- پمبرتن، ص۷۶). لوکیان ۱۲۰ تا ۱۸۰ م و بطلمیوس حدود ۱۰۰ تا ۱۷۸ م هم از روا بودن ازدواج با محارم سخن رانده اند (لوکیان، فرزالیا، Pharsalia، ج۸، بند ۴۸؛ بطلمیوس، رسایل چهارگانه، Tetrabiblon، ج۲، ص۱۷، به نقل از فکس- پمبرتن، ص۶۲). مینوسیوس فلیکس حدود ۱۲۰ میلادی هم روا بودن ازدواج با مادر را متذکر می شود (اکتاویوس، بند ۳۱. کلمنت، ص۷ تا ۵۶). و تاتیان حدود ۱۷۰ م نیز محسن بودن آن را تذکر می دهد (خطابه ای به یونانیان، ج۱، ص۲۸). کلمنت اسکندرانی می نویسد:

[پسران ایرانی تا بزرگ می شوند به آتش شهوت خود همچون گراز وحشی تسلیم می شوند و با مادر و خواهر و زنان خود می خوابند و از صیغه های بی شمار هم نمی گذرند.] (به نقل فکس- پمبرتن، ص۷۲ و ۷۳).

باردیسانی (بردیسان) حدود ۱۵۴ تا ۲۳۳م گفته است:

[رسم مردان ایرانی این بود که با مادر و خواهر و دختر خود ازدواج کنند. این سنت مخصوص مغان ایرانی نبود بلکه همه آنانی هم که در خارج می زیستند، مثل مغان ماد، مصر، فریژیه و غالاطیه، به همین راه می رفتند.] (به نقل یوزی بیوس از وی. رک، کلمنت، ص۶۹).

دیوژن معروف هم که در زمان اردشیر پاپکان در اسکندریه می زیست، ادعای سوتیو را بازگفته است (زندگی فیلسوفان، ترجمه هیکز، ج۱، ص۹). اُریگن در همان دوران از [قانون ایرانی که ازدواج مادر با پسر و پدر با دختر را روا می دارد] سخن رانده است، و می گوید از کلسوس حدود ۱۷۰م در شگفتم که با ذکر این قانون، ایرانیان را نژادی صاحب الهام می داند (رد بر کلسوس، ج۵، فصل۲۷، بند ۵۹۷؛ ج۶، فصل ۸۰، بند ۶۹۳) (این گفته خود نشانی از تعصب نژادی را به همراه دارد که اریگن در گفتارش نشان داده). کلمنت دروغین که از ۳۵۰ تا ۴۰۰م می زیسته است می گوید:

[میان ایرانیان رسم است که خواهر و دختر را به زنی بستانند]

و می افزاید عده ای از مغان ایران به نواحی دیگر مثل خراسان، ماد و مصر و فریژیه و غالاطیه رفته اند و اخلاف آنان هنوز این رسم را نگه داشته اند و آن را چون میراثی به بازماندگانشان می سپارند (در Recognitions، ج۹، فصل ۲۰ و ۲۱. به نقل فکس- پمبرتن، ص۹۱). همین مطلب را به طور کلی تر و سر بسته تر بازیل ۳۳۰ تا ۳۷۹م هم آورده است (نامه ها، ۲۵۸. به نقل کلمنت، ص۸۶ از آن). جان کریسُستُم که در ۴۰۷ مرد، هم از جفت آمدن ایرانیان با مادر و خواهر خود یاد کرده است (رساله مجعول منسوب به سٍث، Liber apocryphus nomine Seth، ستون۶۳۸. به نقل فکس- پمبرتن، ص۹۸). ارمیا (جروم) قدیس که از ۳۴۸ تا ۴۲۰م می زیست، ادعا کرده است که برخی [ملل قوی و رقیب رومیان، یعنی پارسیان و مادها و هندوان و حبشیان، با مادران و مادر بزرگان و دختران و دختر زادگانشان می خسبند.] (رد بر ژوینیان، Adversus Jouinianus، کتاب دوم، بند۷. به نقل کلمنت، ص۸۸). تئودوره ۳۹۳ تا ۴۵۷م گفته است:

[پیشترها که پارسیان به سنت زَرَدَش (زرتشت) می رفتند، جفت شدن با مادر و خواهر و حتی دختر را روا می دانستند، اما اکنون که به سنت ماهیگیر- حواری مسیح- در آمده اند، این قوانین زردشت را دور انداخته اند.] (مواعظ، ج۹، ص۳۳. به نقل فکس- پمبرتن، ص۱۰۴).

بعد از اینها کسی که بیش از همه در این باره سخن گفته است آگاثیاس مورخ رومی معاصر انوشیروان دادگر است. وی با تاریخ و فرهنگ ایران بسیار آشنایی داشت و خلاصه ای هم از کتاب خداینامه یا تاریخ رسمی دوره ساسانی بر مبنای ترجمه ای که یکی از دوستانش از آن کتاب کرده بود، به دست داد که از مهمترین منابع دوره ساسانی محسوب می شود (رک. ع. شاپور شهبازی، خلاصه ای از خداینامه در یک روایت یونانی، سخنواره: مجموعه مقالات به یاد دکتر پرویز ناتل خانلری). آگاثیاس درباره ازدواج ایرانیان می نویسد (آگاثیاس، تاریخ، کتاب دوم، بند ۲۴) : [مردم عهد باستانی آن نواحی (مقصود ایالات ایران است) بر عقایدی که امروز دارند نبودند، نه در مورد مراسم (دخمه نشینی) مردگان و نه در مورد سنت غیر متعارف ازدواج. پارسیان امروز رسم بسیار شرم آوری دارند، نه تنها بی هیچ ننگی با خواهر و زادگان برادر و خواهر خود جفت می آیند، بلکه حتی پدر با دختر می خوابد و از این هم بدتر… پسر هم با مادر می خسبد. این که این هم بدعتی نوین است از این قصه بر می آید که نِنیاس مادرش… سمیرامیس را که به او نظر داشت… از نفرت بکشت. اگر این رسم را قانون قبول می داشت، به نظرم ننیاس هرگز چنان کار فجیعی نمی کرد… می گویند که اردشیر پسر داریوش هم بدین بلا دچار آمد چون مادرش پروشات می خواست با او بخوابد. اردشیر به کشتن او دست نزد، اما او را به خشم و نفرت از خود راند چنان که گفتی آن آرزو نه درست بود و نه مرسوم جامعه انسانی. ولی پارسیان امروزی تقریبا همه رسوم گذشتگان را خوار می دارند و ندیده می گیرند و رسوم جدیدی در پیش گرفته اند که فقط بدعت ناباب می توان نامید و در این فریب تعلیمات زردشت پسر اهورامزدا را خورده اند (خواننده خود میزان فهم واقعی آگاثیاس با داشتن آشنایی زیاد، را از مسائل دینی ایران از این دروغ آشکار در می تواند یافت. در هیچ یک از زمانها و در میان هیچ یک از بهدینان زرتشت پسر اهورامزدا خوانده نشده است).

از این گواهی آگاثیاس بر می آید که ازدواج با محارم بدعت شمرده می شده است. بعد از او هر کس چیزی گفته تکرار مطلب است به غیر از این سخن فوتیوس بیزانسی، که در سده نهم می زیسته است، و به نقل از کتزیاس گفته یکی از نجبای پارسی زمان داریوش دوم با خواهر خود ازدواج کرده بود (اختیارات، Bibliotheca، فصل۷۲، بند ۵۴ : تری تخمه، Teritouchmes، برادر زن اردشیر دوم و داماد داریوش دوم، خواهری داشت از سوی پدر، روشنک نام، که زیباروی بود و در کمانوری چیره دست و در ژوبین اندازی ماهر. تری تخمه بر وی دل باخت و با او بخفت و از امستریس خواهر اردشیر جدا شد). در اینجا باید شواهد ارمنی را هم ذکر کنیم که بیشتر مربوط اند به افسانه زروان که با وصلت با محارم ارتباط حقیقی ندارد اما آن را نمونه چنان ازدواجی گرفته اند (کلیه این شواهد را زهنر در کتاب زروان با متن و ترجمه و تفسیر به دست داده است). و نیز الیشه مورخ ارمنی گفته است یزدگرد دوم ضمن فرمانهایی به ارمنیان در رعایت دین مزدایی ازدواج با محارم را هم توصیه کرد (Elishe,History of Vardan and the Armenian War,tr.R.w.Thomson,London,1982,pp.103-104).

 

عکس Image result for ‫ساسانیان‬‎ marriage-in-ancient-iran Tarikhema.org

 

 

درست در اواخر دوره ساسانی است که شواهد سریانی هم به اسناد ما اضافه می شود. بیشتر آنها در کتب قوانین مسیحیان ایرانی آمده است. مثلا در قانون نامه عیشوع بخت، مطران فارس، که در دوره خسرو پرویز نگاشته شده بوده و بعد اصلاح گردیده است می خوانیم که [ازدواج با محارم شنیع است. حتی پیروان زرتشت هم با اکراه به چنان پیوندی تن در می دهند، و معمولا حرص مرد او را وا می دارد که برای گرفتن ارثیه خواهر و یا مادر با او چنان کند.] (طبع زاخائو در قانون نامه های سریانی، ج۳، ص۱ تا ۲۰۱، به ویژه ص۳۳ و بعد،۹۷). قانون نامه مارآبا، که در آخر دوره ساسانی نوشته آمده است، هم ازدواج با محارم و همچنین ازدواج مردی با زن برادر مرده اش را روا نمی داند (طبع زاخائو، همانجا، ص۲۵۵ تا ۲۸۵ به ویژه ص ۲۶۱، ۲۶۵ و بعد). آباء مسیحی تا مدتی می گذاشتند ایرانیانی که مسیحی شده بودند همسران خود را که به طریقه [ازدواج با محارم] گرفته بودند، نگه دارند، اما مارآبا بر این شیوه تاخت و این گونه نو مسیحیان را به ترک همسران خویش وادار ساخت (کتاب انجمنهای دینی، Dus Buch der Synhados، طبع براون، ص۹۳ و بعد؛ بیدیان، Bedijan، تاریخ مارجبلها، ص ۲۰۶ و بعد از آن و ص ۲۵۴ و ص ۲۸۲؛ زاخائو، همانجا، ص۲۲ تا ۲۷، ۳۱ تا ۳۵، ۳۶۵ تا ۳۶۸). اما آن رسم بر نیفتاد و تیموته اول، از آباء مسیحی در دوره اسلامی، مسیحیان نسطوری را برای پیروی از آن نکوهش می کند (براون، همانجا، ص۱۳۱). بعد از اسلام، نویسندگان تاریخ و سنت، گاهگاهی به ایرانیان قدیم حمله کرده اند که با خواهر و مادر و دختر خود ازدواج می کرده اند (اینوسترانتسف، مظاهری، کریستن سن و دیگران این موارد را از طبری، مسعودی، بیرونی و شهرستانی و غیره اخذ و تفسیر کرده اند). و حتی در فقه مواردی در ارث و ازدواج به این مسائل اختصاص دارد (رشید یاسمی، یادداشت بر ترجمه ایران در زمان ساسانیان، ص ۳۴۹: وجه دوم). مثلا [ارث المجوس] در مورد میراث بردن یا نبردن فرزندانی است که از ازدواج با محارم به وجود آمده اند. شواهد کتب اسلامی به قدری است که خود مقالتی جداگانه می خواهد اما چون همه آن مربوط است به انتساب به دوره قدیم و حتی یک مورد هم از دوره معاصر در آنها نیست، بازگفتنشان سودی ندارد. فقط یادآور می شویم که شیخ طوسی و شیخ مفید [روایت کرده اند که شخصی در نزد امام صادق زبان به دشنام مجوس می گشاید که آنان با (محارم) خود ازدواج می کرده اند. امام وی را از دشنام گویی منع می کند و به وی می گوید:

آیا نمی دانی که این امر در نزد مجوس نکاح است؟ هر قومی میان نکاح و زنا تفاوت می نهد و نکاح هر گونه باشد، تا زمانی که مردم ملزم به حفظ عقد و پیمان خود هستند، جائز است.] (همانجا و نیز ناصرالدین شاه حسینی، ترجمه زن در حقوق ساسانی از بارتولومه، ص ز و ص ژ).

همچنانکه پیشتر گفتیم، هر گاه فقط این شواهد یونانی و رومی و سریانی و اسلامی را داشتیم، می توانستیم بگوییم اینها همه تهمت و افتراست. اما متونی داریم که در درجه اول اهمیت برای دین و آداب زرتشتی بوده و درست در همین متون، شواهد زیادی از ازدواج با محارم می یابیم. نخست باید دانست که کل قضیه بر سر واژه اوستایی [خوئیت ودثه] می چرخد که در پهلوی خوئیتوک دس (و گاهی هم خوئیتوک دات نوشته می شده و خُوی دودَ می خوانده اند) (بارتولومه، لغت نامه ایران کهن، ستون ۱۸۶۰؛ نیبرگ، راهنمای پهلوی، ج۲، ص۲۲۴؛ وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۰). اگر آن را تجزیه کنیم می شود: [خوئی تو یعنی (خویش، وابسته) (بارتولومه، ۱۸۵۸، توجه می دهد که ،خویش، با طبقات اجتماعی ایران رابطه داشته است یعنی این ،خویش، بیشتر برای ،خویشان نجبا، به کار می رفته است) و ودثه یعنی (زناشویی) (برخی از زرتشتیان البته این معنی را نمی پذیرند و چیزهایی شبیه ، کار نیک، و ، عملی خیر که با خدا رابطه می دهد، پیشنهاد می کنند که اساسی ندارد) (بسنجید با وَذو = زن) و بر روی هم [زناشویی با وابستگان] یا [ازدواج با خویشان/ نزدیکان] معنی می دهد (با آنکه خود این واژه در زبان فارسی کنونی رایج نیست، اگر می خواستیم به قیاس، همسنگ دقیقی برای آن قرار دهیم می بایست چیزی شبیه – خویش دودگی- بنویسیم و از آن – افزودن بر خویشان از طریق بستگی زناشویی – اراده کنیم). اما شواهد کتبی که آوردیم و به ویژه آنچه از کتب زرتشتی خواهیم آورد، باعث شده است که این واژه را [ازدواج با محارم] ترجمه کنند.

مهم این است که واژه خوئیت ودثه در اوستای اصیل یاد نشده است. در گاثاها که سروده خود زرتشت است ، واژه خویتو، یعنی خود/خویش، مذکور است اما از خویتو ودثه ذکری نیست (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۰ و ۳۹۱). البته تاریخ تدوین بخشهای اوستا مشخص نیست. گاثاها را ما متعلق به کمی پیش از یک هزار سال پیش از میلاد می دانیم، و بعد به یسنای هَپتَن می رسیم که امروز معتقدند که آن هم از خود زرتشت است (بویس، دین زرتشتی، ص۲۰، ۳۲ و ۳۳، ۶۲ و ۶۳، ۸۸ با مراجع. البته لازم به ذکر است مورد یاد شده هنوز اثبات نشده). و سپس یشتهای کهن – چون مهر یشت، آبان یشت و زامیاد یشت – هائیتی را داریم که شاید در دوره هخامنشی در آنها دست برده باشند ولی به هر حال در این جایها هم از خوئیت ودثه خبری نمی بینیم. نخستین جایی که این واژه حقوقی یاد شده است در یسنای سیزدهم، بند ۲۸ است که می گوید (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۱) :

[من… خوئیت ودثه مقدس را می ستایم که برترین و بهترین و نیکوترین چیزی است که موجود است و موجود خواهد بود، که اهورایی است و زرتشتی.]

همین مطلب در ویسپرد، سوم، بند ۱۸؛ گاه چهارم، بند ۸ و ویشتاسپ یشت، بند ۱۷ بدین صورت آمده است که مردانی که خوئیت ودثه می کنند، با جوانانی که بهترین و خردمندترین هستند به یک جا می آیند.

چنان که وست می گوید: [در هیچ یک از این عبارات چیزی منظور و طبیعت چنان کار نیکو را بنمایاند، نمی بینیم.] (وست، همانجا). جای دیگری که خوئیت ودثه یاد شده است در بندهای ۳۵ و ۳۶ فصل هشتم وندیداد (وی دیو دات)(یعنی قانون ضد دیوان: کلمه وندیداد تلفظ نادرست این نام است.) است که توصیه می کند:

[مرده کشان پس از انجام وظیفه باید سر و تن را با شاش گاو و ورزاو بشویند و از شاش کسی استفاده نکنند مگر این که مال مرد و یا زنِ خوئیت ودثه کرده باشد.]

باز می بینیم که در اینجا هم مفهوم واقعی واژه روشن نیست و تنها مسلم می کند که هم مرد می توانسته است آن [کار نیک] را بکند و هم زن (همانجا). از این شواهد پیداست که مفسران پهلویِ این متون اوستایی هم هیچ منظور خاصی از [کار نیک] مذکور در آنها در نیافته اند. اما وقتی مفسر اوستایی بند ۴ یسنای ۴۴ را بیان می کند دیگر جایی برای تردید باقی نمی ماند. اینک ترجمه این فقره اوستایی به اضافه تفسیر روحانی پهلوی دان که ما در میان پرانتز گذاشته ایم و با حرف درشت تر مشخص کرده ایم (به نقل از وست، همان منبع، ص۳۹۲ تا ۳۹۴. در مورد توضیحات اضافی، رک. همانجا، ص۳۹۲، یادداشت ۳)

 

عکس Image result for woman of Sasanian Empire marriage-in-ancient-iran Tarikhema.org

 

چنین اندر همه جهان می سرایم: آنچه (که او که اهورامزداست از آن خود کرد) خوب (خوئیتوک-دس) (است). به یاری راستی اهورامزدا می داند که این یکی (یعنی اسپندارمذ- که در افسانه ها دختر اهورمزدا خوانده شده- آن همبه تعبیری شاعرانه، چنانکه در پایین یاد خواهیم کرد.) را آفرید (که خوئیتوک دس انجام دهد). و از راه پدری بود که بِه مَنِش (وهومن) به دست او پروریده شد (یعنی به خاطر پیروی از طبیعت نیک آفریدگان، خوئیتوک دس به دست او انجام شد.) از این روست که وی، که دختر اوست، کار درست می کند اسپندارمذ (که بسیار نیک اندیش است)(یعنی وی از خوئیتوک دس روی نگرداند). وی فریفته نشد (یعنی وی از خوئیتوک دس سر باز نزد چونکه) همه چیز را می بیند (یعنی آنچه را) که از آن اهورمزداست (به عبارت دیگر: از راهِ دین اهورمزدا وی به همه وظایف و قوانین می رسد).

همچنان که وست خاطر نشان کرده است:

[کلیه اشارات این قطعه به خوئیتوک دس اضافاتِ مترجمان پهلوی است که می خواسته اند آن عمل را توصیه کنند، والا هیچ چیزی از آن در متن اوستایی نیست. فقط این اضافات مبین آن است که مترجمان پهلوی از خوئیتوک دس مفهوم ازدواج پدر و دختر را فهمیده بوده اند.]

(وست، همان منبع، ص۳۹۳ و ۳۹۴). بی اعتباری این گونه مفسران و مترجمان ملا نقطه ای از اینجا پیداست که به گفته بعضی از آنان بخشی از اوستا که [دوباسروگد نسک] (لازم به توضیح است که در دینکرد، جایی که خلاصه نسکها را دارد از چنین نسکی نشان نیست.) نام داشته، پر بوده است از جزئیاتی درباره خوئیتوک دس. اما خوشبختانه خلاصه این نسک در کتاب دادستان دینیک، ۹۴، بندهای ۱ تا ۱۱ موجود است و در آن کوچکترین اشاره ای به خوئیتوک دس نمی بینیم (وست، همان منبع، ص۳۹۴). اینک می پردازیم به شواهد دیگر. کرتیر موبد بزرگ زمان بهرام دوم می گوید که از جمله کارهایی که در سرتاسر جهان مزدایی برای پیشرفت دین مزدایی کرد یکی هم انجام دادن [بسیاری خوئیتوک دسها در همه جا بود.] (از ترجمه بَک، کتیبه های دولتی ساسانی، ص۴۳۳). در کتاب دینکرد چندین بار از خوئیتوک دس یاد شده است ولی در آنجا هم مثل سخن کرتیر، مطلب کلی است و به عنوان کار مهم نیکویی توصیه شده است (وست، همان منبع، ص ۳۹۴ و بعد). در سه فقره این طور می نماید که مفهوم [ازدواج با محارم] بیان گشته است. یکی در دینکرد، کتاب نهم، فصل ۴۱، بند ۲۷، است که به نقل از بند هیجدهم وَرَشتمانسَر نسک اوستا (که گم شده) آمده است: [برادری و خواهری را به آرزوی زناشویی بر می انگیزند تا با هماهنگی خوئیتوک دس انجام دهند.] (همان منبع، ص ۳۹۵. خلاصه این نسک در دینکرد هشتم، فصل سوم، بند ۱ آمده است: وست، متون پهلوی، ج۴، ص۱۲، و خلاصه بسیار مفصلی از آن در دینکرد نهم، فصل ۲۴ تا ۴۶ آمده است- وست، همان منبع، ص۲۲۶ تا ۳۰۳- و مطلب مذکور در فرگرد هیجدهم- همان منبع، ص۲۸۴ و بعد- یافت می شود). در اینجا البته گفته نشده است که آن دو با هم خوئیتوک دس کنند، بلکه [به همراه هم، با هماهنگی] و معنی مشخص نیست.

دوم در دینکرد، کتاب نهم، فرگرد ۴۰، به نقل از فرگرد ۱۴ بغ نسک (که آن هم از میان رفته است) توضیحات مفصلی آمده بوده است که خلاصه آن بدین گونه می شود (خلاصه بغ نسک در دینکرد نهم- متون پهلوی، ج۴، ص۳۱۱ تا ۳۹۷- فصول ۴۷ تا ۵۹ ، مانده است. فرگرد ۱۴ در همان کتاب، بند ۶۰- متون پهلوی، ج۴، ص۳۶۴ و بعد- آمده است) :

هر آنچه به ازدیاد نسل بینجامد نیکوست چنان که خوئیتوک دس ستوده است. پدری کردن وظیفه ای والاست، و از خود و به خود افزودن شیوه درست ازدیاد نسل است، و این خوئیتوک دس است و او که شیوه درست ازدیاد نسل را رعایت می کند خوئیتوک دس را ستوده است. تجربه نشان می دهد که از نسلهای خوب زادگان خوبتری به بار می آیند یعنی با رعایت دائم خوئیتوک دس نسلها بهتر می شود. این مطلب را به نحو دیگری می توانیم بگوییم، اسپندارمذ را در رتبه دختری اهورمزدا می دانند چرا که خرد این یکی (اهورمزدا) مشتمل بر همه [اندیشه بجا] (آرمئیتی) می شود. بر این اساس خرد و آرمئیتی هر دو در درون اهورمزدا و اسپندارمذند، یعنی خرد از آن اهورمزداست و آرمئیتی از آن اسپندارمذ، و [اندیشه بجا] (آرمئیتی) نتیجه خرد است درست مثل این که اسپندارمذ زاده اهورمزدا باشد. و این اظهار صریحی است بر اینکه در نظر کسی که خرد را با آرمئیتی رابطه می دهد، به اسپندارمذ باید به عنوان دختر اهورمزدا نگریست.

همچنانکه وست متذکر شده است این اظهار نظر هم تمثیلی است و در آن از خوئیتوک دس [زناشویی با خویشاوندان] فهمیده می شده است و معلوم نیست که اشاره تکمیلی آن به رابطه پدری و دختری اهورمزدا و اسپندارمذ متضمن صراحت بر ازدواج آن دو می بوده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۶).

سومین تذکار دینکرد از فرگرد ۲۱، بغ نسک برداشته شده است که در آغاز به نظر وست [دختری را به ازدواج پدری در می آورد چنان که زنی را به مردی دیگر می دهند] معنی می داد و صراحت بر رسم خوئیتوک دس به معنی [ازدواج با محارم] می کرد (همان منبع، ص۳۹۷). اما در ترجمه خود دینکرد متوجه شد که معنی این فقره با ازدواج رابطه ای ندارد و آن را چنین ترجمه کرد:

[وی دخترش را از راه دختری به ضمانت پدرانه شخصی می سپارد که وی آن دختر را احترامِ به پدر می آموزد.] (متون پهلوی، ج۴، ص۳۸۲).

این مطلب را بسیاری از محققان در نیافته اند و بر ترجمه اولی وست تکیه کرده اند و به راه اشتباه افتاده اند.

به غیر از این موارد، در ارداویرازنامه آمده است که ارداویراز هر هفت خواهر خود را به زنی داشت و در معراج خود کسانی را دید که عمل خوئیتوک دس کرده بودند و مقام عالی روحانی یافته بودند (متن پهلوی و ترجمه های متعدد از آن در دویست سال گذشته بارها چاپ شده است. مطالب اصلی آن را وست در متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۷ و ۳۹۸ آورد و این موضوع جالب را هم افزود: مگر این بیشتر تعجب آور است از داستان زنی که پشت سر هم با هفت برادر ازدواج کرد و در انجیل مارک- دوازده، آیات ۲۰ تا ۲۲- و لوقا- بیست، آیات ۲۹ تا ۳۲- از آن یاد کرده اند؟ به هر تقدیر داستان معراج ارداویراز از رایجترین و مقبولترین قصه های زرتشتی است و به زبانهای بسیاری ترجمه و حداقل چهار بار به فارسی برگردانیده شده است. ترجمه قدیمی آن به شعر هم موجود است که دستور کیخسرو جاماسپجی جاماسپ آسا در بمبئی به همراه متن پهلوی و ترجمه گجراتی در ۱۹۰۲ چاپ کرد. اما در این ترجمه از خوئیتوک دس به معنی زناشویی با اقوام یاد شده است). همچنین در مینوی خرد می خوانیم که خوئیتوک دس از جمله کارهای بسیار ستوده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۸ و بعد). و در بهمن یشت می خوانیم که حتی در دوره پر آشوب تسلط بیگانگان هم [مرد راستین سنت دینی خوئیتوک دس را در خاندان خود پایدار می دارد.] (همان منبع، ص۳۹۹). در فصل ۱۹۵ کتاب سوم دینکرد آمده است که خوئیتوک دس گناهان را پاک می کند و تیرگی را می زداید (همان منبع، ص۴۱۰ و بعد). و در فصل ۲۸۷ همان کتاب مزایای حسنه چنان عملی شرح داده شده است (همان منبع، ص۴۱۱). در فصلی از کتاب ششم دینکرد از قول روحانیان باستانی آمده است که خوئیتوک دس چون رعایت نشود تاریکی افزون گردد (همانجا). در هفتمین کتاب دینکرد از اوستا نقل می کند که مَشی یه و مشی یانه (زن و مرد نخستین که نامشان را به صورتهای مختلف نوشته اند.) که به اراده اهورمزدا از تخمه گیومرت به بار آمده بودند (همان منبع، ص۴۱۱ و ۴۱۲) طاعات خوب انجام دادند و من جمله خوئیتوک دس کردند و به ازدیاد نسل پرداختند. در همان کتاب از قول زرتشت می آورد که از میان کارهای نیک خوئیتوک دس از همه بیشتر زداینده تاریکی و اهریمنی است و باید با تشریفات و به دست روحانیان بزرگ انجام پذیرد (همان منبع، ص۴۱۲ و بعد) و وقتی خود زرتشت چنان امری را توصیه می کرد بسیاری بر آشفتند و بر او تاختند و توصیه اینکه بهترین نوع آن میان [پدر و دختر، و پسر و آن که او را زاده است، و خواهر و برادر است] را مردود شمردند (خواننده دقیقا توجه کند به این اعتراض بهدینان بر ضد فتوایی ناپذیرفتنی). در اینجا هم خوئیتوک دس دقیقا معنی [ازدواج با محارم] را دارد و جای بحث در آن نیست، فقط باید توجه کرد که: دینکرد آن را به صورت سنتی که [در زمان باستان آورده اند] بیان می کند نه به صورت طاعتی مرسوم. در دادستان دینیک (فصل ۳۷، بند ۸۲؛ فصل ۶۴، بند ۶؛ فصل ۶۵، بند ۲؛ فصل ۷۷، بند ۴ و ۵) به ازدواج مشی یه و مشی یانه از طریق خوئیتوک دس (برادر و خواهر) اشاره شده است (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۴. تفصیل آن را بعد خواهیم دید). و در فصل ۲۷، بند ۶و ۷ و فصل ۲۸، بند ۱۹ آمده است که خوئیتوک دس (به طور کلی) باید تا آخر جهان پایدار ماند چون ترویج آن نزد دیگران مایه بخشایش گرانترین گناهان خواهد بود (همانجا). در کتاب شایست نی شایست می خوانیم که یکی از آباء زرتشتی به نام نَرسِه مهر برزین سه جمله نیک گفته بوده است یکی این که [خوئیتوک دس اعدامی را نجات می تواند داد.] (طبع تاوادیا، ص۱۱۳- فصل هشتم، بند ۱۸-). و در گزیده های زادسپرم آمده است که خوئیتوک دس یکی از سه توصیه زرتشت به پیروان خود بوده است (فصل ۲۳، بند ۱۳- وست، متون پهلوی، پنجم، ص۱۶۶). در دادستان دینیک می خوانیم که ترتیب دادن خوئیتوک دس کاری بسیار نیکوست و از آن است که پیشرفت کامل در این جهان میسر می شود (رک. وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۴، برای مراجع). با همه این شواهد اگر دو گواهی بعدی را نداشتیم، باز می توانستیم همه اینها را این گونه تفسیر کنیم که: بسیار خوب، خوئیتوک دس، به معنی ازدواج با خویشاوندان هم که باشد، عملی بسیار ستوده است و برای پایداری جامعه ایرانی بسیار اساسی. اما با دو شاهدی که خواهیم آورد، هیچ شکی نمی ماند که مقصود جامع دینکرد سوم و هیمیت اَشَه وهیشتان (یعنی امید پسر اشو وهشت) از اصطلاح خوئیتوک دس [ازدواج با محارم] می بوده است. اینک شاهد اول از کتاب دینکرد سوم، بند ۸۲ (به نقل از وست، متون پهلوی، ج۲، ص۳۹۹ تا ۴۱۰) : در اینجا یکی از موبدان با خاخامی یهودی درباره محسنات خوئیتوک دس جدل می کند (در ترجمه دستور پشوتن سنجانا این فصل را بند ۸۰ نوشته، و ترجمه او با ترجمه وست نمی خواند.) (بسنجید با یادداشت وست، همان منبع، ص۳۹۹، حاشیه ۴، و توضیح نیبرگ، راهنمای پهلوی، ج۲، ص۲۴۴). ترجمه های دیگری هم از این فصل کرده اند (مثلا ترجمه دمناس، de Menasce، در کتاب سوم دینکرد، ص۸۵ و بعد. سعید نفیسی- منبع یاد شده در پانوشت ۱۹- هم این فصل را به صورت گلچین و مخدوش آورده است).

ما از وست پیروی می کنیم (ولی از زواید چشم می پوشیم): اندرحمله سختی که یک یهودی به مغی کرد به واسطه رسم خوئیتوک دس، و پاسخی که آن روحانی از روی منابع دینی مزدایی به وی داد.

بدان که… خوئیتوک دس همیاری و کمک مشترک مردم به یکدیگر است. خوئیتوک دس نامی است که [از خود دادن] (خویش دهشنه) می باشد، و مقام (گاه) آن در این است که رابطه ای بسیار استوار میان نژاد خویش و همنوعان خود از راه نگهداری و پایدار کردن نفوذ مقدسات به بار می آورد که طبق اسناد عبارت است از پیوند میان مردان و زنان از میان نژاد خویش و به منظور آمادگی و پیوستن به رستاخیز عالم. آن پیوند اتحاد، اگر بخواهیم بسیار روشنتر بگوییم، میان تعداد بیشماری از نژادهای خویشاوند انجام می گیرد یا به صورت پیوند با خویشان (نبانزدیشتانو) و در میان خویشان، و یا با خویشان نزدیک (نزدپدوندانو). و در نظر من از همه کاملتر پیوند سه گروه خویشان نزدیکتر (نزدپدونتر) است یعنی پدر و دختر، و پسر و بوردارِ (زاینده) (به جای مادر آمده است و امروز در اصطلاح باردار یعنی آبستن مانده است) او، و برادر و خواهر.

(در اینجا موبد برای توضیح مطلب سخنان موبد بزرگی را نقل می کند که داستان آفرینش و آدم نخستین را شامل است: آفریدگار، سازنده همه چیز و همه کس است و زمین- اسپندارمذ- ساخته اوست و چون بالطبع مؤنث است دختر او محسوب می شود و از او ، زنده میرای گویا، (گیومرتن) را آفرید که از تخمه او همه مردم تا روز رستاخیز بار می آیند.)

بدین سان است که چون یاری (آفریدگار که) پدر (است) از دختر (اسپندارمذ) فرزندی بار آورده است، این را می گویند خوئیتوک دس. باز در اسناد دینی آمده است که چون گیومرت از جهان می رفت، منی او بر روی زمین، یعنی اسپندارمذ، که مادر خود او محسوب می شد، افتاد و از پیوند آن دو، مشی یه و مشی یانه چنان که طبیعت آفریدگان است به آرزوی زاد و ولد افتادند و با هم جفت آمدند، این را خوئیتوک دس برادر و خواهر گویند. و بسیاری جفتهای دیگر از آنان به بار آمدند و هر جفتی همواره زن و مرد شدند، و همه مردمانی که تا کنون بوده اند، و اکنون هستند و در آینده خواهند بود، همه زاده خوئیتوک دس اند. از اینجاست که آن را قانون توصیه می کند، و هر جا آن انجام می شود نتیجه اش ازدیاد نسل آنجاست. و می گویم که دیوان دشمنان مردم اند و نابودیشان را خواستن از طریق خوئیتوک دس به ثمر می رسد (چه این کار مایه آبادانی و تندرستی و افزونی است و دیوان را تنگی و خواری و ناتوانی می آورد.) و می گویم هر چه فرزندان از نظر تخمه و نژاد به اصل خود نزدیکتر باشند خوش اندامی و تناوری و خردمندی و خوش اخلاقی و آزرم داری و برتری هنرها و تواناییها و دیگر خصایص در آنها بیشتر است و از آنها بیشتر سهم می برند و رضایت بیشتر دارند (در اینجا موبد از ازدواجهای ناهمگون به اکراه یاد می کند و آن را چون جفت شدن سگ با گرگ و اسپ با خر می داند که نتیجه ای ناخوشایند به بار می آورد).

و این است سودِ پاک نگهداری نژاد . می گویم که سه گونه محبت بر خواهر و برادر از آنچه که از آنان به بار خواهد آمد، می رسد. یکی وقتی که فرزند، زاده برادر و برادر باشد؛ یکی وقتی که فرزند، زاده برادر و خواهر باشد، و یکی وقتی که فرزند، زاده خواهر و خواهر باشد (که در هر سه این موارد، فرزندان محبت از دو سو می برند و هنرها از دو طرف می گیرند.) (این است معنی اصلی خوئیتوک دس. بقیه مطالب ساخته افسانه پردازان است). و هم بدین گونه است وضعیت آنان که از پدر و دختر زاده شده اند و یا از پسر و مادر… و او که فرزند فرزند خود را می بیند، شادمان می شود حتی اگر که آن زاده، از تخمه کسی باشد که از نژاد دیگر و از کشور دیگر باشد. و این هم مایه شادی و خرمی است که مردی می بیند پسری که از دختر خود آورده است، برادر همان مادر هم می شود و او که از پیوند پسری با مادرش به بار آمده، برادر پدر خود هم می شود. سود این کارها بیشتر از زیانشان است و اگر کسی بگوید که چنین کاری اهریمنانه است (خواننده به اعتراض علیه فتوای خشک توجه کند!)، باید گوشزد کردکه اگر زنی در شرمگاهش بیماری ای رخنه کند آیا بهتر نیست که برادرش یا پدرش یا فرزندش بدو دست زنند تا غریبه ها؟ (و آیا این بهتر از آن نیست میان پارسی مردی و رومی زنی با کوس و نقاره عروسی راه اندازند؟ آیا در خانه ماندن و با خویش خود ساختن مناعت و از خودگذشتگی نمی آورد؟ آیا از بیرون همسر ستاندن هزار آرزو و بویه و هوسهای دنیایی به دنبال ندارند؟ آیا با غریبه بودن، دروغ و تقلب را افزون نمی کند و هوسرانیهای بیرون از خانه پیش نمی آید؟ آیا طلاق و دعواهای خانوادگی در میان زن و مرد غریبه به میان نمی آید؟ آیا در مقابل، زناشوییهای خانوادگی اشتراک مساعی و دلجوییهای دایم و مهرورزیهای بی پایان نمی آورد؟) و اگر با همه اینها که گفتم باز کسی بگوید که این کار یک تباهی ننگین است (باز دلیل دیگری که مردم از فتواهای ناپذیرفتنی رویگردان بوده اند)، باید بگویم که (تباهی و بی عاری به خودی خود وجود ندارد و استعاری است) مثلا ما و شما کسی را که برهنه در اجتماع آید دشمن می داریم و ننگین می شماریم اما آنان که برهنه می زیند، او را خوش اندام و زیبا می شمارند. مگر نه این است که گروهی بینی کوفته را مایه زیبایی رخسار می دانند و عده ای بینی بلند و عقابی را مایه فخر و نیکرویی؟ (همان مطلبی که در شعر: تو مو می بینی و من پیچش مو، تو ابرو من اشارتهای ابرو، می یایبیم) از این گذشته، زیبایی و خوشگلی با تغییر زمان فرق می کند. زمانی بود که هر کسی سرش را می تراشید گناهی مرتکب می شد که شایسته مرگ بود. در آن زمان مرسوم مملکت نبود که مردم سر بتراشند (بسنجید با نفرین، الهی سرت را بتراشند، که در شیراز هنوز برای آرزوی خجالت زده شدن بدخواهی می گویند)، ولی امروز حکیمی را می شناسم که ستردن موی سرش را حسن می داند و حتی کاری نیکو می شمارد… برای ما آن کار نیک (خوئیتوک دس) توصیه الهی است، نگهدارنده نژاد است و مایه کامل بودن خاندان… زیانش کم است و سودش فراوان… و همه نیاکان و پدران ما بر آن رفته اند و سود دیده اند… و اگر کسی بگوید که قانون در مورد آن رسم بعد ها گفته است: [آن را به کار نگیرید] (دلیل دیگری که قانون رسمی هم چنان کارهایی را ممنوع کرده بوده است)، هر که از چنان قانونی آگاه است، گو بپذیر، ما که نیستیم، ولی هر آگاهی می داند که همه آگاهیها از خوئیتوک دس برخاسته است زیرا که دانش ما از پیوند دو جزء می آید یکی دانش ذاتی و یکی دانش آموختنی، و معلوم است که دانش ذاتی مؤنث است و دانش آموختنی مذکر، و چون هر دو آفریده آفریدگارند پس خواهر و برادرند؛ و هر چیز دیگری که کامل است هم از پیوند اجزاء کامل به بار آمده است، چون آب که ماده است و آتش که نر است و این دو را خواهر و برادر می شمارند (که گرچه با هم نمی پیوندند ولی در تن آدمی به یکسان با هم جوش می خورند، چنانکه اگر در مغز آب زیادتر باشد می پوسد و اگر آتش زیادتر باشد می سوزد).

 

 

این بود طولانی ترین و استوارترین گواه کتبی زرتشتی برای رسم [ازدواج با محارم]. خواننده خود می تواند به روشنی در یابد که این دفاع پر آب و تاب برای این لازم شده که همان زمان هم این رسم شدیدا مورد حمله بوده است، و فقط چند روحانی آن را تجویز و عده کمی از مردم از آن پیروی می کرده اند (لازم به یاد آوری است که چنین موردهایی را نیز در جامعه کنونی داریم که عده ای از روحانیان مسائلی چون صیغه و ازدواج موقت را مطرح می کنند ولی مورد پسند و قبول اکثریت مردم نیست جز عده اندکی). به راستی در این تفسیر دور و دراز مطالب متناقض درهم آمیخته است و تشخیص آنها به سادگی ممکن نیست و برای همین عده زیادی که مطالب را سرسری خوانده اند گول بعضی از جملات را خورده اند و کل قضیه را به صورت انتساب عام وانمود کرده اند (مثلا سعید نفیسی، دمناس، فرای، بوچی، دوشن گیمن و کریستن سن. حتی خدابیامرز منصور شکی هم در مقاله، حقوق خانواده در ایران باستان، دانشنامه ایرانی،ج۹، ص۱۸۴، به همین توهم دچار شده و نوشته است: ازدواج با محارم، که اصلا میان نجبای بسیاری از ملل رواج داشت، بعد ها در کلیه سطوح جامعه ایرانی چه بالا و چه پایین به طور عام انجام می شد. بسیاری از پادشاهان ایران خواهر و دختر خود را به زنی گرفتند، این گونه گزافه های بی پروا نتیجه ای جز گمراهی خوانندگان ندارد حتی اگر هدف از نوشتن آنها جز دانش دوستی چیز دیگری نباشد !).

در قانون نامه رسمی دوره ساسانی کتاب هزار دواریها (ماتیگانِ هزار داتِستان) (طبع و ترجمه آناهیت پریخانیان؛ پیشتر مطالب این کتاب را درباره چنین مقرراتی منصور شکی در مقاله زناشویی ساسانی آورده بود.) آمده است که اگر پدری ارثیه دختری را به دخترش داد و بعد او را به زنی گرفت پس از مرگش آن زن ازسهمیه ارث همسری نیز برخوردار می شود (بخش یکم، فصل ۴۴، سطرهای ۸ تا ۱۲) (ترجمه پریخانیان، ص۱۱۹؛ شکی، زناشویی ساسانی، ص ۳۳۵ و ۳۳۶). و باز آمده است: اگر پدری دخترش را به زنی کرد پس از مردنش او فقط ارث همسری می برد (و نه ارث مضاعف) (همانجا، سطرهای ۱۳ تا ۱۶) (همان مقاله، ص۳۳۶). در همان کتاب (بخش دوم، فصل ۱۸، سطرهای ۷تا ۱۲) این گونه آمده است که اگر مردی تعهد کرد که این ملک (یا مال) ده سال دیگر به پسر من می رسد به شرطی که با دخترم ازدواج کند، ده سال بعد باید ملک را به پسر بسپارد، و اگر ازدواج آن دو زودتر انجام شده، تعویض مالکیت هم می تواند زودتر انجام شود، ولی اگر پسر از ازدواج سر باز زد، تعلق آن ملک (یا مال) بدو نباید صورت پذیرد (همانجا).

این موارد از یک کتاب قانون نامه رسمی، جای چون و چرا باقی نمی گذارد. همین طور است مواردی که در روایات موبد بزرگ زرتشتی همیت (اِمید) پسر اشو وهشت مذکور است (این موارد را پیشتر دمناس ترجمه و تفسیر کرده بود. اما خود کتاب را نزهت صفائی اصفهانی در ۱۹۸۰ در کمبریج (ماساچوست) چاپ کرد. شکی هم در مقاله زناشویی ساسانی از آن بهره گرفته بود). یکی از پرسشها در پاسخ به این مسئله است که در مورد پسری که تعهد به ازدواج با خواهرش کرده است یا توصیه پدر و مادر را برای آن کار پذیرفته اما از انجامش سر باز زده است چه باید کرد؟ (پرسش ۲۲- اصفهانی، ص ۱۵۵ تا ۱۵۸). پرسشی دیگر مربوط است به اینکه اگر مردی خواهر یا مادرش را به زنی کرد با این که امیدی برای بارگرفتنشان نبود آیا ثواب خوئیتوک دس شاملشان می شود یا نه؟ و پاسخ این است که بلی می شود (پرسش ۲۸- اصفهانی، ص۱۹۳ تا ۱۹۶). پرسش دیگر مربوط است به اینکه اگر کسی خوئیتوک دس کرد ولی بعد بر اثر پیری یا بیماری از عهده انجام وظایف بر نیامد چه باید کرد؟ (پرسش ۳۰- اصفهانی، ص۲۰۳ تا ۲۰۶). این موارد، و مواردی که شکستن پیمان خوئیتوک دس را گناه می داند، ثابت می کند که در نظر این مفسران آخر دوره ساسانی، ازدواج با محارم حسن بوده است (بسنجید با داوری وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۰).

حتی بعد از سقوط ساسانیان هم علمایی بوده اند که از خوئیتوک دس [ازدواج با محارم] را می فهمیده اند و از آن به شدت دفاع می کرده اند در حالی که عده ای دیگر با آن آشکارا مخالفت داشته اند. مشروحترین این مرافعه ها در کتابی از روایات (یا فتواها) آمده است که نسخه خطی آن از سده شانزدهم میلادی است، اما دستورات طرح شده در آن تعلق به خیلی پیشتر دارد (همان منبع، ص۴۱۴ و بعد). وست خلاصه ای از آن به دست داده است که ما لب مطالبش را می آوریم (در اینجا هم از برای تاکید مطالب مهم، بعضی جملات را با حروف درشت تر می آوریم) :

بهترین کاری که یک کافر می تواند بکند در آمدن به دین بهی است (یکی از بهترین دلیلهایی که پذیرفتن افراد نازرتشتی در جامعه بهدینان هنوز مرسوم و مقبول بوده است.) و بهترین کاری که یک بهدین می تواند بکند شکستن دیوان از راه خوئیتوک دس است. خود اهورمزدا نیز چنان کرده بود زیرا زمانی که زرتشت به پیشگاه او رسید و امشاسپندان را نزد او دید، اسپندارمذ را دید که دستی به گردن او داشت و چون دلیل پرسید، اهورمزدا پاسخ داد: [این اسپندارمذ است که دختر من و کدبانوی جهان آسمانی من است و مادر موجودات]. زرتشت گفت: [وقتی در دنیا این چیزها را می گویند، خیلی آشفتگی بر می انگیزد. چگونه است که تو، ای اهورمزدا، خودت هم در این باره همانها را می گویی؟] اهورمزدا پاسخ داد: [ای زرتشت: این خود می بایستی برای مردم نیکوترین نعمتها بنماید! باری وقتی نخستین آفریدگانم مشی یه و مشی یانه آن را انجام دادند، شما نیز می بایست آن را انجام دهید! زیرا اگر چه مردمان از چنان رسمی روی گردانیده اند، نمی بایست، روی گردانند (چه خوشبختیها همه در نزدیکی و هم خونی است و همه بلایا بر سر مردمان از آنجا می آید که مردان غریب می آیند و زنان (بهدین) را می گیرند) (و همواره دختران ما را از راه به در می برند) (اشاره است به فرود زرتشتیان در میان جماعتهای مسلمان و یا مسیحی، آن چنان که مثلا در سیره شیخ ابو اسحق کازرونی می بینیم که از خانواده های زرتشتی برخاست و در سده چهارم بیشتر مردم کازرون را با کوششهایی خیره کننده مسلمان کرد.) (و ثواب خوئیتوک دس چنان است که جادوگر را هم از اعدام نجات می بخشد).

[در یکی از گفته های دینی آمده است که اهورمزدا چهار کار نیکو به زرتشت توصیه کرد… چهارم خوئیتوک دس با او که وی را زاده است، یا با دختری یا با خواهری… زمانی که سوشیانس پدید آید، همه مردمان خوئیتوک دس می کنند و همه دیوان از معجزه خوئیتوک دس نابود می شوند.] در توضیح مطلب آمده است که انواع یاد شده خوئیتوک دس شامل برادران و خواهران ناتنی و یا دختران نامشروع هم می شود (وست، متون پهلوی، ج۲، ص۴۱۷). و باز ضمن قصه ای دراز و ساده لوحانه اعتراف می شود که جمشید چون مست بود با خواهر خود خوابید، ولی بلافاصله نیکوییهای خوئیتوک دس با عالیترین اوصافی بازگو و ثواب آن بهشت خرم باشد، وعده داده شده است و در عوض دوزخ به کسی وعده گشته است که دیگران را از خوئیتوک دس باز می دارد، زیرا [آنچه دیگران گناهی شنیع می دانند در قانون ما طاعتی مزدایی است] (همان منبع، ص۴۱۷ تا ۴۲۶. باز اینجا هم گواه اعتراض مردم به فتوایی ناپذیرفتنی هستیم).

[این هم در دین آمده است که: زرتشت به اهورمزدا چنین گفت: به نظر من این کاری است ناخوب (وَدو) که می کنند؛ و خیلی شک برانگیز است که من باید خوئیتوک دس انجام دهم چنانکه گفتی در میان انسانها کاملا رایج است، (اهورمزدا پاسخ می دهد که این کار مایه تکامل همه چیز و لازم است.) ].

هیچ یک از شواهد ما این گونه صریح حقیقت را بیان نکرده است: مردم به هیچ روی به فتوای روحانی خشک مغزی که چنان کاری را روا می دانسته است، اعتنایی نداشته اند، و همانطوری که وست متذکر شده است، استناد او به این روایت و آن سند دینی بیهوده است چون که هیچ کدام از مآخذ ادعایی او درست نیست (این داوری وست است: همان منبع، ص۴۱۹ و بعد، و ص۴۲۷ و بعد).

به همین دلیل در روایات پارسی، که در سده هفدهم نسخه برداری شده است، خوئیتوک دس اصلا معنی ازدواج با محارم نمی دهد، بلکه موبدان ایرانی در فتواهایی که برای زرتشتیان هند نوشته اند، خوئیتوک دس را عملی پر ثواب دانسته اند اما آن را [پیوند میان عموزادگان و خاله زادگان] معنی کرده اند. و در پاسخ سوالی که روابط خانوادگی در خوئیتوک دس چگونه است، گفته اند: پیوند میان زادگان برادران و خواهران با هم بسیار خوب است. به عبارت دیگر، خوئیتوک دس به معنی زناشویی خویشاوندان با هم است و بس (همان منبع، ص۴۲۷ تا ۴۳۰).

شواهد تمثیلی و افسانه ای

یک دسته از شواهد کتبی ما درباره خوئیتوک دس عبارت است از مواردی که برای ازدواج با محارم در میان ایزدان و یا موجودات و افراد افسانه ای آورده اند و هدف از ذکر آنها اثبات جایز بودن چنان ازدواجهایی در میان انسانها بوده است. تعداد این گواهیها در مقایسه با شواهد کلی بسیار کم و آنچه به نظر ما رسیده به شرح زیر است:

در تفسیری از یسنا که در دوره خسرو انوشه روان نوشته اند، آمده است که اورمزد با دختر خود اسپندارمذ خوئیت ودثه (پهلوی: خوئیتوک دس) کرد. گیومرتن (گیومرت) از این زناشویی زاد و خود با اسپندارمذ جفت آمد و نخستین مرد (مشی یه، مرتیه، مرد) و نخستین زن (مشی یانه، مرتیانه) از آنها به بار آمدند و از ازدواج آن دو مردمان پدیدار شدند (همان منبع، ص ۳۹۱). در یک کتیبه آرامی از دوره هخامنشی [دین مزدیسنی] به بانویی تشبیه شده است که هم خواهر و هم همسر بعل (معادل اورمزد) است (بویس، تاریخ دین زرتشتی، ج۲، ص۲۷۵، با مراجع)، و در داستان سه موعود زرتشتی هم اثر چنین ازدواجی را باز جسته اند (همان منبع، ج۱، ص۲۸۵). همچنین آورده اند که جمشید با خواهر همزادش زناشویی کرد و فریدون با دختر خود؛ و منوچهر از زناشویی خواهر و برادری به بار آمد (این داستان جمشید در وداها هم آمده است و بنابراین بسیار قدیمی است. به علاوه کلیه این مطالب در تاریخهای اسلامی مثل طبری، مسعودی و مقدیسی هم آمده است). و ارداویراز (که در سنت از احیا کنندگان دین مزدیسنی است) هفت خواهر خود را به زنی داشت و در معراج خود، در آسمان دوم روان کسانی را دید که خوئیتوک دس کرده بودند و کامرانی جاودانی یافته بودند. باز در یادگار زریران (که اصلا به شعر و از دوره اشکانی بوده است) آمده است (گشتاسپ می گوید، هوتس، که مرا خواهر و زن است. یادگار زریران، تدوین و ترجمه بیژن غیبی، بیلفلد آلمان، ۱۹۹۹ ص ۲۲) که گشتاسپ همسر خواهر خود هئوتسا (خوتوس) بود. در شاهنامه و کتب دیگر آمده است که همای دختر بهمن زن او شد و داراب را از او زاد (بهمن پسری داشت ساسان نام و :

دگر دختری داشت نامش همای هنرمند و با دانش و نیک رای

همی خواندندی ورا چهر زاد ز گیتی به دیدار او بود شاد

پدر در پذیرفتنش از نیکوی بدان دین که خوانی همی پهلوی

همای دل افروز تابنده ماه چنان بد که آبستن آمد ز شاه…

به بیماری اندر بمرد اردشیر(بهمن) همی بود بی کار تاج و سریر

همای آمد و تاج بر سر نهاد یکی راه و آیین دیگر نهاد…

نهانی پسر زاد و با کس نگفت همی داشت آن نیکویی در نهفت

(شاهنامه، ج۶، ص۳۵۱ تا ۳۵۵- چاپ مطلق، ج۵، ص۴۸۳ تا ۴۸۸-).

یک جا در شاهنامه داریم (شاهنامه، ج۶، ص۱۲۰، بیت ۷۹۴ و ۷۹۵- چاپ مطلق، ج۵ ، ص۱۵۰، بیت ۸۰۰ و ۸۰۱- گشتاسپ پس از بازگشتن از رزم ارجاسپ به فیروزی:

چو شاه جهان باز شد باز جای به پور مهین داد فرخ همای

(عجم را چنین بود آئین و داد!) سپه را به بستور فرخنده داد

در نسخ شاهنامه مصرعهای بیت دوم را پس و پیش کرده اند. صورت کنونی از ماست. متن بُنداری تصحیح ما را تایید می کند: و زوج ابنته همای من ابنه اسفندیار علی المله الفهلویه، که نشان می دهد مسئله ازدواج همای و اسفندیار است که- رسم عجم- بوده، نه دادن سپاه به بستور!) که همای خواهر اسفندیار و همسر او بود (مسلم است که مآخذ اصلی- ازدواج همای با خویشاوندش- را داشته است و از آن یکی ازدواج همای با گشتاسپ را دریافته است، دیگری با اسفندیار و سومی با بهمن. این چنین است که افسانه ای مایه افسانه های دیگر می شود).

 

عکس Image result for ‫خسرو انوشه‬‎ marriage-in-ancient-iran Tarikhema.org

 

داستان ویس که همسر برادرش ویرو بود ولی به رامین عشق می ورزید بسیار مشهور است (اصل این داستان هم به زمان اشکانیان باز می گردد- رک. مینورسکی، ویس و رامین: داستانی اشکانی- برای نص موضوع رک. بالاتر، پانوشت). و قصه سودابه زن کیکاوس که بر ناپسری خود سیاوش عاشق شد و برای فریفتن او خواهرانش را به وی پیشکش کرد (شاهنامه، ج۳، ص۱۴ و بعد. چاپ مطلق، ج۲، ص۲۱۱ و بعد). همه جا رایج است.

از آنجا که اینها همه موارد افسانه ای است، به هیچ یک اعتمادی نمی توان کرد، فقط می توان گفت که در اندیشه مردمان چنین ازدواجهایی مبنایی داشته است و آن قیاس با شواهد واقعی تاریخی می بوده است.

۳. موارد معین تاریخی

من سرتاسر تاریخ ایران را بارها زیر و رو کرده ام و حدود پنجهزار سند یونانی و رومی و سریانی و چینی و عربی و فارسی و پهلوی و اوستایی و فارسی باستان را نقطه به نقطه خوانده ام و از میان آنها فقط پانزده مورد معین تاریخی یافته ام که شخصی به ازدواج با محارم روی آورده است. هشت تای آن به دوره هخامنشی تعلق دارد، سه تا به دوره اشکانی و چهار تا به دوره ساسانی. در اینجا این موارد را می آورم و بعد به مطلب دیگر یعنی توضیح علل چنین ازدواجهایی و نتایج حاصل از چند سوء تعبیر می پردازم. به گفته هرودت کمبوجیه بر خلاف قوانین پارسی با دو خواهر خود پیمان زناشویی بست (یکی هئوتسا و دیگری که نامش را نبرده است)(کتزیاس که این داستان را به اشاره آورده است نام او را رکسانا- رئوخشنه – یا روشنک آورده است: شهبازی، کورش بزرگ، ص۳۲۵، یادداشت ۱۹). و داریوش بزرگ فرَتَه گونَه دختر برادر خود اَرتانَه را به زنی گرفت (هرودت، تاریخ، ج۷، بند ۲۲۴). به ادعای کتزیاس داریوش دوم خواهر خود پروشات را به زنی داشت (کتزیاس، پرسیکا، گزیده ۱۵- الف. یاکوبی، ص ۴۹۶). و به گفته پلوتارخ اردشیر دوم با دو دختر خود زناشویی کرد (زندگانی اردشیر، بند ۲۷). همچنین گفته اند که تری تخمه از سرداران پارسی با خواهر خود رئوخشنه (روشنک) زناشویی کرد (کتزیاس، پرسیکا، گزیده ۵۵. یاکوبی ص۴۷۱). و اردشیر سوم با خواهر خود هئوتسا (پلوتارخ، زندگانی اردشیر، بند ۲۶). و سرانجام این که داریوش سوم (کلیه مآخذ درباره او را در کتاب برو، Berve، زیر شماره ۷۲۱ خواهید یافت) همسر خواهر خود استاتیرا (بعضی از مورخان حتی خود داریوش را هم زاده ازدواج خواهر و برادر می دانند: برو، شماره ۷۱۱) بود و یکی از سرداران او مادر خود را به زنی داشت (کنتوس کرتیوس، تاریخ اسکندر، ج۸، فصل ۲، بند ۱۹).

برای دوره اشکانی نیز موارد معینی سراغ داده اند. مثلا ادعا کرده اند فرهادک (فرهاد پنجم) پسر فرهاد چهارم و کنیز ایتالیایی او موزا (Musa) با مادر خود ازدواج کرد (منابع در باب موزا در کتاب کاراس- کلاپرُت، ص ۱۵). در یک گزارش نجومی به زبان بابلی و خط میخی مربوط به سال ۲۳۶ تاریخ سلوکی (برابر با ۷۵ ق م) این گونه آمده است (ساکز- هونگر، ص۵۰۷) : [[ نوشته شد] در سال ۱۷۲ از تاریخ اشکانی [ که برابر است با ] ۲۳۶، در عهد ارشک شاه و اسپبرز (Ispubarza) ملکه و خواهر او]، چنانکه گفتی شاه اشکانی خواهر خود را به همسری پذیرفته بوده است. همچنین یک طومار اشکانی به زبان یونانی که در اورامانِ کردستان یافته اند با این جمله آغاز می شود (مینز، طومار اشکانی از اورامان کردستان، ص۲۸ و ۳۱) : [در عهد فرمانروایی شاه شاهان، ارشک، نیکوکار، دادگر، نامدار و یونان دوست، و [ آنِ ] ملکه، سیاکَه (Siace)، که هم همسرش است و هم خواهرش از سوی پدر، و آریازاته (Aryazate)… دختر پادشاه بزرگ تیگران که نیز همسرش است، و آزاته (Azate)، همسر [ شاه] و خواهر او از سوی پدر، در سال ۲۲۵ در ماه اپلئیوس (Apellaeus)… این سند در پیش گواهان نوشته آمد.] در اینجا چنان می نماید که پادشاه اشکانی سه زن داشته است که دو تای آنها خواهران او بوده اند (این تعبیر عمومی است و از همان زمان چاپ مقاله مینز پذیرفته شده است).

از دوره ساسانی موارد معدودی داریم. در کتیبه سه زبانه شاپور یکم بر دیوار بنای هخامنشی در نقش رستم (که به غلط به کعبه زرتشت مشهور شده است) آمده است که شاپور برای عده ای آمرزش خواست و به گروهی خیریه بخشید. در میان آنان از [دینَک، ملکه ملکه ها] یاد شده است که [خواهر شاه اردشیر] بود، و از [دخترمان ملکه ملکه ها آدُر اناهید] سخن رفته است. این تعاریف باعث شد که عده ای دینک را خواهر و همسر اردشیر بدانند و آدر اناهید را دختر و همسر شاپور (من جمله ماری لوئیز شومان در مقاله در باب چند زن نامبرده شده در کتیبه سه زبانی شاپور یکم بر کعبه زرتشت، و هینتس، در کتاب یافته ها و پژوهشهایی از ایران کهن، ص ۱۲۴ و بعد). اما چنان که ماریق، هارماتا و ژینو نشان داده اند این انتسابها از مقوله خیالپردازی است (رک. آدر اناهید، به قلم فیلیپ ژینو در دانشنامه ایرانی، ج۱، ص۴۷۲). همچنین گفته اند بهرام چوبینه با خواهر خود گردیه ازدواج کرد اما آن هم ممکن است ناشی از سوءتفاهم باشد (طبری، تاریخ، ج۱، ص۹۹۸: و کانت لبهرام اخت یقال لها کردیه من اتم النساء و اکملهن و کان تزوجها… این مطلب در منابع دیگر نیامده است و به نظر ما این ازدواج از سوءتفاهم یک راوی پیدا شده. یکی از سرداران ایران در زمان هرمزد چهارم بهرام پسر سیاوش [ بهرام سیاوشان ] بود که به همراه بهرام چوبینه به جنگ با [ ترکان ] [ هیاطله ] فرستاده شد [ شاهنامه، چاپ مسکو، هشتم، ص۳۶۹ ] و به همراه او هم بشورید [ همان، ص ۴۰۷ تا ۴۱۳ ] و بعد از جلوس بهرام به دنبال خسرو رفت اما از خال او بندوی فریب خورد و خسرو به روم گریخت و خود بندوی در جامه او گرفتار شد. بعدها همین بهرام سیاوشان از ماجرا بو برد و قضیه را به بهرام چوبینه گفت و او هم بهرام سیاوشان را با تدبیری ماهرانه کشت [ همان، نهم، ۶۳ تا ۶۵ ]. اکنون باید دانست که زن بهرام سیاوشان خواهر بهرام چوبینه بوده است [ نولدکه، تاریخ طبری، ص۲۸۲ یادداشت ۱، به نقل از تاریخ ابن بطریق]. اگر چه نام این خواهر را نبرده اند، اما از همه قراین برمی آید که وی همان گردیه مشهور می بوده است که شاید به همین دلیلِ کشته شدن شوهرش، با بهرام چوبینه ناسازگار [ به دل با برادر چو بیگانه شد: شاهنامه، هشتم، ص ۴۱۷، بیت ۱۶۷۶ ] و بعدها هم زن خسرو پرویز شد. شاید در اصل روایت، چنین آمده بوده است که [ گردیه زنِ بهرام بود ] و در آنجا، سخن از بهرام سیاوشان بوده است نه بهرام چوبینه. بعدها ظاهرا این روایت دست به دست گشته و تحریف شده است).

اما به صراحت نوشته اند مهران گشنسپ از بزرگان دربار خسروپرویز با خواهر خود پیوند زناشویی داشت که پس از قبول دین نصاری، او را طلاق گفت (هُفمان، ص۹۵). و ادعا کرده اند که یزدگرد دوم در هشتمین سال پادشاهی خود [دختر خویش را که به همسری گرفته بود بکشت] (همان منبع، ص ۵۰). و کواذ (قباد) دخترش سامبیکه را به زنی کرد و از او کاوس زاده شد (مارکوارت، ایرانشهر، ص۱۳۰، یادداشت۶ . نیز کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص۳۷۷ و بعد؛ بسنجید با پایینتر).

سه: نقد شواهد

(باری دیگر یاد آور شویم که [ انتقاد منابع ] با [ فله ای رد کردن منابع ] فرق می کند. بسیارند نویسندگانی که با جملاتی چون [ بیگانگان که از آداب و رسوم ایرانی بی خبر بوده اند ] و یا [ دشمنان ایران که ما را می خواسته اند خوار کنند ] و یا [ بیگانگان که معانی اصطلاحات اوستایی را نفهمیده اند ] همه منابع را به عنوان [ موارد اتهام ] و [ غرض ورزی ] مردود شمرده اند. اما این گونه ردیات جز استهزا برای ما چیزی به بار نیاورده بوده است. این مقاله نخستین کوشش تحقیقی برای ارزیابی این موضوع است و در نوع خود سابقه ای ندارد ].

هر کس که این شواهد بیگانگان و خودیها را خوب وارَسَد در می یابد که مطالب آنها از سه حال خارج نیست: دسته ای به کلی عاری از حقیقت اند، مانند آنها که [ازدواج با محارم] را رسم شایع می دانند. اگر چنان بود، نسل ایرانی در همان آغاز خراب می شد و فساد اجتماعی از همان دوره هخامنشی ادامه روابط خانوادگی را به هم می ریخت. این گونه شواهد حاصل اتهامات ناشی از نفرت و دشمنی یکی دو نویسنده مشهور است که دیگران به اعتبار آنها و یا به رقابت با آنها گفته هایشان را تکرار کرده اند. مثلا نویسنده ای که در روم و یا مصر می زیسته و از اخلاق و رسوم ایرانیان معاصرش کوچکترین اطلاعی نداشته، سخن مورخی متقدم را حجت می دانسته است و چون زیاد رسم نبوده نام مآخذ خود را ببرند، چنان می نموده است که گفته تکراری او به واقع سخن بکر و تازه و به عبارت دیگر سند مضاعف است.

دسته دوم از شواهد- چه بیگانه و چه ایرانی- مبتنی بر تعبیر چند اصطلاح ایرانی اند که درست شناخته نشده اند و ما در زیر نمونه هایی از آنها را ارائه می دهیم.

دسته سوم از شواهد دروغ پردازی است و ما نمونه های آن را هم خواهیم آورد. اما یک دسته معدود، گواه ازدواجهای با محارم است که به واقع رخ داده است، و در آن موارد هم خواهیم دید که هیچ وجهه خاص ایرانیت در آنها نیست بلکه رسمی است بسیار کم سابقه که حالت بدعتِ آن بر رسمیت آن می چربد.

. ازدواج با محارم در ایران باستان روا نبوده است

این مطلب از سه دلیل واضح می شود:

اولا تاریخ واقعی ایران چنین رسمی را ناروا می دانسته است؛ دوم در چند جا که به صراحت روا بودن آن توصیه شده است، پیداست که آشکارا علیه خواست مردم فتوا داده شده است، و سوم خود واژه حقوقی و رسمی که برای این کار به کار برده شده است، یعنی خوئیت ودثه (خوئیتوک دس) [زناشویی در خود دوده] یا [زناشویی میان خویشاوندان] معنی می دهد، همچنانکه در میان بسیاری از جهانیان هم مرسوم و ستوده است.

شکی نیست که نخستین شاهد تاریخی این چنین ازدواجی، به زنی گرفتن کمبوجیه هخامنشی هر دو خواهرش راست. هر کسی داستان این ازدواج را به دقت بخواند یقین می آورد که خود کمبوجیه آغاز کننده این رسم بوده است و ایرانیان با آن به کلی بیگانه بوده اند و اگر هم کسی دیگر این کار را کرده است، به تقلید از کمبوجیه بوده است. داستان کمبوجیه به نقل از هرودت یونانی که دو نسل بعد از او می زیست، بدین گونه است (هرودت، تاریخ، کتاب سوم، بند۳۱ و بعد. تفسیر آن در شهبازی، کورش بزرگ، ص۴۱۲ تا ۴۱۴) :

پس از کورش بزرگ پسر بزرگ او کمبوجیه به پادشاهی نشست. وی مردی بود خودسر و کینه جو و بسیار سنگدل. اول کاری که کرد این بود که تنها برادر خود بردیه (برزو) را که جوانی دلاور و ستوده بود پنهانی کشت تا مبادا روزی بر او بشورد و پادشاهی را از او بگیرد، بعد هم به خواهر خود هئوتسا دل باخت و بر آن شد که او را به همسری بگیرد. [یک چنین زناشویی برای آزادگان ایرانی پیشینه نداشت]. [کمبوجیه ناچار شد قانون پارسی را بشکند تا بر خواست خود دست یابد]. (لازم است که خوانندگان به این دو جمله دقت کنند). یکی از وظایف پادشاه ایران این بود که در کارهای مهم با [داوران شاهی] و [نژادگان ایرانی] رای زند و از آنان راهنمایی خواهد. [داوران شاهی] هفت تن از آزادگان بودند که برای مشورت دادن به شاه و بازداشتن او از کارهای زیانبار برگزیده می شدند و تا هنگامی که گناهی از آنان سر نزده بود جاه و ارجشان به جای می ماند. کمبوجیه که از دل باختن به خواهر خود نزد ایرانیان شرم داشت [داوران شاهی] را گفت تا نگاه کنند و ببینند که آیا قانونی هست که زناشویی برادری را با خواهر خود روا داند یا نه. داوران که مردانی پاک و ناموس خواه بودند ولی از زود خشمی و تندخویی کمبوجیه آگاهی داشتند خواستند بی آنکه قانون پارسی را به دروغ بیالایند خود را از خشم کمبوجیه دور دارند.

پس بدو چنین گفتند: [قانونهای ایرانی را نیک نگریستیم، هیچ قانونی نیست که زناشویی برادری را با خواهرش روا داند، لیکن قانونی هست که گوید شاه ایرانی در انجام دادن هر چه دلپذیرش آید آزاد است]. چنین بود پاسخ خردمندان و قضات شاهی. و کمبوجیه بی درنگ هئوتسا را به زنی گرفت، اما چندی بعد دومین خواهر خود را که [ نامش رئوخشنه، روشنک بود ] هم به همسری در پذیرفت و بدینسان راه را برای خودسران بعدی تاریخ باز کرد، و همین که این رسم زشتی خود را نزد کسانی مثل او از دست داد، تکرارش بی مانع شد ولی همه آنان فراموش کردند که [هیچ قانون ایرانی] که چنان ازدواجهایی را روا داند، وجود نداشت، و کمبوجیه، که فرهنگ عیلامی گرفته بود، نیز به پیروی از رسمی عیلامی چنین [بدعتی] را گذاشت (برای تقلید کمبوجیه از عادات عیلامیان رک. مقاله اپنهایم، Oppenheim، ص۵۵۷ و ۵۵۸ ، که بر سندی بابلی متکی است که به موجب آن کمبوجیه در معبد نبوی بابل، با لباس عیلامی ظاهر شد و مایه نگرانی و دلچرکی بابلیان گردید. از تاریخ عیلام می دانیم که یکی از ملکه های آنجا با دو برادر خود ازدواج کرد: هینتس، جهان از یاد رفته عیلام، ص۹۱).

 

عکس Image result for ‫کمبوجیه‬‎ marriage-in-ancient-iran Tarikhema.org

 

کسی که تاریخ ایران را به دقت می خواند به مطالب دیگری بر می خورد که نتیجه بالا را تایید می کند. بیش از یکصد و بیست نویسنده یونانی و رومی و سریانی و یهودی و ارمنی همزمان هخامنشیان و اشکانیان و ساسانیان بوده اند، و از میان آنان چند نفر آداب و رسوم و قوانین ایرانی را به خوبی می شناخته و توصیف کرده اند. این چند نفر عبارتند از هرودت، گزنفن، افلاطون، ارسطو، استرابن، آمیانوس مارسلینوس، پروکوپیوس، نیتوفیلاکتوس، و از میان یهودیان اِستِر و نِحمیا؛ ولی هیچ کدام از آنان نگفته اند که ازدواج با محارم در ایران رسم بوده است (هرودت فقط از داستان کمبوجیه و آن هم به صورتی که دیدیم یاد می کند). اگر چنان رسمی در ایران [شایع] بود، محال بود این نویسندگان از آن بی اطلاع بوده باشند.

از اینها قاطعتر، وضعیت متون زرتشتی است. در گاتاها و اوستای اصیل که اصلا یادی از خوئیت ودثه نیست. در اوستای متأخر و کتب و روایات بعدی هم تا برسیم به آخر دوره ساسانی، هیچ خبری از این که خوئیت ودثه به معنی ازدواج با محارم بوده باشد نمی بینیم. فقط در اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی شواهد انکار ناپذیر داریم که عده ای چنان ازدواجهایی را ستوده می دانسته اند و عده ای بسیار نکوهیده. وقتی لابه لای روایات دقت می کنیم خوب می بینیم که آن گروه که [خوئیت ودثه] را به معنی [ازدواج با محارم] گرفته اند معدودی روحانی بوده اند که می ترسیدند زرتشتیان با ازدواج با خارجیان به نابودی بگرایند. در آخر دوره ساسانی در نقاطی از ایران مسیحیت و مانویت به قدری رایج شده بود که جامعه های کوچک زرتشتی در جایهای دور افتاده در معرض اضمحلال بودند و خطر ازدواج با بیگانه به اندازه ای موبدان را ترسانیده بود که در آن دوره معنی [ازدواج با محارم] را برای خوئیت ودثه تراشیدند و آن را بر ازدواجهای خیالی اهورمزدا با اسپندارمذ و مشی یه با خواهرش و جز ان استوار کرده اند. وقتی هم اسلام در رسید موضوع حادتر شد و [نگهداری خون و تخمه و نژاد] بر همه چیز برتری گرفت و موبدانی چند به رغم اعتراض شدید مردم (چنان که در شواهد بالا دیدیم) [ازدواج با محارم] را توصیه ای الهی قلمداد کردند تا از نابود شدن گروههای کوچک زرتشتی در اینجا و آنجا جلوگیری کنند (به همین دلیل است که جمله: من به دین مزداپرستی سوگند پیروی می خورم، که حملات را باز می دارد، که اسلحه را بیکار می دارد، که خوئیت ودثه را بر پا می دارد، در سوگند تعهد دینی [ فرورانی ] زرتشتی [ برای آن رک. بویس، تاریخ دین زرتشتی، ج۱، ص ۲۵۳ و ۲۵۴] بدین صورت دستخورده می نماید و ظاهرا جمله [ که خوئیت ودثه را بر پا می دارد ] اضافی است [ بسنجید با داوری بویس، همان منبع، ص ۲۵۴، یادداشت ۲۴).

هر کس اعتراضهای مندرج در دینکرد و روایات را از میان [توصیه ها] بیرون بکشد (کاری که ما با درشت نشان دادن آنها کردیم) به خوبی در می یابد که موبدان معدودی که قصد الهی کردن آن گونه ازدواجها را داشتند، به جایی نرسیدند و با خشم و نفرت زرتشتیان روبرو شدند. واضح است که اگر آن رسم به رضایت مردم روا می بود دیگر لزومی نداشت آن همه دفتر و دستک دینی و فرضیات آسمانی برایش درست کنند تا برای مردم پذیرفتنی شود. خود همان توضیحات، نشان نپذیرفتن و رواج نداشتن چنان ازدواجهایی است (چنین است داوری وست، متون پهلوی، ج ۲، ص۴۲۷ تا ۴۳۰ و گرای، مقاله زناشویی، ص ۴۵۹).

اکنون اگر به چند مورد از ازدواج با محارم در دوران هخامنشی و اشکانی و ساسانی بنگریم، مردود بودن آنها در نظر مردم روشن می شود. پیشتر بدعت کمبوجیه را شرح دادیم. اکنون بنگرید که پلوتارک (به نقل از کتزیاس) می گوید مادر اردشیر دوم او را واداشت با استاتیرا دختر خود جفت آید و [به قانون و عقاید یونانیان اعتنایی نداشته باشد]، قانون و عقاید یونانی در اینجا اصلا موردی ندارد یعنی پروشات اصلا لازم نبوده است خاطرِ پسرش را از [عقاید و قوانین یونان] آسوده کند. نه یونان در کار اردشیر نفوذی داشت و نه یونانیان زیردست اردشیر بودند که خاطر ایشان را نگه دارد و [کار مردم ناپسند] خود را برایشان توضیح دهد. آنچه در مأخذ پلوتارک آمده بوده است [عقاید و قوانین] بوده است و بس. یعنی مادر اردشیر به او می گوید: [تو شاهی، هر چه می خواهی بکن. دختر خود را هم به زنی بگیر، و به عقاید و قوانین اعتنایی نداشته باش.] این [عقاید و قوانین] عقاید و قوانین ایرانیان بوده است که پروشات هم مثل کمبوجیه می خواهد نادیده بگیرد، و این خود دلیل بزرگی است بر اینکه عقاید و قوانین ایرانی مخالف چنان ازدواجهایی بوده است. در تایید این استنتاج یاد آور می شویم که آگاثیاس هم از تنفر اردشیر دوم از رابطه ای این چنانی گواهی می دهد (تاریخ، کتاب دوم، بند ۲۳).

یکی دیگر از دلایلی که ثابت می کند چنان ازدواجهایی دور از عرف و [قوانین] ایران بوده است. اظهار صریح دینکرد سوم است که اعتراف می کند: [قانون در مورد آن رسم بعد ها گفته است: آن را به کار نگیرید!] اگر چنین چیزی در قانون ایرانی نبود، لازم نمی شد برای به کار گرفتن عمل مخالفش آن همه دلیل و برهان بتراشند. پس بدین نتیجه می رسیم که حتی در اوج زمانی که مسئله ازدواج با محارم را عده معدودی تجویز می کرده اند، عده زیادتری فریاد می کشیده اند که:

[زرتشت به اهورمزدا چنین گفت: به نظر من این کاری است ناخوب که می کنند، و برای من جای شک فراوان است که بایستی خوئیتوک دس کنم چنانکه گفتی در میان انسانها کاملا رایج است].

تناقض چنین اعتراض واضحی با گفتارهای چند عالم زرتشتی هوادار ازدواج با محارم این اندیشه را پیش می آورد که چون این گونه ازدواجها اصلا در قانون و عرف زرتشتی سابقه نداشته است، چند مانوی و مزدکی جان به در برده که خود را در زمره موبدان زرتشتی در آورده بوده اند (همچنانکه در دوره اسلامی در میان جاعلان حدیث و روایات کسانی بودند که برای خراب کردن ایمان مردم به عنوان راوی و محدث افسانه هایی می بافتند که مستند نبود. توجه شود که مزدک خود را [ موبد موبدان ] و زنده کننده آیین زرتشت می دانسته است: نظام الملک، سیرالملوک، طبع ه . دارک، تهران، ۱۳۴۶، ص۲۵۷ و ۲۵۸)، (می دانیم که زندیقان ادعا می کرده اندکه می خواهند دین مزدایی را به حالت پاک اولیه اش برگردانند!) (به همین دلیل است که مانی و مزدکیان را [ زندیق ] یعنی [ مُفَسر، خودسر دینی ] می خوانده اند) و قوانین تباه و فساد آور خود را در قالب تعبیر و تفسیر دینی (زند) به خورد جامعۀ آخر دوره ساسانی داده اند (باری دیگر تاکید کنیم که کلیه شواهد صریح ایرانی، از دوره آخر ساسانی به بعد مانده است) همراه با عده دیگری که آنها هم از اضمحلال جوامع دور افتاده و کوچک زرتشتی در میان مسیحیان و بعد مسلمانان در بیم افتاده بودند، بدان عقاید تن در داده اند و از قول اهورمزدا ساخته اند که: [شما نیز می بایست آن را [ ازدواج با محارم را ] انجام دهید! زیرا اگر چه مردمان از چنان رسمی روی گردانیده اند، شما نمی بایست روی بگردانید!].

پیشتر اشاره کردیم که از پانزده مورد تاریخی که در سرتاسر فقط تاریخ ایران از ازدواج با محارم سراغ داده اند چند تا دروغ محض است و فقط چند فقره است که آنها را می توان پذیرفت اما نه به مثابه نمونه مرسوم بلکه به عنوان نمونه های نامرسوم و غیر طبیعی، که مثالهای آن در میان همه ملل دیده می شود و از آنها یاد خواهیم کرد. در اینجا می خواهیم دو نمونه از این دروغ پردازیها را باز نماییم. نمونه اعلای این خیال بافیها در یک روایت مسیحی درباره یزدگرد دوم آمده است و آن بدین قرار است که وی در هشتمین سال پادشاهی خود [دختر خود را که به همسری گرفته بود بکشت.] (هفمان، ص ۵۰). مورخان جدید هم این روایت را به عنوان حقیقت می پذیرند (مثلا کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ص ۳۰۷). اکنون بیاییم و آن را بررسی کنیم:

یزدگرد دوم پسر بهرام پنجم یا بهرام گور بود، و بهرام گور در آغاز هشتمین سال پادشاهی پدرش زاده شد (شاهنامه، ج۷، ص۲۶۶، بیت ۳۰ و بعد، درباره یزدگرد می آورد:

زشاهیش بگذشت چون هفت سال همه موبدان زو به رنج و وبال

سر سال هشتم مه فرودین که پیدا کند در جهان هوردین

یکی کودک آمدش هرمزد روز به نیک اختر و فال گیتی فروز

هم آنگه پدر کرد بهرام نام از آن کودک خرد شد شادکام)،

یعنی در سال ۴۰۷ م، و به هنگام به تخت نشستن در بهار ۴۲۱ م چهارده ساله بود (نولدکه- طبری، ص ۸۵، یادداشت ۴)، و نیز به هنگام مرگ در ۴۳۹ یعنی در سال هیجدهم از پادشاهی خود سی و دو ساله بود (همان منبع، ص۴۲۳). پس تاریخ زادن یزدگرد دوم را زودتر از هفده سالگی پدرش، یعنی (۴۰۷+۱۷) ۴۲۴م نمی توان گرفت. بنابراین وقتی یزدگرد دوم به پادشاهی رسید حداکثر (۴۲۴- ۴۳۹)پانزده ساله بود و در سال هشتم از پادشاهی خود حداکثر بیست و سه سال داشت. پس چگونه می توانست در آن موقع دختر خود را به همسری گرفته بوده باشد و بعد هم از او زده شده باشد به طوری که او را بکشد؟ این خیالبافی محض است.

نمونه دیگری از این نوع دروغ پردازیها داستان ازدواج کواذ (قباد) است با دختر خود. تئوفانس بیزانسی می گوید که کاوس پسر کواذ و برادر بزرگ انوشه روان از ازدواج کواذ و دخترش سامبیکه به وجود آمده بود (به نقل مارکوارت از وی، ایرانشهر، ص۱۳۱ و ۱۳۲، یادداشت ۶). اما مارکوارت ثابت کرده است که چنین امری از نظر زمان بندی تاریخی درست نیست. از سوی دیگر طبری گفته است کواذ را خواهرش، از زندان فراری داد (طبری، تاریخ، ج۱، ص۸۸۷)، ولی پروکوپیوس بیزانسی می گوید این کار را همسر کواذ کرد (تاریخ جنگ ایران، ج۱، بند ۶) و مورخ جدید با سر هم کردن اینها می گوید کواذ را خواهرش، که همسرش بود، فراری داد! (مارکوارت، همانجا. کریستن سن، ص۳۷۸).

۲. [ازدواج با محارم] به ندرت در همه جا روی داده است

نمی توان انکار کرد که ازدواج کمبوجیه با خواهرانش اتفاق افتاده، اگر چه بر خلاف قانون ایرانی بوده است. باز نمی توان انکار کرد که کتب متأخر زرتشتی بر چنان ازدواجهایی صحه گذاشته اند گو اینکه درست بر خلاف رسم جامعه توصیه می کرده اند. به عبارت دیگر، [ازدواج با محارم] به طور بسیار محدود در تاریخ ایران اتفاق افتاده است ولی تاریخ ایران خیلی چیزهای دیگر هم دیده است که نه ربطی به قوانین ایرانی داشته است و نه ربطی به عرف زرتشتی. چنانکه نشان خواهیم داد تعدادی از این ازدواجها بر مبنای تعبیر غلط چند واژه اساسی حقوقی اتفاق افتاده اند و در این موارد گاهی خودخواهی وبی اعتنایی فرمانروایان به عرف هم مؤثر بوده است. نمونه ای از این کارها ازدواج موزای رومی با پسر کوچکش فرهادک است که در خردسالیِ او انجام شده، چون موزا، کنیزی رومی، به هوس تاج و تختِ فرهاد چهارم افتاد و شوهر را کشت، و به بهانه این که پادشاهی میراث پسرش است، تخت و تاج او را گرفت و برای این که او را در چنگ خود نگه دارد با او پیوند زناشویی بست (رک. پانوشت پیشین، ژوزفوس می گوید این کار خشم نجبای پارتی را به دنبال داشت). آیا این رابطه سیاسی کاری به قوانین ایرانی داشت؟ کمی بعد از این واقعه، امپراتور روم کلودیوس یکم شبی را در بستر خواهرزاده خود به سر برد و فردایش مجلس سنای روم را مجبور کرد ازدواج آن دو را به رسمیت بشناسد! (رک. ویدنمان، Wiednemann، ص۲۴۰) از روی این یک نمونه هوسبازی می توان دید که امپراتوری رومی [ازدواج با محارم] را با یک فرمان رواج می توانست داد.

در تاریخ یونان می خوانیم که خدای خدایان زئوس با خواهرش هرا ازدواج کرد (ایلیاد هومر، سرود هفدهم، سطر۱۲۸ و بعد)، و یا این که اِلکی نوس با خواهر (ادیسه هومر، سرود هفتم، سطر۵۴) و به روایتی با برادرزاده (همان کتاب، سرود هفتم، سطر۶۰) خود پیوند زناشویی بست و دیومِدِس با خاله خود همسری کرد (شرادر- نهرینگ، ج۲، ص۵۹۹). در اولین اسفار تورات به موارد متعدد از ازدواج با محارم بر می خوریم بی آنکه کوچکترین اشاره ای به ناباب بودن آن شده باشد. مثلا در سفر آفرینش به غیر از فرزندان آدم و حوا که با جفت آمدن مردمان زمین را درست کردند، می خوانیم که ابراهیم با ناخواهریش سارا زناشویی کرد (سوره ۲۰، آیه ۱۲)؛ نوح دختر برادر خود را به زنی گرفت (سوره ۲۹، آیه ۱۹ و بعد) عمران با عمه اش زناشویی کرد و موسی و هارون را یافت (سِفرِ خروج، سوره ۶، آیه ۲۰). فقط در دوره های بعدی است که ازدواج با محارم محدود شده است (لاویان، سوره ۱۸) و این محدودیت همانند محدودیت مسیحی است و البته در اسلام نیز کاملا مشخص است (رک. فولی، زناشویی: در مسیحیت، دائره المعارف هیستینگز، ج ۸، ص۳۳۳ تا ۳۴۳). ازدواج با محارم در میان ملل باستانی دیگر هم یافت می شود. در میان خاندانهای شاهی مقدونیه و اپیروسی (بالکانی) نشان آن یافت شده است (شرادر- نهرینگ، ج۲، ص۵۹۹ و ۶۰۰). در میان مصریان قدیم ازدواج خواهر و برادر رواج داشت و تا دوره مسیحیت ادامه یافت (برای زناشویی خواهر و برادر و محارمان دیگر در مصر قدیم و بطالسه رک. دیودور، کتاب یکم، بند ۲۷، فقره ۱؛ [کرنی cerny و میدل تن middleton ]). پادشاهان یونانی مصر به خصوص این گونه ازدواجها را مقدس می شمردند. در میان عیلامیان و نجبای لیسیه (در جنوب غربی آسیای صغیر) هم چنان پیوندهایی قانونی بود (برایعیلامیان رک. بالاتر، پانوشت، برای لیسیان رک. بویس، تاریخ دین زرتشتی، روم، ص۷۶). در بین النهرین در میان خانواده های بلند پایه عرب پالمیر هم چنین بود (مثلا بر روی سکه های مالیخوس [ مالک ] دوم که ملکه گملیت [ جمیله ] را [ خواهر ] خود خوانده است). و کتیبه های یونانی از سده نخستین میلادی از شهر دورا اروپوس در سوریه ثابت می کند که آنجا هم ازدواج میان خواهر و برادر رواج داشت (اسپونر، خویشاوندی و زناشویی ایرانی، ص۵۴ با مآخذ). در میان بریتانیاییهای باستان، زن متاع مشترک میان مردان بود (دشن گیمن، ص۲۰۷). به گفته استرابن و ارمیا زنا با محارم و با زن دیگران در میان کلتهای ایرلند شیوع داشت (به نقل از شرادر- نهرینگ، ص۶۰۰). حتی لوگائید پادشاه ایرلند مادر خود را به زنی گرفت (دشن گیمن، ص۲۰۷ و بعد). در میان ایرلندیهای قدیم یکی از پادشاهان لَینستِر دو خواهر خود را به زنی داشت (همان منبع، ص۲۰۸). در میان بالتهای کهن ازدواج با محارم را حدی نبود (شرادر- نهرینگ، ج۲، ص۶۰۰). و لیتوانیهای باستان نیز با نامادری خود پیوند زناشویی می توانستند بست (همانجا).

بنا بر این [ازدواج با محارم] خاص قوم خاصی نیست. همه جا نمونه هایی داشته است، اما از گواهی هرودت بر می آید که در ایران باستان این رسم رایج نبوده است و کمبوجیه به رغم قوانین ایرانی آن را انجام داده است. پس از او هم عده ای بدان دست زده اند اما هیچ کدام به تایید قوانین نبوده است و خودکامگی بوده است و بس. برای این که کسی نگوید این نظریه محتمل نیست مثالی واضح از تاریخ روم شرقی می آورم. در سده هفتم میلادی، خسروپرویز امپراتوری روم شرقی را چنان شکست داد که نزدیک بود به زانو درآید. در آن موقع خطیر هرقل قدرت را به دست گرفت و با کمک ارباب کلیسا اعلام جهاد علیه ایرانیان داد و آنان را پس از نبردهای سنگین در هم شکست. این هرقل از [مقدسترین] و [محترمترین] امپراتوران مسیحی به شمار رفته است و هر وقت از او سخن به میان می آید، دین داری و خدمت او به عالم مسیحیت هم یاد می گردد. اما همین امپراتور [نجات دهنده عالم مسیحیت] و [بازگرداننده دار جانبخش عیسی به اورشلیم] ازدواجی کرد که جهان مسیحیت را به حیرت واداشت. به گفته نیکه فوروس (Nikephoros) بطریق بزرگ قسطنطنیه، که صد و بیست سالی پس از هرقل می زیست امپراتور [کاری غیرقانونی کرد که در سنت رومی (مسیحی) غدغن است زیرا با خواهرزاده خود مارتینا پیمان زناشویی بست؛ و وی دختر خواهر خود او، ماریا نام، بود. هرقل از او دو پسر به نامهای فلاویوس و تئودوزیوس پیدا کرد]. نیکه فوروس می گوید همه حتی هواداران هرقل بر او سخت خرده گرفتند و بطریق اعظم او را در نامه ای نکوهش کرد اما وی اعتنایی نکرد (رک. Nikephoros,Short History,tr.C.Mango,Washington,D.C.,1990,pp.53-54). این چنین، خودکامگان روزگار قوانین و عرف را زیر پای می گذارده اند، و کار آنان را به مثابه قانون دانستن و به حساب قوانین حاکم بر اعمال مردم یک کشور دانستن اصلا درست نیست بلکه زناشویی کمبوجیه و کلودیوس و هرقل و امثالهم را باید [خارق العاده] دانست.

۳. تعابیر غلط که مایه اشتباه نویسندگان گشته است

با اینکه این همه شواهد کتبی برای ازدواج با محارم در ایران داریم نمونه های واقعی آن چنان محدود است که باید دلیلی برای این خیالبافی نویسندگان پیدا کنیم. یعنی باید پی ببریم که چرا نویسندگان این سان به وفور چنین نسبتی به ایرانیان داده اند در حالی که تعداد واقعی چنان پیوندهایی ناچیز بوده است. به نظر ما سه دلیل برای چنان اشتباهاتی وجود داشته است. یکی شیوع چنان ازدواجهایی در میان ملل دیگر، که باعث می شده است نسبت دادن آن به ایرانیان خارق العاده به نظر نیاید. دوم واقع شدن ازدواج کمبوجیه با خواهرانش که نمونه و سرمشق به دست نویسندگان داده است تا هر گردن فراز تاریخی را که بخواهند با چنان کاری ارتباط دهند و تعجبی هم به بار نیاورد. سوم تعابیر غلطی که چهار اصطلاح حقوقی و اجتماعی پیش آورده است و این اصطلاحات [خویشاوند] و [دختر] و [برادر] و [خواهر] ند که ما یکی یکی آنها را شرح خواهیم داد.

برای توضیح مورد سوم باید مقدمه ای در تحول بعضی از واژه ها و اصطلاحات مرسوم بیاوریم تا با قیاس با اصطلاح خوئیتوک دس مشخص کنیم که به معنی ظاهری اعتمادی نیست. در حقیقت یکی از دشواریهای تاریخ باستان تکیه پژوهندگان بر تعابیر عادی و تحت اللفظی واژه های کلیدی است، زیرا واژه ها هم، همانند مردمان، زاده می شوند و تحول می یابند و گروهی از آنان هم می میرند. اگر کسی امروز معنی اصلی [دهقان] را بداند که روزی به خداوند و صاحب ده و یا حتی نجیب زاده فرهیخته اطلاق می شده است (مینوی، دهقانان، مجله سیمرغ، سال یکم، ۱۳۵۲، ص۸ تا ۱۳)، در به کار بردن آن برای کشاورز ساده بی زمین و یا کارگر مزرعه تردید خواهد کرد. همچنین اگر در متنی از هزار سال پیش لشکری را [زره پوش] خوانده باشند، معنی آن با لشکر زره پوشِ امروزی بسیار تفاوت دارد. آن روز با زره و کلاهخود و سپر به جنگ می رفتند و امروز با تانک و توپ و موشک و نقاب ضد گاز. نمونه دیگر واژه [یزدان] است که همه ما هزار سال است که در معنی [خدا] به کار می بریم اما اگر مته روی خشخاش بگذاریم می بینیم که معنی اصلی آن [خدایان] است، چه جمع ایزد با یَزَد می بوده است. باز هم دو نمونه می آوریم: از سده یازدهم عیسوی به بعد اروپاییان به سرداری رهبران و سربازان فرانکی (فرانسوی) به مشرق زمین حمله ور شدند و جنگهای صلیبی را راه انداختند و این آشنایی از همان زمان باعث شد که مشرقیان اروپاییان را [فرنگی] (فرانکی، فرانسوی) بخوانند و چون اروپا در غرب بود کم کم [فرنگی] به معنی غربی شد و امروز حتی امریکاییان را هم فرنگی می خوانیم. یا این که چون در زمان هخامنشیان پادشاهان ایران از [پارس] برخاستند، دولت آنها را [پارسی] و سرتا سر کشور بسیار پهناور آنان را – که شامل مردمان گوناگون با زبان و فرهنگ مختلف می شد- [فارس] و به یونانی [پرسیا] خواندند و دولتهای بعدی هم به همین نام مشهور شدند و کشور ایران در زبانهای سامی و غربی، پارس و فُرس و پرشیا و مانند آن خوانده شد که با داشتن ایالاتی چون خراسان و بلوچستان و قندهار و آذربایجان و کردستان و خوزستان، اصلا و ابدا با معنی کشور ایران سازگاری نداشت. پس اگر حالا کسی بگوید شاهنشاهی ساسانی یا پارسی شامل آن ممالک هم می شد، کسی که حدود فارس بعدی را می شناسد خیال می کند که آن حدود در زمانهای باستان خیلی بیشتر بوده است و مثلا سمرقند و گنجه و تیسفون هم جزو [فارس] بوده اند! چند نمونه دیگر هم بدهیم و برویم بر سر مطلب. در میان بسیاری از ملتها برده داری رواج داشته است. در ایران قدیم کسی که از دیگری فرمانبرداری می کرده با او پیمان می بسته و در بستن این پیمان لازم می آمده که آنان دست به کمر همدیگر بزنند و سوگند خورند و گاهی فرد والامقام کمربندی به فرد زیر دست می داده است. بدین ترتیب فرد زیردست [کمر بسته] و یا [بندی] فرد والامقام می شده است (رک. کتاب بسیار معروف ویدن گرن، ملوک الطوائفی در ایران باستان) و یونانیان و رومیان که معنی این عهد و پیمان را نمی دانسته اند، فرد زیر دست را [بنده] فرد والا مقام خوانده اند و برای ایرانیان باستان هم سازمان برده داری بزرگی دست و پا کرده اند. اما حقیقت این است که [بندۀ] کسی بودن یعنی [فرمانبرداری مبتنی بر عهد و پیمان با کسی داشتن]. وقتی داریوش در کتیبه بیستون گَئوبرَوَ (گاوباره) پدر زن خود را [بنده من] می خواند (داریوش بزرگ، کتیبه بیستون، متن فارسی باستان، ستون پنجم، سطرهای ۵ ، ۷، ۹ ، ترجمه آن در شهبازی، جهانداری داریوش بزرگ، ص۵۴) مقصود او این نیست که گاوباره [بردۀ] اوست، بلکه می خواهد رابطه عهد و پیمان فرمانبرداری را مشخص کند. همین طور در زمان ما وقتی کسی به کسی می گوید: [بنده شمایم] و یا [بنده به شما گفتم] و یا [این بنده را معاف دارید]، به هیچ وجه نمی خواهد بگوید که وی غلام و بردۀ آن دیگری است. این مسئله در زبانهای دیگر هم نمونه های فراوان دارد که دو مورد را یاد می کنیم. حسن صباح بنیانگذار اسمعیلیان ایران با خوراندن حشیش به ماموران خود [بهشت] موعود را در نظر آنان مجسم می کرد و وادارشان می کرد برای رسیدن به آن به هر عملی دست زنند و عده ای از آنان را به کشتن مردان نامی ایران (من جمله خواجه نظام الملک طوسی) برانگیخت چنان که این ماموران حشیشی و دستگاه الموت به حشیشیون معروف گشتند و خود حشیشیون با [آدم کش] مترادف آمد و این کلمه به زبانهای غربی راه یافت و از آن جمله در انگلیسی اَسَسین (assassin) گشت. اما امروز یک فرد اسسین به معنی [حشیش کش] و [بنگی] نیست، به معنی قاتل است. یا [کوشک] در زبانهای ایرانی به معنی کاخ بارودار و یا خانه استوار باغ و باغچه دار بوده است و نمونه اعلای خانه های نجبا به شمار می رفته است ولی همین واژه از راه ترکی [کوسک] به اروپا رفته است و کیوسک (kiosk در انگلیسی) شده است به معنی دکه روزنامه فروشی یا تلفنخانه کوچک در راهها و غیره و جالب این که خود ما این معنی اخیر را از اروپاییان گدایی کرده ایم!

این نمونه ها را برای این آوردیم تا نشان دهیم که ممکن است واژه ای در زبانی معنی دوپهلو و چند جنبه داشته باشد و بی دقتی در این زمینه نتیجه های بدی به بار آورد و مثلا ممکن است ما در تعارفات خود، خویش را [بردۀ] دیگری بخوانیم و یا فلان قاتل را [حشیشی] بدانیم و یا رئیس دولتی را در [کیوسک] جای دهیم و اربابی را [زارع] شماریم و یا سربازی را با زره و کلاهخود دوره مغول به جنگ توپ و تانک و موشک عراقیها فرستیم! نتیجه ای که از این بحث می گیریم این است:

خوئیت ودثه اوستایی و مشتقات پهلوی آن اصلا به معنی [زناشویی با خویشان]- در همان حدی که در ایران اسلامی هم رایج و ستوده است- می بوده است و هیچ کس هم به خواب نمی بیند که این گونه زناشویی پسرعمو و دخترعمو و دخترخاله و پسرخاله و دخترعمه و پسردایی و دختردایی و پسرعمه در میان مسلمانان را [ازدواج با محارم] بشمارد. از سوی دیگر هیچ کس در تعبیر پسرعمو و دختردایی یا پسرخالۀ خود به [خویشاوندان نزدیک] خود ابایی ندارد. پس حتی تعبیر [ازدواج با خویشاوندان نزدیک] هم معنی [ازدواج با محارم] را ندارد. از سوی دیگر هر ایرانی می داند که در تعارفات رسم است مردم همدیگر را عموزاده و دایی زاده و عمه زاده خطاب می کنند بدون این که هیچ رابطه خانوادگی مابین آنان باشد. خود من در کوچکی می دانستم که دو پسر عموی حقیقی بیشتر ندارم ولی در کوچه ما اقلا بیست نفر بودند که مرا [آمزا] (عموزاده) خطاب می کردند و من خود چندین [خواهر] و [برادر] دارم که رابطه خویشاوندی ما در این حد است که من از پستان مادر خدا بیامرز آنان که در خانه ما بزرگ شده بود، شیر خورده ام. بچه های این افراد مرا دایی و عمو خطاب می کنند و هیچ کس هم در این مسئله انکاری ندارد.

اکنون با این مقدمه خواننده را با چهار واژه متحول شده آشنا می کنم. در ایران قدیم به خانواده های خویشاوندی که یک دودمان را تشکیل می دادند، ویث / ویس می گفتند، و برترین جوانان و دلاوران دودمان را [پسران دودمان] یعنی [ویس پوهر] لقب می دادند که آرامی آن بَربیتا می شود. بعد از آن که دودمانهایی از ایرانیان به پادشاهی رسیدند لقب [ویس پوهر] ویژه شاهزادگان درجه اول شد و [پُسی ویسپوهر] یعنی [شهزاده پسر] لقب ولیعهد مملکت شد (شهبازی، ولیعهد در دانشنامه ایرانی، ج۶، ص۴۳۰ با مراجع). حال اگر کسی بخواهد تمام این مراحل را در یک اصطلاح خشک معنی کند، [ویسپوهر] دوره تاریخی را هم به جای [شاهزاده] (مثلا در کتیبه های اوایل دوره ساسانی، ویسپوهران همواره به عنوان اعضای خاندان شاهی که فرمانروایی جایی را داشته اند آمده اند.) باید به [پسر قبیله] معنی کند! از سوی دیگر، هر گاه به یک خارجی می گفتند در میان خاندان شاهی ویسپوهری با [ویس دختی] ازدواج کرد، آن خارجیِ از تحولِ کلمه بی خبر، خیلی آسان می توانست ازدواج برادر و خواهری را پیش خود مجسم کند و بعد آن را گزارش کند و خواننده اش را به گمراهی کشد.

لقب دیگری که بسیار اهمیت دارد [خویشان نزدیک] است که گاهی یونانیان برای پادشاهان ایران آورده اند و بر حسب مقام و موقعیت هم به معنی [خانواده اصلی] می توان گرفت، هم به معنی [قوم و خویشان] و هم به معنی [ایل و تبار]. مثلا وقتی دیودوروس صقلیه ای (کتاب هفدهم، فصل ۲۰، بند۲) می نویسد که [یک گروه از خویشاوندان نزدیک شاه، نخبه سوار نظام را تشکیل می دادند و [ در نبرد اربلا ] تعدادشان ده هزار نفر بود]، مسلم است که مقصود [ایل و تبار] است. وقتی یک جا می خوانیم که شاه با مادر و همسر و دو برادر خود بر سر سفره می نشست، (پلوتارک، اردشیر، بند پنجم، فقره ۵) ولی در جایی دیگر از مورخی دیگر می شنویم که همین اردشیر دوم، آنتیموس یونانی را [بر سفره خویشاوندان] نشاند (فایناس، به نقل از او در آتنه، کتاب دوم، فصل ۴۸، بند د) نمی توانیم نتیجه بگیریم که آنتیموس هم جزو بستگان نزدیک اردشیر بوده، بلکه حد تعارف را باید در نظر داشته باشیم. به همین جهت بارها می خوانیم که [پدر و مادر شاه] با همان اصطلاحی یاد می شوند که [خویشان نزدیک] و اگر دقت کنیم می بینیم وقتی مورخی نوشته است فلان پادشاه با دختر خود ازدواج کرد، اصل گزارش او به خوبی می توانسته است چیزی در حد این بوده باشد که [فلان پادشاه با فلانی که از بستگان نزدیکش بود و در خانه او بزرگ شده بود ازدواج کرد].

واژه سوم که می خواهیم تعریف کنیم واژه [دختر] است که اصل آن به دُخثری بر می گردد که از آن در فارسی باستان دخسی (و در عیلامی دوکشیش) آمده است و در پهلوی کتیبه ای دُخش شده است و در پهلوی مانوی هم دخش. و در ارمنی دشخُی و در فارسی دخت / دختر، و همه جا معنی [شاهزاده خانم] داشته است (رک. توضیح مفصل و عالمانه بنونیست در القاب و عناوین خاص در ایران باستان، ص۴۳ تا ۵۰)، و بعدا به معنیهای دیگر، من جمله فرزند مؤنث آمده است (بسنجید با دوشیزه) ولی مفهوم اصلی آن هنوز در اصطلاح ما مانده است. مثلا وقتی [ایران دخت] یا [اعظم دخت] و یا حتی [دُخی] می گوییم، مقصودمان [شاهزاده خانم ایران] و یا [بانوی بزرگ] و یا [شاهدخت] است نه [دختر ایران] و یا [دختر بزرگ] و یا [دختر]. از همین معنیِ [بانو] (بعد ها در ترکی ومغولی [ بی بی ] و [ خاتون ] ، مثلا در بی بی شهربانو یا پُل خاتون، شده است) و [شاهزاده خانم] است، که لقب ایزد عفت و بارداری و آبها در ایران باستان یعنی اردویسور اناهیت هم [دختر] بوده است که در بسیاری از بناهای قدیمی (پل دختر، قلعه دختر…) می یابیم. به هر حال [دختر] فقط یکی از معانیِ مرسوم آن اصطلاح بوده است و پس به هیچ روی نمی توان گزارشی چون [داریوش سوم با دختر خود ازدواج کرد] را به معنی تحت اللفظی آن گرفت، بلکه بسیار محتمل است که اصل آن چنین می بوده است: داریوش سوم با [شاهزاده خانم فلانی] زناشویی کرد. از همه جالبتر واژه یونانی اَدِلفِه است که در دوره یونانگرایی رسم شده است و سلوکیان و اشکانیان در نوشته های رسمی خود [همسر] خود را به تعارف [همسر و خواهر] (ادلفه) می خوانده اند (رک. مینز، ص۳۹). به عبارت دیگر، در این دوره ها لقب ملکه ممالک ادلفه بوده است که [همسر و خواهر] شاه معنی می داده است، و این امر از نمونه های فراوانی که داریم بسیار آشکار است. مشهورترین نمونه آن کتبه های آنتیوخوس سوم سلوکی و زن او لائودیسه است. هر کسی چند کلمه از تاریخ بداند، می داند که لائودیسه همسر آنتیوخوس سوم دختر پادشاه ایرانی زادۀ پنتوس (در جنوب دریای سیاه) بود و پدر او مهرداد (یکم) نام داشت و هیچ پیوند نزدیکی او را با آنتیوخوس سوم، که پسر سلوکوس دوم بود، وصل نمی کرد (پلی بیوس، تاریخ، ج۵، فصل ۴۳، بندهای ۱ تا ۴، و زَی بِرت، ص ۶۰). مع هذا آنتیوخوس در کتیبه های خود این لائودیسه را [خواهر و همسر] خود خوانده است (شروین- وایت- کورت، ص۲۰۴) و لائودیسه هم در کتیبه ای آنتیوخوس را [برادر و همسر] خود نامیده (همان منبع، ص۱۲۷). این تعبیر یک تعارف بیش نیست و فقط و فقط جنبه تشریفاتی دارد یعنی در دربار سلوکی ملکه از امتیازات دختر شاه و امتیازات زن شاه برخوردار می شده است. با این مقدمات اکنون به یکی از موارد ازدواج برادر و خواهر اشاره می کنیم که در ایادگار زریران آمده است. از مدتها پیش دریافته اند که داستان گشتاسپ در شاهنامه مبتنی است بر حماسه پهلوی اشکانی (رک. مقدمه بیژن غیبی بر چاپ آن کتاب. به ادعای علی اکبر مظاهری [ خانواده ایرانی، ص۳۶۶] وی نخستین کسی بوده که بدین موضوع پی برده و آن را به مینورسکی گفته بوده است) (روایت فعلی آن به زبان فارسی میانه است). همچنانکه بالاتر دیدیم در ایادگار زریران، از زن گشتاسپ به عنوان [همسر و خواهر] او نام برده شده است (بالاتر، این موضوع در گشتاسپ نامه دقیقی مسکوت مانده است!) این وضع با توجه به اشکانی بودن زمان سرودن ایادگار زریران بسیار فهمیدنی است، چه در آن زمان اصطلاحات و زبان یونانی رایج بوده و اصطلاح یونانی [خواهر و همسر] برای [ملکه] رواج داشته است بدون این که ملکه یک پادشاه خواهر او هم بوده باشد. اما بعد که این اصطلاح فراموش شده، تعبیری چنان مهم از کتابی به نسبت مذهبی در میان مدعیان سواد داری و حامیان ادعایی سنن دینی رایج گشته است ولی معنی آن عوض شده و از آن همان تعبیر ظاهری خواهر بودنِ همسر را فهمیده اند. برای این است که در اوستا خواهر و برادر بودن گشتاسپ و هئوتسا یاد نشده است اما از دوره اشکانی به بعد این مسئله پیش آمده است (مولتون، دین زرتشتی اولیه، ص۲۰۶، متذکر شد که این رابطه در اوستا نیامده است و برداشت بارتولومه در مورد [ خواهر و زن بودن ] هئوتسا گشتاسپ درست نیست).

برای اینکه بدانیم اصطلاحی چگونه ممکن است به تعبیر غلط بینجامد، یک مثال دیگر می آوریم و به موضوع خاتمه می دهیم: از همان زمان اشکانیان در میان دبیران رسم شده است که در خطابه های فرمانروایان عنوان مخاطب را [برادر] بگذارند، یعنی پادشاهی، پادشاهی دیگر را [برادر] می نامد (و این تعارف در زمان ساسانیان رسمیت گرفت و شاهان ساسانی و امپراتوران رومی یکدیگر را [ برادر] خطاب می کردند و حتی زنان آنان نیز یکدیگر را [ خواهر] می خواندند) (شهبازی، روابط ایران و بیزانس، در دانشنامه ایرانی، ص۴). و یا پادشاه کمسالتری را [فرزند] می نامیدند و یا فرمانروای کهنسالتری را [پدر] می گفتند. مشهورتر از همه موارد، آن است که والرشک پادشاه ایرانی ارمنستان [ یعنی تیرداد اشکانی ] در نامه ای به برادر خود بلاش یکم پادشاه اشکانی خود را [برادر و پسر] او می خواند، و البته که وی پسر بلاش نبوده است (موسی خورنی، تاریخ ارمنستان، کتاب یکم، فصل نهم). به همین دلیل است که خسروپرویز در نامه ای که به موریق (موریس) (Maurice) امپراتور روم نوشت و از او به سپاه یاری خواست، خود را [فرمانبردار و پسر] موریق خواند (تئوفیلاکت سیموکتا، تاریخ، فصل ۴، بند ۱۱، فقره ۱۱). و جستینیان (Justinian) امپراتور روم در نامه اش به خسرو انوشیروان او را [پدر] خود شمرد (مالالا، به نقل از وی در شهبازی، همان مقاله). این گونه تعارفات اگر جدی گرفته شوند معنای بسیار گمراه کننده ای به بار خواهند آورد (جالب اینجاست که خود خسرو انوشیروان در نامه ای امپراتور جستینیان را [ برادر ما ] خواند! رک. مناندر جاندار، تاریخ، قطعه ۶، [ ترجمه، ص۶۳ ].)، ولی چیز دیگری نیستند جز همان که امروز مرد محترم سالخورده ای در خطاب به دختری می گوید: [دخترم] و یا [خواهرم] بدون آن که رابطه ای میان آنان باشد. حالا اگر کسی بیاید و این چنین خطابی را تعبیر جدی کند همان کاری را کرده است که مورخان با ایرانیان زرتشتی کرده اند و نه تنها دختر خوانده ها و پذیرفته شدگان در خانواده را بلکه هر کسی را که به نحوی با تعاریف پدر و دختر و برادر و خواهر و جز آن خوانده شده به تهمت ازدواج با محارم گرفتار کرده اند. پس از این بحث هم نتیجه می گیریم که به صرف تعبیر اصطلاح خوئیتوک دس در چند کتاب متأخر زرتشتی و به صرف گواهیهای ناشی از تعابیر نادرست نمی توان روایی ازدواج در میان محارم را در ایران باستان پذیرفت. اگر دو چند موردی هم پیش آمده بود است، ناشی از خودکامگی و شکستن قوانین ایرانی بوده است و بس

نویسنده : دکتر علیرضا شاهپور شهبازی (با اندکی تصحیح، بازنشر از اِنی کاظمی)

منابع و مراجع اصلی :

  • کریستین سن، ایران در زمان ساسانیان
  • دکتر تورج دریایی، ایران در زمان ساسانی
  • مری بویس، تاریخ کیش زرشتت
  • دفاعیه اردشیر آذر گشسب
عضویت
اطلاع از
guest

722 نظرات
پرامتیازترین
جدیدترین قدیمی‌ترین
بازخورد درون خطی
دیدن تمامی دیدگاه ها
نادر

سپاس خدای را که هنوز در این ماتمکده آزادمردانی هستند که از پیشینه پاک ایرانیان دفاع کنند

بسیار سپاس گذارم

بهمن سوشيانت

دانلود کتب پهلوی:

خداینامه ها، اوستا ، یشتها ، گاتها ، ارداویرافنامه ، اندرزنامه انوشیروان و پندنامه بزرگمهر بختکان ، یادگار زریران ، جاماسپنامه ، شکند ومانیگ ویچار ( گزارش گمان شکن ) ، متون پهلوی ، منظومه کی بهرام ورجاوند و … با فرمت pdf ، در وبگاه من:

http://www.IranHistory.dde.ir

و

http://www.ArrianEmpire.Blogfa.com

مریم

چند روزه که این سایتو دیدم.متن بالا خیلی قشنگ بود راجع به ازدواج محارم در ایران باستان ایرانیها همیشه ستودنی بودنو و پاک.این تهمت ها رو غربیها به ما میزنن

الناز

اینو غریبه ها نمیگن سیروس سمپیتمه نوه زرتشت در کتاب افرینش از زبان خشایار ازدواج مادرش اتوسا دختر کوروش کبیر را با کمبوجیه و بعد با بردیا {پسران کوروش } را تصدیق میکنه اما احتمالا این یه قانون قطعی نبوده وفقط ارجحیت داشته چون اتوسا مجدا با داریوش ازدواج می کند می دانید که نسبت داریوش و کوروش خیلی نزدیک نبوده .

آرمان یزدانی

بردیا هیچوقت با آتوسا ازدواج نکرد بلکه قبل از به حکومت رسیدن کمبوجیه مرد

ali

درود
اصلام
مهم نیست که در اون زمان چنین ازدواج هایی اتفاق می افتاده یا نه مهم اینه که ما تلاش کنیم گذشتگان خودمونو بهتر بشناسیم این مطلب برای ما نشه سنگ محک اون ها(که من شک دارم این اتفاق افتاده باشه)
در ضمن بهتره ما به عنوان نوادگان اونا کارهای خوب و نیکشونو تبلیغ کنیم تا خودمون بشینیم تبل رسوایی خودمونو بزنیم.

علی

درود بر شما که بر دهان این یاوه گویان میزنید ملتی که تمدن دارد مردا بزرگ دارد کورش نویسنده حقوق بشر دارد داریوش شاه دارد این چنین پست نیست که مثل خدایان یونان با خواهر خود ازدواج کنند این بربر های اروپایی و تازه بدورا رسیدههای امریکایی تازه متمدن شدن تاریخ با افتخار ایران را زیر سئوال میبرند

arman

دانشمندان شاعران قبل از اسلام: باربد (موسیقیدان و شاعر) ابو لؤ لو ( فیروز ) : قاتل عمربن خطاب ( خلیفه ی اعراب تازی ) هنرمند، صنعت گر و سازنده ی آسیاب های بادی. (اینو باید بشناسی) زرتشت (اینو باید حتما بشناسی) شیده: دوره ساسانی سازنده کاخ خورنق استانس :که در زمان خشایار شاه زندگی می کرده و نخستین واضع نظریه اتمی مواد است که بسیاری از بزرگان یونان از شاگردان ایشان بودند. (این اخریه واست کافیه ) و بزرگمهر: وزیر مشهور انوشیروان(تو که خودتم نمیشناسی بهتره سکوت اختیار کنی) در ضمن در ذوران فرمانروایی انوشیروان ساسانی مجهزترین دانشگاه علوم… مطالعه بیشتر »

بابک خرمدین

همون جوری که به قول خودش از اوستا

نوشته ما هم باید از قرآن بنویسیم. تا ببینیم جریان چیه؟

بنویسیم که سوره ی توبه و بقره

سر شار از توصیه به کشتارو قتل و غارت است

سوره نسا آیه ۲۳ تا ۳۲میگه هرجا حمله کردین

زنها رو اسیر کردین غنیمت جنگی حساب میشن

حتی اگه شوهر داشته باشن؟

سوره احزاب آیه ۵۲ تا ۶۰ زنها………..
یا چطور یه مرد ۵۲ ساله با یه دختر ۷ ساله ازدواج میکنه؟

یا خیلی چیزای دیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

که میدونم بنویسم باز پاک میکنیییییی

بر خلاف اینکه نوشتی چیزی پاک نمیشه…

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلام عله المسلمین
……………………… درباره کتاب گاتها گاتها را اگر ترجمه کنی شاید به ۴۰ یا ۵۰ صفحه هم نرسد پس این چه کتابی است … همه دین شمادر ۴۰ صفحه است…. اگر اوستا و وندیداد و خرده اوستا و یسنا قابل اعتماد نسیتن چرا انها را میخوانید و احکام خود را از انجا تقلید میکنید…. لینکی را به شما معرفی میکنم… که سایت استاد تاریخ دان و باستان پژوه رضا مرادی غیاث ابادی است که در ان نوشته و توضیح داده گاتها هم تحریف شده
http://ghiasabadi.com/zoroaster_gatha_03.html

مجید

کتاب گاتها به هیچ وجه تحریف شده نیست چون زبان گاتها فراموش شده بوده پس نمی دونستن چی نوشته که بخوان تحریفش کنن کتاب گاتها حداقل ۱۰۰ صفحه است احتملا فونت شما خیلی ریز بوده!!! زرتشتیان هم از گاتها استفاده می کنن و اگه از اوستا و کتاب های دیگه استفاده کنن کارشون اشتباه بوده دلایلی هم وجود داره که این احتمال هست قرآن هم تحریف شده باشه اما بدون شک گاتها تحریف شده نیست چون چند هزار سال زبانش فراموش شده بوده شما می تونید چیزی رو که زبانشو بلد نیستید تحریف کنید!!! در ضمن تعداد صفحه های کتاب… مطالعه بیشتر »

احمدرضا

شما ها بغیر از توهین کار دیگه بلد نیستید توهین بکنید ما هم می دونیم کاری جز توهین بلد نیستید.
ما می گوییم کل جهان از یک پیکرند و همه مردم یکی هست و این خصلت سگانه ناسیونالیسمی وجود شما ها رو فراگرفته که این طوری نژاد پست خود را به ماوراء آسمان برده اید.
ها ها ها ها

حسن

تصور ازدواج با محارم در ایران باستان نتیجه این بوده که زنان هم مانند مردان در همه امور اجتماع حظور فعال داشته اند حتی در امور جنگی و نظامی اولین دریا سالار ایران در زمان خشایارشاه یک زن بوده است اگر قرار باشد شاه یک فرمانده زن را به امور مهم کشوری و لشگری بگمارد از نزدیکان خود انتخاب می کرده است این تهمت به بابک خرمدین هم روا شده است حظور زنان در تمام امور مهم همراه مردان برای کسانیکه زنان را فقط جهت غرایز شهوانی یا تداوم نسل می خواستند (تازیان / یونانیان و رومیان) به معنی همسری… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین شما چقدر حرف خنده داری زدی … زن در ایران از یک سطل اشغال هم مفلوکتر بود(با عرض معذرت از تمام بانوان) زن در ایران باستان را الان برات مینویسم… کریستان بارتمه در کتاب خود به نام زن در حقوق ساسانی مینویسد….. در ایران باستان ازدواجی بود با نام ازدواج استقراضی که مرد میتوانست بدون نیاز به اجازه زن زن خود را به مرد دیگری قرض دهد… برو کتابو بخون……………. …………………………… اما آیا چنین دستاوردهایی در دین زرتشتی بنیادیافته در دوره ساسانی نیز پایدار می‌ماند؟ منابع دینی زرتشتی و… مطالعه بیشتر »

متین

ببنید شما دین زرتشتی رو دارید با اسلام مقایسه میکنید. فراموش نکنید که آیین زرتشنی در زمان خودش بالاترین دین بوده.زمانی که همین عربها تو بیابونا دنبال سوسمار بودن ایرانیها پاکی و پارسایی دم میزدند.آیین زرتشتی از جانب خدا اومده.زرتشت آتش پرست نیست.اهورا مزدا یعنی هستی بخش بزرگ و دانا.این نکته رو به یاد داشته باشید که در پیش بینیهای اشو زرتشت گفته شده که این دین تا هزار سال میماند و بعد قومی میآید که پر از دروغ و نیرنگ است و مردمانش به هم رشک میورزند. شما که ایرانی هستید آیا اصالت خودتونو فراموش کردید؟ در دینی که… مطالعه بیشتر »

الناز

شمایی که از دانشمندای یونانی تعریف میکنی به افاظاتشون توجه کن
ارسطو : زن چیزی نیست مگر مرد ناکام ،خطای طبیعتو حاصل نقصی در افرینش .سقراط: وجود زن بزرگترین منشا انحطاط بشری است .یونانی ها با از بین بردن دختران و پسران ناقص فکر میکردند به قدرتشون افزوده شده و مردان زیباتری می شدند اما زنان ایرانی در زمان هخامنشی مرخصی زایمان می رفتند

ali az italiaa

این را بدان که تو هم از تخم و ترکه کورش بزرگی مرز ما تا اروپا بوده مادرانت حتما اریاییان را زیارت کرده اند

جواد

بله دقیقا همانطوری که مادران شماها هم دبی را زیارت کرده اند !!!!!

sara

اون خواهرای شما هستن که به زبون عربا آشنایی دارن.

lmasoud

احسنت به تو دوست عزیز

سیاوش

مورچه بهتر از سوسماره شما یه دانشمند عرب قبل از اینکه اسلام وارد ایران بشه نام ببر

شهاب

محمدرضای عرب من میخوام بدونم که عربای سوسمار خور چی داشتن واسه عرضه کردن؟؟؟؟همون وحشیایی که دختراشونو زنده بگور میکردن…ههههه همونایی که چندتا ازدواج و طلاق داشتن….لعنت به هر چی عربه….

بهمن سوشيانت

شهاب عزیزم من چون دوست دارم بازم میگم:
خواهش میکنم با منطق و آرامش کامنت بزار وگرنه کامنتات خریدار نداره بخدا
اینجوری خودتو بی ارزش میکنی

(نصیحت نیست، پیشنهاد برادرانه است)

شهاب

منم دوست دارم سوشیانت جان اخه خیلی برام زور داره این ادما اینجوری بحرفن

اردلان

شهاب جان اعراب دختران خود را زنده به گور نمیکردند به چند دلیل ۱- همانطور که می دونی اعراب به غیر از شکم وزیر شکم به چیز دیگری نمی اندیشیدند وبسیار زنباره بودند حال چگونه دختران که باعث خوشیشان می شد زنده به گور کنند۲- طبق بعضی از احادیث جمعیت عربستان در ان زمان ۸میلیون نفر بود که در ان زمان جمعیت بسیاری بود حال چگونه است که اعراب دختران خود را زنده به گور می کردند ولی نسل کثافتشان منقرض نشده تناقضی است حل ناشدنی است . و در پایان بگم اگر این پدیده بوده بسیار نادر وکم بوده… مطالعه بیشتر »

شهاب

برات متاسفم که میگی اعراب دختراشونو زنده به گور نمیکردن کم از اعراب حرومزاده دفاع کن….

بهمن سوشيانت

شعار اصلی زرتشت: پندار نیک کردار نیک و (((((گفتار نیک))))) برادرای پان آریایی چون شهاب و اردلان پیغمبر اسلام به قول شما چرت میگه آیا زرتشت شما هم چرت میگه؟ شعار آریایی آریاییتون و عرب ستیزیتون گوش فلک رو کر کرده ولی نشون میدید فقط شعار بلدید بدید من تنها چیزی که از شما ندیدم گفتار نیک هستش (((((((((((منبا عقاید متحجر و خشک مذهبی عادل هم به شدت مخالفم اما عادل با وجود مسلمان بودن و عدم اعتنا به دین زرتشتی همیشه “””گفتار نیک””” داشت ولی شماها که دم از آریایی بودن و عشق کوروش و زرتشت داشتن میزنید به… مطالعه بیشتر »

sepehr

همین امثال عادل در زمان قدرت بیشتر از یک حشره نبوده و نیستند. اما اتفاقا آریایی بودن یعنی همه خوبیها وقتی شما تو غار زندگی میکردید. هیچوقت یک آریایی زیر پستهای تاریخی شما تو طویله هاتون پیداش نمیشه اما شما طبق اجداد اهریمنیتون برای خوردن از مغز ایرانیها اینجایید و تلاشیکه برای مطلب شده ذره ای براتون ارزش نداشته و به خریت خودتون ادعاهاییکه باسند رد شدنو دوباره تکرار میکنید.حناتون دیگه رنگ نداره.

کسرا

مگه تو عربی که داری از اعراب جاهل دفاع میکنی کسایی که ۷۰ تا زن صیغه میکردن ۴تا زن رسمی این نهایت جاهلیت اعراب است اگر نمیدونستی بدون که زمان گسترش دین اسلام وقتی که اعراب به ایران حمله کردن مرد ها رو میکشتند و به دختر ها و زن ها تجاوز میکردن برای مثال حضرت محمد برو ببین چند تا زن داشته

خسرو

شاید با توجه به کمبود منابع ایران قبل از اسلام نتوان با دقت زیاد ادعا کنیم که ازدواج با محارم رسم بوده یا فقط برخی از موبدان بر آن تاکید می کرده اند ولی تمام منابع غیر از زرتشتیان از وجود آن اطلاع می دهند واقعیت های تاریخی مهمتر از چیزهائی است که ما دوست داریم آنگونه باشد من با گفته خانم سارا موافق نیستم بودن یا نبودن ازدواح با محارم سبب فرهنگی یا بی فرهنگی ما ایرانیان نمی شود اگر سابقه تاریخی ملاک باشد ایرانیان بیشترین فرهنگ باستانی جهان را داشته اند پس بیاییم با دلیل و منطق سابقه… مطالعه بیشتر »

میلاد

در هیچ زمانی تا به حال هیچ ملت و حکومتی نبوده که کامل و بی نقص باشه.
ولی چیزی که معلومه اینه که ایرانیان در اون زمان بسیار پایبند به دین و اعتقادات خود بودن اگر هم این قضیه درست باشه حتماً برای اونها گناه نبوده.
ولی الان چی؟ واقعاً چند درصد از مسلمونهای ایران به احکام دین اسلام پایبندند؟ اون موقع بدترین گناه دروغ بوده و زرتشتی ها شهره به راستگویی بودن، الان چی؟ دروغ مثل نقل و نبات تو دهن مردم میچرخه.
اونها در اون زمان بهترین بودن،
آیا ما در این زمان بهترینیم؟

عادل

شما به اینجا نگاه نکن برو پیش مسلمانهای سنی ببین . دورغ و قسم و غیره پیششون هست خیلی خیلی خیلی کم و شاید ان عده کم هم سنی نباشن

رامین

سلام
میلاد جان
دروغ در ایران سابقه بسیار زیادی دارد چنانکه داریوش کبیر در کتیبه بیستون از سه چیز می ترسد:
حمله دشمن
خشکسالی
دروغ مردم .
این نشان می دهد دروغ وجود داشته که این شاه بزرگ از آن در حراس بوده.
در حمله مغولان به ایران در سال ۶۱۶ هجری آنان ایرانیان را تازیکان می نامیدن،به خاطر دروغ گفتن ایرانیان وقتی که هنوز در ایران مذهب تشیع وجود نداشته است.

رامین

پوزش از هراسی که حراس نوشته شد.

مهدی

دوست عزیز
داریوش کبیر از این چیزها نمی ترسیده بلکه داشته دعا می کرده، مثلاً در زمان داریوش کبیر وحتی قبل از اون کوروش کبیر ایران از نظر نظامی بسیار قوی بوده و همیشه از پس دشمنانش بر می اومده پس اگه گفته “حمله دشمن” دلیل بر هراسش نبوده. اجتناب از “دروغ” هم چون تو دین زرتشت خیلی روش تاکیید بوده توی کتیبه نوشته شده.
در مورد تازیکان، مثل اینکه شما اطلاعات کافی نداری. تازیکان که از تاریکی میاد در واقع همون اعراب هستند.
مغول ها هم ششصد سال بعد از حمله اعراب به ایران حمله کردند.

ramin

دوست عزیز
انسان همیشه برای نداشته هاش دعا می کنه .
مغولان هم در سال ۶۱۳ به ایران حمله کردن جمله بال هم بر گرفته از کتاب تاریخ مغول از عباس اقبال است.

مهدی

شما اول اطلاعاتتو کامل کن بعد بیا بحث کن.
اولاً مغول ها در سال ۶۱۶ هجری به ایران حمله کردن که میشه ۱۲۱۸ میلادی، اعراب در ۶۳۵ میلادی به ایران حمله کردن. افتاد؟
ثانیاً کی گفته انسان فقط برای نداشته هاش دعا می کنه، شما مادر، پدر، خواهر، برادر، زن،‌ بچه و… نداری؟ دعا نمی کنی خدا برات نگهشون داره؟
منظورتو از جمله بال نفهمیدم؟!

ramin

مگه جدیدن خدا تغییر شغل داده و کار شده نگهداری اون اشخاصی که بهش اشاره کردی؟
تو بمیری خبر نداشتم !
ممنون از اطلاع رسانی شما
باشه از فردا به جای پول براش دعا می کنم ببینم مرد هست تا اخر کارشو ادامه بده؟
از تصحیح تاریخ حمله مغول ها و اون تاریخ های میلادی که دادی ممنون.

محمد

داریوش پارسی زمانی که بر علیه انشانیان کودتا می کنه و می خواسته پسر کوروش را ترور کنه می فرماید که هر جا لازم است دروغ گفته شود باید گفت.

حمید

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما انی کاظمی تشکر می کنم از سایت بسیار خوب شما باید خدمت دوستان عز یزی که در این مورد نظر دادن بگم که هرودوت یونانی و تاریخ نویسهای یونانی بر عکس ماکه تاریخمون را کوچیک می کنیم اسکندر رو بزرگ جلوه دادن که بسیارخنده دار است کدام تاریخ نویس منصفی رو می تونی پیدا کنی که علیه مردم خودش بنویسه ایا اسکندر جز خرابی و ویرانی و اتش زدن و غارت کار دیگری انجام داد خزانه شهر پارسه چه شد؟چه بلایی بر سر پارسه امد؟در تاریخ ویل دورانت دوروغی بزرگ تر از… مطالعه بیشتر »

فرید

الان مطلب قشنگتو خوندم. خیلی عالی بود دستتو میبوسم با افتخار این کارو انجام میدم. وتو هم به خودت افتخار کن وبه اون خونی که تو رگهاته. وبه اون شیری که خوردی. مثل تو این سایت کمتر دیدم. این همه ایران ستیزی وطن ستیزی برای چی؟ قدر خودتو بدون انشالله پاینده باشی. ندیدمت اما دربست دوست خواهم داشت.

سارا

سپاس
سپاس
و
سپاس
که نوشته ای در دست ما گذاشتید تا بتونیم با منبع و سند و بسنده تر از آداب پاک ایران و ایرانی در برابر بی اطلاعان تاریخ و مروجان اندیشه های مغرضانه و ویران کننده ی تاریخ و فرهنگ ایران دفاع کنیم

پیروز باشید

ramin

دوست عزیز
منابع دیگری نیز یافته ام هم که مطالب قابل تفکری در آن وجود دارد .
کتاب پیدایش دین یهودی که ذر این سایت می توانی دانلود کنی
در پایین مطبی از آن نوشته ام تحت عنوان
ابراهیم در مصر
و ابراهیم در جرار

فرشيد

مگه الان یه عده در دنیا عقرب و …. از این جور چیزا نمی خورند مگه قراره همه مثل هم باشند در اون روزگار اونم فقط پادشاهان برای حفظ نژاد ازدواج با محارم داشتند این که مایه خفت نیست . ازدواج با محارم رو برین بررسی کنید بعد نظر بدید بشر چرا این کار را رها کرد ؟ قبلا در تمام ادیان و ملل قدیمی رواج داشت .

آبتین

سپاس از شما.
به نظرم این نوشته می تونه پاسخ خوبی باشه به کسایی که به شدت روی اون تاکید دارند همچون http://www.ghiasabadi.com/ که به این موضوع اصرار زیادی دارند.
البته تا اونجا که میدونم مری بویس هم تا حدودی با شک اون رو پذیرفته مگه اینکه چیز جدیدی پیدا کرده باشند چون کتابی که از ایشون دارم بسیاری از چیزها رو در چاپ جدید همون کتاب (کتاب باورهای زردشتی) رد کرده چون بویژه در پژوهشهای ایرانیکا چیزهای جدیدی کشف شدند

رامین

درود نمی دانم شما دوستان چرا اینقدر سر این ازدواج محارم حساسیت داریند که این مسئله را انکار کنید. بیایم با یک دید باز وبدون حساسیت ،فرهنگ گذشتگان را در نظر بگیریم. اری شاید الان، این موضوع قابل نکوهش باشه ودر نگاه ما بد ،وشاید در گذشته امری معمول بوده است. بیشتر کسانی که به این موضوع واکنش نشان می دهند مسلمانان ناسیونالیزم هستن که بین این، دو سر گردانند که مسلمان باشند یا ناسیو نالیزم،اما اگر اینان کمی به داستان خلقت که در بین ادیان اسمانی معمول است نگاه کنند می بینند که ،قابیل با خواهر خودش که با… مطالعه بیشتر »

عادل

شما میتوانی دلیلی مستحکم و استوار مبنی بر ازدواج حضرت هابیل با خواهرش بییاوری ………………………………………..؟

ramin

سلام
دلایل دیگری نیز پیدا شد.
ابراهیم در مصر را در پایین صفحه بخون.

عادل

بــــــسم الله الـــــــــــــرحـــــــــمن الـــــــــــــــــرحــــــــــــــــیـــــــــــم سلام علیکم………………… ایــــــــــــــها الـــــــــــــــناس من ایــــــــــــن صــــــــــــــفــــــــــحــــــــــه ابــــــــــــــراهیـــــــــــــــــم در مــــــصـــــــــر رو پیــــــــــــــــــــدا نکردم…………………. کجاست لینکشو بهم بدین…. البته گفته باشم من از یهود چیزی نمیپذیرم چون یهودیهاااااااااااا بسیار دروغگو هستنددددددددددددد…. یهویان حتی به پیامبر خودشان حضرت دادود(ع) هم رحم نکردن و به ایشون اعوذو بالله توهمت زنا زدن به پیامبر خود توهمت زنا زدن…. میتونید برید و درباره توهمت یهود که الان هم به اون اصرار دارن جستجو کنید… بعد امام رضا(ع) موضوع را شفاف کرد و فرمود یهود توهمت میزنن اصلا حضرت داوود(ع) همیچن کاری نکرده و جریان چیز دیگه ایی هست… این یهویا به… مطالعه بیشتر »

علی ولی زاده

داداش یه حمد و قل هوالله هم بخون
میخوای کامنت بدی چرا دعا میخونی ؟
بعدشم در زمان قدیم چندین زن داشتند و اگر با دختری ازدواج میکرده از یه زن دیگه بوده و مشکلی نداشته

دوست

وشحالم که این متن رو خوندم
همش خیال میکردم این چند همسری از عربها اومده.
الان فهمیدم ۱۰۰ همسری و صیغه بازی به اسلام نفوذ کرده و اون رو هم به کثافت کشیده و گرنه اسلام حداکثر ۴ تا زن رو اجازه داده بوده که خود به خود میتونه مثل برده داری منسوخ بشه.

آرمان یزدانی

الان یعنی ۴ همسر داشتن خیلی خوبه؟اینم از طرز فکر یک اسلامیست

بابک

پس ا زکجا ما ادما اومدیم؟

رامین

سلام برای اطلاع از ازدواج هابیل و قابیل با خواهران خوذ می توانید به کتابهای تاریخی همچون : تاریخ یعقوبی مورخ شیعه ،ج۱ٌص ۵ تاریخ طبری ،ج۱ ،ص۸۵ تا ۹۰ الکامل ابن اثیر ،ج۱ ،ص۴۶ رجوع کنید. بعد از اخراج آدم از بهشت ،با هوا در امیخت .حوا پسری وذختری زائید،پسر قابیل و ذختر لوبذا نام گرفت،باردیگر حوا بار دار شد وپسری بنام هابیل .دختری بنام اقلیما به دنیا اورد . چون به نکاح رسیدن آدم به هوا گفت قابیل با اقلیما خواهر هابیل ازذواج کند ،هابیل را امر کن با لوبذا خواهر قابیل ازذواج کند. علت اینکه هابیل کشته… مطالعه بیشتر »

احسان

من این کتاب ها را نخواندم اما در کتاب قصص الانبیا آمده که خداوند برای هابیل از بهشت یک حوری و برای قابیل یک اجنه را به نکاحشان در آورد
ازدواج با محارم در تمام ادیان الهی مطلقا حرام است

ramin

احسان جان
چنان که گفتی این کتاب که ،از کتاب های تالیف قرن پنجم است بیشتر قصه است تا تاریخ ودر هیچ کجا روایت های آن به عنوان منبع تاریخی به آن استناد نمی شود. اما کتاب های که من در بالا به آن استناد کردم از متقدم ترین کتب تاریخ عمومی است،که بسیاری از محققین به آن رجوع می کنند.
موفق باشید.

ramin

سلام
کتاب دیگری هم به تو معرفی می کنم که می توانید در همین سایت آن را دانلود کنید.
مطلبی هم نقل از آ ننقل شده که در پایین می توانید مطالعه کنید.
ابراهیم در مصر
ابراهیم در جرار بر گرفته از کتاب پیدایش یهودیت

مجید

ای بابا!
همش می گید آدم و هوا!
پس نظریه تکامل چی می شه؟!
داروین این همه براش زحمت کشید تا اثباتش کنه
الان این نظریه اثبات شدست
تو قرن ۲۱ داریم زندگی می کنیم ها!
بقایایی پیدا شده از انسان هایی که بسیار شبیه به شامپانزه ها بودن
و خیلی چیزهای دیگه…
همه این چیزها رو بدون مدرک رد می کنید!!!!!!!!!
واقعا که مسخره ست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ramin

مجید جان
ما ابتدا باید اون خم کوچه اولی را رد کنیم ،بعد قرن ها تفکر کنیم و بزرگانی عین رنه دکارت پیدا کنیم اون وقت اگه پسر خوبی بودیم به نظریات اندیشمندان قرن نوزدهم می رسیم و اگه تونستیم به سلامتی از این مقطع رد بشیم تازه به قرن بیست رسیدیم، اما متاسفانه به علت بعد مسافت و کمبود امکانات وپایان یافتن دنیا به این برهه زمانی که مد نظر شما است نخواهیم رسید.
با کمال پوزش آرزو ها بزرگ نکن

مجید

چقدر جالب!!!
حالا یه میونبری نیست؟
به این می گن درجا زدن و پیشرفت نکردن…

ramin

عزیزم هست اما مخ فندقی ما ایرانی ها نمی تونه ببینش

مجید

من شنیدم ایرانیان باهوش ترین مردم جهان هستن
اما خب تعصب بی جا روی دین و خیلی چیزهای دیگه باعث شده ما اینطوری بشیم

داریوش

نگو با تعصب ،،،، بگو خود بین و مغرور

مرتضی سجادی

داداش این خارجی ها میخواد سرتونو به گذشته گرم کنه و به اراجیف مختلف از جمله باهوشترین ها در جهان!!!!!!!!!!!(چندتا ضریب هوشی بالای ۱۲۰در ایران بهم معرفی کنید!!!معرفی کنید دیگه!!!!) باهوشترین آدما برا فعلا کره ایی ها و ژاپنی ها و آمریکایی ها هستند اصلا اونایی هستند که به فکر ملتشون هستند نه ما که به فکر خودمون هم نیستیم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! نگاه کن به این مدارس دولتی ببین چند نفرشون معدل بالای ۱۶-۱۷دارن اینا میخوان شما را به خیالپردازی وادار کنن تا خودشون پیشرفت کنه من الان تو امریکام میدونم چی به چیه لطفا از این به بعد همه شنیده هاتو… مطالعه بیشتر »

داریوش

مجید جان،داستان آدم و هوا واقعیت داره ،داروین فقط تکامل رو ثابت کرده.دقت داشته باش که آدم و هوا اولین انسانهای روی زمین نیستند،بلکه اولین بشرهای هوشمند روی زمین هستند.قبل از اونا انسان بوده،اما بدون عقل!!!افتاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مجید

آره احتمالا حق با تو هستش
درسته

پارسا

سلام آقا مجید با عرض شرمندگی باید بگم که من به جد اندر جد خودم اعتماد کامل دارم که آدم بودن حالا اگه جد شما و آقای داروین شامپانزه بوده مشکل خودتونه.اگه اینطوره باید نسل آدما بیشتر به نهنگا نزدیکتر باشه تا شامپانزه چون علم ثابت کرده مغز نهنگا بیشتر به مغز آدما نزدیکه تا حیوونای دیگه.

salinator

میشه در مورد نیکتیتنت و دنبالیچه و… که بین ما و خیلی از پستانداران مشترک کمی اطلاعات بدی؟بدون مغلطه

faust

دوست عزیز من انسان ها از شامپانزها تکامل نیافتن اون ها اجداد مشترکی داشتن و به اصطلاح اون هارو پسرعموهای ما خطاب میکنن.
به هرحال برای اطلاعات بیشتر میتونین کتاب چیستی تکامل رو مطالعه کنین از ارنست مایر از نشر نی که کتاب بسیار فوق العاده هستت

czdevil

عزیزم نظریه داروین به طور کلی مردود هست چرا اگه شامپانزها به انسان تبدیل شدن بعد از گذشته این همه سال دیگه تغییر خاصی در ساختار انسان پدید نیامده ؟ و چرا جانوران دیگه مانند انسان ها تکامل پیدا نکردن ؟

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علیکم………….. اولا باید عرض کنم که حتی اگر فرزندان حضرت ادم با خواهران خود ازدواج کرده باشن موردی ندارد چون بغیر از خودشون کسی نیست که از او زن بگیرن…. دوما اصلا هابیل و قابیل زن نگرفتند و بچه دارن نشدن….. طبق حدیثی از امام صادق…میفرماید … خداوند به حضرت ادم فرزندانی بعد از هابیل و قابیل عطا فرمود با نامهای… یافث و شیث… و برای این دو فرزندان حضرت ادم حوریانی از بهشت نازل کرد با نامهای نزله و برکه… و این دو به عقد دو فرزند ادم در امدن و نسل بنی ادم… مطالعه بیشتر »

ramin

علیکم سلام
اگر در ادیان دیگر هم ازدواج محارم بوده موردی ندارد به ماچه شاید همچون دختران لوط مردی بیدا نشده و با بدر خود برای از بین نرفتن ن‍‍‍زادشان هم بستر شدن. دوما کتب اسلامی میگن ما از فرزندان آدم وحوا هستیمکه فرزندانش این دو تای بالایی هستند وخوب نخوندی برو دوبار بخون این های که از زبان امام صادق می گیفرزنداناون دوتا بالایی هستند …

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علیکم …………………. ازدواج با محارم در هیچکدام از ادیان الهی نبوده…. و جریان ازدواج حضرت لوط با دختران خود دروغی بیش نیست.. یهود امتی دروغ پرور و منحرف و تحریف کننده است … یهود به پیامبر خود حضرت داوود(ع) هم توهمت زنا با زنی زیبا زدند که به برکت امام رضا این اتهام از حضرت داوود زودوده شد… یهود به حضرت ابراهیم تهمت زدند…. در دین اسلام ازدواج با محارم گناه بسیار بزرگی است و حضرت ابراهیم خود مسلمان بود به گواه قران…مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا… مطالعه بیشتر »

سلمان

سلام دوست عزیز تمام حرف های شما صحیح و غیر قابل نهی است اما شما در آخر نوشتید که ازدواج با محارم در بین موبدان و پادشاهان ایرانی بوده است —- باید بگویم خیر شما چنان از این بزرگواران رفع اتهام کردید.که به همان صورت به موبدان زرتشت و پادشاهان افترا زدید دوست من حضرت زرتشت هم از پیامبران خداوند بوده است و در حدیثی از امام جعفر صادق که عید نوروز که یادگار حضرت زرتشت و ایران میدانند را تایید و برای آن حتی دعایی از قران ایراد میفرمایند پس مطمانا موبدان آن حضرت هم از دستورات فرستاده خداوند… مطالعه بیشتر »

هومن آرتایی

کلمه الله هی العلیا

داریوش

پس اجداد ما آدم و حوا نیستن،ما از نسل فرشتگان و حوری های بهشتیم ؟ ؟؟ اوخ جون ،،،چقدر خوشحالم کردی ؟
عادل جان،اینقدر خرافاتی نباش گلم،،
اصلا بزار یه چیزی بگم تا مطلب روشن بشه،،،:::
یه روز آدم از سر کار میاد خونه ،،در رو میزنه ،،تق تق تق،،،
حوا میپرسه کیه؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!
آدم هم میگه آخه دیوانه ،،،،به جز من و تو توی این دنیا دیگه کی هست آخه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

معصی

سلام موافقم با شما

آریا

آقا شما که اینهمه اطلاعات در مورد آدم و حوا دارین و دائم دارین از هابیل و قابیل حرف میزنین میشه تاریخ و دوره زندگی این افراد رو بگین و بگین حدودا چند سال پیش زندگی کردن ؟
لطف میکنین

ramin

خدمت دوست عزیز عرض کنم ین اطلاعاتی که در بالا میبینید ، داستان های است که ادیان آسمانی درباره خلقت گفته اند و در کتاب های دینی یهودیان و مسیحیان وجود دارد و در تواریخ مورخین اسلامی بازتاب پیدا کرده است. و اظهار آن در بالا بیشتر به خاطر این بود ، دوستانی که به زرتشتیان به خاطر ازدواج با محارم حمله ور شده اند بدانند که آن های که به داستان های ادیان سامی اعتقاد دارند فرزندان آدم و حوا نیز با محارم خود ازدواج کرده اندو ابراهیم پدر ادیان سامی نیز بنا به نوشته های کتب عهد عتیق… مطالعه بیشتر »

abolfazl

سلام و درود خدمت آقا رامین عزیز شما باید به این مطلب واقف باشید که گفته های شما به طور کلی درست نیست به این دلیل که ازدواج با محارم نه تنها در ادیان الهی بلکه در بیشتر ملل و اقوام چه در گذشته و چه در حال کاری ناشایست و ناپسند به شمار میرفته و اکنون نیز این گونه می باشد. حال اگر کار پسندیده ای بو در اسلام نیز به آن اشاره و توصیه میشد نه تنها در اسلام به آن توصیه نشده بلکه به شدت از انجام این گونه عمل ناپسند نیز نهی شده نه تنها در… مطالعه بیشتر »

شاهین

با درود، ما ایرانیها کلا آدمهای عجیبی هستیم. وقتی یک نفر تلاش می کنه تا از فرهنگ و تاریخمون دفاع کنه خودمون از تمام ابزار استفاده می کنیم تا انکارش کنیم یا برعلیه مطلبش هزار حرف چرت و پرت بزنیم. نمونه اش همین مقاله بالاست. تا تونستیم بر ضد اون نوشتیم تا حسابی خستگی رو به تن نویسنده و پژوهشگر بزاریم. برای نابود کردن ایران نیازی به غربی و استعمارگر نیست، خودمون کار رو انجام مدیم. این هنر ماست: ایران ستیزیهمزمان با عرب زدگی و غربزدگی!

بهزادتورانی

حق با تو شاهین ایران خوابه ما هم همه عرب

سعید

بنام خداوند جان و خرد دوست عزیز ممکن است به من بگویی که جنابعالی و امثال جنابعالی چه برتری خاصی نسبت به عربها دارید ؟؟؟ آیا از لحاظ علمی و پیشرفتهای تکنولوژی برتر هستید که نیستیدو یا از لحاظ اقتصادی و سیاسی بهتر هستید که نیستید !!! شاید هم فکر میکنید که از لحاظ چهره و قیافه بهتر هستید که من تا بحال فرقی بین خودمان و عربها ندیدم و حتی بدقیافه ترین و لشت ترین و بد تیپ ترین افراد دنیا را دربین خودمان دید ه ام . شاید هم دلتان به افسانه ها و داستانهای تاریخی که قند… مطالعه بیشتر »

شهرام

درمیان همه تمدنها ادیان چیزهایی وجود داشته که باعث شرمندگی نسلهای آینده ازهمان آیین ها یا تمدن شده است اصولا ازدواج با محارم از یونان شروع شده واسکندر آنرا باخود در حمله به ایران تحفه آورده بله درمیان اعراب رسم بوده که دختران را زنده بگور میکردند درایران درهند و….. آیا نشان تمدنی همه وهمه به همینجا ختم میشود.در هر عصر وزمانه ای حتی درآینده هم کسانی وجود خواهندداشت که باتفکر التقاطی ومنحرف تصمیماتی را علیه جوامع خود بگیرند وآنرا بصورت یک دستورالعمل واجب برای سایرین واجب الاجرا بدانند که این نشان از گمراهی وجهل آنهاست چرا که هرآن ممکن… مطالعه بیشتر »

عاشق ايران

در بزرگی و عظمت کوروش و داریوش شکی برجهانیان نیست. در این که این عزیزان سرمایه های این مملکت هستند شکی نیست . ولی متاسفانه مشکل اکثر ما این است که گاهی فکر می کنیم باید بر کسانی که خط فکریشان با ما در یک جهت نیست بتازیم . دوستان عزیز اگر عاشق واقعی ایران و ایرانی هستیم نباید زبان به بی احترامی بگشاییم . مگر کوروش ها و داریوش ها نبودند که بر آزادی دین و فرهنگ تاکید می کردند مگر کوروش ها و داریوش ها نبودند که با اسیران جنگی با عطوفت رفتار میکردند و مگر ما وارث… مطالعه بیشتر »

ahoora

لطفا تاریخ واقعی را با افسانه های دینی قاطی نکنید

zangin

نمیدانم که این قضیه از کجا شروع شده ولی ایا فکر کردید که ما ایرانیان از هر قومی انقدر در گذشته خود غرقیم که یادمان رفته در زمان حال هیچ نیستیم ما در کجای جدول کشورها هستیم چه چیزی در علم نوین به جهان داده ایم همیشه مصرفگرا هستیم قانون ناپذیر هستیم به همنوع و هم وطن خود وفادار نبودیم بیگانه پرست بودیم تا به کسی میگی تو …..اهای من فرزند کوروشم ۲۵۰۰سال تمدن دارم….اقا امریکا که کل تاریخش ۲۰۰سال هم نمیشه ارباب دنیا نیست اقا بیخیال بذارید مردم با حال اشنا بشن هر چند فاصله ها جبران شدنی نیست… مطالعه بیشتر »

بهزادتورانی

در این که ایران تاریخ و تمدن داره هیچ شکی نیست.اما ایالات متحده کشور همه ی افرادی هستش که از همه چیز تو کشورشون خسته شدن.کشور انگیلیسیایی که از مسیحیت و کشیش های اروپا خسته شده بودند.کشور برده هایی که از کار کردن خسته شده بودن کشور آزادی کشور مسلمونا مسیحیا یهودی ها شیطان پرست ها حتی .کشور تو کشور من کشور خیلیها

sepehr

شما از مفاخر بین المللی فقط همین پنجاه سال اخیر ایران خبر نداری از سمت کشور نطق نکن. اگر علمی هم نخوایم وارد بشیم کارآفرینان بین المللی مدرن ایرانی تو لیست صدتایی هم جا نمیشن.

pr-velayat

با سلام.
با تشکر از رامین.
مهم حال ماست درسته که گذشته نشانه ی هویت ماست امام فرهنگ ۵۰ سال پبش ایران تا الان فرق میکنه چه برسه به چند صده پیش تا حالا.

بنفشه

سلام
در مورد ازدواج با محارم فقط ایران نبوده بلکه در مصر و سوریه و جاهای دیگه هم بوده
این یه ائیین بوده و اشکالی هم نمیشه گرفت چون ما انسانها کامل نبوده وباید به تکامل برسیم پس خدا هم پیامبران برای هدایت فرستادن
حال ما در جهت تکامل خودمون تلاش کنیم
و از تاریخ درس بگیریم

ramin

سلام
نگاهی ذوباره به این سایت برای مطالب جدید داشته باشید.

الناز

منم موافقم

Mana

بیاییم یه فکری برای زمان حال بکنیم،کودک آزاری و تجاوزهای دسته جمعی شده اخبار هرروزه،امروز رو چه کنیم؟چه فرقی می کنه اونها قبلا چه جور بودند ،حال ما رو عوض نمی کنه،اونچه به حال ما موثره یک تصمیم بزرگ تاریخی بر اراده نیکی کردنه وبر این تصمیم موندن.

یوسف

سلام
درود بر شرفت حسین که حرف دل ما رو زدی.درود

سپاس از انی و همه ایرونیهای با غیرت

اهورامزدا شما و ایران عزیز را بپاید.

بابک پارسا

درود بر روان و فروهر پاک پروفسور شاپور شهبازی که امروزه در آرامگاهش در کنار حافظ در شیراز آرمیده است. دوستان من همه حتی قرآن عربها هم گفته که آدم و حوا و همچنین هابیل و قابیل از یک پدر و مادر بوده اند همین جریان و تهمت رو بدبختانه برخی بی خردان و افسوس که برخیها در دانشگاه ها سر کلاسهای دینی هم به زبان ناپاکشان می آورند اگر این جریان درست هم باشد .. برای ما تنها نبوده اما ما میدانیم که ایرانی پایبند به اساس خانواده بوده و هست باز هم میگویم که در قرآن عربها نیز..… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین میشه بهم بگی کجای قران گفته اگر تا کنون با خواهر و مادر خود همبستر شدین اشکال نداره… اگر منظورت ایه ۲۲ سوره نساء است که اونجا خداوند فقط توضیح داده با چه کسانی نمیشود ازدواج کرد….. میشه یه منبع معتبر بهم بدی که نشون بده اعراب با محارمشان ازدواج میکردن.. کنستان ویرژیل در کتاب خود با نام محمد (ص) پیغمبری که از نو باید شناخت .. مینویسه… در زمان اعراب جاهلی هرگاه عربی میخواست زن خود را طلاق بده به او میگفت… ظهرکی علیه کظهر امی… یعنی تو… مطالعه بیشتر »

ramin

سلام نظریه فروید در کتاب موسی و یکتا پرستی فرضیه اتکینسن ؛انسان در اعصاراولیه به صورت گله های وحشی کوچکی زندگی کردند و هر گله تحت تسلط یک نر پر زور ونیرومند بوده است که ارباب تمام گله است .همه زنان و دختران متعلق به او بوده است . پس در بین جانشینان جدال بوده برای جانشینی پدر تا این که متوجه میشوند بیهوده است و از تملک مادر و خواهر خود نیز صرف نظر می کنند. بدینگونه اصل منع زنای محارم و قانون ازدواج با غیر اقارب برقرار می شود.انچه موجب رنجش احساسات ما می شود در خانواده های… مطالعه بیشتر »

آرش

با درود خدمت دوستان عرض کنم که من تمامی نظرات بالا رو خوندم ،چند نکته می خواستم بگم : ۱- در دوره ساسانیان همه کارها به صورت حرفه ای اجرا می شد و هر کس در طبقه خاص خودش کار می کرد مثل دبیران،نظامیان و….. با حمله اعراب به ایران (لازم به ذکر است که عده ای حمله اعراب به ایران را دروغ می شمارند ،در صورتی که در کتاب فتوح البلدان بلاذری تمام جزئیات حمله به ایران و همینطور جنگهای حضرت محمد با یهودیان و مخالفان و همینطور حوادث وشورشهای بعد از وفات پیامبر ذکر شده است که سرکوب… مطالعه بیشتر »

سعید

با سلام به دوستان گرامی در جواب دوستان افسانه پرست و داستان سرا که مقداری نژاد پرستی و خودبزرگ بینی را هم چاشنی آن کرده اند نوشته ای را در زیر می اورم که آن را از شخصی با نام میرفندرسکی ( نام حقیقی اش است یا مستعار نمیدانم – جهت امانتداری ) در یکی از سایتهای اینترنتی یافتم که واقعا بیان کننده اوضاع حال و حاضر بسیاری از روشنفکران و روشنفکرنماها !!! در مملکت ما میباشد : “””من کاملا به این باور رسیدم که ما ایرانی ها یکی از نژاد پرست ترین ملل دنیا هستیم. البته نوع خاصی از… مطالعه بیشتر »

ramin

اای سعید جان
در بعضی از موراد بالا قربون بیانت.
از اون جملاتی که درباره نژاد پرستی مون گفتی حال کردم . اما اون نظر بد بینانه ات در باره تاریخ سازی زیاد خوشم نیومد.
درود بر خودت
ای اومانیسم
ای راسیونالیسم
ای ضد برتری نژادی
و اما اقوام بزرگ وقدیمی همیشه اسطوره ساز هستند و تاریخ ساز

(از دور عادل را می بوسم )

sara

همین عربهایی که سنگشونو به سینه میزنی شیعه هارو مسلمون نمیدونن.

حسن

دوست عزیز داستان حمله اعراب به ایران در کتب تاریخی دوران اموی و عباسی نوشته شده است که البته کاملا غیر واقعی ودروغ نقل گردیده رو به رو شدن سپاه کم تعداد عرب بدونه جنگ افزار با سپاه انبوه ایرانیان کاملا مسلح وشکست ایرانیان با حماسه و رشادت و امداد غیبی و دیگر چرندیات که بارها شنیده ایم در آن زمان به دلیل ظلم به مردم و یکنواختی و تکراری شدن تعلیمات زرتشت و فاصله گرفتن از واقعیات زرتشتی گری انگیزه ای برای دفاع در ایرانیان وجود نداشت عرب فاتح سرزمین بدون مدافع ایران شد شهر تیسفون تقریبا خالی از… مطالعه بیشتر »

sara

کتابهای تارخ اسلام نوشته خود اعراب رو بخونید لطفا.یه کم مطالعه آسیبی بهیون نمیرسونه.

deathstalker

توی موزه فرانسه تصویری از یه زن ایرانی هست که بعد از حمله اعبراب دارن لختش میکنن یایه تصویر دیگه که دارن زنای ایرانی رو تو یه بازاری میفروشن به عنوان برده جنسی میفروشن 🙂 یکم در مورد جنگ قادسیه مطالعه کنین

آرام

درود
با مطالب آرش موافقم این شعر تقدیم به وطن پرستان
چون که ما تاریخمان بر باد رفت / هستی و فرهنگمان بر خاک رفت / کاوه و ارش همانجا خاک شد / پهلوان کشورم عباس شد / جای کوروش را علی امد گرفت/ کل ان اتشکده اتش گرفت/نقش رستم. تخت جمشید. خاک شد/کربلا و کاظمیین اباد شد/ رسم زرتشت را اگر دانی که چیست / عیدما جشن غدیرو فطر نیست/ ای عزیزان جملگی همت کنیم / سنت اعراب خاکستر کنیم

سعید

این چیزهایی که میگم بازی نیست واقعیته : آیا میدونید الفبا را ایرانیا اختراع کردن ( البته منظور از ایرانیا هم مثل همیشه فارسهاست) آیا میدونید اعداد عربی که میگن در واقع اعداد فارسی باستان است که ایرانیا اختراع کردن آیا میدونید اسب عربی که میگن در واقع اسب ایرانی است آیا میدونید که اهرام ثلاثه مصر را ایراینا ساختن آیا میدونید که پول رو ایارنیا اختراع کردن آیا میدونید که اولین کشتی دنیا رو ایرانیا ساختن آیا میدونید که طلا رو ایراینا کشف کردن آیا میدونید که کانال سوئز رو ایرانیا ساختن آیا میدونید که فیثاغورث و سقراط ایرانی… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلام علیکم
ایا میدانیددددددددد اهورا مزدا که خدای زرتشتیان است خود مخلوق است و فرزند خدایی دیگر با نام زروان است…چه خنده دار…این عقیده زرتشتیان یعنی شرک محض… منبع این حرف من سایت معتبر ویکی پدیا است بروید و بخوانیدددددددددددد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85

The Game

آفرین. زرشت این دینو از دین های قبلی ایرانی ها بدست آورده پس انتظار میره که نشانه های از دین های قبلی توش باشه(تمام دین های
مطلق به ایرانی ها)
آره چه خنده دار :گفتار نیک و…..(اگه بتونی یکی به این سه رکن اضافه
کنی یا کم کنی عمو یه جایزه داره برات)
یعنی اینا شرکه. دروغ گویی و…خدا پرستیه؟! چندتا نوشته شرک بودن دینی رو مشخص نمی کنن اعمالی که دراون دین سفارش شده شرک یا خدایی بودنش رو نشون میده.
چیزی که پابت شده نیاز به دیدن نداره

The Game

البته درست کنم اینو زرشت کل باورها و دین های قبلی ایرانی رو جمع
و کامل کرد
برای مثال زرشت کاهنان بعضی از ادیان پیش رو دروغگو و دقلکار می داند

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلاااااااااااااااام…… بحث ما بر سر اصل دین است مه اعمال و رفتار پیروان ان دین در اسلام دروغگویی حرام است و مسلمانانی هستند که دروغ میگویند.. اشکال از رفتار مسلمانان است نه از اسلام چون اسلام دروغ گویی را حرام دانسته.. در ضمن در نزد خود زرتشتیان دروغ گویی رواج بسیار دارد انان اکنون درباره تاریخ ایران باستان دروغ پردازی میکنند و غولوو میکنند و جعل میکنند و افتخارات در تمدنها را برای خود تصرف میکنند!! در ضمن بحث ما بر سر اصل دین است وقتی زرتشتیان میگوفتند که اهورا مزدا فرزند… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علیکم…….. ایا میدانید هخامنشیان که کوروش پادشاه انان است زرتشتی نبودن و خود برای خود دینی ساختن…… منبع حرفم سایت معتبر ویکی پدیا است … لینک را برایتا میگذارم و چند سطر از ان را هم همینجا مینویسم.. بخوانید ………………. آریائی‌ها قوای طبیعت مثل خورشید، ماه، ستارگان، آتش، خاک، و آب را می‌پرستیدند. آنها خدایانی که مظاهر نیروی طبیعت به شمار می‌رفتند دئوا می‌خواندند. در میان این خدایان، برتر از همه ایندرا بود که اژدهاکش و پروردگار رعد‌و‌برق و جنگ بود. در کنار دئواها، اسوراها قرار داشتند که مهمترین اسوراها، ورونا… مطالعه بیشتر »

مجید

آیا می دانید همین ویکی پدیای معتبری که می گین نصف مطالبش منابع نداره یا منابعش غلطه یا پر از اشتباهات و غلط های املایی؟!

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلام عله المسلیمین
…………………………. شما میتونید برید تو ویکی پدیا بخونید مطالبو بعد از قسمت منابع که پایین نوشته شده مدارک نوشتها رو بردارید و بخونید

ramin

خواستم از این سایت خارج شم و دل نیامد نگم:

(عادل از دور می بوسمت)

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
ممنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــونم داداش نظر لطفته…

The Game

البته درست کنم اینو زرشت کل باورها و دین های قبلی ایرانی رو جمع و کامل کرد برای مثال زرشت کاهنان بعضی از ادیان پیش رو دروغگو و دقلکار می داند ———————————————————————————— این منابع اعتبار زیادی نداره (حمله ی اسکندر و تازی و مغول ها و…) و چند نفر در موردش اظهار نظر کردن و نظر شخصی شونو گفتن ما به ساسانیان که اطلاعات بیشتری نسبت به آنها داریم و از آنها برداشت کنیم . کل تاریخ ما که فقط کوروش نبود و افرادی مثل شاپور اول کاری مثل کوروش برای ایران انجام دادن ساختن نقوش نقش رستم در کنار… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین اقایی که ادعا داری اسب را ایرانیان به جهان معرفی کردن در عربستان یک تمدن ۹ هزار ساله کشف شد که در بین اثار به جا مانده از این تمدن وسایل رام کردن اسب پیدا شده… تو گوگل تمدن ۹ هزار ساله عربستان رو سرچ کن… الفبا را هم ایرانیان ار سومریان و عیلامیان تقلید کردن منظورم خط ه البته… تحقیق کن… البته فقط نگو عیلامیان ایرانی بود؟ مسخره ترین چیزی که شنیدم اینه… آیا میدونید که اهرام ثلاثه مصر را ایراینا ساختن…. ………… زمانی که مصریان احرام را… مطالعه بیشتر »

مجید

عرب!!!
تمدن!!!!!!!
جک می گی داداش!
اصلا مصر و تونس و خیلی کشور های دیگه عرب شدن عرب نبودن…
زمان ساخت اهرام مصر ما وجود نداشتیم؟!!!!!!!!
ما پیشدادیان، کیانیان، مادها، هخامنشیان (بزرگترین و با شکوه ترین امپراطوری جهان)، اشکانیان و ساسانیان رو داشتیم اون وقت شما می گی ما زمان اهرام مصر نبودیم!!!!!!!!!!
انی کاظمی شما یه چیزی بگید نکنه شما هم می خواید تاریخ ما رو تکذیب کنید!
چطور این نوشته های مسخره پاک نمی شن؟!

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین ……………………………درباره کشف تمدن ۹ هزار ساله عربستان میتونی تو گوگل سرچ کنی…مصر یهودی بود و زبانشان عبری… یهود فرزندان حضرت اسحاق(ع) هستند و حضرت اسحاق(ع) فرزند حضرت ابراهیم (ع) است و حضرت ابراهیم عرب بود .. یک ایه از قران….. آیه ۶۷ سوره آل عمران: مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ؛ ابراهیم نه یهودى بود و نه نصرانى، بلکه حق‏گرایى فرمانبردار بود، و از مشرکان نبود….. در این ایه به تصریح میگوید که حضرت ابراهیم نه یهودی بود و نه… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم سلام علی المسلیمین اقـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــای دانا اهرام مصر ۲۵۰۰ تا ۲۵۵۰ سال پیش از میلاد مسیح ساخته شدن… اهرام در زمان حضرت یوسف(ع) که حدودبالای دویست سال پیش از حضرت موسی زندگی میکرد بودن(البته حد اقل را گرفتم و گفتم دویست سال چون بعد از حضرت یوسف(ع) حضرت شعیب(ع) و حضرت ایوب(ع) بودن و بعد از این دو پیامبر بزرگ حضرت موسی (ع) به پیامبری مبعوث شد) ……. عرب یا عجم مهم نیست مهم انسان بودنه و انسان کسی است که حقیقت را بگوید و حقیقت را بشنود و از او دلخور نشود…. از دیو درد ملولمو… مطالعه بیشتر »

ramin

مجید جان دیدی اینجا هم از استدلال استفاده نکردی و زود جوش زدی .
عمو قربونت بره دلیل و استدلال بیار خوب

حسن

یک واقعیت بزرگ غیر قابل انکار وجود دارد که اگر هرکل امپراطور روم و پادشاه فرانسه در زمان خلفای عرب جلو تجاوز اعراب را سد نکرده بود و پای شما به اروپا هم باز شده بود اکنون وضعیت دنیا چگونه بود سرنوشت انسانها امروز چه بود می دانی در ایران تا به امروز چه تعداد دانشمند را به جرم اهانت به دین مبین ساخته شما اعدام شده اند (جمشید غیاث الدین و ….) اصلا هیچوقت فکر کرده ای دلیل اصلی تجاوز عمر به ایران چه بوده است

سمیه

سلام یک سئوال دارم ازتون مگه شما ایرانی نیستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا اینقدر از اعراب دفاع می کنید د؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا فرهنگ و تمدن ما یادتون رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چرا یکتا پرستی ما که زودتر از اعراب بوده یادتون رفته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ و هزاران چرای دیگه به نظر من تاریخ ما رو بیشتر از تاریخ اعراب بخونید بدونید ما مردمی کهن و با فرهنگ بودیم که نیمی از جهان خراج گذار ما بودند برید تخت جمشید آثار به جا مونده را ببینید اونوقت در باره تازیان سوسمار خور حرف بزنید توصیه من این به شما ایرانی باشید و به نژاد و تبار خودتون افتخار… مطالعه بیشتر »

سعید

دوست عزیز اگر شما نمیخواهید از فکر خود استفاده کنید حداقل بگذارید این مباحث علمی و فکری بماند و احساسات و تراوشات ذهنی خود را وارد این مباحث نکنید و حداقل قبل از وارد شدن به این گفتگوها کمی مطالعه کنید اینکه شما نسبت به عربها عقده حقارت دارید هیچ ربطی به تاریخ ندارد و تاریخ حقیقتی است استوار خارج از آرزوها و احساسات اشخاص مختلف پس خواهشا این مباحث را تا این حد پایین نیاورید و بگذارید حداقل این گفتگوها علمی و بدور از احساسات و عقده ها بماند اگر دوست دارید تاریخ آنگونه باشد که شما آرزو دارید… مطالعه بیشتر »

sara

مصریها عرب نیستندو فرهنگ و تمدن آنها هیچ ارتباطی با ساکنین عربستان ندارد. زبان خط و فرهنگ مشترکی هم ندارند.در ضمن اهرام درسته احرام یه چیز دیگس.

ramin

ال عادل
الچرا این همه سنگ العربها را به السینت میزنی . اگر طرفدار اسلام و مسلمانی هستی باش ،اما این موضوع به اعراب ربطی نداره مسلمان . الزیاد سنگ ال این عرب ها را به سینه نزن چون احتمال داره یکیشون شب بیاد الخوابت.

سعید

دوست عزیز اینکه آدم حقیقت را بگوید سنگ دیگران را به سینه زدن نیست متاسفانه شما و امثال شما میخواهید تاریخ را با رویاهای خواب و بیداری خودتان آراسته کنید و دوست دارید تاریخ آنگونه باشد که دوست دارید البته حق دارید چرا که ذهنیت افرادی مثل شما یک دفعه به این مرحله نرسیده بلکه این ذهنیت حاصل سالهای سال تاریخسازی و افسانه سرایی و همدستی عوامل گوناگون وطنی و غیر وطنی و انگیزه های اقتصادی و سیاسی و دینی و غیره بوده اینکه امروزه به لطف این زحمات از هر ۱۰ کامنتی که میبینیم حداقل ۶ تای آن نژادپرستی… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلام علیکم… ممنونم بابت این همه حقیقت گویی و منطقی بودن شما
من جواب رامین را دادم اگر میخواهید بیایید و بخوانید… یک لینک جالب بهتون معرفی میکنم این دو لیکنی که معرفی میکنم از استاد تاریخ نگار و باستان پژوه بزرگ رضا مرادی غیاث ابادی است بخواند… و بازم متشکرم..
من الله التوفیق….
http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus.html

http://ghiasabadi.com/ardeshir-reporter.html

آرام

درود
شما ایرانی هستین چرا نمی نویسید بنام خداوند بخشنده مهربان
یا معنی کلمه الله هیه العیا رو که عربیه شما میدونید
اگر شما دوران عمر زنده بودید از کسانی بودید که هنگام حمله اعراب به کشتن ایرانی ها اقدام میکردین

sara

/اقای سعید میشه بگید شملا کجایی هستید؟!!!
هویت ملی تونو عرض میکنم نه مذهبی!حتی عربهای مسلمان هم یک هویت ملی دارند شما چطور؟

سعید

درود بر ramin

دوست عزیز من کامنتهای دیگه ات رو بعد از جواب دادن بهت خوندم یه مقدار برام عجیب اومد در واقع من هم بدون مطالعه کامنتهای قبلیت جواب دادم که کار اشتباهی بود بهر حال فکر کنم این چیزی رو که برای عادل نوشته بودی شوخی بود و این چیزهایی که گفتم احتمالا در مورد تو صدق نمیکنه لذا نادیده بگیر

ramin

سعید جان
بسیار از وصله های که به من چسبانی خوشحال شدم اما دل ما قبل از این هم پر از وصله و پینه بود ،بگذریم .
دوست عزیز
من هم درد این جامعه را دوری از تفکر و تعقل می دانم و کار پر ارج انی را هم قابل ستایش میدانم.و اگه سر به سر عادل می زارم چون دوستش دارم.

(عادل از دور دوباره می بوسمت)

مجید

چه عجب یه حرف درست هم از شما شنیدیم!!!
بالاخره شما کدوم طرفی هستی؟!

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلام علی المسلیمین
دو لینک از سایت استاد بزرگ رضا مرادی غیاث ابادی تاریخ نگار و باستان پژوه ایران بهتون معرفی میکنم…. ایشون تا کنون ۳۷ کتاب درباره دفاع از حقیقت ایران باستان نوشته است….
http://ghiasabadi.com/true-cyrus-and-fantasy-cyrus.html
http://ghiasabadi.com/ardeshir-reporter.html

The Game

تمدن ایران که یکی از بزرگ دنیاست همه ی اندیشمندان و حتی خودت هم می دونی اینو تو عربستان اسب تربیت می کردند درست ولی ایران یکی از منشآ تربیت فیل ویوزان و پرنده های شکاری و اسب و… است حالا اسب تربیت می کنن که می کنن .پیش این تمدن پشمم نیست تمدن ایرانی روی عقله و نمیشه با تمدن مایا و عربی و … قیاس کرد همه حتی محمد(ع)از دختر کشی و …اعراب گفتن و تو هم می دونی و پیداشدن اینها چیزی از تمدن ایران نه کم می کنه و نه به عاقلیت اعراب جاهل اضافه می… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین انشای خوبی نبود….. خواهشا با منطق حرف بزن… اولا زنده به گور کردن دختران فقط در بین بعضی از حانواده های دو قبیله اوس و خضرج بود.. چرا که اگه در بین تمام اعراب بود و یا در بین تمام افراد قبیله بطور حتم باید منقرض میشدند؟؟؟ تازه زنده بگور کردن دختر بدتر از ازدواج با اون که در بین ایرانیان رسم بود که نیست… در کل چون حرفات مستددل نیستن و نمیتونم جواب خوبی برات بنویسم فقط مینویسم… خداوندا انان که میفهمند زجر میکشند و انان که نمیفهمند… مطالعه بیشتر »

فرید

رسم بود؟ ازدواج با محارم رسم بود؟ ( میفهمی چی میگی؟) تو که ادعای فهمو سوادت میشه. داری جزء رو به کل نسبت میدی؟( تازه تو همین جز ئشم هنوز مدرک مستدلی وجود نداره غیر از همین چرندیاتی که تاریخ نگاران غرب نوشتند) که ظاهرا شما خیلی خوشحال هستید از این موضوع؟ جای تعجبه که زنده به گور کردن دختران رو شما ارجح میدید به اونی که به قول شما رسم بوده!!!!! میشه بفرمایید شما در چه مقامو مرتبه از ربوبیت هستید که فتوای صادر میکنید؟ نمیدانید همین حرف شما خودش تهمت محسوب میشه وتهمت از گناهان کبیرست؟؟؟؟. سند شما… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
…………………… شما میتوانید ثابت کنید تمدن جیرفت یک تمدن ایرانی هستش یا صرف اینکه در ایران پیدا شده ان را ایرانی میدانید من که تا به حال نشنیدم که مقامی از مقامات ایرانی اعلام کنه که تمدن جیرفت ایرانی بوده….؟؟؟؟؟؟

فرید

پس منم میتونم بگم به قول شما که فرمودید عربستان شیئ پیدا شده با قدمت ۹۰۰۰ ساله به صرف این که تو عربستان پیدا شده نمیتونیم بگیم مربوط به قدمت عربستانه !!!

sara

احرام یه پیز دیگس اون اهرامه در ضمن تاحالا کسی با مصریها مشکلی داشته؟اونها هم تا قبل از حمله اعراب عرب نبودند.

کوروش بزرگ

آقای عادل ….. که فک نکنم تفکر و ژنتیکت به این اسم بخوره ……. اونکه حرفی توش نیست که عربستان ۹ هزار سالست …. ولی در برابر قدمت ۸۰ هزار ساله ایران هیچ نیست که بخوام عددی حسابش کنم و دربارش حرف بزنم .. این حرفی رو که زدم خیالات نیست .. اینو یک دانشمند آمریکایی کشف کرده … که لازمه بگم عربستان به زور بتونه ۲ هزار سال تمدن رو پر کنه ……

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علیکم درپاسخ به نوشته ســـــــــــــــــلمان…برادر سلمان عزیز جان من قصد تهمت ندارم و حرف بدون دلیل نمیزنم من تمام حرفام از سایتهای باستان شناسان ایرانی است و ازدواج با محارم در ایران وجود داشته حتی هرودوت پدر تاریخ و برخی دیگر از تاریخ دانان دیگر هم بر وجود ازدواج با محارم در ایران اشاره داشتن هرودوت میگوید دومین اشتباه کمبوجیه این بود که خواهرش را به مصر اورد و با او همانند یک زن و شوهر زندگی کرد.؟ این امر حقیقتی غیر قابل انکار است… چند لینک از سایت اقای رضا… مطالعه بیشتر »

ramin

به عادل جان متحجر
دیر زمانی است دیدگاه زیبات را مشاهده نکردیم.
بگذریم همه این ها بهانه است، بهانه های اااشقانس
از دور می بوسمد.

ramin

جان عدل جان بگذریم از شوخی کتاب های این سایت را مطالعه می کنی که کمی معلوماتت را تکان بدی من هم از دور تو را کم ببوسم.

ramin

داشتم از این سایت خارج میشدم گفتم یک بار دیگه عادل جان از دور ببوسمد بعد از دوریت کمی بزنم توی سر خودم بعد کمی گیسم را بکنم بعد دوباره بگم از دور میبوسمد بعد بلند شم کمی آب بخورم بعد به کارهای که فردا باید انجام بدم فکر کنم بعد دوباره از دور ببو سمد بعد گزرارشی توی مغزم دکوپاژ کنم بعد دنبال یک سوژه بکری بگردم بعد دوباره از دور ماچد کنم بعد فکر کنم بیشتر مسائل اجتماعی را سوژه کنم بعد دوباره به فقر فرهنگی ایرانیان فکر کنم ودر این حین از دور ببوسمد بعد از خستگی… مطالعه بیشتر »

آبتین

سپاس از شما.
به نظرم این نوشته می تونه پاسخ خوبی باشه به کسایی که به شدت روی اون تاکید دارند همچون http://www.ghiasabadi.com/ که به این موضوع اصرار زیادی دارند.

اریا

باسپاس فراوان ازشمامردبزرگ

محمدجلالیان

درود بی گران به سروران گرامی از اشنایی ما باتاریخ سپاس گذارم وازشما یک برنامه ای گذاشته تا کلمات ماهمه پارسی باشه وهرکس واژههای ایرانی دارد ارسال کند وبه همه اموزش دهیم تا کم کم گفتار مان وفذهنگ مان به اصل خود برگردد باسپاس فراوان

هادی

سلام
ایا واقعا فرقی میکنه۲۵۰۰ ساله پیش چی نوع ازدواجی باب بوده یا چه نوع زندگی میکردند بنظر من که نه این مهمه که اونا درون زمان به دنیا حکمرانی میکردن اون هم با عدالت هر کس با هردینی که داشت راحت وبدون هیچ فرقی با دیگران زندگی میکرد همون طور که رو دروازه ملل تخت جمشید نوشتن دروازه همه ملل.
بنظر بنده این اهم داره که الان ما چی هستیم.
در کل بابت این مطلب سپاس گزارم و بهترین ارزو هارو برتون ارزو میکنم.

عادل

بله اقا هادی اینکه موبدان در ان زمان چکار میکردند مهم است زیرا موبدان و شاهان حافطان ان شریعت زرتشت میباشند و این مسئله(ازدواج با محارم) از طرف شاهان و موبدان بیانگر منحرف شدن و تحریف این مذهب میباشد…….. این مسئله مهم است

احسان

“با عدالت هر کس با هردینی که داشت راحت وبدون هیچ فرقی با دیگران زندگی میکرد “؟؟؟؟!!!!
بهتره یه مقدار راجع به کشتار پیروان مزدک و مانی در اون دوران مطالعه کنید.

مهرین

” خشنه اتره اهوره مزدا”
با درود و سپاس از دوست نیک اندیش خانم کاظمی. به شوند ارزشمند بودن برخی جستارهایتان در زمینه دیانت مزدیسنی از شما خواستاریم از تارنمای ما دیدن نمایید. بی گمان دیدگاه های شما دوستان در زمینه پر بار شدن هر چه بیشتر تارنما بسیار اثر گذار می باشد.

“اته جمیات یته آفرینامی”

mmj

نظرم حذف شد!!!!!!!!!

mmj

ضمن تشکر از مدیریت این سایت این نوشتار را لینک مطلب ازدواح با محارم در ایران باستان تارنگارخود خواهم کرد

شاهین

با درود، ما ایرانیها کلا آدمهای عجیبی هستیم. وقتی یک نفر تلاش می کنه تا از فرهنگ و تاریخمون دفاع کنه خودمون از تمام ابزار استفاده می کنیم تا انکارش کنیم یا برعلیه مطلبش هزار حرف چرت و پرت بزنیم. نمونه اش همین مقاله بالاست. تا تونستیم بر ضد اون نوشتیم تا حسابی خستگی رو به تن نویسنده و پژوهشگر بزاریم. برای نابود کردن ایران نیازی به غربی و استعمارگر نیست، خودمون کار رو انجام میدیم. این هنر ماست: ایران ستیزی همزمان با عرب زدگی و غربزدگی!

محمد توانایی

یکی از مسائل مهم و قابل توجه درباره نظام فکری و اعتقادی و عملی زردشتیان مقارن ظهور اسلام، مسئله تقدیس و تعظیم و پرستش آتش است. این کار از قدیمترین دوران باستانی سابقه دارد و تا به امروز ادامه یافته است. بوعلی سینا در فصل هفتم از فن دوم طبیعیات شفا می گوید: طبقاتی از پیشینیان که به فلسفه اضداد تمایل داشتند و معتقد بودند که همه چیز از ” ضدین ” به وجود می آید و در این جهت در مسئله خیر و شر، نور و ظلمت، به عنوان دو ضد واقع شده بودند در تمجید و تعظیم آتش… مطالعه بیشتر »

بردیا

اگه ایرانیان با محارم ازدواج میکردند نسلی فوق العاده قوی میشدند که هیچ کس حتی اسکندر هم از پسشون بر نمیومد مسلمونا تو اوج دینداری به فکر … بودن اگه بگیم کورش زرتشتی بوده یعنی میتونسته و شاید هم با محارمش ازدواج کرده بوده این جور ادمی هرگز نمیتونست منشور حقوق بشر داشته باشه چون کسی که فقط فکر کردن باشه مثل مسلمونا نمیتونه فکر حقوق بشر باشه …خودتون قضاوت کنین

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین …..اقای دانا ازدواج با محارم فرزندان ناقص به بار می اورد نه قوی…اگر مسلمونا به فکر شهوت بودن از راه حلال این کار رو میکردن نه مثل کمبوجیه و دیگر شاهان ایران که با خواهران و دختران خود ازدواج میکردن… کوروش زرتشتی نبود… چون کوروش دفن شده.. ولی زرتشتیان مردگان خود را خاک نمیکردن و انها در کوه در دخمه ایی میگذاشتن تا خوراک گوشتخواران شوند برو تحقیق کن…. کوروش اگر زرتشتی بود در منشورش اعتراف نمیکرد که مردوک بت بابلی را به رسمیت میشناسد و او را میپرستد… مطالعه بیشتر »

میلاد

باهوش به قول خودت ازدواج با محارم انسان ناقص بوجود میاره حالا میشه بگی ایرانیایی کهناقص بودن چه طور تمام قدرت های بزرگ به زانو دراوردن
الکی برای شهوت مسلمونا کلاه شرعی نذار این تازی های خدانشناس به زن شوهردار هم رحم نمیکردن الکی براش یه کلاه شرعی میزارن بعدش میگن حلال
کورش کبیر مثل شما دیکتاتور نبوده اون معتقد به جدایی دین از دولت بوده ۲۵۰۰ سال قبل عقلش جلوتر از تو و امثال تو تازی پرست بود

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلام علی المسلیمین …………………………….ازدواج با محارم در نزد تمام ایرانیان نبوده بلکه اکثرا در نزد موبدان و شاهزادگان بوده… البته در نزد برخی از عوام هم رایج بوده… مسلمونا از راه حلال هرچی زن بگیرن نوش جونشون…. این عقیده کوروش هم که دین را از سیاست جدا میدانست هم لابود برایش در ان زمان منفعت داشته چون پادشاهان قدیم که جملگی ظالم بودن به جز بلقیس پادشاه سباء دیگر همگی به دونبال منافع خود بودن که کوروش هم یکیشون بود…..بهر حال میتونی به کتاب تاریخ هرودوت که ملقب به پدر تاریخ است… مطالعه بیشتر »

میلاد

یونانی ها از جمله هرودوت دشمن ایران بودن نمیشه زیاد به حرفاشون توجه کرد و سند قرار داد اگرهم این اتفاق افتاده باشه بازم نمیشه نتیجه گیری کلی کرد که همه همین بودن همیشه هم خیر بوده هم شر
کورش کبیر به هرجا که حمله میکرد به مردم امان میداد به زور به هیچ کس حکومت نکرد این به تصدیق تمام مورخینی که دشمن ایران هم بودن رسیده

sara

شما که هنوز با داستانها کودکانه بلقیس و سلیمان زندگی مبکنی حرجی بهت نیست.

واقع بین

کوروش دفن نشده و مقبره سنگی کوروش تو پاسارگاده دوما ازدواج محارم توهم اعراب و جنابعالی و غرب برای زیر سوال بردن اوبهت ایران هستش، بیسواد کوروش برای اینکه افراد کم خرد و خشک مقدس و بی خرد مثل جنابعالی رو بدون خونریزی مطیع کنخ به مقدساتشون احترام میزاشته ،

بابک خرمدین

چرا پاک میکین؟

علی ولی زاده

پس بزاریم جفنگیات شما پابرجا بمانه ؟
تمامی مطالب تاریخ ما از دانش نامه های معتبر و منابع درست حسابی بدست آمده
از خودشون در نیاوردن که

ramin

مقدمه ابراهیم در مصر وقتی قحطی شد، ابرام به مصررفت تا در آنجا زندگی کند، وقتی به مرز مصر رسید به سارای گفت: زن زیبایی هستی و اگر مردم مصر بفهمند که من شوهرتو هستم، برای تصاحب تو، مرا خواهند کُشت ؛ امااگر بگویی خواهر من هستی، بخاطر تو با من به مهربانی رفتار خواهند کرد و جانم در امان خواهدبود.عده ای از درباریانِ فرعون اززیبایی سارای بسیار تعریف کردند. فرعون دستور داد تااو را به قصرش ببرندآنگاه فرعون بخاطرسارای، هدایای فراوانی از قبیل گوسفند و گاو وشتر و الاغ و غلاما ن و کنیزان به ابرام بخشید.اما خداوند، فرعون… مطالعه بیشتر »

ramin

چند مورد را می توان در این نوشته مورد توجه قرار داد:
تکرار مکرر این که زنانشان خواهرشان است و فرستادن به درگاه شاهان برای آوردن اموال ،چنانکه اسحاق نیز به همچنین عملی دست میزند و نیز اشاره تاکیدی ابراهیم که ساره خواهر ناتنی او است که از پدر یکی هستند.

مجید

۞۩ஜ═════ஜ۩۩ஜ═════ஜ۩۞ این که یه بازیه اما بدونیم راجع به کشور خودمون: ۱# ایا میدونید ایرانیان اولین مردمانی بودند که اسب را به جهانیان هدیه کردند؟ ۲#ایا میدونید ایرانیان اولین مردمانی بودند که مس را کشف کردند؟ ۳#ایا میدونید ایرانیان اولین مردمانی بودند که اتش را کشف کردند؟ ۴#ایا میدونید اولین مردمانی که عطر را جهت خوشبو کردن بدن خود ساختند ایرانیان بودند؟ ۵#ایا میدونید داریوش بزرگ پس از تصرف بابل ۲۵هزار برده ی یهودی پادشاه بابل را ازاد کرد؟ ۶#ایا میدونید اولین کسانی که پا به قاره ی امریکا گذاشتند ایرانیان و ارتش داریوش بودند و کریستف کلمب و واسکودوگاما… مطالعه بیشتر »

مجید

سپاس گزارم
البته اگه اینا درست باشه یعنی مثلا ایرانیان اولین کسانی باشند که قاره آمریکا رو کشف کردن خیلی مهمه
مثله اینه که بگیم مخترع یک اختراع مهم نیست فقط اختراع مهمه!

مجید

این که یه بازیه اما بدونیم راجع به کشور خودمون:
بابت این بخش که باید حذف می شد عذر می خوام
چون این سایت یه سایت بازی بود که یکی اینو نوشته بود

ramin

این همون مسئله است که باعث میشه ایرانی هیچی نشه؟
نارسیسم
نارسیسم
و باز
نارسیسم

مجید

این بی تعصب بودن ها هم باز باعث همین می شه
یکم تعصب هم لازمه…

ramin

تعصب کور باعث میشه همچنان در جا بزنیم. به چه بنازم
جهل
خرافات
عقب ماندگی
بی فرهنگی
علم مان
دین مان
اگه چیزی را قابل تحسین دیدی بنویس اگه واقعه بینانه باشد خواهم بذیرفت.

مجید

حتما
اینکه ما بزرگترین و با شکوه ترین امپراتوری جهان رو داشتیم(هخامنشیان)
اینکه ما کوروش بزرگ رو داشتیم
به نظر من اینا قابل تحسینه
حالا نمی دونم به نظر تو چی قابل تحسینه؟

ramin

سلامی دوباره امپراصوری که بر شانه خفت شدگان باشد سلطنت بی مقداری بیش نیست ، در طول تاریخ شاهان ،خفت دهنده بودن و ما رعیت و خفت چشنده. ما فقط می توانیم تسامح کورش را در نظر بگیریم و اگر منظورت لوحی است که این همه برایش سر و صدا می کنند، توسط روحانیون بابلی ، به خاطر قدر دانی از همان تسامح کورش ،نسبت به ادیان دیگر از روی لوح حمورابی که در حدود هزار صد سال پیش تدوین شده و در این معابد بوده نوشته شده و به او داده شده که بعد به او منتسب میشود .… مطالعه بیشتر »

ramin

سلام به مجید تاریخ ما دو بخش است : پیش از اسلام ، که نابود شده وآنچه بر جای مانده آثار و ابنیه تاریخی است و آثاری از دشمنان ایران همچون یونانیان و رومی ها است که صد البته هیچ دشمنی به نیکی از دشمنش یاد نمی کند ، اما با این تفاسیر باز در کتاب این مورخین غربی مقداری از فرهنگ ایرانی بازتاب داده شده است . بخش دوم نیز بعد از اسلام است که توسط مورخین متحجر و در قسمتی دیگر توسط مورخین درباری نگارش شده است. اما قصد از کامنت گذاشتن در این صفحه بیشتر ( نقد… مطالعه بیشتر »

امیر

در عهد پادشاهی باستان برای اینکه پادشاهی به غیر از هم خونان به دست دیگری نیوفتد این نوع ازدواجها مرسوم بوده است .ولی به نظر بنده برای اینکه اعضای دیگر خانواده طمع به پادشاهی نداشته باشند این عمل انجام می شده است.

امیر

اولین فاز شب در خیابانها در عهد هخامنشی بوده است.
اولین فاضلاب شهری در ایران بوده است
اولین یکتا پرستان ایرانیان بوده اند

ایرج

برای همه مسلمونایی که این بالا پیغام گذاشتن پیشنهاد میکنم برن کتاب
“بازشناسی قرآن” و”کوروش ومحمدبن عبداله” نوشته”مسعود انصاری”
رو بخونن بعد بیان ازاسلام دفاع کنن

پاینده خرد.پاینده ایران زمین

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام داداش………………خدا را به سر شاهد میگرم که هر چقدر بهت بگم از تاریخ متنفرم کم گفتم … من از تاریخ متنفرم ولی میخوام این جماعت باستان پرست دروغگو فکر نکن کسی چیزی نمیدونه…… من حق را به تو میدم…. این ادمای احمق باستان پرست عقب ماندگی دانشگاه شریف و غیره تقصیر اسلام میدانند و میگویند اگر اسلام نبود ما الان پیشرفته ترین کشور بودیم انگار اسلام چشماشونو بسته و نمیزاره درس بخونن
بازم از تو که اینقدر روشنفکری تشکر میکنم و عذر میخوام…. و من الله التوفیق

مجید

آقایان باهوووووووووووش!
این سایت تاریخیه پس بیایم درباره اقتصاد کشور حرف بزنیم!!!
دوست ندارین برین…

ramin

عزیزم چون
ملت ما حافظه تاریخی نداره و بهمین خاطر ، به صورت متوالی پاش میره توی همون چاله ای که دفعه قبل رفته.
چون
هر انچه را از بقال سر محل میشنو قبول میکنه و خودش به دنبال تحقیق و بررسی موضوع نمیره .
خیالت راحت تا نفهمیم کی بوددیم چیزی نمیشیم، و دور خودمان می چرخیم . و اون موضوعاتی که مد نظر شماست همچنان بی جواب خواهد ماند.

sara

هیچ وقت از خودتون پرسیدید چرا؟!!!

رضا

سلام بر فرزندان کوروش بزرگ.
بسیار دگرگون و شاد شدم از اینکه چنین متنی خواندم.
شاید ندانید زمانی که چنین ناسزایی را در کتاب دانشگاهی بخوانید چه احساس بدی به شما دست می دهد.

باشد روزی که فارس ……… پارس شود.

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم سلام….. برادر من ازدواج با محارم در مکتب زرتشت بوده میتوانید به کتاب دینکرد رجوع کنید و بخوانید کتاب دینکرد یکی از کتابهای زرتشتی است که ازدواج با محارم را بسیار ترویج میدهد….. در ایران باستان حتی ازدواج استقراضی بوده یعنی اینکه مرد هر وقت بخواد بدون نیاز به اجازه زن زن خود را به مرد دیگری قرض میداده… در این باره میتوانید در گوگل سرچ کنید.. و در کتاب زن در حقوق ساسانی و یا زن در دوره ساسانی هم امده کتاب را تهیه کنید و بخوانید یا اینکه در گوگل سرچ کنید… بنویسید ازدواج… مطالعه بیشتر »

میلاد

مردک زمانی که شما تازیان پیامبرتون گفت دیه زن از بیضه مرد کمتره ازرمی دخت و پوران دخت شاهنشاه ایران بودن

BD

رضا جان من دییرستانی ام
بگو چه تهمهتی زدن به ایران
بگو تا برم شکایت کنم

رضا

سلام دوست عزیز از اینکه جواب شما رو تا این حد دیر می دهم پوزش می خواهم. همان گونه که عرض کردم در کتاب تاریخ تحلیلی که کتاب دانشگاهی میباشد ازدواج با محارم در ایران باستان تایید شده است. که واقعا از تمدنی تا به این حد انسانی که پندار و گفتار ایشان کردار نیکشان بود چنین کرداری بس نا بجاست. ما نباید فراموش کنیم که حضرت زرتشت بزرگ پیامبر میباشند و در هیچ دینی چنین چیزی دستور داده نمی شود. ما نباید همچون نگاه یهودیان به پیامبرانشان (که به حتم از گناه به دور میباشند ) انها را اشخاصی… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
سلااااااااااااااام…………… تا کنون کسی نتوانسته ثابت کند که زرتشت پیامبر بوده شما میتوانید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

sara

بوده یا نبوده ارتباطی به یحث نداره تو ثابت کن محمد پیامبر بوده.

bahram

با سلام . یکی از این بچه مسلمونها لطف کنه منطقی جواب منو بده. شمایی که به ایرانی های قدیم گیر دادین ازدواج با محارم یعنی خواهر در قدیم رسم بوده و اینکار رو ناپسند میشمرید میشه بگین به چه دلیل ازدواج با مثلا دختر عمو در دین اسلام رواج است؟ به بیان واضح تر ممکنه در آینده یک دینی بیاد و ازدواج با دختر عمو که ریشه خونی یکسانی نیز دارد رو مورد شماتت قرار بده . اصولا بر چه پایه علمی و فلسفی و عقلی نمیشه با خواهر ازدواج کرد ولی میشه با دختر عمو ازدواج کرد؟ خواهش… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم کلمه الله هیه العلیا سلامممممممممم…. نمیدونم چند سالته و چقدر فسفر مغز سوزوندی تا این سوال رو بپرسی هرگاه دینی امد و گفت ازدواج درحتر عمو با پسر عمو اشتباه است از او دلیل میخواهیم و چون او این ادعا را کرده باید هم ثابت کند و اگر توانست ثابت کند تسلیم میشویم…ولی ازدواج خواهر با برادر در تمام ادیان الهی منع شده در دین حضرت ابراهیم و موسی و عیسی و نوح علیهم و علا نبینه السلام…چون ازدواج با محارم باعث بوجود امدن فرزندانی ناقص میشود… این یک دلیل….در ضمن در ان زمان در زمان… مطالعه بیشتر »

unknown

با سلام این دوست نویسنده عزیز ما این همه نویسنده از اقوام مختلف اشاره دارند به این کار ناپسند دیگه معنی کلمه فلان این کار رو توجیه نمی کنه الان تو این سرزمین باز داره انجام میشه با یه حالت دیگه! برای مثال: البته یادتون باشه خون عوض نمیشه؟ یه سری بزنید به دادسراها و شورای حل اختلاف ها خانوادگی؟ بیشتر برادران و خواهرانی که برای طلاق اومدن نکته مشترکی دارند! آنها می گویند آیا ما با پسر این خانواده ازداواج کردهایم یا با مادر و خواهر ایشون، چون این یارو کلا با حرف های مادر و خواهرش با زنش… مطالعه بیشتر »

میلاد

ببین تو چقدر عقب افتاده هستی که حرفای احمق بزرگ ناصر پورپیراز مدرک قرار دادی البته من با ۱۲ قرن سکوت موافقم ولی بعد از اسلام نه قبل از اسلام
تو که میگی اسکندر مثل مورچه لهتون کرد برو ببین پارت ها جانشنان اسکندر رو چه جوری خرد کردن

ramin

ای بابا در حال بیرون کردن خنگولی بودم دیدم منگولی هم به جمع ما پیوسته
چند بارگفتم؛ اگه یک کتاب توی عمرتون خواندید زود جوگیر نشید برید یک کتاب دیگه توی همین موضوع از یه آدمی که معلومه دیروز چکاره بوده بخوانید بعد چند روزی روی موضوعاتی که ذهنتان را مشغول کرده فکر کنید و با چند نفر اهل فکر و اندیشه نظرهایتان را در میان بزارید تازه اگه به شما نخندیدن بیا اینجا نظرت را بنویس تا ما هم از آن استفاده کنیم.
آفرین صد آفرین هزار سیصد آفرین
این هندوانه تا بری دنبال یک کتاب دیگه

ramin

بی خیال سعید جان کمتر کسی است که به منصف نبودن دکتر زرین کوب اذعان داشته باشد، اما همه پور پیرا توده ای سابق و رفیق گرمابه حسین بازجو را می شناسند. بی شک تاریخ باستان ما تیره است و نمی توان به درستی مورد قضاوت قرارش داد اما نه آنگونه که دیگران آن را بزرگ می کنند، ولی دارای تمدنی غنی است . چون وقتی یونان به جمهوریش سرگرم بود و فلاسفه آن بهش می نازیده ، یکی از همین فیلسوف ها به نام گزنفون می آید از نظام سلطنتی(گند) ایران وشخص کوروش مینویسد . پس افسانه نیست اما… مطالعه بیشتر »

ايران ويچ

با درود فراوان ۱) دوست گرامی از من پرسیده بودید اگر آقای پورپیرار بیسواد است پس چرا تا کنون کسی به ایشان حتی یکبار هم پاسخ نداده!!!!؟؟؟؟ من باید به گفته هایم علاوه بر بیسواد بودن جناب ناصر خان به نا آگاهی مفرط شما هم بیافزایم. شما اصلا گزارشهای من با دقت میخوانید!!!؟؟؟ بنده در گزارشهای پیشینم به شما گفتم که سوتی های وحشتناک خنده دار و مضحک ایشان را می توانید به راحتی آب خوردن در اینترنت بیابید و بخوانید. دوست و هموطن گرامی کار ایشان بجایی رسیده است که حتی یک شخص آماتور هم به راحتی دلایل ایشان… مطالعه بیشتر »

ramin

کجایی؟!

ramin

دلمان برای نظریه های خنک د تن شده.

ramin

معذرت اون کلمه تن نیست تنگ است.
دوستان هم شک نکنند که قصد داریم امار این لینک را بالا بکشیم ، چون اصلا اینجور مرامی ندارم جون عادل

ايران ويچ

با درود فراوان دوستان و هم میهنان گرامی این بنده کوچک چندین سال است که درباره تاریخ ایران باستان پژوهش های بسیاری با بهره گیری از استادان و دانش های گوناگون انجام داده ام آرمانم از شرکت در این گفتگوها دگرگون کردن دیدگاه برخی از دوستان میهن ستیز نیست چون تجربه چندین ساله این را به من نشان داده است که هرگز نمی توان راه خرد ورزی و درستی را در روش های گفتگو با ایشان پیدا کرد. دوستان گرامی همانگونه که در گزارش های پیشین خود یاد آور شدم تاریخ دست کم ۱۰۰۰۰ ساله آریایی ها در ایران بیگمان… مطالعه بیشتر »

ramin

دوست گر امی از لینک های که نوشته ای سطح اطلاعات شما معلوم است، اما شما هم به دردی مبتلا هستید که بسیاری از محققین و پزوهشگران مبتلا به آن هستند، بیماری خاک وخون. بی شک آریائیان قومی مهاجم هستند، اما فرهنگ جهان شمول وتاثیر گذار آن ها بی اغراق بر جهان را نمی توان انکار کرد، پس اگر توده ای هم به این مسئله اشاره کرد این دیدگاه نادیده نگیریم. آری اقوام مهاجمی از مناطق مختلف وارد این آب و خاک شدن وفرهنگ های مختلفی را به جا گذاشتندفرقی ندارد آریایی ،عرب یا ترک باشه. نهایت اگر به دنبال… مطالعه بیشتر »

بهمن سوشیانت

مطمئنا تمام دوستان میدونن که گذشته پر افتخار ایران چه بوده
اقای عادل دلیل علاقشون به اسلام قابل بحث نیس و توجیهی نمیخواد و نیازی به شوند و مدرک نداره اما نکته قابل بحث علاقه ایشون به فرهنگ عربی هستش
شوند ( دلیل ) علاقشون به فرهنگ عرب رو توضیح بدن ممنون میشیم

ramin

بهمن عزیز فرهنگ عربی و یاکلی تر بگیم سامی نژادها سابقه بس توانی تر از آریایی ها دارند و حمورابی یکی از پاشاهان این قوم شاه بابل از سلسله اکدی در حدود ۶۰۰ سال قبل از اینکه به کورش کبیر استوانه حقوق بشر را نسبت دهند ، حقوق عرفی مردم خود را بر ستون های می نگارد و در معابد بابل میگذارد . من احتمال می دهم استوانه کورش کبیر هم هدیه ای از روحانیون این معابد بابلی است به خاطر تسامح کورش کبیر است. پس خواهش مندیم نسبت به فرهنگ ها و قومیت ها جبهه نگیریم،. همچون پادشاه و… مطالعه بیشتر »

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
اقای بهمن…. همانگونه که شما به قومیت خود علاقه دارید من هم دارم زیرا بنده عرب هستم ولی مهم اینه مه ایرانی هستم و ایران وطنمه و دوستش دارم ولی باید بدانید که من قصد دفاع از قوم عربی را ندارم فقط میخواهم با دروغ پردازان مبارزه علمی کنم …برای من انسانیت مهمتره نه قومیت….اکرمکم عند الله اتقاکم….

بهمن شوسيانت

به به به اگه بدونی رامین چند ساله از فراغ شما مریض و بینوا شده!!!!

درود بر شما عزیزم
من دوست دارم هزار تا فقط جون سوشیانت انقد عربی ننویس تورو خدا

عادل

بسم الله الرحمن الرحیم
کلمه الله هیه العلیا
درود بر شما….. ممنونم از اظهار لطفتون من دارم فارسی مینویسم ولی تو شروع بخاطر علاقم این دو جمله بزرگ رو با زبان عربی مینویسم…. من نمیدونم چرا اینقدر بی دلیل با اعراب ضد هستین ما در مملکتی زندگی میکنیم که دارای گویشهای فراوانی است و هر کسی گویش خودشو دوست داره و این حرفا باعث ایجاد تفرقه بین احاد و اقوام میشود تازه از این حرف شما از انسانی که در قرن ۲۰ داره زندگی میکنه بعیده..از دیوو درد ملولمو انسانم ارزوست…. من الله التوفیق